نام پژوهشگر: محسن ساری
محسن ساری منصور وثوقی
در این پژوهش به مطالعه و بررسی عوامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان و تبیین و تشریح جدائی ذهنی و عینی افراد جامعه از نظام اجتماعی ایران پرداخته شده است؛ بیگانگی از نظر لغوی به معنای جدایی یک چیز از چیز دیگر و دیگری شدن است. در پژوهش مذکور عوامل موثر بر بیگانگی اجتماعی در دو سطح کلان و خرد تحت تاثیر دو گروه عوامل درون سیستمی و برون سیستمی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. ظهور مسائل و بحران در نظام فرهنگی، مسائل نظامهای تعامل، مسائل و بحرانهای ساختی از جمله عوامل سیستمی کلان بیگانگی اجتماعی در نظر گرفته شده است. موقعیت و وضعیت کنشگر، علت خرد تبیین کننده بیگانگی اجتماعی افراد می باشد. پژوهش حاضر با عنوان «عوامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان شهر تهران،1392» بر روی جوانان 15 تا 29 ساله مناطق 22 گانه شهر تهران انجام گرفت. هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر بیگانه شدن نحوه کنش جوانان در تهران بود. برای دستیابی به این هدف، اقدام به ساخت چارچوب نظری نمودیم و بر اساس آن، فرضیه های پژوهش در جهت دستیابی به هدف پژوهش تنظیم شدند. جامعه آماری پژوهش حاضر را جوانان 15 تا 29 ساله تهرانی در سال 1392 تشکیل داد که براساس برآورد های حاصل از اطلاعات موجود در مرکز آمار ایران که حاصل از سرشماری سال 1390 می باشد، این تعداد برابر 4657716 نفر بود. از این میان با استفاده از فرمول کوکران 375 نفر به عنوان نمونه مورد بررسی و از طریق نمونه گیری چندمرحله ای از مناطق جغرافیایی شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران انتخاب شدند. سپس با استفاده از ابزار پرسشنامه، اطلاعات میدانی جمع آوری و در آزمون فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. روش جمع آوری اطلاعات پیمایشی بوده و از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی با ساخت مدل سنجش، روابط بین متغیرهای پژوهش مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از این پژوهش به شرح زیر می باشد : عدم اعتماد اجتماعی یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد،که از تأثیر نسبتاً بالایی برخوردار است. همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد ضعف نظام اقتصادی یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر بالایی برخوردار است. یافته ها نشان می دهد که ضعف ساختار در موقعیت اجتماعی یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر نسبتاً بالایی برخوردار است.نتایج این تحقیق نشان می دهد که تضعیف تعهد جمعی یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر متوسطی برخوردار است.همچنین گرایش به استفاده از رسانه های بیگانه یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر نسبتا بالایی برخوردار است.ضعف در دینداری یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر متوسطی برخوردار است.بر طبق یافته های این پژوهش عدم پای بندی کنشگر به ارزش های هنجاری یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر پائینی برخوردار است.فردگرایی خودخواهانه یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر متوسطی برخوردار است.یافته های این پژوهش نشان می دهد عدم رضایت اجتماعی یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد،که از تأثیر متوسطی برخوردار است.از نتایج دیگر تحقیق مشخص شدن بی هنجاری به عنوان رایج ترین گونه بیگانگی در میان جوانان است.یافته های این پژوهش همچنین بر وضعیت یکسان پدیده بیگانگی اجتماعی در بین دختران و پسران جوان تاکید دارد. واژگان کلیدی : بیگانگی، جوانان، تحلیل سلسله مراتبی.
