نام پژوهشگر: حسین بحرینی
حسین بحرینی یدالله اردوخانی
در این پایان نامه روش های عددی مفیدی برای حل چند رده از معادلات انتگرال فردهلم و ولترا به کمک توابع هایبرید لژاندر ارائه می شود. ایده اصلی در این روش، استفاده از ماتریس های عملیاتی چندجمله ای های لژاندر می باشد. بدین منظور، نخست جواب معادله مورد نظر را به صورت yth(t) (که در آن y بردار ضرایب مجهول و h(t) بردار پایه هایبرید لژاندر می باشد.)تقریب زده و سپس با بکارگیری ماتریس های عملیاتی توابع هایبرید لژاندر، این معادله را به یک معادله ماتریسی هم ارز که با یک دستگاه از معادلات از معادلات جبری با ضرایب مجهول هایبرید لژاندر مطابقت دارد، تبدیل می کنیم. جواب این دستگاه، بردار مجهول y را مشخص می کند. در انتهای این روش تعدادی مثال عددی ارائه می شود و نتایج عددی به دست آمده از دیگر روش های موجود برای حل این گونه معادلات مقایسه می شود.
سارا توتونچی حسین بحرینی
یکی از نقایص عمده شهرسازی معاصر جهان، سرسپردگی بیش از حد آن به نیازهای حرکت سواره وغفلت از حفظ و ساماندهی فضاهای پیاده و حرکت پیاده است؛ این امر یکی از عوامل عمده افول ارزش های اجتماعی، فرهنگی و بصری در فضاهای شهری و کاهش عملکرد و کارایی آنان می باشد. این در حالی است که حرکت پیاده و فضاهای پیاده (پیاده راه ها) از یک سو مهم ترین امکان برای تجلی و دریافت ارزش های بصری در فضاهای شهری محسوب می گردد، و از سوی دیگر افزایش حضور پیاده در شهرها به افزایش تعاملات اجتماعی شهروندان کمک می نماید؛ بدین ترتیب وجودپیاده راه ها در شهرها و بویژه در بافت های تاریخی، باعث زنده و فعال نمودن آنها و بطور کلی موجب ارتقاء عملکرد فضاهای شهر از دو بعد کارکرد اجتماعی و سنت بصری می گردد. مسیر پیاده مورد نظر در این تحقیق در محله قلعه شهر دزفول و در بافت تاریخی آن قرار دارد. ابتدا وانتهای این مسیر را بازار قدیم شهر و حاشیه رودخانه دز تشکیل می دهد. در گذشته ارتباط این محله با حاشیه رودخانه از طریق مسیرهای پلکانی برقرار می شده که امروزه با خیابان کشی های صورت گرفته این ارتباط قطع گشته است. در این تحقیق تلاش شده است پس از بیان مبانی نظری موضوع وارائه معیارها، با استفاده از پرسشنامه، مصاحبه و بررسی نقشه ها و مدارک و شواهد به مطالعه وبررسی محله مورد مطالعه پرداخته، تا شناخت دقیق تری به منظور برقراری ارتباط مجدد محله بارودخانه با استفاده از پیاده راه بدست آید. بدین منظور چهار گزینه طراحی پیشنهاد گردید که به با توجه به معیارهای بیان شده برای پیاده راه و فضای شهری (anp) کمک مدل ارزیابی شبکه ای موفق و با استفاده از نتایج پرسشنامه، موردارزیابی قرار گرفتند و از این طریق گزینه برتر انتخاب گردید.
حسین بحرینی اعظم دخت صفی صمغ آبادی
تصمیم گیری، یکی از مهم ترین وظایف مدیریت است. یکی از دلایل موفقیت بسیاری از افراد و سازمان ها اتخاذ تصمیم های مناسب است. اکثر تصمیم گیری های مدیران تحت تأثیر عوامل مختلف کمی و کیفی قرار دارد که عموماً این عوامل با یکدیگر در تناقض هستند. در این تحقیق ابتدا روش promethee برای حل مسائل تصمیم گیری با معیارهای فازی، داده های ترکیبی فازی و یا بازه ای و وزن های متفاوت افراد خبره در هر معیار بسط داده شده و سپس روش ارائه شده برای اولویت بندی طرح های موجود جهت اتصال خیابان های آرش شرقی و غربی در منطقه جردن تهران به کار برده شده و در انتها مسئله از طریق بسط روش promethee که توسط ژانگ وی و بانگ یی ارایه شده، حل می شود. نتایج حاصل با یکدیگر مقایسه شده و نشان دهنده آن است که روش ارایه شده به این دلیل که وزن افراد خبره را برای هر معیار متفاوت در نظر می گیرد و با توجه به اینکه امکان استفاده از داده های ترکیبی فازی و بازه ای را دارد به واقعیت نزدیکتر می باشد.
