نام پژوهشگر: ایرج طهماسبی
ایرج طهماسبی پرویز رضوانی مقدم
درپژوهش حاضرشایستگی نسبی چهارتوده یولاف وحشی زمستانه(avena ludoviciana) دارای مقاومت عرضی به علف کش های آریلوکسی فنوکسی پروپیونات به همراه یک توده حساس جمع آوری شده ازمزارع گندم استان خوزستان به منظورپیش بینی تغییرات جمعیتی آن ها درسال های آینده بررسی شد. صفات مربوط به جوانه زنی، سبزشدن، قدرت رقابت وتولید بذرونیزخصوصیات فیزیولوژیکی مرتبط با تنش خشکی وخصوصیات فتوسنتزی آنان مورد ارزیابی قرارگرفت. نتایج آزمایشات جوانه زنی نشان دهنده برتری توده مقاوم dr4 درمقایسه با توده حساس وسایرتوده های مقاوم بود. درصد نهایی جوانه زنی توده sor1 تفاوتی با توده حساس نداشت اما دو توده دیگریعنی nr14 و str1 دارای درصد جوانه زنی نهایی کمتری درمقایسه با توده حساس بودند. درصد نهایی سبزشدن توده dr4 نیزبیش ازتوده حساس وسایرتوده های مقاوم بود، ولی بین توده حساس و سایرتوده های مقاوم تفاوتی مشاهده نشد. نتایج آزمایشات گلخانه ای درشرایط غیررقابتی ورقابتی بیانگر عدم تفاوت قدرت رقابت توده حساس با توده های مقاوم ازنظرخصوصیات رشدی وتولید بذربود. درآزمایشات مزرعه ای قدرت رقابت توده حساس بیش ازتوده مقاومstr1 بود ولی تفاوتی با سایرتوده های مقاوم نداشت. ازنظرخصوصیات فیزیولوژیکی مرتبط با محدودیت آب(تنش خشکی) ونیزخصوصیات فتوسنتزی، تفاوت معنی داری بین توده های حساس ومقاوم مشاهده نشد، ولی مقدار رنگ دانه های توده مقاوم str1 به صورت غیرمعنی داری کمترازتوده حساس وسایرتوده های مقاوم بود. درمجموع می توان گفت: چون هیچ کدام ازتوده های مقاوم برتری معنی داری ازنظرخصوصیات رویشی و تولید بذرنسبت به توده حساس نداشته اند، درصورت مبارزه درست وبه هنگام با بذورسبزشده توده مقاومdr4 ، به نظرمی رسد که مشکلی جدی درارتباط با گسترش جمعیت توده های مقاوم وجود نداشته باشد.
شهرام بامیران ایرج طهماسبی
چکیده به منظور بررسی اثر تیمارهای مختلف پرایمینگ بر روند رشد و عملکرد نخود رقم482 ilc تحت شرایط آبی و دیم، آزمایشی به صورت دو طرح جداگانه مزرعه ای و گلخانه ای در سال زراعی 90- 1389 اجرا شد. طرح مزرعه ای به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در دشت دهگلان اجرا شد. فاکتور اصلی شامل کشت آبی و کشت دیم و فاکتور فرعی شامل 8 سطح پرایمینگ(آب مقطر ، اسید-سالیسیلیک در 2 غلظت 1/0 و 5/0 میلی مولار، اسید اسکوربیک در دو غلظت 5/0 و 1 میلی مولار، نیترات پتاسیم در 2 غلظت 150 و 300 میلی مولار و شاهد( بدون پرایمینگ )) به کرت های فرعی اختصاص یافت. آزمایشات گلخانه ای به صورت دو آزمایش جداگانه اجرا شد. آزمایش اول به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار که فاکتورها شامل 1- سطوح رطوبتی(تیمار شاهد آبیاری در پتانسیل 3- بار و تیمار خشکی آبیاری در پتانسیل 12- بار) 2- تلقیح بذور(با باکتری ریزوبیوم و بدون تلقیح باکتری) و 3- پرایمینگ در 8 سطح(آب مقطر ، اسید سالیسیلیک در 2 غلظت 1/0 و 5/0 میلی مولار، اسید اسکوربیک در دو غلظت 5/0 و 1 میلی مولار، نیترات پتاسیم در 2 غلظت 150 و 300 میلی مولار و شاهد(بدون پرایمینگ) بودند. آزمایش دوم نیز به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار و 4 فاکتور اجرا شد. فاکتورها شامل سطوح مختلف رطوبتی(مانند آزمایش گلخانه ای اول)، سطوح تیمار پرایمینگ(مانند طرح گلخانه ای اول و با حذف تیمار نیترات پتاسیم 300 میلی مولار به دلیل اثرات سمی آن بر سبز شدن) و فاکتور سوم مدت زمان