مرضیه حمیدی محمدتقی بیگی نصیری
برای ارزیابی اثر محافظتی روی و بنتونیت سدیم بر سمیت کادمیوم در شکمبه آزمایشاتی با استفاده از روش تولید گاز و کشت پیوسته دو جریانه صورت پذیرفت. دو آزمایش تولید گاز در قالب طرح کاملاً تصادفی با چینش فاکتوریل 3×3 تیمارها با سطوح مختلف کادمیوم (0، 20 و 80 میلی گرم در کیلوگرم جیره)، سطوح مختلف روی (0، 300 و 600 میلی گرم در کیلوگرم جیره) و سطوح مختلف بنتونیت (0، 4/2و 8/4 درصد ماده خشک جیره) انجام شد. افزودن کادمیوم در تمام سطوح موجب کاهش پتانسیل تولید گاز، تجزیه پذیری ماده آلی، پارتیشنینگ فاکتور، انرژی قابل متابولیسم و پروتئین میکروبی گردید (05/0p<). افزودن روی توأم با کادمیوم اثر سمیت کادمیوم را به صورت معنی داری کاهش داد و افزایش در فراسنجه های، قابلیت هضم ماده مغذی، توده میکروبی، راندمان توده میکروبی، ph، پارتیشنینگ فاکتور و... موجب گردید (05/0p<). افزودن توأم بنتونیت و کادمیوم موجب بهبود فراسنجه های، قابلیت هضم ماده مغزی، توده میکروبی، راندمان توده میکروبی، ph، پارتیشنینگ فاکتور و... شده و اثرات سمیت کادمیوم بر فراسنجه های تولید گاز را کاهش داد (05/0p<). در مرحله بعد هشت فرمنتر کشت پیوسته دو جریانه در دو دوره متوالی 9 روزه (6 روز عادت پذیری و 3 روز نمونه گیری) مورد استفاده قرار گرفت. دما در 5/38 درجه سانتیگراد و نرخ رقت فاز مایع (10 درصد بر ساعت) و فاز جامد (5 درصد بر ساعت) ثابت نگه داشته شد. فرمنترها روزانه با 120 گرم ماده خشک در سه بخش مساوی در ساعت های 8، 16 و 24 تغذیه شدند. تیمارها با چینش طرح بلوک کامل تصادفی شامل تیمارهای آزمایشی 1-کنترل، 2-کادمیوم (20 میلی گرم در کیلوگرم جیره)، 3-کادمیوم+ روی (20 میلی گرم کادمیوم و 450 میلی گرم روی در کیلوگرم جیره) و 4-کادمیوم+ بنتونیت (به ترتیب 20 میلی گرم کادمیوم در کیلوگرم جیره و 4/2 درصد ماده خشک جیره بنتونیت) به واحدهای آزمایشی اختصاص یافتند. قابلیت هضم ماده آلی، ماده خشک، الیاف نا محلول در شوینده خنثی و الیاف نا محلول در شوینده اسیدی در تیمار کادمیوم نسبت به تیمار شاهد کاهش معنی داری نشان داد (05/0p<). قابلیت هضم مواد مغذی با افزودن روی و بنتونیت به جیره حاوی کادمیوم افزایش یافت (05/0p<). افزودن کادمیوم کاهش معنی دار غلظت تولید نیتروژن آمونیاکی را به دنبال داشت (05/0p<) و افزودن روی افزایش معنی داری غلظت این فراسنجه را موجب گردید(05/0p<). بطور کلی، نتایج این آزمایش نشان داد که افزودن بنتونیت و روی به جیره می تواند اثرات منفی کادمیوم بر تخمیر میکروبی توسط میکروارگانیسم های شکمبه را کاهش دهد.