نسرین حق شناس گرگانی حسین بحرینی
موضوع فضاهای عمومی در شهرهای امروزی، از جنبه های گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است. در بسیاری از پژوهش ها، انتقادات زیادی از فضاهای عمومی موجود در شهرها مطرح شده است. یکی از این موارد، اشاره به این موضوع است که فضاهای عمومی موجود در شهرهای امروزی به سمت خصوصی شدن پیش رفته اند و یا تحت مدیریت و کنترل زیاد قرار گرفته اند و واجد عمومیت لازم برای برقراری تعاملات اجتماعی و جامعه پذیری نیستند. از جمله ضعف های چنین انتقاداتی، گرایش به توصیف کمبود عمومیت بدون تعریف دقیق مفهوم آن و بدون فراهم ساختن ابزاری برای تحلیل عمیق ابعاد مختلف این مفهوم است که مقایسه ی دو فضای عمومی را مشکل ساخته است. از طرف دیگر در بسیاری از پژوهش ها به منظور تبیین نقش و جایگاه فضاها لازم است تا میزان عمومیت آن ها نسبت به هم سنجیده شود. ضمن آن که مداخله در فضا و ارتقای کیفیت آن نیز باید متناسب با میزان عمومیت آن باشد. بنابراین پژوهش در این زمینه ضروری است. عرصه ی عمومی و درجه ی عمومیت آن وابسته به معیارها و مولفه هایی است که آن را شکل می دهند. از این رو تشخیص این عوامل و تفسیر سهم آن ها در جهت افزایش درجه ی عمومیت و ارائه روش هایی برای ارزیابی و سنجش عمومیت فضاها به گونه ای که بتواند امکان مقایسه بین آن ها را فراهم کند، در بخش اول تحقیق مورد توجه قرار گرفت. بررسی مفاهیم و مباحث بیان شده در نسبت با هدف پژوهش مشخص کرد که موضوع عمومیت تابعی از مولفه هایی است که بخشی از آن ها کمی و بخشی کیفی اند. ویژگی های کالبدی فضا و سازمان دهی های آن از جمله عوامل کیفی است که قابل سنجش با سایر عوامل نبود. بنابراین این عامل به صورت کیفی و در ترکیب با شناخت فضا مورد توجه قرار گرفت. معیارهای دیگر عمومیت شامل مالکیت و عملکرد، تنوع، عدم وجود کنترل و نظارت رسمی، حضور نظارت عمومی و اجتماعی، دسترسی پذیری و نفوذپذیری معرفی شدند که سعی شد تا توسط شاخص هایی به صورت کمی مورد سنجش قرار گیرد. به منظور بررسی میزان تأثیر این عوامل و کاربرد آن ها از روش تحلیل سلسله مراتبی برای سنجش استفاده شد. نقش تعریف شده برای میدان فاطمی در مرکز منطقه ی شش تهران در چشم انداز آتی و در اسناد فرادست به صورت یک فضای پیاده ی عمومی و موثر در تقویت جامعه پذیری و ارتقا عرصه ی عمومی، فرصتی فراهم کرد تا طراحی و مداخله در فضا با توجه به ارزیابی و سنجش عمومیت و با هدف افزایش آن صورت گیرد. سنجش عمومیت فضا در قسمت های مختلف آن، نشان داد که هریک از آن ها سطوح متفاوتی از عمومیت را دارند و بنابراین مداخله در بخش های مختلف فضا در جهت ارتقای عمومیت آن صورت گرفت. افزایش تنوع در فعالیت ها از نظر نوع، مقیاس عملکردی، ساعات فعالیت و تنوع مخاطبان آن ها، افزایش دسترسی پذیری و نفوذپذیری فیزیکی و بصری از طریق ایجاد نقش پیاده برای فضا و مداخلاتی در جداره های غیرفعال آن از ویژگی های طراحی در جهت افزایش عمومیت آن است. کلید واژه ها: فضاهای عمومی، عمومیت، مالکیت و عملکرد، تنوع، کنترل و نظارت رسمی، نظارت عمومی، دسترسی پذیری، شکل کالبدی.