نگهداری بذور پرایمینگ شده در انبار قبل از کاشت شامل(1 ، 4 ، 8 و 15روز) بودند. نتایج آزمایش مزرعه ای نشان دادکه در شرایط دیم نسبت به شرایط آبی، هدایت روزنه ای، عملکرد بیولوژیکی، پروتئین محلول، عملکرد دانه، وزن دانه، شاخص برداشت، روند تجمع ماده خشک، سرعت رشد نسبی و سرعت رشد محصول کاهش یافت و اعمال تیمارهای پرایمینگ موجب افزایش مقدار صفات فوق نسبت به شاهد(بدون پرایمینگ) در شرایط خشکی شد. پرولین برگ و آنزیم پراکسیداز نیز در شرایط دیم بیش از شرایط آبی بود. با توجه به عملکرد تیمارهای پرایمینگ در این آزمایش و شاخص تحمل به تنش آن ها، اعمال تیمارهای سالسیلیک 1/0 و 5/0 میلی مولار اسکوربیک 1 میلی مولار و هیدرو پرایمینگ بر روی بذر نخود احتمالا بتواند باعث افزایش عملکرد نخود دیم شود. نتایج آزمایش گلخانه ای اول نشان داد که در شرایط دیم نسبت به شرایط آبی، پایداری غشاء سلولی کاهش یافت. نتایج آزمایش گلخانه ای دوم نیز نشان داد افزایش مدت انبارداری موجب کاهش سرعت رشد محصول می شود. کلمات کلیدی: پایداری غشاء سلولی، آنزیم پراکسیداز، پرولین، هدایت روزنه ای
مریم کرمی ایرج طهماسبی
به منظور بررسی تأثیر چند گونه قارچ مایکوریزا بر خصوصیات فیزیولوژیکی، مورفولوژیکی و عملکرد و اجزای عملکرد دانه ذرت تحت سطوح مختلف تنش خشکی، آزمایشی در تابستان سال 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه کردستان به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. سه سطح تنش خشکی شامل آبیاری کامل، تنش خشکی در مرحله رشد رویشی و تنش خشکی در مرحله رشد زایشی در کرت های اصلی قرار گرفتند و کاربرد گونه های مختلف قارچ مایکوریزا شامل عدم مصرف قارچ مایکوریزا (شاهد)، کاربرد گونه glomus mosseae، کاربرد گونه glomus intraradices و کاربرد تلفیقی از دو گونه قارچ مایکوریزا (g. mosseae + g. intraradices) به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد تنش خشکی به ویژه در مرحله رشد رویشی صفات فیزیولوژیکی (محتوای نسبی آب برگ، کلروفیل a، کلروفیل b و پایداری غشاء سلولی) و صفات مورفولوژیکی (وزن ساقه و وزن برگ) را کاهش داد و کاربرد قارچ مایکوریزا (به ویژه مخلوط دو گونه قارچ مایکوریزا) توانست اثرات تنش خشکی را بهبود بخشد. تنش خشکی، مقدار پرولین، کربوهیدرات های محلول و فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز را افزایش داد، به طوری که بیشترین مقادیر این صفات در شرایط تنش خشکی در مرحله رشد رویشی به دست آمد و کاربرد قارچ مایکوریزا مانع از افزایش مقادیر صفات مذکور در این سطح تنش خشکی گردید. کمترین مقادیر صفات وزن چوب بلال، طول بلال و قطر بلال نیز در شرایط تنش خشکی در مرحله رشد زایشی و بیشترین مقادیر این صفات در کلیه سطوح آبیاری در تلقیح گیاه با مخلوط دو گونه قارچ به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد تنش خشکی و قارچ مایکوریزا روی عملکرد و اجزای عملکرد تأثیر داشت. کمترین مقادیر صفات مرتبط با عملکرد در شرایط تنش خشکی در مرحله رشد زایشی حاصل گردید و بالاترین مقادیر صفات مورد نظر در این سطح تنش در گیاهان تلقیح یافته با مخلوط گونه گلوموس موسه + گلوموس اینترارادیس حاصل شد. این تیمار مایکوریزا در کلیه سطوح تنش و عدم تنش خشکی عملکرد و اجزای عملکرد دانه ذرت را افزایش داد، به گونه ای که عملکرد گیاهان تحت این تیمار در شرایط تنش خشکی به طور معنی داری بالاتر از ذرت های تلقیح نشده ای بود که تحت شرایط آبیاری کامل قرار داشتند.
