نام پژوهشگر: محمدرضا اکبرزاده
محسن بیگی سعیدرضا خداشناس
موضوع انتقال رسوب سال هاست که مورد توجه مهندسین قرار گرفته است. روش های مختلفی برای حل مسایل رسوب به کار گرفته شده است که نتیجه آن معادلات تجربی متعددی است که توسط صاحبنظران امر ارایه شده است. از آنجایی که معادلات موجود معمولا بر اساس شرایط اقلیمی یا آزمایشگاهی سایر نقاط جهان به دست آمده اند، لذا برای استفاده در رودخانه های ایران این معادلات باید واسنجی شده و معادله بهینه انتخاب گردد. در این تحقیق پس از جمع آوری آمار و اطلاعات دبی جریان و دبی رسوب اندازه گیری شده در ایستگاه عیش آباد نیشابور واقع در استان خراسان رضوی بار رسوب را برای دبی های مختلف معادلات تجربی محاسبه شده و سپس با مقایسه آنها و بررسی رفتار روابط مختلف و عوامل موثر در میزان محاسبات، معادله مناسب برای ایستگاه یاد شده انتخاب و پس از واسنجی معادلات، یک معادله نهایی برای محاسبه بار معلق رودخانه رومان ارایه گردید. در انتها با استفاده از مدل srh-1d نسبت به پیش بینی رفتار رودخانه فاروب رومان اقدام گردیده، و مقاطع طولی و عرضی مختلف رودخانه در دبی با دوره بازگشت های مختلف و در شرایط مختلف فرسایش و رسوب گذاری ارائه گردید.
نجمه مجیدی امین علیزاده
مطالعه حاضر به دنبال تعیین الگوی کشت در دوره برنامه ریزی 10 ساله با تأکید برعدم بیلان منفی ذخایر آب زیر زمینی محدوده مورد مطالعه در سال آخر دوره برنامه ریزی و دست یابی به اهداف مورد نظر می باشد، لذا در این مطالعه با توجه به استفاده پایدار از منابع آبی دشت مشهد- چناران تلاش می شود الگوی زراعی مبتنی بر تعادل بخشی آب های زیر زمینی با توجه به اولویت های ذهنی کشاورزان، موردمطالعه قرار گیرد. برای دستیابی به این مهم، ابتدا با استفاده از مدل های سری زمانی sarima ، بارندگی فصلی و سالانه برای دو ایستگاه مارشک و گلمکان که به ترتیب معرف ارتفاعات و دشت هستند، پیش بینی شد و بعد حجم تغذیه سالانه به آب های زیر زمینی در ده سال آتی محاسبه شده است. سپس با استفاده از روش های حل بهینه سازی از جمله برنامه ریزی غیرخطی و برنامه ریزی غیرخطی چند هدفه آرمانی در قالب ساختارهای مختلف اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی و در جهت تعادل بخشی آب های زیرزمینی منطقه مورد نظر، الگوی بهینه زراعی پیشنهاد شد. بکارگیری الگوی ارایه شده در دوره برنامه ریزی ده ساله علاوه بر رسیدن به اهداف چندگانه: ماکزیمم کردن بازده برنامه ای، حداقل کردن مصرف آب و همچنین هزینه های سرمایه ای و مصرف کودها و سموم شیمیایی وثابت ماندن اشتغال نیروی کار در طول دوره برنامه ریزی، باعث می شود بیلان منفی ذخایر آب زیر زمینی منطقه از 107×38 مترمکعب در سال پایه به صفر در سال آخر دوره برنامه ریزی برسد.