سهیلا محمدخانی حسین بحرینی
چکیده: بدیهی است در راستای تحقق توسعه مناسب و پایدار، حفظ روستاها به عنوان یکی از امن ترین جوامع بشری از طریق تلفیق ویژگی های مثبت روستا، نظیرطبیعت، صمیمیت و هویت، با امکانات و تسهیلات شهری و ایجاد خودکفایی نسبی و تشویق ساکنان بومی به ادامه زندگی در روستا ضروری به نظر میرسد. بنابراین ایده دهکده شهری که هدف اصلی آن تلفیق ویژگی های مثبت روستا و امکانات شهری می باشد، می تواند الگویی مناسب برای حفظ سکونتگاه های روستایی و توسعه آنها باشد. از سوی دیگر، با توجه به اینکه مهمترین پتانسیل این محل برای توسعه، گردشگری و فرصت های مربوط به آن است توسعه و مدیریت مناسب گردشگری بویژه گردشگری طبیعی در آن به گونه ای که منافع آن مستقیما عاید ساکنان گردد، باید مور توجه قرار گیرد. روستای میگون به عنوان یکی از روستاهای حائز اهمیت در منطقه رودبار قصران در استان تهران، از لحاظ زیست محیطی دارای ظرفیت های بالایی است ، از جنبه اجتماعی، دارای ساکنینی با فرهنگ غنی با حس تعلق به محیط خویش واز منظر اقتصادی نیزدارای ظرفیت های بی نظیر گردشگری است. لیکن چندی است این روستا همانند سایر روستاهای رودبار قصران دچار تغییر و تحول اساسی گردیده که روند آینده این تحولات نمی تواند چندان خوش آیند باشد.، چرا که هجوم بی سابقه زمین خواران به این محل آن را تبدیل به بورس زمین برای سودجویان کرده به طوری که با ساخت و سازهای بی رویه وخارج از ظرفیت وعدم کنترل و هدایت روند توسعه تغییر تدریجی بافت حتمی به نظر می رسد. بنابراین آنچه در پژوهش پیش رو دنبال می گردد، کاربرد الگویی پایدار برای توسعه روستا با استفاده از اصول ایده دهکده شهری، بویژه راهکارهای کالبدی آن و نیز تأمین زمینه های اشتغال آن در بخش گردشگری طبیعی می باشد. این اصول شامل:1- استفاده پایدار و کارآمد از مولفه های طبیعی2-اختلاط مناسب کاربری ها، فعالیت ها، مالکیت ها و گونه های مسکن3-تأکید بر حمل و نقل عمومی4-کاربست توان های گردشگری دردستیابی به خودکفایی نسبی و ارتقای سطح کیفی زندگی.5-فرم فشرده 6-استفاده از الگوهای بومی7-تعیین محدوده و مرز دهکده ها به کمک کمربند سبزمی باشد، که در نهایت با توجه به این اصول و بر طبق ویژگی های سایت، اهداف کلان و عملیاتی تبیین گشته است و پس از ارائه پیشنهادات کلی در رودبار قصران (به عنوان منطقه دهکده های شهری) به ارائه دستورالعمل های طراحی در روستای میگون پرداخته شده است
گلرخ دانشگر مقدم حسین بحرینی
این رساله در پی آن است که بر اساس نظریات انسان و محیط به تحلیل و بررسی رابطه انسان، معماری و محیط طبیعی بپردازد و سعی دارد این امر را به صورت تحقیقی سازمان یافته با طراحی رویکردی اکولوژیک و مبتنی بر پارادایم روانشناسی محیط محقق سازد. این حوزه دامنه گسترده ای از جنبه های مربوط به محیط اجتماعی و فیزیکی را در بر می گیرد. که بنا بر هدف رساله مورد کاوش قرار گرفته اند. از آنجا که طرح دیدگاه اکولوژی جامع به منظور تبیین رابطه انسان - محیط، آگاهی های جدید اکولوژیکی و زمینه هایی ویژه را فراهم نموده است، بستر مناسبی ایجاد گشته تا با انگاشت محیط به مثابه سامانه ای اکولوژیک زمینه ای مناسب برای کاوش تعاملات انسان، محیط طبیعی و محیط انسان ساخت ایجاد شود. هدف تحقیق بر این فرضیه استوار است که در محیط انسان ساخت، ادراک و تجربه محیط طبیعی و تعامل با محیط طبیعی بر اساس رویکردی نظام مند حاصل می آید که مبانی آنرا مولفه هایی نظام دهنده تشکیل می دهند این مولفه ها بر اساس مفاهیم بنیادین تعامل محیط طبیعی و محیط انسان ساخت، همچون سنجه هایی بر مواجهه معماری و محیط طبیعی دلالت می نمایند. تبیین این رویکرد و نظریه تحقیق با روشی کیفی صورت گرفته که مبتنی بر دیدگاه اکولوژی جامع پی ریزی شده است. و بستر طبیعی، معماری یا محیط انسان ساخت و محیط تعاملات انسانی سه وجه اصلی تحقیق به شمار می روند. در فصل نخست رویکردهای معاصر در معماری با محوریت اکولوژی مورد بحث