نام پژوهشگر: جواد میرزایی

بررسی و مقایسه وضعیت موجودی توده های دانه زاد و شاخه زاد بلوط ایرانی بر اساس ارتفاع از سطح دریا (در شهرستان دره شهر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا 1390
  مریم بساطی   ایرج حسن زاد ناورودی

بررسی و مقایسه وضعیت موجودی توده های دانه زاد و شاخه زاد بلوط ایرانی بر اساس ارتفاع از سطح دریا( مطالعه موردی شهرستان دره شهر). مریم بساطی جنگلهای غرب ایران با مساحتی حدود 5/3 میلیون هکتار از نظر حفاظتی، اقتصادی و اجتماعی، تفرجگاهی و ذخایر آب زیر زمینی از ارزش بالایی برخوردارند بررسی و مطالعه توده های جنگلی این مناطق و آگاهی از توان بالقوه و بالفعل این توده ها می تواند مبنای برنامه ریزی های اصولی باشد. در این تحقیق توده های دانه زاد و شاخه زاد بلوط ایرانی(quercus persica) در دو دامنه ارتفاعی در شهرستان دره شهر ایلام انتخاب شدند. آمار برداری به روش تصادفی سیستماتیک با قطعات نمونه 15 (آر) برای اندازه گیری مشخصه های مورد نظر انجام شد.آمار برداری در توده های دانه زاد در 4 طبقه ارتفاعی بین 1000 تا 1800 متر و در توده های شاخه زاد در 5 طبقه ارتفاعی در محدوده ارتفاعی 800 تا 1800 متر انجام شد( با اختلاف 200 متر از مرکز هر طبقه تا طبقه بعدی). پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات،برای مقایسه اختلاف بین میانگین پارامترهای مورد نظر از آزمونduncan و t- test وchi-squar استفاده شد. مشخصه های مورد بررسی شامل قطر برابر سینه، ارتفاع درختان،سطح مقطع، تعداد در هکتار، زادآوری، موجودی سر پا، سلامت تنه، سلامت تاج و تقارن تاج بود. نتایج حاصل نشان داد که بین میانگین مشخصه های کمی و کیفی مورد نظر در توده های دانه زاد و شاخه زاد مورد مطالعه، در برخی طبقات ارتفاعی در سطح 05/0 و 01/0 اختلاف معنی دار وجود دارد. نتایج مربوط به زادآوری نشان داد که زادآوری در توده های دانه زاد وجود ندارد و بیشترین تراکم زادآوری در توده های شاخه زاد در طبقه ارتفاعی 1200-1000 متر است. که بیشترین حجم توده دانه زاد( 5/84 سیلو در هکتار) در طبقه ارتفاعی 1200-1000 متر و بیشترین حجم توده شاخه زاد (12/61 سیلو در هکتار) در طبقه ارتفاعی 1000- 800 متر مشاهده شد . در این مطالعه، طبقه 1200- 1000 متری برای دانه زاد و طبقه 1000- 800 متر از سطح دریا برای شاخه زاد به عنوان طبقه ارتفاعی مناسب از نظر موجودی سر پا برای بلوط ایرانی در منطقه مورد مطالعه به دست آمد. کلمات کلیدی: ارتفاع از سطح دریا، بلوط ایرانی، شاخه زاد، دانه زاد، حجم، دره شهر

شناسایی قارچ های میکوریزی آربسکولار همزیست با درختان بنه (pistacia atlantica) و خنجوک (p. khinjuk) در استان ایلام و اثرات آنها بر رشد نهال های تحت تنش خشکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1390
  جواد میرزایی   ابراهیم محمدی گل تپه