محمدرضا اکبرزاده رضا تهرانی
چکیده: در این تحقیق با درنظر گرفتن بانک پارسیان بعنوان نمونه مطالعاتی و استفاده از روش ریاضی مبتنی بر بهینه سازی برنامه ریزی آرمانی (gp) و تلفیق آن با روش تصمیم گیری چند معیاره تحلیل سلسله مراتبی (ahp) با شناسایی و رتبه بندی اهداف بانک از تدوین مدل بهینه مدیریت دارایی، بدهی و در نظر گرفتن محدودیت های آرمانی و سیستمی متغیرها؛ مدل بهینه مدیریت دارایی، بدهی برآورد و تخمین زده شد و با استفاده از متغیرهای ورودی و خروجی و استفاده از نرم افزار lingo، مقادیر بهینه اقلام ترازنامه (سالهای 1386 و 1387) محاسبه گردید. نتایج کلی تحقیق حاکی از این است که همه الویت ها و اهداف بیان شده، تامین گردیده است . همچنین بازده حاصل از مدل بزرگتر از اقلام مشابه در ترازنامه واقعی(سالهای مورد مطالعه) می باشد و در نهایت و با مقایسه ارقام برآوردی با مقادیر واقعی ترازنامه، راهکارها و پیشنهاداتی جهت بهینه سازی alm ارائه گردید. کلمات کلیدی: نقدینگی، مدیریت نقدینگی، ریسک نقدینگی، مدیریت ترازنامه، مدیریت دارایی بدهی، برنامه ریزی آرمانی، تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی، ترازنامه و جریان وجوه نقد.
کاظم مقیسه کاظم اسماعیلی
سـرریز جـانبی یکـی از متـداولترین سـازه های هیدرولیـکی اسـت کـه بـه عـنوان یـک سـازه انحـرافی در رودخـانه ها وکـانالهای آبیـاری وزهکشی ونیـز جهـت جـمع آوری فـاضلابهای شهـری مـورد اسـتفاده قـرار می گیـرد. ایـن نوع سـرریز در کـنارهْ کـانال تعبـیه شده وهنـگامی کـه ارتـفاع آب بـه تـراز تـاج سـرریز می رسـد به طـور اتوماتـیک مـازاد آب از کـانال اصـلی منـحرف می شـود. جـریان روی این نـوع سـازه از نـوع متغـیر تدریـجی همـراه با کاهـش جـریان می باشد. در سرریزهای جانبی متـداول تـاج سـرریز به صـورت افقـی می باشـد. بـرای افزایـش رانـدمان سـرریز جـانبی(ضـریب دبـی سـرریز)مـی توان تـاج سـرریز را بصـورت شیـبدار سـاخت. جـهت تخمـین دبـی عبـوری از سـرریز نیـاز به تعییـن ضریـب دبـی سـرریز اسـت کـه ایـن ضـریب به صـورت تجـربی بدسـت می آیـد. روابـطی که تا کنـون در این زمـینه بدسـت آمـده جـنب? تقریبـی داشـته و از اینـرو روابـط گـوناگون که گاه با یکدیگر همخوانی ندارند ارائـه گردیده اسـت. در ایـن تحقیق رفـتار هیـدرولیکی سـرریز جانبـی بـا تـاج شـیبدار در حالت زیر بحرانی در یک کانال مستطیلی، مـورد آزمـایش قـرار گرفـت. نـتایج نـشان می دهـد کـه تغـییر تـراز تـاج مـی تواند بر اصـلاح الـگوی جـریان روی سـرریز مـوثر واقـع شـود و از آن ضریـب شـدت جـریان ایـن نـوع سـرریز افـزایش مـی یابد. هـمچنین نتـایج حـاکی از آنسـت کـه طـول سـرریز جـانبی و شیـب تـاج اثـر افـزایشی بـر ضـریب سـرریز نـشان می دهد.
عاطفه نژندعلی جواد فرهودی
در بعضی از سازه های هیدرولیکی میزان قابل توجهی از انرژی اضافه آب به وسیله تشکیل جهش هیدرولیکی مستهلک می شود. برای افزایش افت انرژی از حوضچه های آرامش از ضمائمی استفاده می شود. یکی از راههایی که می تواند باعث افزایش افت انرژی در جهش هیدرولیکی شود، ایجاد زبری در کف حوضچه های آرامش می باشد. در این تحقیق آزمایشگاهی خصوصیات جهش هیدرولیکی بر روی بسترهای زبر، با زبری های یکپارچه مثلثی، مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 126 آزمایش در محدوده ی اعداد فرود 7/13-4 انجام شد. آزمایش ها در 3 ارتفاع مختلف زبری (t) انجام شدند و در هر ارتفاع چهار فاصله متفاوت (s) بین زبری ها انتخاب گردید. طوریکه نسبت فاصله به ارتفاع زبری ها در تمام آزمایش ها ثابت بماند(s?t=0,0.5,1,1.5). مشخص شد که عمق ثانویه جهش بر روی سطوح زبر نسبت به سطوح صاف کاهش قابل ملاحظه ای دارد و با بیشتر شدن فاصله بین زبری ها ، این کاهش بیشتر می گردد. همچنین نتایج نشان داد تغییر در ارتفاع زبری ها تاثیر محسوسی بر مشخصات جهش ندارد. طول غلطاب و طول جهش نیز تغییراتی شبیه عمق ثانویه (کاهش نسبت به سطوح صاف) را نشان دادند. افت انرژی و پروفیل سطح آب نیز مورد بررسی قرار گرفتند. مقدار تنش برشی وارد بر کف نیز بر روی بسترهای زبر به مراتب بیشتر از بسترهای صاف می باشد. چنانکه مقدار آن روی کف زبر حداکثر به بیش از 10 برابر بستر صاف می رسد.
