نام پژوهشگر: سعیده رضایی
سعیده رضایی فرهنگ سرشکی
در این تحقیق، مطالعه روی نه نمونه سنگ ساختمانی کربناته از معادن ایران صورت گرفته است. هدف از مطالعه، تعیین روابط بین مشخصات فیزیکی و مکانیکی سنگ با قابلیت برش آن ها می-باشد. برای تعیین رابطه بین این پارامترها با قابلیت برش، از طرفی، مشخصاتی نظیر مقاومت فشاری تک محوره، مقاومت کششی، چگالی، تخلخل، نرخ سایش و سختی اشمیت اندازه گیری شده و از طرف دیگر، مشخصات برش دستگاه نیز ثبت شده است. در نهایت و با در دست داشتن این پارامترها، رابطه هر یک از این مشخصات با قابلیت برش سنگ برآورد شده است. برای بررسی درصد عناصر موجود در سنگ و تعیین رابطه ی آن ها با قابلیت برش به ویژه رابطه ی میزان سیلیس موجود در سنگ با قابلیت برش سنگ، نیز آنالیز شیمیایی برای هر نمونه سنگ انجام شده است. برای به دست آوردن این روابط از برازش های تک متغیره و برای حصول ضریب تعیین بیشتر از برازش چندمتغیره استفاده شده است. برای کاهش تعداد متغیرهای درگیر در برازش چندمتغیره، ارتباط بین پارامترها نیز بررسی شده است. در صورت ارتباط خوب بین این پارامترها می توان یک پارامتر را به نمایندگی از دیگری در برازش قرار داد. در اینجا روابط خوبی بین پارامترها مشاهده نشده است و همه ی پارامترها به جز پارامترهایی که ضریب تعیین آن ها با نرخ برش کمتر از 5/0 بوده است در برازش استفاده شده اند. بیشترین ضریب تعیین به دست آمده، در برازش پنج متغیره بوده است که 91/0 می باشد. در نهایت با توجه به تحلیل های انجام شده و نمودارهای حاصل، قابلیت برش هر یک از سنگ های مورد مطالعه قابل تخمین است و از نتایج آن می توان در طراحی کارخانه و تعیین نرخ برش بهینه استفاده کرد. همچنین پس از طی این مسیر پیش بینی هزینه ها و کاهش آن ها میسر است.
سعیده رضایی حمید رضا اولیایی
این مطالعه به منظور بررسی اثر پستی و بلندی و وضعیت زهکشی بر پیدایش خاک، شکل های شیمیایی آهن و منگنز و کانی شناسی رس در خاکهای دشت غربی یاسوج انجام گرفت. این دشت در جنوب شرقی استان و در مجاورت شهر یاسوج واقع شده است. میانگین بارندگی و دمای هوای آن به ترتیب 834 میلی متر و 1/15 درجه ی سانتیگراد می باشند. میانگین ارتفاع این دشت 1775 متر از سطح دریا می باشد. رژیم رطوبتی و حرارتی خاک های این دشت به ترتیب زریک و ترمیک می باشند. این دشت شامل واحدهای فیزیوگرافی تپه، دشت دامنه ای، تراس رودخانه ای و دشت رسوبی رودخانه ای می باشد. نُه خاکرخ در امتداد شرق به غرب در یک ردیف پستی و بلندی حفر شدند. از افق های مشخصه ی خاکرخ ها پس از تشریح نمونه برداری صورت گرفت. نمونه ها به آزمایشگاه منتقل و آزمایش های معمول فیزیکی، شیمیایی و کانی شناسی رس بر روی آنها صورت گرفت. نتایج نشان داد که خاک ها بر اساس رده بندی تاکسونومی در چهار راسته ی انتی سول، اینسپتی سول، آلفی سول و مالی سول و بر اساس طبقه بندی wrb در گروه های مرجع کاستانوزم، رگوسول، گِلِی سول، لووی-سول، کمبی سول و فلاوی سول قرار می گیرند. خاک های با تکامل اندک بر روی واحدهای فیزیوگرافی تپه و دشت رسوبی رودخانه ای و خاک های با بیشترین تکامل بر روی واحد دشت دامنه ای قرار داشتند. آبشویی کربنات کلسیم، انتقال رس در طول خاکرخ، تجمع ماده ی آلی در سطح خاک و وجود شرایط کاهشی