همزیستی قارچ های میکوریزی با ریش? گیاهان عالی، یکی از مهمترین انواع همزیستی اجباری در طبیعت بوده که فواید بی-شماری از جمله جذب آب و عناصر غذایی برای گیاه میزبان دارد. علی رغم اثر مفید این قارچ ها در رشد و استقرار گیاه میزبان، به ویژه در شرایط استرس زا، پژوهش های کمی در خصوص این میکروارگانیسم های مفید انجام شده است. بدین-منظور، در مرحل? اول این تحقیق، قارچ های میکوریزی همزیست با درختان بنه و خنجوک در استان ایلام شناسایی و رابط? فراوانی هاگ ها و کلنیزاسیون ریش? درختان با عوامل محیطی (فیزیوگرافی و خاکی) و غیرمحیطی تعیین شد. نتایج نشان داد که در منطق? مورد مطالعه 19 گون? قارچ میکوریزی آربوسکولار، شامل 17 گونه از جنس glomus و از جنسgigaspora و entrophospora هرکدام یک گونه، با درختان بنه و خنجوک همزیستی دارند، هرچند که درصد کلینزاسیون آن ها با ریش? درختان کم می باشد. علاوه بر این، فراوانی هاگ در این رویشگاه ها با قطر درخت، ضخامت لاشبرگ و ماد? آلی همبستگی مثبت و با وزن مخصوص ظاهری و فسفر همبستگی منفی دارد. در مرحل? دوم تحقیق، قارچ های میکوریزی شناسایی شده با استفاده از روش کشت تله ای تکثیر و پس از تلقیح به نهال های بنه و خنجوک، اثرات آنها بر رشد نهال های تحت استرس خشکی در شرایط گلخانه ای ارزیابی شد. نتایج نشان داد که با افزایش رطوبت خاک، درصد کلنیزاسیون ریش? نهال ها افزایش می یابد، اما از این نظر اختلاف معنی داری بین نهال های دو گونه وجود ندارد. تنش خشکی به طور معنی داری سبب کاهش زنده مانی، ارتفاع، قطر یق?، طول ریشه، حجم ریشه، سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای، کلروفیل برگ، طول جوان? انتهایی و افزایش دمای سطح برگ نهال ها در هر دو گونه شد، در حالی که قارچ های میکوریز اثرات منفی تنش خشکی را تعدیل کرده و سبب افزایش فتوسنتز، تعرق، ارتفاع نهال، قطر یق? نهال، طول جوان? انتهایی، حجم ریشه، سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی نهال ها گردید. اما بر زنده مانی، هدایت روزنه ای، کلروفیل و طول ریشه تأثیر معنی داری نداشت. استرس خشکی سبب افزایش فعالیت آنزیم های کاتالاز، سوپر اکسیددیسموتاز، پراکسیداز اندام و پرولین نهال های بنه و خنجوک گردید و میکوریز سبب کاهش فعالیت آنزیم پراکسیداز در اندام هوایی و ریش? نهال ها و پرولین در اندام هوایی خنجوک گردید. میکوریز همچنین سبب افزایش جذب عناصر نیتروژن و فسفر قسمت هوایی و ریش? نهال های بنه و خنجوک گردید. علاوه بر این، میزان جذب پتاسیم در نهال های میکوریزی خنجوک بیشتر از نهال های غیرمیکوریزی آن بود. بنابراین با توجه به نقش قارچ های میکوریزی آربوسکولار در افزایش رشد قطری، ارتفاعی و سایر پارامترهای مرفولوژیک، فیزیولوژیک، بیوشیمیایی و جذب عناصر در نهالهای بنه و خنجوک، می توان آن ها را به عنوان یک راهکار جهت افزایش موفقیت نهالکاری با این گونه ها، در مناطق جنگلی زاگرس پیشنهاد داد.

ارزیابی میزان موفقیت گونه های کاشته شده در پارک چغاسبز ایلام با هدف معرفی گونه های مناسب برای جنگل کاری در مناطق مشابه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا 1391
  زهرا کریمی   تیمور رستمی شاهراجی