قرار گرفته و پس از آن مفهوم اکولوژی و تحولات مبتنی بر تغییر نگرشها نسبت به محیط در حوزه طراحی محیط انسان ساخت و در بستر مطالعات محیط و رفتار مورد تحلیل قرار گرفته است. در انتهای این فصل دلالتهای تحقیق در راستای طرح رویکرد اکولوژیک مطرح شده است در فصل دوم به تحلیل شیوه زندگی و مکان زندگی و ارتباط آن با تعاملات انسان، محیط طبیعی و محیط انسان ساخت پرداخته شده و ضرورت دستیابی به فهمی کامل از تعاملات سازمان فضایی و فعالیتها مبتنی پرداخته می شود و وجوه اصلی طرح ریزی رویکرد اکولوژیک تدقیق می گردد. در فصل چهارم روش شناسی تحقیق به طرح چارچوب نظری نهایی تحقیق می پردازد. و مولفه های نظام دهنده تعامل اکولوژیک معماری و محیط طبیعی در قالب شاخصه هاییی تحلیل گر به منظور تبیین نظریه در مطالعات موردی تدقیق می گردند در فصل پنجم مطالعه نمونه های موردی مبتنی بر چارچوب نظری تحقیق با تدابیر مطالعه و مشاهده عمیق، مصاحبه ها و طراحی و توزیع پرسشنامه ها با رویکرد کیفی انجام شده است. پس از توضیح چگونگی انتخاب نمونه ها و هدف از انتخاب نمونه های نهایی در این فصل به تحلیلهای عمیق نمونه ها پرداخته شده است. تحلیل و تفاسیر نمونه های موردی سهم عمده ای در تدقیق چارچوب نظری تحقیق داشته اند. علاوه بر این، مطالعه نمونه های موردی یافته هایی کمی نیز در برداشته است که در راستای تایید نتایج رویکرد کیفی اثر بخش می باشند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که بر اساس رویکرد اکولوژیک به منظور ایجاد تعامل مناسب بین انسان به عنوان کاربران محیط ساخته شده یا فضای معماری، محیط طبیعی و محیط انسان ساخت تعامل بین سه سامانه فیزیکی - فضایی، جمعی - رفتاری و ادراکی - دریافتی ضروری است. و این سه سامانه بر اساس مورد ملاحظه قرار دادن شیوه زندگی به تعادل می رسند. این ملاحظه مستلزم در نظر داشتن شاخصه های هر مولفه در طراحی فضای معماری به مثابه فضای زندگی انسان است
حسین بحرینی حسن ستاری
چکیده ندارد.
زهرا اهری محسن حبیبی
در پژوهش حاضر یافته های جدیدی در حوزه دانش طراحی شهری حاصل شده است که موارد زیر را شامل می شود: 1 - با اتخاذ رویکردی پدیدارشناسانه به مفهوم زبان ، تعریف جدیدی برای مفهوم زبان طراحی شهری و اجزا تشکیل دهنده آن ارائه شده است . این تعریف اجزا محیط مصنوع را با محیط طبیعی در پیوند قرار می دهد و ابعاد تازه ای در مطالعه طراحی شهری می گشاید. 2- با استفاده از روشهای تحلیل زبانشناسی و در مقایسه باآن ، ساختار زبان طراحی شهری تعریف و خصوصیات آن تبیین شده اند. 3- واحدهای زبانی یا نشانه های تشکیل دهنده زبان طراحی شهری مشخص و نحوه دلالت آنها در ایستگاه زبان طراحی شهری اصفهان معین شده اند . واحد زبانی در سطح طراحی شهری ، فضاهای شهری است. 4 - خصوصیات فضای شهری تعریف شده است . این امر براساس مطالعه مفاهیم فلسفی فضا و نحوه تاثیر آنها بر تعاریف موجود فضای شهری ، صورت پذیرفته است . با بررسی و تحلیل مفاهیم فوق، تعریف جدیدی از مفهوم فضای شهری در دوره مورد بررسی ارائه شده است . 5- نحوه سازماندهی فضاهای شهری تشکیل دهنده زبان طراحی شالوده شهری اصفهان که براساس اصول مکتب شهرسازی اصفهان ، تنظیم شده اند ، با استفاده از مطالعات میدانی ، در سطوح مختلف کالبدی تبیین و توصیف شده اند. 6- تعریف جدیدی از شالوده شهری اصفهان با استفاده از مطالعات زبانشناسی ساختاری ارائه شده است . 7- در چارچوب مطالعات بین رشته ای زبانشناسی و معماری و طراحی شهری ، در توصیف دستور زبان معماری و طراحی شهری از الگوهای تحلیل ساخت زبانی در زبانشناسی استفاده شده است . در این پژوهش با بررسی و تحلیل الگوهای نظری موجود ، یک الگوی نظری خاص برای تحلیل ساخت زبانی در دستور زبان طراحی شالوده شهری اصفهان ایجاد شده است. 8- با بهره جستن از یافته های جدیدی که در حوزه باستانشناسی و مطالعات تاریخی بدست می آید ، می توان دامنه و عمق این پژوهش را گسترش داد و ابعاد تازه ای بدان بخشید.
