نام پژوهشگر: بهنام مهرابی
بهنام مهرابی حسین مسجدی
چکیده شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از کتاب هایی که بیش از هر کتاب دیگری، در طول تاریخ هنر نقّاشی ایران، تصویرسازی شده است، از جایگاه ارزنده ای از نظر تعامل و ارتباط میان ادبیّات و نقّاشی برخوردار است. این اثر گرانقدر، نوعی رساله فرهنگی، هنری و ادبی است که با پاسداشت و انتقال مفاهیمی چون نیکی و داد و دهش؛ اخلاق و انسانیّت، آزادی و وطن دوستی را در خلال داستان ها و تصاویر بی بدیلش، به مخاطب عرضه می دارد و تصویرگری شاهنامه در طول تاریخ این سرزمین، جلوه ای از آرمان ها و آرزوهای نخبگان حاکم در ایران زمین برشمرده می شد. امری که حدّ و مرز نمی شناخت و حتّی در مورد فاتحان غیر ایرانی هم مصداق داشت. نمونه بارز این امر، سلسله های مغول و تیموری و حاکمان غارتگر آنهاست؛ سلسله هایی که پس از اندک زمانی، تحت تأثیر حکیم فرزانه ای چون فردوسی، دست به تولید و تصویر نسخه های متعدّدی از شاهنامه می زنند، به شکلی که حتّی آثار ایشان، در ردیف برترین و ارزشمند ترین نمونه های بر جای مانده از ادوار دور قرار می گیرد. بی شک عواملی چند، سبب توجّه بسیار به این اثر گرانقدر شده، امّا قطعا ًیکی از مهمترین این عوامل، تصویرپردازی استادانه و یا بهتر بگوییم؛ بیان تصویری فردوسی است، که در واقع مسأله اصلی این پژوهش را نیز می نماید. در حقیقت این مقال در پی بررسی و تبیین تصویرپردازی فردوسی در شاهنامه و نقد نمود آن در یکی از معتبر ترین نسخه های شاهنامه، که در تمام اعصار به عنوان نمونه ای بی نظیر بدان نگریسته شده، است. امّا در این میان سوالاتی مطرح است که سعی شده تا در طول تحقیق، با تحلیل تطبیقی شاهنامه فردوسی و شاهنامه بایسنقری، به آنها پاسخ داده شود. نخست اینکه آیا فردوسی به تطابق تصویری مفاهیم و مضامین داستان هایش می اندیشیده است؟ اگر این گونه بوده، بازتاب این امر در تصاویر وی چگونه است؟ و سپس اینکه چه هماهنگی ها و همگونی ها و یا تفاوت هایی میان تصاویر فردوسی و تصاویر شاهنامه بایسنقری وجود دارد؟ و آیا نگارگران شاهنامه بایسنقری، توانسته اند جان کلام فردوسی را دریابند و تصاویری متناسب با اندیشه ها و تصاویر وی، رقم زنند؟ در فرایند تحقیق و با بررسی تطبیقی تصویر پردازی در شاهنامه فردوسی و نگاره های شاهنامه بایسنقری، نتایجی بدین قرار حاصل آمد: نخست، از آنجا که تصویر جزوی از ساختمان شعری فردوسی دانسته شده و تنها گونه ای تزیین در اشعار وی نیست، و شاعر تصاویری دقیقاً به جا و به تناسب موقعیت آورده، می توان گفت که فردوسی به احتمال قریب به یقین، آگاهانه و از پیش دانسته، تصاویر شعری اش را رقم زده است. دوم این که تصویر پردازی فردوسی از لحظات و صحنه ها و اشخاص، بسیار دقیق و متناسب با حال و هوای موضوع و مضمون است. و سوم، نگاره های تصویر شده در شاهنامه بایسنقری، تا جایی که ویژگی های مکتب هرات و برخی محدودیت های احتمالی دیگر- که مانع آزادی نگارگر می شده- اجازه داده، توانسته اند در اغلب موارد، تصاویری متناسب با تصاویر شاهنامه فردوسی ارائه دهند.