این مطالعه با هدف ارزیابی گونه های کاشته شده کاج بروسیا، سرو نقره ای و سرو شیراز در پارک جنگلی چغاسبز در جنوب شرقی شهر ایلام و مکانیابی مناطق مناسب برای کاشت این گونه ها در مناطق مشابه این منطقه انجام گرفت. به منظور بررسی کمی و کیفی گونه های کاشته شده در پارک با هدف معرفی گونه های سازگار در منطقه تعداد 30 قطعه نمونه به روش تصادفی سیستماتیک در منطقه برداشت شد. بر اساس نتایج کاج بروسیا داری بیشترین و سرو شیراز دارای کمترین میزان زنده مانی در منطقه بودند، نتایج همچنین نشان داد که شیب و جهت جغرافیایی و نیز فاصله از جاده دارای اثر معنی دار بر مشخصه های اندازه گیری شده شامل قطر برابر سینه، ارتفاع، میزان لاشبرگ، سطح تاج پوشش و شادابی درختان می باشند. مجموع برآیند مطلوبیت رشد گونه های مورد نظر در جهت های شمالی و شرقی و شیب های کمتر از 20 درصد بودند، فواصل نزدیک به جاده دارای رشد و زنده مانی مطلوب و شادابی کمتری نسبت به فواصل دورتر از جاده بودند، همچنین نتایج حاصل از مکان یابی مناطق مناسب برای جنگل کاری نشان داد که کاج بروسیا داری بیشترین مساحت با توان خوب برای جنگل کاری مجدد در پارک را دارد و نیز نتایج حاصل از فرایند تحلیل سلسله مراتبی نیز نشان داد که از کل مساحت پارک تنها در حدود 38 درصد منطقه دارای توان خوب برای جنگل کاری مجدد با گونه های مورد بررسی را دارد.

بررسی آزمایشگاهی تاثیر مس باره به عنوان یک افزودنی در بهبود خصوصیات عملکردی بتن آسفالتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده فنی 1392
  جواد میرزایی   مهیار عربانی

بیشتر از 95 درصد مواد روسازی های آسفالتی (از نظر وزنی) از سنگدانه ها تشکیل شده است. بنابراین سالیانه در صنعت راه و ساختمان مقدار زیادی سنگدانه مصرف می شود. سنگدانه ها معمولا از معادن سنگ طبیعی تهیه می شوند. افزایش تقاضا برای معادن سنگ طبیعی، موجب نابودی بافت طبیعی زمین و نگرانی هایی در زمینه محیط زیست می شود. در حال حاضر حجم مواد زائد در چرخه صنعت روز به روز در حال افزایش می باشد، که این امر باعث تخریب محیط زیست گردیده است. سرباره مس(مس باره) که به عنوان یکی از ضایعات حاصل از عملیات ذوب کردن به دست می آید، در بسیاری از صنایع استفاده می شود که از جمله می توان به استفاده از آن در بتن و آسفالت اشاره کرد. استفاده از مس باره در بتن در سال های اخیر در تحقیقات مختلف تحت مطالعه قرار گرفته و در نهایت نتایج رضایت بخشی را به همراه داشته است. همچنین مطالعات انجام شده در زمینه آسفالت در سال های اخیر در کشورهای مختلف نشان داده است که استفاده از مس باره سبب پیوستگی بهتر و بهبود ویژگی های حجمی و مکانیکی مخلوط های آسفالتی می شود. در این پژوهش مس باره معدن مس سرچشمه کرمان به عنوان سنگدانه در مخلوط های آسفالتی گرم استفاده شد و آزمایش مارشال و تست های دینامیکی دیگری روی آن مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه این مطالعات آزمایشگاهی بهبود خصوصیات دینامیکی آسفالت بود که عدم آلودگی محیط زیست را نیز به همراه خواهد داشت. مزایای استفاده از مس باره ضایعاتی در مخلوط های آسفالتی را می توان در سه جنبه بررسی کرد: 1) اقتصادی (کاهش هزینه تولید اولیه، کاهش هزینه نگهداری مواد زاید) 2) محیط زیست ( حفظ سنگدانه های طبیعی، کاهش دفن زباله، کاهش فشار های حمل و نقل، کاهش انتشار مواد زائد). 3) افزایش کارایی مخلوط های آسفالتی.

تاثیر جنگلکاری بر روند بیابان زدایی در شهرستان شوش
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده کشاورزی 1392
  کلثوم اسماعیلی   جواد میرزایی