نرگس دولتمند شهری ایرج طهماسبی
به منظور بررسی تأثیر مقادیر کود نیتروژن و تراکم¬ بوته بر عملکرد کمی و کیفی علوفه و عملکرد و اجزای عملکرد دانه ذرت رقم mv500 در کشت دوم، آزمایشی در تابستان سال زراعی 1391 به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد. سه سطح کود نیتروژن شامل (115، 184 و 253 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) به عنوان عامل اصلی و چهار سطح تراکم گیاهی (8، 10، 12 و 14 بوته در مترمربع) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. در نتایج به¬دست آمده از صفات مورفولوژی بوته و کمیت و کیفیت علوفه، کود نیتروژن باعث افزایش معنی¬دار عملکرد علوفه تر، وزن خشک ساقه، وزن خشک بلال و باعث کاهش معنی¬دار درصد ndf و درصد adf علوفه گردید. ولی بر ارتفاع بوته، قطر ساقه و درصد خاکستر غیر معنی¬دار بود. تراکم بوته نیز بر ارتفاع بوته، قطر ساقه، عملکرد علوفه تر، وزن خشک ساقه، وزن خشک بلال و درصد ndf تأثیر معنی¬داری داشت و بر درصد adf و درصد خاکستر تأثیر معنی¬داری نداشت. اثر متقابل کود نیتروژن و تراکم گیاهی بر درصد ماده خشک، وزن خشک برگ و درصد پروتئین خام تأثیر معنی¬داری داشت. و بر دیگر صفات اندازه¬گیری شده علوفه غیر معنی¬دار بود. همچنین نتایج نشان داد کود نیتروژن تأثیر مثبت و معنی¬داری بر صفات تعداد دانه در ردیف، تعداد دانه در بلال و عملکرد بیولوژیک داشت و باعث افزایش آنها شد، بر صفات تعداد ردیف دانه در بلال، وزن هزار دانه و شاخص برداشت تأثیر معنی-داری از نظر آماری نداشت. تأثیر تراکم بوته نیز بر صفات ذکر شده در عملکرد و اجزاء عملکرد دانه ذرت به جزء شاخص برداشت معنی¬دار شد. اثر متقابل کود نیتروژن و تراکم بوته فقط بر صفت عملکرد دانه اختلاف معنی¬داری را نشان داد. و بر بقیه صفات بررسی شده دانه ذرت تأثیری نداشت.
