نام پژوهشگر: مریم مسگرخویی
مریم مسگرخویی آزیتا افراشی
حرکت تجربه ای بنیادین برای انسان است، تجربه ای که در زندگی او همواره تکرار می شود و با بسیاری از نیازهای ارتباطی اش در پیوند است. از این رو، حرکت در همه زبان ها بازنمود می یابد و هر زبان با به کارگیری عناصر و ویژگی های معینی می تواند این پدیده را بازتاب دهد. درواقع زبان ها در بازنمود زبانی حرکت متفاوت عمل می کنند. تالمی (1985، 2000) با توجه به اینکه اجزای مختلف رویداد حرکت در کدام یک از عناصر زبانی واژگانی می شود، زبان ها را به دو رده تابع بنیاد و فعل بنیاد تقسیم کرد. زبان های تابع بنیاد، عنصر هسته ای رویداد حرکت، یعنی مسیر، را در تابع ها یا در عبارت های حرف اضافه بیان می کنند و فعل را برای بازنمایی شیوه حرکت به کار می گیرد. در مقابل، زبان های فعل بنیاد، عموماً مسیر را در فعل اصلی بیان می کنند، و بیان شیوه را به عبارت های اختیاری، مانند قیدها، واگذار می کنند. تالمی (2000، 1985) همچنین از بررسی اینکه در زبان های مختلف، کدام عنصر معنایی رویداد حرکت در ریشه فعل بازنمود می شود سه رده زبانی معرفی می کند. بر این اساس وی سه الگوی واژگانی شدگی اصلی را معرفی می کند. هدف رساله حاضر این است که تحلیلی معناشناختی از فعل های حرکتی زبان فارسی به دست دهد و به این پرسش پاسخ دهد که اجزای مختلف رویداد حرکت از طریق چه الگوهایی در فارسی بازنمایی می شوند و فعل های حرکتی فارسی کدام اطلاعات معنایی را درباره اجزای رویداد حرکت (ازجمله مسیر و شیوه) در بر دارند. به این منظور، کلیه فعل های حرکتی فارسی از فرهنگ سخن انتخاب شدند، بر این اساس که در تعریف های ارائه شده برای هر فعل اگر اشاره ای به حرکت یا اجزای رویداد حرکت شده بود، آن فعل به عنوان فعل حرکتی انتخاب شد. پس از گردآوری فعل ها، برای هرکدام از آنها از پایگاه داده های زبان فارسی یا فرهنگ سخن شاهدی به دست آمد. با توجه به تعریف های ارائه شده و شاهدهای گردآوری شده، ابتدا الگوهای عمومی ترکیب اجزای رویداد حرکت در فعل های فارسی بررسی و طبقه بندی شدند. سپس انواع اطلاعات مسیر و شیوه که در فعل های فارسی بازنمود می یابند تحلیل و طبقه بندی شدند. نتایج نشان می دهد که ترکیب جزء حرکت با یک واحد معنایی (مسیر یا شیوه) مهمترین الگوی واژگانی شدگی در فارسی است. همچنین این پژوهش نشان می دهد که 14 نوع اطلاعات مسیر و 20 نوع اطلاعات شیوه می تواند در فعل های حرکتی فارسی بازنمود یابد. ازجمله دیگر نتایج این رساله این است که زبان فارسی رده شناسی دوگانه پیشنهادی تالمی (2000) را به چالش می کشد و نظریات اصلاحی پژوهشگرانی مانند برمن و اسلوبین (1994) و ایبارتس-آنتونانو (2004) را تایید می کند.
مریم مسگرخویی مصطفی عاصی
هدف اصلی این رساله در آغاز بررسی تحول معنایی صورت های خطابی زبان فارسی است و ثانیا بررسی رابطه این گونه تحولات با رویدادها و ساختار اجتماعی ایران در دوره قاجار است. بدین منظور ابتدا داده هایی از متون مربوط به دوره قاجار بررسی شده و صورت های خطابی که در این متون مورد استفاده بوده است استخراج شده است. با بررسی این گونه صورت ها در واژه نامه های مختلف معنای ضمنی هر یک از صورت های خطابی مورد بررسی قرار گرفته و نحوه تغییرات معنایی آن ها تحلیل شده است. همچنین ساختار اجتماعی دوره قاجار مورد بررسی قرار گرفته است و سعی بر آن بوده است که رابطه بین کاربرد صورت های خطاب و ساختاراجتماعی این دوره بیان گردد.