سمیرا علیلو سعیدرضا خداشناس
از آنجایی که ایجاد حفره ی آبشستگی امکان ناپایداری سازه ی اطراف حفره را تشدید می کند،یکی از مهمترین موضوعات تحقیقاتی که در علم هیدرولیک مطرح است، آبشستگی ایجاد شده توسط جریان عبوری از اطراف سازه های هیدرولیکی است. در راستای بررسی هرچه بهتر پدیده آبشستگی، به جمع بندی نتایج مطالعات پیشین انجام شده در این زمینه پرداخته شده است و سپس مقایسه نتایج آزمایشگاهی محققین مختلف در قالب مدل های ارائه شده برای محاسبه عمق نهایی آبشستگی، بصورت جداگانه برای هر سازه که در واقع هدف اصلی از گردآوری این تحقیق می باشد صورت پذیرفته است. سازه های بررسی شده در این تحقیق عبارتند از: دریچه کشویی، آبشار قائم، پرتاب کننده جامی، سرریز لوله ای، کالورت و حوضچه آرامش. در راستای تحلیل و مقایسه هرچه بهتر نتایج محققین مختلف، در موارد لازم به استخراج مدل با استفاده از نرم افزار spss و داده های استخراج شده از اشکال ارائه شده توسط محققین اقدام شده است. همچنین با استفاده از نرم افزار spss یک مدل جداگانه برای تخمین آبشستگی پایین دست هر سازه ارائه شده است که نتایج قابل قبول تری نسبت به سایر مدل های ارائه شده توسط محققین بدست می دهد. نتایج مقایسات حاکی از تشابه پروفیل های بی بعد آبشستگی صرفنظر از شرایط مختلف می باشد. همچنین نتایج نشان می دهند که به علت پیچیدگی زیاد این پدیده نیاز به انجام مطالعات و آزمایشات بیشتر در این زمینه وجود دارد و ارائه یک رابطه قابل کاربرد در تمامی شرایط برای پیش بینی عمق ماکزیمم آبشستگی امکان پذیر نمی باشد. بررسی مدل های ارائه شده در زمینه گسترش زمانی آبشستگی از دیگر زمینه های بررسی شده در این تحقیق می باشد که نشان می دهد گسترش زمانی آبشستگی در سازه های مختلف از روند نسبتاً مشابهی برخوردار می باشد. در زمینه روش های جلوگیری از آبشستگی به بررسی سه روش محافظ بستر(کف بند صلب، سنگ چین، صفحات توری)، تهویه جت، حوضچه استغراق پرداخته شده است. نتایج بدست آمده حاکی از این امر می باشد که استفاده از محافظ بستر در پایین دست دریچه ها بصورت استفاده توأم از سنگ چین و کف بند صلب، احداث حوضچه استغراق در محل اصابت جت ریزشی و تهویه این جت ها راه حل مناسبی برای پیشگیری از وقوع آبشستگی به شمار می روند.