زینب مرادپور محمدرضا قربانی
این آزمایش باهدف ارزیابی اثر روش های مختلف تولک بری بر خصوصیات کمی و کیفی تخم مرغ و برخی فراسنجه های خونی مرغان تخم گذار با استفاده از 180 قطعه مرغ تخم گذار تجاری سویه های- لاین در سن 52 هفتگی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 30 واحد آزمایشی شامل 6 تیمار و 5 تکرار و در هر تکرار 6 قطعه مرغ به مدت 90 روز انجام شد. دمای سالن در طول دوره آزمایشی در محدوده 31 تا 40 درجه سانتی گراد بود. تیمارهای مورداستفاده در این آزمایش جهت اعمال تولک بری پرنده ها شامل: 1- گروه محروم از خوراک 2- گروه تغذیه شده با 50 درصد یونجه و 50 درصد جیره تخم گذاری 3- گروه تغذیه شده با 75 درصد یونجه و 25 درصد جیره تخم گذاری 4- گروه تغذیه شده با 100% یونجه 5- گروه تغذیه شده با دانه کامل جو 6- گروه تغذیه شده با جیره حاوی روی بالا (20000 میلی گرم در کیلوگرم) بودند. تیمارهای آزمایشی به مدت 10 روز اعمال شدند. درصد کاهش وزن در طول دوره تولک بری ثبت شد. در روزهای 1، 10 و 28 از یک پرنده از هر تکرار به منظور تعیین شمارش سلولی و فراسنجه های لیپیدی خون گیری انجام گرفت. در روز 3 و 21 آزمایش، تزریق گلبول قرمز خون گوسفندی (srbc) به 2 پرنده از هر تکرار انجام شد. در روز 10 و 28 آزمایش، خون گیری جهت تعیین تیتر آنتی بادی علیه srbc انجام گرفت. یک پرنده از هر تکرار در روز دهم جهت تعیین خصوصیات استخوان درشت نی، وزن تخمدان، تعداد فولیکول ها کشتار شد. فراسنجه های کیفی و کمی تخم مرغ به مدت 8 هفته پس از تولک مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین درصد کاهش وزن مربوط به تیمارهای حذف خوراک و گروه تغذیه شده با روی می باشند (05/0>p). تیمار 50 درصد یونجه دیرتر از سایر تیمارها تولید را قطع کرده و زودتر به 50 درصد تولید رسید (0/05>p). تیمار 75 درصد یونجه در روز دهم بیشترین و تیمار حاوی روی در روز 28 کمترین عیار آنتی بادی علیه srbc را از خود نشان دادند (0/05>p). روش های مختلف تولک بری تاثیر معنی داری بر شمارش سلولی (تعداد هتروفیل ها و لنفوسیت ها و نسبت هتروفیل به لنفوسیت) نداشت (0/05<p). در روز 10 تیمار دانه کامل جو بیشترین غلظت تری گلیسیرید و پایین ترین غلظت کلسترول را داشت (05/0>p). همچنین در روز 10 تیمار دانه کامل جو بیشترین غلظت hdl و پایین ترین غلظت ldl را داشت. در تمامی تیمارها هیچ گونه فولیکول بزرگ و متوسط وجود نداشت (05/0<p). از نظر وزن و قطر خارجی استخوان درشت نی تیمار حاوی روی دارای بیشترین مقدار بود (0/05>p). از نظر درصد تولید تخم مرغ تیمارهای دانه کامل جو و 100% یونجه بالاترین درصد را نشان دادند (0/05>p). بالاترین میانگین وزن تخم مرغ مربوط به تیمار حذف خوراک (2/65 گرم) بود (0/05>p). بالاترین شاخص رنگ زرده مربوط به تیمارهای حذف خوراک (6/99) و دانه کامل جو (6/97) بود (0/05>p). بیشترین ضخامت و مقاومت پوسته تخم مرغ پس از تولک مربوط به تیمار حذف خوراک بود (0/05>p). با توجه به نتایج این پژوهش به نظر می رسد استفاده از دانه کامل جو و سطح 100% یونجه به علت بهبود عملکرد مرغان تخمگذار می توانند به عنوان روش های مناسبی جهت تولک بری باشند.