در سال های اخیر بیابان زایی انسانی ابعاد و شدت گسترده ای یافته و پیامد های نامطلوبی در بهره برداری و مدیریت منابع طبیعی ایجاد کرده است. مقابله با این فرایند مستلزم شناخت عوامل موثر بر بیابان زایی و تعیین مهمترین راه مقابله با آن است. مهمترین هدف این تحقیق ارزیابی اثر جنگل کاری به وسیله گونه های بومی و غیر بومی بر روند بیابان زدایی در شهرستان شوش است. برای این منظور از چهار شاخص تنوع زیستی، عناصرتغذیه ای خاک، سطح آب های زیرزمینی و رطوبت خاک استفاده شد. برای این منظور سه منطقه در شهرستان شوش انتخاب شد. منطقه اول طرح جنگل کاری یادمان شهدا که به وسیله سه گونه کهو، کنار و اکالیپتوس کشت شده است و منطقه دوم طرح ییابان زدایی فرحان کبر که فقط به وسیله گونه کهور کشت شده است. و در نهایت منطقه فتح المبین که به عنوان منطقه بیابانی شاهد در نظر گرفته شده است. در هر کدام از این سه منطقه ، پنج نقطه به طور تصادفی سیستماتیک در نظر گرفته شد که در هر نقطه پوشش گیاهی و نمونه خاک و لاشبرگ برداشته شد. با استفاده از پوشش گیاهی شاخص های تنوع زیستی، شانون وینر، سیمپسون و یکنواختی تعیین گردید. عوامل خاک نیز شامل وزن مخصوص ظاهری، بافت خاک ، هدایت الکتریکی، اسیدیته خاک ، اندازه گیری مواد آلی، ازت کل، فسفر و پتاسیم قابل جذب نیز تعیین شد. همچنین ضخامت لاشبرگ به وسیله خط کش و سطح آب های زیر زمینی نیز با استفاده از دستگاه عمق یاب اندازه گیری شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شاخص های تنوع زیستی شانون وینر ، سیمپسون و یکنواختی در سه منطقه با هم اختلاف معنی داری داشتند. بطوری که طرح جنگل کاری یادمان از میزان بیشتری نسبت به سایر مناطق برخورداربود اما از نظر یکنواختی سه منطقه با همدیگر اختلاف معنی داری نداشتند. همچنین نتایج آنالیز واریانس نشان داد که بین سه رویشگاه از نظر میزان عنصر پتاسیم(037/0p=)، ازت (039/0p=) ، مواد آلی (021/0p=)، و کربن(039/0p=) در خاک اختلاف معنی داری وجود دارد. بطوری که نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که خاک رویشگاه یادمان شهدا بیشترین میزان عنصر پتاسیم را دارا بوده و دو منطقه فتح المبین و فرحان کبر کمترین میزان عنصر را دارا هستند و با هم دیگر اختلاف معنی داری ندارند. علاوه بر این رویشگاه یادمان شهدا از نظر ازت قابل جذب خاک، ماده آلی و کربن بیشترین میزان را دارا بوده و دو منطقه فتح المبین و فرحان کبر از میزان کمتری برخوردار بوده و با هم دیگر اختلاف معنی داری ندارند. از طرفی دیگر نتایج آنالیز واریانس نشان داد که اختلاف معنی داری بین سه رویشگاه مورد مطالعه از نظر فسفرقابل جذب(084/0p=) وجود ندارد، هر چند که میزان این عنصر در رویشگاه یادمان شهدا بیشتر از دو منطقه فتح المبین و فرحان کبر می باشد. کلید واژه: بیابان زدایی، یادمان شهدا، فرحان کبر، فتح المبین، شاخص تنوع زیستی، شاخص سیمپسون، شاخص غنا.

تغییرات فاکتورهای پوشش گیاهی مناطق بیابانی در ارتباط با برخی از گرادیان های محیطی (مطالعه موردی شهرستان مرودشت)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده کشاورزی 1392
  زهرا پرهیزکار   جواد میرزایی

