نام پژوهشگر: مهدی نصر
مهدی نصر احمد خالقی دامغانی
دیدگاه غالب در نظریه های فلسفه سیاسی این است که فلسفه این رسالت مهم را بر دوش دارد که وضعیت نابسامان و غیراخلاقی حاکم بر سیاست را دگرگون کرده و با استفاده از اصول قاطع خودش به وضعیت کنونی وجهه اخلاقی تر، بسامان تر و انسانی تری اعطا کند. اما به نظر هایدگر فلسفه یا همان متافیزیک عاری از چنین اصولی است و به دوران پایان خود نزدیک شده است. از این رو، تفاوت این رساله با دیگر پژوهش های حوزه اندیشه سیاسی در این است که به جای آنکه از اصول فلسفی برای حل مشکلات سیاسی استفاده کند، همت خود را مصروف بررسی این موضوع می کند که در دوران پایان فلسفه، چه معنایی از سیاست به طور پنهان و آشکار در متافیزیک مدرن جریان دارد. هر پژوهش درباب اندیشه های هایدگر بدون در نظر گرفتن مفاهیم کلیدی هستی و زمان پژوهش ناقصی به نظر می رسد. به همین خاطر بحث سیاست را از مفاهیم بنیادی این کتاب آغاز کرده ایم. «افق معنایی باهم هستن دازاین که به نحو خویشتن مند و مصممانه هستی به سوی مرگ دارد و تاریخمندانه در امکاناتی که میراث برای او فراهم کرده باز هم به نحو خویشتن مندی طرح افکنده شده است»، تعریفی از سیاست است که به طور پنهانی در هستی و زمان به آن پرداخته شده است. مفهوم «تاریخمندی» هستی و زمان، هایدگر دهه سی را به سوی «ازسرگیری» امکان های نهفته در متافیزیک غرب می کشاند. مکانیسم «ازسرگیری»، در نهایت اندیشه هایدگر را به طرح مقوله هنر و جهان شکوهمند یونانی می کشاند. «تخنه» به مثابه علم یا هنر از جمله مفاهیمی است که در امکان «آنجابوده» دازاین معاصر وجود دارد و هایدگر با تعهد به نازیسم درصدد تفسیر مجدد آن برمی آید. توصیف هایدگر از هنر به مثابه بنیادی ترین یافت حال دازاین در رویارویی با هستندگان حرکتی متقابلانه با نیهیلیسم قلمداد می شود. فصل پنجم با توصیف ماهیت اسطوره ای خرد به عنوان امر سیاسی برآوردی نهایی از فصول قبلی است و سعی دارد که به پرسش اصلی این رساله پاسخ گوید. امر سیاسی طبق تفسیر این رساله از آراء هایدگر عبارت از «تایپ»ی است که هر دوره متافیزیکی در ابتدای دوران شکل گیری خود از طرح افکنی دازاین ارائه می کند. سیاست مدرن کاری بجز تقلید و کپی برداری از این تایپ نمی کند. به عبارت دیگر سیاست وظیفه حفظ و حراست از تایپ عصر مدرن را بر دوش گرفته است.