لعیا نجف پور ایرج طهماسبی
تنش دمای پائین شامل پدیده سرما و یخبندان بوده، که با ایجاد تغییرات بیوشیمیایی و فیزیولوژیک باعث عدم تعادل متابولیسمی، کاهش رشد، عملکرد و در بعضی موارد مرگ در گیاهان حساس می¬گردد. بهبود مقاومت به سرما در گیاهان زراعی باعث توسعه رشد در طی دوره سرمای پاییز و اوائل بهار شده و از برخورد دوره فعال رشد گیاه با تنش خشکی اواخر فصل جلوگیری می¬نماید. تحقیق حاضر به منظور بررسی رابطه تغییرات فعالیت میزان آسکوربات و تعیین تاریخ کاشت مناسب در ژنوتیپ های نخود به صورت دو طرح آزمایشی مجزا در شرایط مزرعه و اتاقک رشد هر یک در سه تکرار انجام شد. کشت مزرعه ای به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی درآبان، آذر و اسفند ماه 1391 اجرا شد. فاکتور اصلی شامل سه تاریخ کاشت پائیزه، انتظاری و بهاره و فاکتور فرعی شامل 19 ژنوتیپ نخود بود. آزمایش در اتاقک رشد به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک¬های کامل تصادفی اجرا شد. فاکتور اول شامل محلول پاشی با اسید آسکوربیک و فاکتور دوم شامل 6 سطح دمایی (15 درجه سانتی¬گراد = 1t، 5 درجه = 2t، صفر درجه= 3t، 5- درجه= 4t، 10-درجه=5t، 15-درجه=6t) بود. نتایج نشان داد که اثرات تاریخ کاشت و ژنوتیپ بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و وزن صد دانه در آزمایش مزرعه ای معنی دار بود و کاشت بهاره دارای عملکرد بالاتری نسبت به پائیزه و انتظاری بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که درصد آسیب به غشاء، محتوای کلروفیل برگ، اسید آسکوربیک و تترازولیوم در اتاقک رشد در بین ژنوتیپ ها تنوع وجود دارد. محتوای کلروفیل برگ، اسید آسکوربیک و تترازولیوم به طور معنی داری با کاهش دما، کاهش یافت ولی درصد آسیب به غشاء افزایش پیدا کرد. همچنین در بین ژنوتیپ ها¬ی نخود مورد بررسی درمرحله محلول پاشی از نظر میزان فولورازون، اسید آسکوربیک برگ، کلروفیل a و b و درصد آسیب به غشاء تفاوت معنی داری وجود داشت. علاوه بر این، اسید آسکوربیک تا حدودی باعث تعدیل اثرات تنش سرما شد و مقاومت ژنوتیپ¬ها را افزایش داد. در بین تیمارهای دمایی، دمای 15- درجه سانتی¬گراد بیشترین تأثیر را بر صفات فوق الذکر داشت.
احسان فتحی ایرج طهماسبی
حبوبات پس از غلات دومین منبع مهم غذایی بشر به شمار می¬روند. در بین حبوبات نخود از لحاظ سطح زیر کشت و تولید، پس از لوبیا و عدس در مقام سوم قرار دارد(shobeiri et al., 2007). دانه¬های حبوبات منابع پروتئینی مهمی برای کشور¬های در حال توسعه می¬باشند .(liptay, 1985)کشت حبوبات به دلیل ویژگی مهم تثبیت نیتروژن اتمسفری در خاک موجبات باروری خاک برای زراعت بعدی(عمدتاً غلات) را فراهم می¬سازد(pacucci, 2006) و از سوی دیگر موجب شکست چرخه زندگی آفات و بیماری¬های غلات ناشی از نظام¬های تک کشتی می¬شود به علاوه به نظر می¬رسد که این گیاه نسبت به سایر حبوبات سازگاری بیشتری با شرایط اقلیمی کشور داشته و با توجه به محدودیت¬های موجود در تأمین پروتئین¬های حیوانی می¬تواند بخشی از پروتئین مورد نیاز کشور را تأمین نماید(باقری و همکاران، 1376) .