پوشش گیاهی مهم ترین عامل تأثیر گذار بر پایداری وتعادل اکوسیستم هاست، بنابراین شناخت عواملی که باعث رشد و توسعه جوامع گیاهی می شوند، ضروری است .هدف از این تحقیق بررسی تغییرات فاکتورهای پوشش گیاهی (ترکیب، تنوع) در ارتباط با عوامل و متغیرهای محیطی (خاک و توپوگرافی) و در نهایت تعیین مهم ترین عوامل موثر بر پراکنش گیاهان در بخشی ازمنطقه ی اسماعیل آباد، در فاصله 36 کیلومتری شرق شهرستان مرودشت در استان فارس می باشد. برای این منظور از روش نمونه برداری تصادفی استفاده شد، که در آن از 25 ترانسکت 30 متری استفاده گردید. گونه های گیاهی و درصد پوشش آن ها و همچنین درصد خاک لخت، سنگ و سنگ ریزه، صخره نیز یادداشت گردید. به منظور بررسی تنوع زیستی در منطقه، پس از برداشت نمونه ها از شاخص های تنوع زیستی شامل سیمپسون، شانون- وینر، فیشر- آلفا و غنای منهینیک و مارگالف و شاخص یکنواختی پایلو و شلدون استفاده گردید. در نهایت از آنالیز واریانس یک طرفه برای بررسی اختلاف های کلی تنوع زیستی در نقاط مختلف منطقه و برای مقایسات چند گانه از آزمون دانکن استفاده گردید. علاوه بر این، به منظور تعیین اثر عوامل محیطی بر استقرار پوشش گیاهی از روش رسته بندیcca استفاده شد. در مجموع تعداد 2 گونه درختچه ای، 10 گونه بوته ای و 9 گونه علفی متعلق به 21 جنس و 10 خانواده در منطقه مورد مطالعه شناسایی شدند. نتایج آنالیز واریانس یک طرفه نشان می دهد که، ارتفاع از سطح دریا و شیب بر شاخص های تنوع و غنای گونه ای اثر معنی داری داشته-اند، در حالی که بر یکنواختی اثر معنی داری ندارند و جهت های جغرافیایی بر تنوع و غنا و یکنواختی گونه ای اثر معنی داری ندارند. نتایج مقایسه میانگین ها نیز نشان داد که، دامنه ارتفاعی 1700-1600 متر بیشترین تنوع و غنای گونه ای را داشته است. همچنین طبقه شیب بیشتر از 30 درصد تنوع و غنای گونه ای بیشتری نسبت به شیب های کم دارند. از نظر یکنواختی طبقات مختلف ارتفاع از سطح دریا و شیب اختلاف معنی داری با یکدیگر ندارند. آنالیز همبستگی پیرسون نیز نشان داد که شاخص های تنوع و غنای گونه ای با عوامل فیزیوگرافی (ارتفاع از سطح دریا، شیب) همبستگی معنی داری دارند. اما شاخص های پایلو و شلدون یا یکنواختی رابطه معنی داری نداشتند. همچنین شاخص های تنوع و غنای گونه ای و یکنواختی با عامل فیزیوگرافی جهت جغرافیایی همبستگی معنی داری نداشتند. بر اساس نتایج آنالیز چند متغیره در منطقه مورد مطالعه، دو رویشگاه تفکیک شد و مهم ترین عوامل موثر در این تفکیک، بافت، هدایت الکتریکی، سدیم، ارتفاع از سطح دریا و شیب بودند. رویشگاه اول که در ارتفاعات و شیب بالاتر مشاهده شد و تعداد گونه و در نتیجه تنوع و غنای گونه ای بیشتری نسبت به رویشگاه دیگر داشت. رویشگاه دوم در ارتفاعات پایین تر و با سدیم و هدایت الکتریکی بیشتر مشاهده شد و در این رویشگاه بیشتر گونه های مقاوم به شوری می باشند که تنوع و غنای گونه ای کمتری دارد.

بررسی رابطه شیب، جهت و قطر درخت با شدت خشکیدگی درختان جنگلی در جنگلهای ایلام (مطالعه موردی: تنگه دالاب)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا 1392
  فاطمه گل محمدی   ایرج حسن زاد ناورودی

