نام پژوهشگر: لیلا صحرایی
لیلا صحرایی شهریار سلیمی
در این پایان نامه، ما مدل ریاضی جدیدی را برای گرافین و نانو لوله کربن تک دیواره بررسی می کنیم. سپس، پیمایش های کاتوره ای کوانتومی را بر روی شبکه لانه زنبوری (که شبکه بوجود آورنده گرافین ونانو لوله کربن تک دیواره است)بررسی می کنیم. در این راستا ابتدا اثر پیمایش های کاتوره ای کوانتومی رادر یک بعد، روی سیستم دو حالته وسه حالته مطالعه می کنیم. سپس، به شبکه لانه زنبوری که یک شبکه سه حالته دو بعدی است، می پردازیم. کلمات کلیدی:گرافین، نانولوله تک دیواره،شبکه لاله زنبوری، پیمایش های کاتوره ای کوانتومی، هادامارد واک.
لیلا صحرایی حسن ذولفقاری
در این پژوهش، وضعیت آسایش و تطابق معماری قدیم و جدید با عناصر اقلیمی در استان ایلام، با روش کارل ماهونی مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور، دو ایستگاه در استان ایلام، شامل ایستگاه ایلام به عنوان نماینده ی اقلیم سردسیری و ایستگاه دهلران به عنوان نماینده ی اقلیم گرمسیری انتخاب و آمار و اطلاعات اقلیمی ایستگاه ایلام طی یک دوره ی 24 ساله (1388-1365) و ایستگاه دهلران طی یک دوره ی 17ساله (1388-1372) جمع آوری گردید. سپس با استفاده از روش کارل ماهونی، او? وضعیت آسایش در ایستگاه های مورد مطالعه بررسی شد؛ ثانیاً نحوه ی تطابق معماری قدیم و جدید با اقلیم منطقه مشخص گردید. نتایج مطالعات نشان می دهد که ایستگاه ایلام حدود 92روز ازسال طی ماه های اردیبهشت، خرداد و مهر و 123شب از سال طی ماه های خرداد، تیر، شهریور و مهر، دارای آسایش حرارتی می باشد. در حالی که ایستگاه دهلران حدود 61 روز از سال، طی ماه های فروردین وآبان و 91 شب از سال، طی ماه های اردیبهشت، مهر و آبان، دارای آسایش حرارتی می-باشد. بنابراین ایستگاه ایلام دارای آسایش حرارتی بیشتری نسبت به ایستگاه دهلران است. همچنین با استفاده از روش کارل ماهونی و با توجه به اقلیم ایستگاه های مورد مطالعه، از این روش 8 پیشنهاد معماری درباره ی ایستگاه ها به دست آمد. سپس عکس هایی از ساختمان های قدیمی و جدید در ایستگاه های مورد مطالعه، تهیه شد. سرانجام عکس های گرفته شده با پیشنهادهای به دست آمده از روش ماهونی تطبیق داده شد و بعد از تطابق مشخص گردید که معماری قدیم بیش از معماری جدید، با اقلیم استان سازگار است.
لیلا صحرایی محمدرضا حسنایی
آبجکت انیمیشن یا انیمیشن اشیاء، به عنوان یکی از اشکال استاپ موشن، شیوه ای است که اشیاء و مواد روزمره را به خدمت می گیرد و با دمیدن روح انیمیشن در آن ها، تبدیل به پرسوناژهای منحصربه فرد یک روایت می کند. استفاده از این شیوه هرچند به اندازه ی شیوه های دیگر مثل انیمیشن طلق، انیمیشن خمیری و یا انیمیشن کامپیوتری، چندان مرسوم نیست، اما با مشاهده ی تجربیات گاه به گاه از این دست، به راحتی پی به تفاوت زبان آن و زیبایی های پنهان و آشکار آن می بریم. زبانی که از ویژگی های اشیاء آماده و از پیش ساخته شده نشئت می گیرد و همچنین نوع برخوردی که فیلمساز در مواجهه با آن ها از خود نشان می دهد. این رساله بر آن است امکان های یک فیلمساز انیمیشن در رودررویی با اشیاء روزمره و بی جان که از دامنه ی وسیعی از ویژگی ها برخوردارند، را مورد بررسی قرار دهد و اینکه وی از چه طرقی، اشیاء معمولی و روابط شناخته شده ی بین آن ها را تغییر می دهد و تبدیل به چیزی نامأنوس و خارق العاده می کند. بر این اساس سه فیلمساز یعنی یان شوانک مایر، بورن آدام پساپان و گریک سکو که به نظر رویکردهای مختلفی در رابطه با اشیاء دارند انتخاب شده اند تا با بررسی موردی آثارشان به دسته بندی مشخصی در این رابطه برسیم.