در برخی خاکرخ ها از فرایندهای مهم خاک سازی در خاک های این منطقه بوده است. خاک های مطالعه شده دارای اپی پدون های اکریک و مالیک و افق های کمبیک، آرجیلیک و کلسیک بوده اند. تخلیه ی افق های سطحی از کربنات کلسیم به ویژه در واحدهای با شیب کمتر شرایط مناسبی را برای آبشویی رس و ایجاد افق آرجیلیک به وجود آورده است. کربنات کلسیم ثانویه به شکل های رشته ای، توده های نرم و سخت دانه در افق های زیرین برخی خاک رخ ها مشاهده ی شد. شرایط اکوییک ناشی از کشت برنج و یا زهکشی ضعیف موجب ایجاد شرایط کاهشی در برخی خاکرخ ها و مشاهده رنگین دانه گردید. مطالعات کانی شناسی رس خاک ها نشان داد که به ترتیب کانی های اسمکتیت، ایلیت، کلریت، کائولینیت، ورمیکولیت و کوارتز کانی های غالب مشاهده شده بودند. در خاک های با زهکشی ضعیف میزان کانی اسمکتیت بیشتر از خاک های با شرایط مطلوب زهکشی بوده است. این امر احتمالا به نوتشکیلی این کانی از محلول خاک در شرایط غرقاب و یا تغییر تشکیل آن از کانی های میکایی مرتبط می گردد. در اکثر خاکرخ ها میزان ایلیت و کلریت با افزایش عمق افزایش می یابد که بیانگر منشاء توارثی این کانی هاست. افزایش اسمکتیت در سطح خاک احتمالاً به تغییر شکل این کانی از ایلیت در اثر خروج پتاسیم ناشی از هوادیدگی و کاهش بار لایه ای مربوط می شود. مطالعات مربوط به اندازه گیری شکل های شیمیایی آهن و منگنز روابط مثبت و معنی داری میان میزان رس در خاک ها و fed، mnd، fet ، mnt، شاخص تبلور و مشاهده گردید. نتایج نشان داد که شرایط اکوییک موجب افزایش feo، mno نسبت های feo/fed و mno/mnd به ترتیب به میزان 9/2، 8/2 ، 01/5 و 02/5 برابر و کاهش در fed، mnd و شاخص تبلور آهن به ترتیب به میزان 69/1، 75/1 و96/1 برابر گردید.
سعیده رضایی حسین خلفی
پراش پودری نوترون یکی از قدرتمندترین و پرکاربردترین روش های پراش سنجی است که برای تعیین ساختار داخلی هسته-ها، تشخیص هسته های سبک و مجاور و ایزوتوپ های مختلف یک عنصر، و نیز تعیین ساختار مغناطیسی هسته هایی که دارای ممان مغناطیسی هستند به کار می رود. از آن جایی که انجام عملیات پراش نوترون معمولاً در مجاورت یک راکتور هسته ای امکان پذیر است در این تحقیق از طیف پیوسته ی نوترون ها و فوتون های خروجی از مجرای پراش نوترون راکتور تحقیقاتی تهران به عنوان چشمه بهره گرفته شد.فعالیت بخش پراش نوترون این راکتور از سال 1372 متوقف شد و برای بازراه اندازی آن با سوخت جدید، شبیه سازی جدید و به دست آوردن نتیجه ی قابل اطمینان و دقیق امری ضروری است. شبیه سازی سیستم موجود با افزودن بخش های غایب نظیر کندکننده و فیلتر کادمیوم و کربید بور، همچنین آزمایش کارکرد صحیح سایر بخش های موجود با استفاده از کد mcnpx انجام شد. به منظور افزایش شار نوترون های حرارتی در محل نمونه، کندکننده-های مختلفی با ضخامت هایمتفاوت آزمایش شدند که از میان آن ها گرافیت با ضخامت cm60 بهترین نتیجه را نسبت به بقیه ارائه داد. در مرحله ی بعد حفاظ بیولوژیکی با افزودن چند لایه پلی اتیلن و سرب به حفاظ فعلی، جهت کاهش دوز نوترون و فوتون به کمتر از دوز مجاز بهینه سازی شد. سرانجام شار neutron/(cm^2.sec) 105?351/6 برای نوترون های حرارتی با انرژی ev 058/0 جهت انجام عمل پراش روی محل نمونه به دست آمد.