در اقلیم مدیترانه¬ای نخود به طور سنتی در بهار کاشته می¬شود. در این نواحی تولید نخود دیم با بارندگی کم و توزیع نا¬مناسب و رطوبت ذخیره شده در خاک مواجه است. شرایط ذکر شده به همراه دمای بالا سبب نقصان عملکرد شدید نخود می¬شود به دلیل وجود تنش رطوبتی، تولید نخود دیم در مناطق مختلف کشور با نوسانات عملکرد مواجه است. تعیین تاریخ کاشت مناسب، راهکاری برای جلوگیری از نوسانات عملکرد دست¬یابی به تولید پایدار است(oweis, 2004). در کاشت پاییزه و زمستانه علاوه بر آن که طول فصل رشد و در نتیجه طول هر یک از دوره¬های رشد رویشی و زایشی گیاه با رژیم رطوبتی بهتر و حرارتی ملایم¬تری منطبق می¬شود مناسب¬تر است(saxena, 1984). به دلیل بهره¬برداری موثر¬تر، گیاه در کاشت پاییزه و زمستانه دارای اندام رویشی بزرگ¬ تری می¬شود و مخزن زایشی بزرگ تری نیز تولید می¬نماید که به میزان کافی ماده خشک به آن اختصاص می¬یابد و در نتیجه عملکرد افزایش می¬یابد(singh, 1997). درهمین راستا محققان، تعداد زیادی نمونه نخود متحمل به سرما را برای کاشت زمستانه در نواحی مدیترانه¬ای شناسایی و معرفی کرده¬اند(singh et al., 1994). به طور¬کلی در نواحی مدیترانه-ای، کشت زمستانه نخود باعث افزایش دوره رشد رویشی و قرار گرفتن دوره رشد زایشی گیاه در شرایط مناسب رطوبتی و حرارتی شده است .هم-چنین ارتفاع گیاه، راندمان مصرف آب و تثبیت نیتروژن، افزایش یافته و عملکرد نیز با ثبات ¬تر و برداشت مکانیزه آن امکان پذیر شده است(saxena, 1984; singh, 1997). در یک بررسی انجام شده در ترکیه، محققان با مقایسه کشت پاییزه و بهاره 21 ژنوتیپ نخود طی دو سال، مشاهده نمودند که میانگین عملکرد در کشت پاییزه دو برابر کشت بهاره بود.(ozdemir, 2003)در سال¬های اخیر در بعضی نقاط، کاشت عدس و نخود در اواخر پاییز و یا اوایل زمستان به عنوان کشت انتظاری(خفته) انجام می¬شود. در این روش بذر هم¬زمان با کاهش دمای محیط در اواخر پاییز و یا اوایل زمستان کشت شده و در زمستان به صورت جوانه نزده در زیر خاک باقی مانده و در اواخر زمستان پس از مساعد شدن شرایط آب و هوایی رشد خود را آغاز می¬ کند. عملکرد گیاهان کشت شده به صورت خفته به دلیل استقرار مناسب گیاه و استفاده بهتر از نزولات جوی و فرار از تنش ¬های گرما وخشکی رایج در اواخر بهار و تابستان بیشتر می¬باشد .علاوه بر آن در کشت خفته دوره رشد رویشی گیاه و بیوماس آن افزایش یافته و این افزایش سبب می¬ شود که مخازن زایشی گیاه که در شرایط مناسب رطوبتی و دمایی ایجاد شده¬اند به نحوه مناسبی تأمین شده و لذا عملکرد افزایش می¬یابد.(singh, 1997) در این روش مشکل اصلی، وجود علف¬های هرز است .(hawtin and sing, 1984; mishra et al., 1996)نتایج گزارشات متعدد موید این مطلب است که عدس به شدت مغلوب علف¬های هر می¬گردد.( hernando et al., 1987) در این تحقیق اهداف زیر دنبال خواهد شد: 1-بررسی اثر تاریخ کاشت(پاییزه، انتظاری و بهاره) بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه نخود. 2- بررسی تأثیر تاریخ کاشت بر کیفیت دانه. 3- بررسی تأثیر تاریخ کاشت بر تراکم، وزن خشک و تنوع علف ¬های هرز در مزرعه 4- ارزیابی مقاومت به سرما در مرحله رشد گیاهچه¬ای از طریق بررسی فعالیت آنزیم¬ ها
محمدسعید همتی غلامرضا حیدری