خشکیدگی درختان جنگلی از پدیده های مهمی است که عموماً در پی وقوع تغییرات اقلیمی ظهور پیدا کرده یا تشدید می-شود. این پدیده اخیراً در جنگل های بلوط زاگرس به صورت خشکیدگی های درختی وسیعی روی داده است. این پژوهش با هدف شناسایی کانون های خشکیدگی در ارتباط با عوامل توپوگرافی، بررسی رابطه قطر درخت با خشکیدگی درختان و مقایسه خشکیدگی بین درختان دانه زاد و شاخه زاد در تنگه دالاب انجام شده است. بدین منظور منطقه ای به وسعت 400 هکتار از جنگل های استان ایلام مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 80 قطعه نمونه 10 آری مستطیلی شکل (به ابعاد 25×40 متر) و به روش سیستماتیک - تصادفی در عرصه جنگل پیاده شدند. در هر قطعه نمونه، نوع گونه، قطر برابرسینه، قطر تاج، ارتفاع و شدت خشکیدگی درختان اندازه گیری و ثبت شد. نتایج نشان داد که رابطه بین شدت خشکیدگی درختان با شیب (p=0/008) و جهت دامنه معنی دار است(p=0/000). با زیاد شدن شیب ، شدت خشکیدگی زیاد می گردد. در دامنه های غربی و جنوبی، شدت خشکیدگی درختان بیشتر دیده شد. همچنین بین قطر درختان با شدت خشکیدگی رابطه معنی داری وجود دارد (p=0/042). با افزایش قطر شدت خشکیدگی درختان افزایش یافته و بیشترین تعداد درختان خشکیده در طبقات قطری بالا (d.b.h?40cm) مشاهده شد. بین خشکیدگی درختان از لحاظ مبدأ (دانه زاد یا شاخه زاد) نسبت به فراوانی آنها تفاوت معنی داری مشاهده نشد، اما خشکیدگی بر پایه های شاخه زاد اثر بیشتری گذاشته است. نتایج همچنین نشان داد که نیمی از درختان منطقه مورد مطالعه، دارای درجات مختلف خشکیدگی هستند.

تعیین رویشگاه بالقوهدو گونهtrichophorum agropyron و salsolarigida در حوزه نیمه بیابانیکلاهدراز قصرشیرین با استفاده از gis
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده کشاورزی 1392
  مجتبی جمشیدی فرد   علی مهدوی

رویش گونه های گیاهی در یک منطقه تحت تأثیر فاکتورهای محیطی و زیستی آن منطقه می باشد. جهت تعیین رویشگاه بالقوه گونه های گیاهی انجام مطالعاتی در زمینه نیازهای اکولوژیکی گونه ها و نیز خصوصیات اقلیمی منطقه مورد مطالعه ضروری است. در این تحقیق رویشگاه بالقوه دو گونه گیاهی علف شور(salsolarigida) و آگروپایرون تریکوفوروم(agropyrontrichophorum) در شهرستان قصر شیرین با استفاده از تکنیک سیستمهای اطلاعات جغرافیایی (gis) و سنجش از دور (rs) تعیین شد. بدین منظور پس از جمع آوری نقشه های مختلف منطقه مورد مطالعه از قبیل نقشه های کاربری اراضی و پوشش گیاهی و نقشه های موضوعی از ارگانهای مختلف این نقشه ها به منظور تهیه لایه های اطلاعاتی مورد نیاز در این تحقیق رقومی شدند. لایه های اطلاعاتی مربوط به خاک با استفاده از نقشه ارزیابی منابع و قابلیت اراضی و گزارش های موجود و استاندارد کردن اطلاعات مربوط به پروفیل های شاهد تهیه شد. سپس نقشه کاربری اراضی منطقه قصر شیرین با استفاده از تصاویر ماهواره ای irs تهیه و مناطق شهری و کشاورزی روی آن تعیین، و در محدوده های باقی مانده (اراضی مرتعی)، رویشگاههای فعلی گونه های مورد مطالعه با استفاده از تصاویر ماهواره ای irs مشخص گردید. موقعیتهای فعلی گونه ها به عنوان محیط زیست واقعی آنها مشخص و نیاز اکولوژیکی گیاهان در این نقاط مشخص گردید و این مناطق با کمک (gps ) به نقشه منتقل شد. برای مطالعات درون منطقه ای، 3 رویشگاه به صورت تصادفی انتخاب و در داخل هر محل، 10 پروفیل به صورت تصادفی تا عمق 45 سانتی متری حفر و نمونه های خاک گرفته شد و برای هر نمونه پارامترهایی از قبیل ec ، بافت، ph و ماده آلی تعیین گردید.با توجه به نتایج این تحقیق و در نظر گرفتن تناسب رویشگاهی برای فاکتورهای مورد بررسی و تلفیق تمام نقشه ها با هم، از 6270 هکتار مساحت کل مراتع منطقه مورد مطالعه 2 منطقه با مساحت 3/1677 هکتار (حدود 75/26% از کل مراتع منطقه) برای رویش گونه علف شور مناسب است که از این مساحت 211 هکتار (36/3%) آن متعلق به خود رویشگاه گونه علف شور است و حدود 3/1466 هکتار (39/23%) باقیمانده مساحت رویشگاه هایی بالقوه می باشد. با در نظر گرفتن پارامتر های مورد بررسی، نتایج نشان داد که دومنطقه با مساحت 1356.8هکتار (حدود 63/21% از کل مراتع منطقه) برای رویش گونه آگروپایرون مناسب است که از این مساحت 167 هکتار (66/2%) آن متعلق به رویشگاه فعلی گونه آگروپایرون است و حدود 8/1189 هکتار (97/18%) باقیمانده مساحت رویشگاههای بالقوه به حساب می آید.