سعیده رضایی سعید مظفری
بر خلاف پیشرفت در مخابرات الکترونیکی، بسیاری از اسناد هنوز در شکل کاغذ فرستاده و دریافت می شوند که به دلیل اهمیت حقوقی آن ها باید آرشیو شوند. مدیریت حجم عظیم این اسناد، شرکت های بزرگ را نیازمند به اپراتورها و نیروهای انسانی کرده است تا این اسناد را چک و دسته بندی نمایند یا ممکن است لازم شود مکاتبه ها بر اساس محتوا دسته بندی شوند. هدف ما در این پایان نامه بازیابی مستندات تایپی فارسی بر اساس جستجوی کلمات کلیدی است. این نوع بازیابی که به عنوان "keyword spotting" از آن یاد می شود، مساله اصلی در کاربردهای کلاسه بندی/ بازیابی/ جستجو است، به همین دلیل در سال های اخیر توجه زیادی از دانشگاه و صنعت را به خود جلب کرده است. لازم به ذکر است برای اسناد در زبان هایی نظیر لاتین، چینی و ... این مساله حداقل در سطح تئوری حل شده است اما متاسفانه در زبان فارسی متاسفانه کار قابل ملاحظه ای انجام نشده است.
سعیده رضایی منوچهر چیت سازان
امروزه گسترش فعالیت های کشاورزی و صنعتی، رشد روزافزون جمعیت، دفن غیراصولی زباله ها باعث کاهش کیفیت و آلودگی منابع آب زیرزمینی بویژه آلودگی نیترات شده است. لذا ارزیابی آسیب پذیری، جهت ترسیم مناطقی که بیشتر در معرض منابع آلودگی انسانی هستند به یک عنصر مهم برای مدیریت معقول منابع و برنامه ریزی کاربری اراضی تبدیل شده است. مدل drastic بدلیل سهولت اجرا و به کارگیری چندین پارامتر هیدروژئولوژیکی یکی از کاربردی ترین مدلها در تعیین میزان خطر آلودگی آبخوان می باشد. دشت سبیلی- سربیشه که در استان خوزستان واقع شده است به دلیل دارا بودن منابع عظیم آب زیرزمینی و سطحی، خاک حاصلخیز و هموار بودن زمین، از کشاورزی پر رونقی برخوردار است. با توسعه فعالیتهای کشاورزی، بالطبع استفاده از انواع کودهای شیمیایی و حیوانی مطرح می گردد. بنابراین احتمال آلودگی آبخوان این دشت به منابع آلاینده به خصوص نیترات بسیار زیاد است. هدف از این تحقیق ارزیابی خطر آلودگی آبخوان دشت سبیلی- سربیشه با استفاده از مدل drastic و fahp در سال های 1387-1386 و 1393-1392 می باشد. برای این منظور، ابتدا نقشه آسیب پذیری ذاتی آبخوان را با به کارگیری هفت پارامتر موثر بر آلودگی آبخوان (عمق سطح ایستابی، تغذیه خالص، محیط آبخوان، محیط خاک، توپوگرافی، محیط غیراشباع و هدایت هیدرولیکی) طبق ارزش گذاری مرسوم تهیه و سپس از نقشه نیترات برای تصحیح وزن و رتبه پارامترهای دراستیک استفاده گردید. ضریب همبستگی بین غلظت نیترات آب های زیرزمینی و شاخص خطرپذیری بعد از اصلاح مدل دراستیک از حدود 29/0 درصد به 74/0 درصد در فصل تر و 43/0 درصد به 73/0 درصد در فصل خشک برای سال 1387-1386 و از 52/0 درصد به 82/0 درصد در فصل تر و 44/0 درصد به 80/0 درصد در فصل خشک برای سال 1393-1392 افزایش پیدا کرد. نتایج حاصل نشان می دهد که حدود 28/23، 82/40، 85/18، 87/13، 91/7 درصد از سطح منطقه به ترتیب دارای خطرپذیری آلودگی خیلی کم، کم، متوسط، متوسط تا زیاد و زیاد برای سال 1387-1386 در فصل خشک و حدود 25/17، 88/40، 49/19، 76/14 و 59/7 درصد از سطح منطقه به ترتیب دارای خطرپذیری آلودگی خیلی کم، کم، متوسط، متوسط تا زیاد و زیاد در فصل تر می باشد. برای سال 1393-1392 حدود 23، 29/35، 4/19، 96/14 و 6 درصد از منطقه دارای خطرپذیری آلودگی خیلی کم، کم، متوسط، متوسط تا زیاد و زیاد در فصل خشک و حدود 44، 4/15، 7/20، 8/17 و 1 درصد از منطقه دارای خطرپذیری آلودگی خیلی کم، کم، متوسط، متوسط تا زیاد و زیاد در فصل تر می باشد.