محسن ساری عباسعلی ناصریان
طی 4 آزمایش اثرات تخمیر شکمبه ای و بعد شکمبه ای کربوهیدرات های محلول در شوینده خنثی مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش اول به منظور ارزیابی کمی اثرات تزریق فیبر محلول (پکتین) به شیردان و آزمایش دوم برای بررسی تاثیر تزریق شیردانی نشاسته به همراه پکتین در بزهای شیرده سانن طراحی گردید. در این دو آزمایش حیوانات با جیره پایه یکسان (40 % علوفه و 60 % مواد متراکم) تغذیه شدند. در آزمایش اول تزریق شیردانی سطوح افزایشی پکتین (آب (شاهد)، 40، 80 یا 120 گرم در روز) به طور خطی مصرف جیره پایه (01/0 > p) و تولید شیر (05/0 > p) را کاهش داد و افزایش درجه دوم محتوای چربی شیر را موجب گردید (05/0 > p). نیتروژن ادراری (05/0 > p) و نیتروژن اوره ای پلاسما (10/0 > p) با افزایش پکتین تزریق شده به طور خطی کاهش یافت. با تزریق پکتین درصد نیتروژن مصرفی روزانه دفع شده از طریق ادرار و مدفوع به طور خطی به ترتیب افزایش و کاهش یافت (05/0 > p). تیمارهای آزمایش دوم شامل تزریق شیردانی الف) 84 گرم پکتین، ب) 26 گرم نشاسته و 56 گرم پکتین، پ) 52 گرم نشاسته و 28 گرم پکتین و ت) 77 گرم نشاسته بود. مصرف، و قابلیت هضم مواد مغذی تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت (10/0 < p). با افزایش تزریق نشاسته، روند افزایشی در تولید شیر مشاهده شد (10/0>p). با افزایش جایگزینی پکتین با نشاسته، درصد نیتروژن مصرفی روزانه دفع شده از طریق ادرار و مدفوع در بالاترین سطح به ترتیب 4/6 % افزایش و 9/5 % کاهش یافت. نتایج این دو آزمایش بیانگر این یافته است که افزایش تخمیر بعدشکمبه ای می تواند با تغییر الگوی دفع نیتروژن، کاهش اتلاف آمونیاک به محیط زیست را به دنبال داشته باشد. در آزمایشات سوم و چهارم تخمیر شکمبه ای منابع مختلف کربوهیدرات محلول در شوینده خنثی مورد مطالعه قرار گرفت. در آزمایش سوم اثر دو سطح ph (5/5 و 2/6) و 4 نوع جیره (کنترل= 10 % علوفه و 90 % مواد متراکم، و سه جیره تمام کنسانتره ای که در آنها علوفه به طور کامل با تفاله چغندر قند، پوسته سویا و پنبه دانه کامل جایگزین شده بود)، با استفاده از فرمنترهای کشت پیوسته دوجریانه مورد مطالعه قرار گرفت. تغییر در جیره اثر معنی داری بر قابلیت هضم حقیقی ماده آلی داشت (05/0 > p). کاهش ph، کاهش معنی دار قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده آلی (05/0 > p)، کل اسیدهای چرب فرار، نسبت مولی استات، اسیدهای چرب فرار شاخه دار و نسبت استات به پروپیونات را موجب گردید (01/0>p). اثر متقابل معنی دار بین نوع جیره و ph در قابلیت هضم ndf (05/0 > p) و adf (01/0 > p) مشاهده شد؛ بدین صورت که جیره حاوی پوسته سویا بالاترین قابلیت هضم ndf و adf را در ph 2/6 داشت و پس از کاهش ph به 5/5، کمترین میزان قابلیت هضم ndf و adf در همین تیمار مشاهده گردید. بالاترین غلظت کل اسیدهای چرب فرار در ph 2/6 در جیره حاوی پوسته سویا و در ph 5/5 در پنبه دانه کامل مشاهده گردید. نسبت مولی اسید استیک در ph 2/6 در تیمار کنترل و در ph 5/5 در تفاله چغندر قند بیشترین مقدار را داشت. با کاهش در ph، تجزیه پروتئین و میانگین غلظت نیتروژن آمونیاکی کاهش یافت (01/0 > p). نیتروژن باکتریایی