شهرزاد فریادی حسین بحرینی
هر فناوری جدید بتدریج محیطهای جدیدی را خلق و تغییرات بزرگی را در نگرش انسان نسبت به محیط پدید می آورد . در دهه های اخیر نیز توسط فناوری های میکرو الکترونیک در حال دگرگون ساختن ساختار اقتصادی - سیاسی و اجتماعی - فرهنگی جهان است که تحت عنوان جهانی شدن شناخته می شود. نقطه اثر جهانی شدن با تکیه بر ابزراهای اطلاعاتی و نیروهای جهانی اقتصاد ، شهر و حاصل آن تبدیل شهرهای بزرگ و تاریخی به شهرهای جهانی با عملکرد های خاص است. اما جهانی شدن به عنوان محصول انقلاب اطلاعات همچون انقلاب و تمدن صنعتی با سود و زیانهای متفاوتی برای دولت - ملت های گوناگون بویژه کشورهای درحال توسعه همراه است. مهمترین نگرانی در بعد شهر سازی تحول شهر جهانی تحت نفوذ ارتباطات راه دور ، اقتصاد بدون مرز و تنوع فرهنگهای حاضر در آن ، به شکل فضاهای عام و بی هویت جهانی و بدون تعلق به فرهنگ ، قلمروهای خاص ملی و سیاسی یا بطور خلاصه به مکان خاص محلی است. این رساله با توجه به مسئله مذکور طراحی شهری را به عنوان یکی از ابزارهای موثر در حفظ وارتقا ویژگی های فرهنگی ایرانی در شهرهای ایرانی - جهانی آینده معرفی می نماید. به این ترتیب منظور اصلی این رساله تدوین یک نظریه قانونمند یا تعمیم پذیر جهانی برای طراحی شهری است که بوسیله آن بتوان انواع خلاقانه ساخت و سازهای شهری ایرانی را نیز ساماندهی نمود بطوری که شهر یا فضاها شهری حاصل در عین پذیرش تکنولوی های ارتباطی و عملکردهای جهانی ، مکانی منطبق بر سیستم ارزشی پایدار و متداوم فرهنگی ایرانی باشد. زبان و نظریه های زبانی به عنوان ابزاری برای تدوین چنین نظریه ای بکار گرفته شده به طوریکه با ساخته شدن زبان مورد نظر در واقع یک نظریه طراحی شهری تدوین شده است. این زبان از سه جز اصلی ساختار معنایی و ارزشی شهر (واقع در سطح ژرف ساختی زبان) ،واژگان یا نشانه ها شامل شکل ها و عملکردهای شهر (واقع در سطح روساختی زبان) و قواعد دستوری برای ترکیب معنی دار واژگان شهری تشکیل می شود. اجزا زبان طراحی شهری تدوین شده از یک سو باآینده نگری و پیش بینی شرایط مطلوب توسعه شهرها در شرایط جهانی شدن از سوی دیگر با بازیافت آگاهانه خصوصیات قابل تعمیم شهرهای سنتی ایران و نهایتا از تلفیق منطقی ایندو با هم حاصل شده است. این زبان به عنوان بخشی از دانش پایه طراحی شهری تلقی می گردد و می تواند راهنمایی برای هدایت حرفه طراحی شهری در امر ساماندهی شهرهای آینده باشد.