به منظور بررسی تأثیر محلول پاشی عناصر میکرو بر تولید علوفه و دانه ذرت رقم 704 ksc، دو آزمایش جداگانه در سال 1391 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، هر کدام در 3 تکرار و 17 تیمار اجرا گردید. در آزمایش اول اثر تیمارها بر عملکرد دانه، اجزا عملکرد و خصوصیات مورفولوژیک و زراعی و در آزمایش دوم اثر تیمارها بر عملکرد و کیفیت علوفه و خصوصیات مورفولوژیک گیاه مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل عناصر کم مصرف آهن، روی، بر، منگنز، آهن +روی ،آهن+ بُر، آهن+ منگنز، روی+ بُر، روی+ منگنز، بُر+ منگنز، آهن+ روی+ بُر، آهن+ روی+ منگنز، آهن+ بُر+ منگنز، روی+ بُر+ منگنز، آهن+ روی+ بُر+ منگنز، محصول کودی با نام تجاری آلگار و آب به عنوان شاهد بودند که بر اساس دز توصیه شده کارخانه سازنده در دو مرحله 4 تا 6 برگی و قبل از گرده افشانی گیاه اعمال شدند. در این آزمایشات صفات کمی و کیفی ذرت دانه ای و علوفه ای از جمله ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد برگ، وزن تر بوته، وزن خشک بوته، طول بلال، تعداد دانه در بلال، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و بیولوژیک و نیز درصد پروتئین خام، درصد خاکستر و میزان الیاف خام مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر تیمار ها بر بیشتر صفات، معنی دار و بیشترین مقدار این شاخص ها در تیمار محلول پاشی کود کامل میکرو (آهن+ روی+ بُر+ منگنز) بود که با تیمارهای آهن+ روی+ بُر و آهن+ روی+ منگنز از لحاظ آماری اختلاف معنی داری نداشت. در بین تمام تیمارها و در تمامی صفات اندازه گیری شده تیمار شاهد کمترین مقدار را نشان داد. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه محلول پاشی با نسبت های صحیحی از عناصر غذایی میکرو جهت دستیابی به حداکثر عملکرد در شرایط مشابه با مطالعه حاضر می تواند مناسب باشد.
محمد سعید همتی غلامرضا حیدری
ذرت به دلیل اهمیت بالایی که در تغذی? انسان و دام داشته و سازگاری گسترده ای نیز با مناطق آب و هوایی معتدل و گرمسیری دارد، یکی از گیاهان زراعی راهبردی محسوب می شود) یزدانی و همکاران2008 (افزایش سطح زیر کشت ذرت طی چند ده? گذشته، فشرده سازی سیستم های کشت این گیاه به همراه نیاز بالای ذرت به عناصر غذایی موجب شده است که علاوه بر مصرف مفرط نهاده های شیمیایی، هزینه های تولید افزایش یافته و خطرات زیست محیطی ایجاد شود(بیاری وهمکاران 2008) عناصر غذائی کم مصرف عناصر بسیار لازم و اساسی برای رشد و نمو گیاهان هستندکه در مقادیری کمتر از عناصر غذایی اصلی ازقبیل نیتروژن، فسفر و پتاسیم مصرف می شوند . این عناصر شامل آهن، روی، مس، مولیبدن، بر، منگنز و کلر هستند. در برخی از گیاهان نظیر برنج ودم اسب، سیلیسیوم نیز جزء عناصر کم مصرف محسوب می شود(هرگرت و همکاران 1996) کمبود عناصر کم نیاز آهن و روی دربسیاری از محصولات زراعی در سطح جهان، به ویژه درخاک های آهکی ایران به علت ph قلیایی و درصد بالای آهک رایج است(عشقی زاده و همکاران 1387) نتایج بسیاری ازمطالعات نشان داده است که کارایی روشهای مختلف کود دهی دربرطرف کردن کمبود آهن و روی درگیاهان زراعی پایین است(خوشگفتار و همکاران 2006) از این رو یافتن راهکارهای اثربخش، دارای توجیه اقتصادی وسازگار با محیط زیست درمبارزه باکمبو دعناصر غذایی مورد توجه می باشد.