اثرات آتش سوزی بر زادآوری و تنوع زیستی گونه های گیاهی در منطقه جنگلی بانکول ایلام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده منابع طبیعی 1392
  غفار امیدی   جواد میرزایی

آتش مهمترین تهدید طبیعی برای جنگل¬های حوزه مدیترانه محسوب می¬شود. جنگل¬های استان ایلام، مخصوصا جنگل¬های حوزه شهرستان شیروان چرداول به تبعیت از اقلیم مدیترانه¬ای بسیار مستعد آتش¬سوزی هستند. از مهمترین گونه¬های جنگل¬های این شهرستان می¬توان به برودار (quercusbrantii) اشاره کرد که جزء گونه¬های نسبتاً مقاوم در برابر آتش¬سوزی محسوب می¬شود. هدف از این تحقیق بررسی تغییرات تنوع پوشش گیاهی و تجدید حیات گونه های چوبی در مناطق جنگلی بانکول تحت تأثیر آتش سوزی بوده است. به این منظور بعد از جنگل گردشی در منطقه جنگلی بانکول در استان ایلام، مناطقی که به ترتیب یک، دو و سه سال قبل دچار آتش¬سوزی شده بودند و همچنین یک منطقه به عنوان شاهد انتخاب گردید. مناطق انتخاب شده از نظر خصوصیات اقلیمی و فیزیوگرافی تقریبا مشابه و در فاصله کمی از هم واقع شده¬ بودند. پس از تعیین محدوده این مناطق، آماربرداری به روش تصادفی-سیستماتیک انجام گردید. در هر کدام از مناطق آتش¬سوزی شده و شاهد، 10 قطعه نمونه 400 متر مربعی (20×20) به شکل مربع پیاده گردید. برای بررسی تنوع زیستی گونه¬های گیاهی در پلات اصلی درصد پوشش هر یک از گونه¬های درختی و درختچه¬ای تعیین و در فرم¬های مربوطه یاداشت گردید. همچنین برای بررسی گونه¬های علفی زیر اشکوب، از میکرو پلات¬هایی با ابعاد 1×1 متر استفاده ¬شد. به منظور بررسی تنوع گونه¬ای از شاخص¬های سیمپسون و شانون¬-وینر استفاده، و غنا و یکنواختی در آنها مورد مطالعه قرار گرفت. داده های مربوط به پوشش گیاهی و زادآوری در اردیبهشت ماه سال 1392 جمع¬آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. داده¬های مربوط به زادآوری گونه¬های چوبی پس از بررسی نرمال بودن آنها، در قالب یک طرح کاملا تصادفی تجزیه واریانس یک طرفه شدند. میانگین¬های بدست آمده پس از تایید همگنی واریانس¬ها بوسیله آزمون چند دامنه مقایسه میانگین دانکن در سطح 5% با همدیگر مقایسه شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که بین مناطق مختلف از نظر تعداد جست در هکتار اختلاف معنی¬داری وجود دارد و بیشترین تعداد جست در هکتار مربوط به منطقه آتش¬سوزی شده بعد از گذشت سه سال می¬باشد. همچنین نتایج نشان داد که بین مناطق مختلف از نظر تعداد نهال دانه¬زاد در هکتار نیز اختلاف معنی¬داری وجود دارد و بیشترین تعداد در هکتار نهال دانه¬زاد مربوط به منطقه شاهد بوده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده¬های مربوط به تنوع زیستی پوشش گیاهی نشان داد که بین مناطق آتش¬سوزی شده و منطقه شاهد از نظر غنای گونه¬ای، یکنواختی و شاخص تنوع زیستی شانون وینر اختلاف معنی¬داری وجود دارد اما از نظر شاخص سیمپسون اختلاف معنی¬داری مشاهده نشد. بیشترین غنا و یکنواختی در منطقه شاهد مشاهده شد که نشان از تاثیر منفی آتش¬سوزی بر روی تنوع زیستی گونه¬های گیاهی منطقه مورد مطالعه دارد. واژگان کلیدی: تنوع زیستی، زادآوری، آتش سوزی، بلوط ایرانی