عبوری و راندمان تولید پروتئین میکروبی تحت تاثیر تغییر در جیره، قرار نگرفت ولی با کاهش در ph، کاهش یافت (05/0 > p). در آزمایش چهارم جایگزینی بخشی از نشاسته جو با فیبر محلول در شوینده خنثی از منبع تفاله مرکبات با یا بدون دانه کانولا تف داده شده در تغذیه گاوهای شیرده بررسی گردید. تغذیه جیره های حاوی تفاله مرکبات مصرف ماده خشک را کاهش داد (01/0>p). با کاهش گلوکز خون در جیره های با فیبر محلول بالاتر و افزایش آن با افزودن دانه کانولا، اثر متقابل معنی دار در این شاخص مشاهده گردید (01/0>p). افزودن دانه تف داده شده کانولا باعث افزایش کلسترول و تری گلیسرید خون شد (01/0>p). در حیوانات دریافت کننده جیره با نشاسته بالاتر، تولید شیر بیشتر (01/0>p) (8/33 در برابر 32 کیلوگرم در روز) و حیوانات مصرف کننده جیره حاوی تفاله مرکبات، شیر با درصد چربی بالاتر (01/0>p) مشاهده گردید. افزودن دانه تف داده شده کانولا، تولید شیر را به میزان 25/1 کیلوگرم در روز افزایش داد (05/0>p). درصد پروتئین شیر با افزودن دانه کانولا کاهش یافت (29/3 در برابر 03/3 %) (01/0>p). افزودن دانه تف داده شده کانولا کاهش در محتوای اسیدهای چرب 10:0c تا 16:1c و افزایش اسیدهای چرب 18:0c تا 20:0c را به دنبال داشت (01/0>p). همچنین اسیدهای چرب با یک و چند پیوند دوگانه با افزودن دانه کانولا به جیره افزایش یافت (01/0>p). با مصرف جیره های حاوی تفاله مرکبات اسیدهای چرب10:0c و 14:1c شیر افزایش و اسیدهای چرب 17:0c،18:0c، 18:2c، 20:0c کاهش یافت (05/0>p). افزودن دانه کانولا (01/0>p) و تغذیه جیره با فیبر محلول بالاتر (05/0>p)، افزایش در محتوای cla شیر را به دنبال داشت. نتایج آزمایشات سوم و چهارم نشان می دهند که محصولات تخمیر شکمبه ای و عملکرد حیوان با استفاده از منابع مختلف کربوهیدرات محلول در شوینده خنثی متفاوت بوده و تحقیقات بیشتری جهت توضیح این تفاوت ها با توجه به محیط شکمبه مورد نیاز است.
رضا مرید سادات ملیحه آشتیانی
در جوامع کنونی به موازات رشد تکنیک و پیشرفت صنعت ، به تدریج نقش انسان کاهش می یابد و ماشین جایگزین آن می شود، در نتیجه میزان ساعات اشتغال به کار انسان کاهش می یابد، این تقلیل منجر به پیدایش فرصت های اضافی جدیدی میگردد که اصطلاحا اوقات فراغت نامیده می شود، بدیهی است این اوقات از دلپذیرترین امور برای آدمی است که غالبا صرف تجدید قوا و به دست آوردن تجربیات جدید و نیز موجب کاهش خستگی، دلتنگی و افسردگی و سبب رشد و توسعه ظرفیتهای جسمی و روحی فرد شده و لذا یکی از ضروریات نیاز جسمی و روانی انسان یه شمار می رود. با توجه به اینکه بشر امروزه بیش از هر زمان دیگری دارای اوقات فراغت است و این اوقات نیز پیوسته رو به افزایش است و از آنجائیکه بسیاری از تبه کاریها، ستیزه جوییها و انحرافات در ایام فراغت و بیکاری روی میدهد، لذا سهل انگاری و عدم توجه به این امر ممکن است باعث به تباه کشاندن جامعه گردد، همچنین در کشور ما که بیش از نیمی از جمعیت را نوجوانان بزرگسالان جوان و تشکیل میدهند، لازم است جهت این قشر عظیم با توجه به تعداد و تاثیرشان در سازندگی جامعه سرمایه گذاری شود در این سرمایه گذاری، اولویت دادن به اوقات فراغت و برنامه ریزی صحیح برای آن حائز اهمیت است .