کاشت گیاهان مقاوم به کمبودآهن وروی یکی ازروشهای مناسب وکارآمد برای پیشگیری ازکمبود این عناصراست(ماشنر 1995) هریک ازعناصرکم مصرف نقش خاصی را در گیاه ایفا می کنند و وجود این عناصر در حد کفایت برای کامل کردن چرخه زندگی و رشد گیاه لازم است . نقش این عناصر از واکنشهای بسیار ساده تا خیلی پیچیده را در برمیگیرد و نقشی که عنصر ریز مغذی را عنصر دیگر نمیتواند به عهده بگیرد. دراین میان، عنصر روی جایگاه ویژه ای داشته و کمبود آن در کنار برخی دیگر از ریزمغذی ها، مانندآهن درمقیاس جهانی قابل مشاهده است(jolley, v. d. and j. c. brown. 1989) ازسوی دیگر، در میان گیاهان زراعی، ذرت ازجمله گیاهانی است که بیشترین حساسیت را به کمبود عنصر روی به دلیل نیازهای بیوشیمیایی دارد(مارچنر 1995) سه عنصر ریزمغذی آهن، روی و منگنز بیش از سایر عناصر در امر تغذیه ذرت نقش دارند. آهن درساختمان سیتوکروم به عنوان ناقل الکترون در سیستم های فتوسنتزی برای تنفس و عملیات اکسیداسیون و احیاء و ساخت کلروفیل دخالت دارد(ملکوتی 1999). روی عنصر مهم درفعالیت آنزیم های دهیدرژناز، پروتئیناز و تنظیم کننده های رشداست عقیمی دانه های گرده،کوچکی اندازه برگ، وجود نوارهای روشن در امتداد رگبرگ اصلی برگ و کوتولگی گیاه از علایم کمبود این عنصر است(ملکوتی 1999) منگنز در ترکیب آنزیم های فتوسنتزی وتنفسی نقش داشته و از تجمع نیترات در بافتهای گیاهی جلوگیری می کند. کاهش رشد، زردی، کاهش ارتفاع گیاه، عقیمی دانه های گرده وکاهش تعداد پنجه درگیاه از عوارض کمبود منگنز است(ضیائیان 1998).کودهای ریزمغذی چهار درصدکل کودهای مصرفی را در جهان تشکیل می دهند اما در ایران این مقدار در حدود 17 درصد است(ملکوتی 1999) مصرف خاکی و برگی عناصر ریزمغذی آهن، روی، منگنز و مس در امر تغذیه ذرت باعث افزایش عملکرد علوفه و نیز عملکرد دانه می شود که در این بین نقش مثبت آهن و روی در افزایش عملکرد بیش از نقش منگنز و مس است(ضیائیان 1998) مصرف برگی عناصر کم مصرف، تیمار بذرها و مصرف خاکی عناصر ریزمغذی روی و منگنز می تواند باعث افزایش عملکرد و وزن خشک اندامهای هوایی ذرت شود ولی بهترین روش در این بین تلفیق سه روش فوق با یکدیگر است(ضیائیان 1998). مصرف توأم سه عنصر ریزمغذی آهن، روی و منگنز بیش از مصرف تک به تک عناصر فوق می تواند در افزایش عملکرد دانه و ماده خشک تولیدی ذرت موثر باشد. مطالعات نشان داده که گیاهانی ازقبیل ذرت وسورگوم توانایی تراوش مولکولهای خاصی بانام فیتوسایدرفور را دارندکه باعث افزایش قابلیت جذب آهن توسط گیاه می شود ولی باوجود بهره گیری از چنین توانایی به دلیل داشتن ریشه های افشان و سطحی، این توانایی کمرنگ شده و علائم کمبود آهن درآنها مشاهده می شود(پیسل 1981). در افزایش عملکرد ذرت مصرف برگی عناصر ریزمغذی درشرایط تنش خشکی به دلیل بهبود پدیده های فتوشیمیایی وافزایش غلظت کلروفیل وکاروتن می تواند مفید باشد(آسوردولوا 1971). عبدالسلام وهمکاران درمطالعه روشهای تغذیه گیاهی باعناصرکم مصرف روی، منگنز و مس اظهارکردندکه مصرف برگی این عناصر بیشتر از مصرف خاکی و یا تیمار نمودن بذر با عناصر فوق باعث افزایش عملکرد و اجزای عملکرد ذرت می شود. (عبدالسلام 1994) مطالعات نشان داد مصرف توأم سه عنصر ریزمغذی آهن، روی و منگنز بیش از مصرف تک به تک عناصر فوق می تواند در افزایش عملکرد دانه و ماده خشک تولیدی ذرت موثر باشد(ماکروول 2002) در افزایش عملکرد ذرت مصرف برگی عناصر ریز مغذی