ساختار توده و زادآوری طبیعی گونه های درختی و درختچه ای جنگل های زاگرس در ارتباط با عوامل فیزیوگرافی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده منابع طبیعی 1392
  پروین حقی   جواد میرزایی

این مطالعه به منظور بررسی تاثیر عوامل فیزیوگرافی با ساختار توده و زادآوری طبیعی در جنگل¬های زاگرس انجام شد. بدین منظور منطقه¬ای به مساحت 500 هکتار از این جنگل¬ها در جنوب غرب شهرستان آبدانان واقع در استان ایلام در منطقه حفاظت شده دینارکوه انتخاب شد. سپس به طور تصادفی- سیستماتیک 90 پلات مربعی شکل با ابعاد 10×10 متر مربع پیاده و در داخل هر پلات مشخصه¬های کلیه درختان و درختچه¬ها شامل: نوع گونه¬، فرم رویشی، درصد تاج¬پوشش گونه¬ها، قطر برابرسینه، ارتفاع کل و موقعیت مکانی تک تک گونه¬ها اندازه¬گیری و ثبت گردید. برای بررسی وضعیت زادآوری طبیعی در منطقه در داخل هر پلات مشخصه¬های کلیه نهال¬ها از قبیل نوع گونه، فرم رویشی، تعداد جست هر جست¬گروه، ارتفاع نهال (تا ارتفاع 150 سانتی¬متر)، قطر نهال (تا قطر 3 سانتی-متر)، موقعیت نهال (زیر درخت، زیر سنگ و فضای باز) و تعداد نهال¬ها و جست¬ها اندازه¬گیری و ثبت گردید. همچنین در داخل هر پلات عوامل فیزیوگرافیک (ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت دامنه) نیز ثبت گردید. داده-های جمع¬آوری شده با استفاده از نرم¬افزارهای آماری excel وspss پس از بررسی نرمال بودن آنها، در قالب آزمایش فاکتوریل بر مبنای طرح کاملا تصادفی، تجزیه واریانس شدند. میانگین¬های مشخصه¬های مورد بررسی با توجه به تایید و یا عدم تایید همگنی واریانس¬ها، بوسیله آزمون¬های مقایسه میانگین¬ها با همدیگر مقایسه گردیدند. نتایج نشان داد که ساختار جنگل ناهمسال بوده است و ارتفاع از سطح دریا و جهت جغرافیایی بر اکثر مشخصه¬های (ارتفاع کل، قطر برابر سینه، درصد تاج¬پوشش توده و تعداد در هکتار توده) ساختار توده تأثیر معنی¬داری داشته است. تاثیر شیب دامنه و همچنین اثر متقابل این عوامل بر این مشخصه¬ها قابل توجه نبوده است. همچنین نتایج بدست آمده نشان داد که ارتفاع از سطح دریا و جهت جغرافیایی بر زادآوری طبیعی گونه¬ها اثر معنی¬داری داشته ولی تاثیر شیب دامنه و اثر متقابل دو جانبه و سه جانبه فاکتورهای مورد بررسی بر میزان زادآوری طبیعی گونه¬های چوبی، معنی¬دار نبوده است. بر اساس نتایج بدست آمده بیشترین میزان زادآوری طبیعی مربوط به طبقات ارتفاعی 1850< متر از سطح دریا در جهت¬های شمالی و غربی بوده است. درصد تاج¬پوشش بر زادآوری طبیعی گونه¬ها اثر معنی¬داری داشته، هرچه تاج¬پوشش انبوه¬تر باشد تراکم زادآوری طبیعی بیشتر می¬باشد. واژه¬های کلیدی: جنگل¬های زاگرس، عوامل فیزیوگرافی، زادآوری طبیعی، ساختار توده، گونه¬های جنگلی