الهام منوچهری رضا منصفی
اخیراً داده های جریانی به دلیل کاربرد در انواع مختلف داده ها از قبیل دنباله ی کلیک ها، صفحات وب، داده های حس گرهای بی سیم و غیره توجه زیادی را به خود جلب کرده است. برای کاوش در چنین داده هایی، توانایی پردازش در یک گذر از روی داده ها و با مصرف حافظه ی کم امری مهم به شمار می رود. یکی از چالش های مهم در داده های جریانی، تغییر تدریجی داده ها یا مفهوم آن با گذشت زمان است که نیاز به به روزرسانی مدل می باشد. در حال حاضر الگوریتم درخت هافدینگ، درخت تصمیمی برای داده های جریانی، در طبقه بندی این گونه داده ها مورد توجه می باشد. هدف اصلی این تحقیق بهبود عملکرد درختان هافدینگ از دو جنبه می باشد. 1) الگوریتم هافدینگ با ورودی صفات گسسته عمل می نماید، در حالی که برخی از مسائل دنیای واقعی با صفات عددی توصیف می گردند. نوآوری این تحقیق ارائه ی روشی برای گسسته سازی داده ها می باشد که با نیازمندی داده های جریانی مطابقت داشته باشد. 2) درختان هافدینگ سازگار با تغییر مفهوم در صورت مشاهده تغییر در مفهوم، زیردرختانی را گسترش می دهد و تا زمانی که این زیردرختان به اندازه کافی دقیق نگردیده اند از آن ها استفاده نمی گردد. نوآوری دیگر این تحقیق، استفاده از این درختان در پیش گویی و تلفیق آنان با درخت اصلی می باشد. ارزیابی کارآیی روش پیشنهادی توسط زبان برنامه نویسی جاوا با مجموعه داده های ساختگی و kdd98 انجام گرفت و نتایج بدست آمده برتری مدل پیشنهادی در امر کاهش خطا و دستیابی به دقت بالا تر در حضور تغییرات در داده ها و مفهوم، با حافظه ی مصرفی و زمان اجرای محدود در مقابل دیگر روش های ارائه شده در ادبیات نشان می دهد.
ابوذر حسین زاده محمدرضا اکبرزاده
به منظور ارزیابی مدل oryza2000 آزمایشی بصورت کرت های خرد شده برپایه طرح بلوک های کامل تصادفی بر روی 10 رقم برنج در شرایط آبیاری کامل و قطع آبیاری پس از گلدهی (تنش آخر فصل) در شهر لاهیجان انجام گردید. ارزیابی مقادیر شبیه سازی و اندازه گیری شده عملکرد دانه و بیوماس کل با استفاده از آزمون t و پارامترهای ریشه میانگین مربعات خطا (rmse) و ریشه میانگین مربعات خطای نرمال شده (rmsen) انجام گرفت. عملکرد دانه با ریشه میانگین مربعات خطای 539 کیلوگرم در هکتار و ریشه میانگین مربعات خطای نرمال شده 10 درصد و بیوماس کل با ریشه میانگین مربعات خطای 1180 کیلوگرم در هکتار و ریشه میانگین مربعات خطای نرمال شده 12 درصد شبیه سازی شد، که نشان از دقت مدل در شبیه سازی عملکرد و بیوماس کل دارد. با استفاده از عملکرد اندازه گیری شده و اجزای بیلان آب شبیه سازی شده از مدل oryza2000، wpi در محدوده 88/ 0-6/0 کیلوگرم دانه به ازای هر مترمکعب آبیاری متغیر می باشد. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که مقدار بهره وری آب مبتنی بر تبجیر-تعرق (wpet) در محدوده 88/0-55/0 کیلوگرم دانه به ازای هر مترمکعب تبخیروتعرق می باشد. بررسی نتایج، مقدار بهره وری آب مبتنی بر تعرق (wpt) را در محدوده 93/1- 11/1 کیلوگرم دانه به ازای هر مترمکعب تعرق نشان می دهد. مقدار wpet حدود 52 درصد کمتر از wpt می باشد. درنهایت ارقام ساحل، 841 و 416 به عنوان ارقام مقاوم و ارقام فجر، ندا و 831 نیز به عنوان ارقام حساس به تنش خشکی معرفی شدند.