در شرایط تنش خشکی به دلیل بهبود پدیده های فتوشیمیایی و افزایش غلظت کلروفیل و کاروتن می تواند مفید باشد(آسوردولوا 1971) ایسار نکورا (1976) اعلام نمود که کمبود روی مرحل? گرده افشانی را در ذرت بیش از 15 روز به تأخیر می اندازد. هانگ و جی یان(2007) اعلام نمودند با افزایش کاربرد روی، غلظت روی در ریشه، ساقه و برگ ذرت افزایش می یابد به طوری که مقدار آن در اندام های هوایی بیشتر از ریشه می باشد. به گزارش یتس و همکاران (1953)محلول پاشی با سولفات روی موجب بهبود رشد ذرت گردید ولی تأثیر کمی بر عملکرد داشت. محسنی و همکاران(2006) اعلام نمودند مصرف اسید بوریک و سولفات روی تأثیر معن یداری بر میانگین عملکرد دانه در واحد سطح و عملکرد بلال داشت. وایتی وچامبلیس مشکل اساسی ذرت، سورگوم، غلات دانه ریز و بادام زمینی در نواحی مرکزی و شمال فلوریدا را کمبود عناصر ریزمغذی آهن، روی، منگنز و مس دانسته که ناشی از وجود خاکهای شنی با ph بالای خاک وعدم محتوای ماده آلی کم مصرف کودهای ریزمغذی درگذشته است. آنها عنوان کردند مصرف برگی این عناصربه میزان سه کیلوگرم در هکتار در دفعات متعدد می تواند در رفع کمبود عناصر مزبور کمک کند.( mendoza, a.b. 1999) محلول پاشی گیاهان مرتعی فلوریدای آمریکا با عناصر ریزمغذی آهن، مس، روی، منگنز و کبالت در افزایش علوفه تولیدی در مراتع و کاهش بیماری ورم پستان و مصونیت دامهای گوشتی ازعوامل بیماریزا موثر واقع شده است(malakoti, m. j., and tehrani, m. m. 1999). علیرغم تمامی این موارد بررسی یکجای تمامی عناصر ریز برمغذی بر خصوصیات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و کیفیت علوفه ذرت حائز اهمیت است
محمد سعید همتی غلام رضا حیدری
به منظور بررسی تأثیر محلول پاشی عناصر میکرو بر تولید علوفه و دانه ذرت رقم 704 ksc، دو آزمایش جداگانه اجرا گردید. در آزمایش اول اثر تیمارها بر عملکرد دانه، اجزا عملکرد و خصوصیات مورفولوژیک و زراعی و در آزمایش دوم اثر تیمارها بر عملکرد و کیفیت علوفه و خصوصیات مورفولوژیک گیاه مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل عناصر کم مصرف آهن، روی، بر، منگنز، آهن +روی ،آهن+ بُر، آهن+ منگنز، روی+ بُر، روی+ منگنز، بُر+ منگنز، آهن+ روی+ بُر، آهن+ روی+ منگنز، آهن+ بُر+ منگنز، روی+ بُر+ منگنز، آهن+ روی+ بُر+ منگنز، محصول کودی با نام تجاری آلگار و آب به عنوان شاهد بودند که بر اساس دز توصیه شده کارخانه سازنده در دو مرحله 4 تا 6 برگی و قبل از گرده افشانی گیاه اعمال شدند. در این آزمایشات صفات کمی و کیفی ذرت دانه ای و علوفه ای از جمله ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد برگ، وزن تر بوته، وزن خشک بوته، طول بلال، تعداد دانه در بلال، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و بیولوژیک و نیز درصد پروتئین خام، درصد خاکستر و میزان الیاف خام مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر تیمار ها بر بیشتر صفات، معنی دار و بیشترین مقدار این شاخص ها در تیمار محلول پاشی کود کامل میکرو (آهن+ روی+ بُر+ منگنز) بود که با تیمارهای آهن+ روی+ بُر و آهن+ روی+ منگنز از لحاظ آماری اختلاف معنی داری نداشت. در بین تمام تیمارها و در تمامی صفات اندازه گیری شده تیمار شاهد کمترین مقدار را نشان داد.