الهام اصیل محمدرضا اکبرزاده
در این پایان نامه الگوریتم جدیدی بر اساس مدیریت ذرات با نام بهینه سازی چند سطحی انبوه ذرات ((mlso) multi level swarm optimization) پیشنهاد می نماییم. الگوریتم mlso با الهام از تقسیم وظایف در کندوی زنبور های عسل و توجه به این نکته که خصوصیات هر نوع زنبور متناسب با وظیفه آن زنبور است و هم چنین با بهره از تئوری عدم قطعیت، طراحی شده است. الگوریتم mlso مبتنی بر جست و جوی چند سطحی فضای جست و جو، تقسیم وظایف بین ذرات، توانمند سازی ذرات در راستای وظیفه محول شده به آنها و همکاری بین ذرات می باشد. در الگوریتم mlso ذرات جست و جوگر به سه دسته تقسیم می شوند که عبارتند از: ذرات تخمینی، ذرات نیمه دقیق و ذرات دقیق. هر کدام از دسته ها سطح خاصی از جست و جو را پی می گیرند. جست و جو در سطوح مختلف از نظر دقت، آزادی حرکت، فضای تحت پوشش و سرعت ذرات با یکدیگر متفاوت می باشد. جست و جوی گسترده تر فضای جست وجو یا به عبارت دیگر فاز اکتشاف به عهده ذرات تخمینی است. برای تطبیق با این وظیفه ذرات تخمینی، بیشینه سرعت بیشتر و وابستگی کمتری به بهترین پاسخ فعلی (gbest) دارند و از مقدار تخمینی برای برازش خود استفاده می کنند. در مقابل، جست و جوی دقیق فضای جست وجو یا فاز استخراج به عهده ذرات دقیق است. به این منظور ذرات دقیق، بیشینه سرعت کمتر و وابستگی بیشتری به بهترین پاسخ فعلی دارند و مقدار برازش آنها دقیق محاسبه می شود. جست و جوی ذرات تخمینی سطح اول و جست و جوی ذرات دقیق سطح نهایی جست وجو می باشد. جست و جو در سطح میانی بر عهده ذرات نیمه دقیق می باشد. با تقسیم وظایف در الگوریتم mlso اجرای همزمان فاز اکتشاف و استخراج و استفاده از تخمین در محاسبه کارآیی ذرات را امکان پذیر نمودیم. استفاده از تخمین در برازش ذرات تخمینی از نقاط قوت این الگوریتم است که موجب کاهش زمان اجرای الگوریتم می شود. این الگوریتم را روی چند نمونه از توابع معیار الگوریتم بهینه سازی انبوه ذرات (pso) پیاده سازی نمودیم. نتایج گواه کارآمدی تئوری تقسیم وظایف و الگوریتم پیشنهادی ما است.
فاطمه کاظمی سعیدرضا خداشناس
در مواقع سیلابی سدها با خطر آبشستگی در پایین دست و در نتیجه تخریب سازه های پایین دست روبرو می شوند. برای جلوگیری از صدمات ناشی از این آسیب، سازه¬هایی جهت استهلاک انرژی طراحی شده و به اجرا گذاشته می شوند. یکی از پر کاربردترین سازه های استهلاک انرژی، حوضچه آرامش است که به واسطه آن انرژی قبل از رسیدن به پایین دست تقلیل پیدا می کند. لیکن وجود پدیده پرش هیدرولیکی و جریانات چرخشی که باعث ایجاد نوسانات فشار در کف حوضچه می¬شود، بر کارکرد حوضچه های آرامش تأثیرات نامطلوبی می گذارد. اثر این نوسانات تأثیر مستقیمی بر ضخامت دال بتنی کف حوضچه دارد که بر اساس تغییرات فشار طراحی می شود. طراحان برای جلوگیری از بروز مشکل در کف حوضچه¬های آرامش، ضخامت دال بتنی کف را به گونه¬ای در نظر می¬گیرند که وزن آن بتواند در مقابل فشارهای منفی و زیر فشارهای وارده مقاومت کند و از ایجاد تنش¬های کششی و کنده شدن دال کف جلوگیری شود. تعیین توزیع فشارهای کف و همچنین تعیین نقاط بحرانی در حوضچه¬های آرامش از اهمیت خاصی برخوردار است که به بهینه شدن ضخامت دال بتنی کمک می¬کند. در نتیجه در این تحقیق سعی شد مطالعاتی که تا کنون در زمینه فشارهای نوسانی انجام شده مورد مطالعه قرار گیرد. با توجه به اطلاعات فشار نوسانی در کف حوضچه¬های تیپ usbrі الگویی برای تخمین فشارهای حداکثر مثبت و منفی در کف حوضچه استخراج شد. سپس این مدل با فشارهای نوسانی کف حوضچه آرامش سد سیاه بیشه که آن هم دارای حوضچه تیپ یک می¬باشد مقایسه شد. جهت تعیین ضخامت مناسب، با استفاده از روابط موجود ضخامت دال کف در حالت¬های یک بعدی و دوبعدی مقایسه و رابطه بهینه پیشنهاد شد. همچنین ضخامت دال کف در حوضچه های سه سد سیاه بیشه و نمرود و سیرجان با کمک روابط بهینه طراحی و مقایسه گردید تا بتوان به یک طراحی بهینه برای ضخامت دال کف دست یافت.
حسینعلی عرب محمدرضا اکبرزاده
راه ها شریان های حیاتی یک کشور بوده و پل ها یکی از مهم-ترین سازه های ارتباطی محسوب می شوند. طبق آمار های ارائه شده می توان گفت تخریب اکثر پل ها نه در اثر ضعف های سازه-ای بلکه در زمان وقوع سیل و در اثر پدیده آبشستگی در اطراف پایه ها رخ می دهند که نشان دهنده عدم شناخت لازم از خصوصیت رودخانه بعنوان یک بستر زنده می باشد. از این رو مطالعه آبشستگی پایه پل و روشهایی جهت کاهش و کنترل آن ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق با هدف کاهش اثرات آبشستگی موضعی، استفاده از آستانه هم عرض با کانال و همسطح با بستر رسوبی در پایین دست پایه پل در حالت پایه ساده وپایه به همراه فونداسیون (پایه مرکب) مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه جریان آب زلال وجریان سیلابی با بستر زنده مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از دو سری آبنمود با زمانهای پایه متفاوت و در سه دبی اوج استفاده گردید.در این راستا بستری از ذرات با دانه بندی مشخص تهیه و مدل های آزمایشی در آن نصب و در شرایط مختلف میزان آبشستگی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد در مدل پایه استوانه ای و درشرایط آب زلال با فاصله گرفتن از پایه از میزان تاثیر آستانه در کاهش عمق وحجم آبشستگی کاسته شده است؛ به طوریکه بهترین حالت جهت دستیابی به بالاترین کارایی، حالت آستانه چسبیده به پایه در پایین دست پایه با کاهش عمق آبشستگی برابر با 36 درصد و کاهش حجم آبشستگی برابر با 77 درصد به دست آمد. در شرایط سیلابی نیز این نتیجه تایید شد با این تفاوت که با فاصله گرفتن از پایه به شدت از کارایی آستانه کاسته شده و در فواصل سه برابر قطر پایه، نصب آستانه باعث افزایش عمق آبشستگی گردید. در حالت چسبیده به پایه در پایین دست پایه کاهشی برابر با25 درصد در عمق آبشستگی وکاهش 48 درصدی حجم آبشستگی در محدوده پایه پل با نصب آستانه حاصل شد.
علی ربیعی مقدم محمدرضا اکبرزاده
دریچه های فلپ در شبکه های انتقال آب از دیر باز مورد توجه مهندسین صنعت آب بوده است. این دریچه ها با توجه به نیروی افقی فشار آب وارد بر دریچه و نیز نیروی وزن دریچه با توجه به رقوم سطح آب در کانال باز و بسته می شوند. معایب این دریچه با توجه به مسیر خطوط جریان در دریچه می توان به ایجاد پدیده کاویتاسیون، نوسان و ایجاد امواج غیر قابل کنترل در زمان کم آبی اشاره کرد. در این تحقیق با تغییری در ساختار دریچه فلپ سعی شد نقایص عملکرد این دریچه در کانال بر طرف شود. این تغییر در ساختار دریچه باعث از بین رفتن امواج سطح آب در زمان کم آبی در دریچه شد. همچنین به ارائه روابطی برای تخمین میزان دبی عبوری از دریچه اصلاح شده در حالت آزاد و مستغرق پرداخته شد که با آنالیز های آماری انجام شده نشان داده شد که این روابط از دقت بالایی برخوردار است. به علاوه هیدرولیک جریان در حالت آزاد و مستغرق در دریچه فلپ اصلاح شده و فلپ کلاسیک با یکدیگر مقایسه و مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به تغییر در ساختار دریچه برای تعیین میزان نیروی وارد بر دریچه از طرف آب روشی ارائه گردید که این روش نیز از دقت بالایی بر خوردار است. در انتها با مقایسه دو دریچه فلپ اصلاح شده و نیز فلپ کلاسیک این نتیجه حاصل شد که دریچه فلپ اصلاح شده به لحاظ عملکرد بهتر از دریچه فلپ کلاسیک عمل می کند.