نام پژوهشگر: داوود مهربانی

بررسی ارتباط یافته های رادیوگرافیکی، mri، و هیستوپاتولوژیکی مفصل stifle، متعاقب قطع تجربی cranial curciate ligament در خرگوش
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده دامپزشکی 1388
  بهروز نیک احوال   محمدهادی باقری

استئوآرتریت (oa) بیان کننده اختلالات پاتولوژیک استحاله ای در برگیرنده مفصل و ساختارهای آن می باشد. تشخیص oa سالها به دلیل طبیعت خاموش و پیشرونده بیماری موضوع بحث بوده است. مطالعه حاضر جهت ایجاد oa تجربی در مفصل زانوی خرگوش، و سپس مطالعه روند تغییرات رادیوگرافی، mri و هیستوپاتولوژی در شرایط یکسان طراحی گردید تا هریک از روشهای تشخیصی در ارتباط با سایر روشها و همچنین در قیاس با روش هیستوپاتولوژی بعنوان استاندارد طلایی ارزیابی گردد. بیست خرگوش بالغ نر از نژاد یکسان بصورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند (گروه مطالعات کوتاه مدت و گروه مطالعات بلند مدت). خرگوشهای هر گروه نیز به دو زیرگروه مساوی تقسیم شدند و در یک زیرگروه از قطع رباط ضربدری قدامی جهت ایجاد oa تجربی استفاده گردید و در زیر گروه دوم هر گروه نیز آرتروتومی بصورت مشابه انجام گردید ولی مفصل دست نخورده باقی ماند. رادیوگرافی و mri در روزهای 0 و 30 در گروه ارزیابی کوتاه مدت و در روزهای 0، 90 و 180 در گروه ارزیابی طولانی مدت انجام گردید. حیوانات گروه ارزیابی کوتاه مدت در روز 30 و گروه دیگر در روز 180 معدوم و از مفاصل آنها نمونه پاتولوژی اخذ گردید. آنالیز آماری نتایج نشان داد که بیشترین شیب تغییرات و همچنین بیشترین درجه مطالعه شده بین روشهای مختلف تشخیصی در زمان یکسان مربوط به هیستوپاتولوژی و پس از آن mri و کمترین مربوط به رادیوگرافی می باشد. شیب تغییرات برای یافته های پاتولوژی 0.01، 0.009 برای mri و برای رادیوگرافی 0.04 می باشد. نسبت شیب تغییرات هر روش تشخیصی به روشهای دیگر عبارت بودند از: پاتولوژی به mri برابر با 1.1، پاتولوژی به رادیولوژی برابر با 2.5 و mri به رادیوگرافی برابر با 2.2 بودند. مقایسه نتایج رادیولوژی و mri نشان داد که رادیولوژی تا زمانیکه درجه تغییرات mri به 0.27 نرسیده باشد علائمی را نشان نخواهد داد. زمانیکه درجه تغییرات هیستوپاتولوژی به 0.22 برسد علائم در رادیولوژی دیده می شود ولی زمانیکه درجه تغییرات هیستوپاتولوژی به 0.0018 رسیده باشد mri علائم بیماری را نشان می دهد. در مجموع هیستوپاتولوژی حساسترین روش در تشخیص oa می باشد. mri در تشخیص ضایعات اولیه oa بسیار حساستر از رادیوگرافی بوده و تغییرات oa را در طول زمان با شیب بیشتر نشان می دهد و به هیستوپاتولوژی بسیار نزدیک است.

بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت هوازی بر سطوح سرمی ویسفاتین و تومور نکروز آلفا در زنان جوان سالم غیر ورزشکار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده تربیت بدنی 1391
  شیرین دهقان پیشه   فرهاد دریانوش

ویسفاتین از بافت چربی احشایی ترشح می شود و دارای عملکرد شبه انسولینی است و سبب تحریک برداشت گلوکز در سلول های بافت چربی منوسیت ها می گردد و مانع از آزاد شدن گلوکز از کبد می شود. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت هوازی بر سطوح سرمی ویسفاتین و تومور نکروز آلفا در زنان جوان سالم غیر ورزشکار می باشد. در ابتدا 30 دختر سالم و غیر ورزشکار به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند. دوره تمرینی به مدت هشت هفته به صورت سه روز در هفته بر روی دوچرخه ثابت با شدت فعالیت در هفته اول معادل60 درصد ضربان قلب بیشینه و به مدت 20 دقیقه در هر جلسه تعیین گردید. به زمان فعالیت در هر هفته، دو دقیقه اضافه می شد و شدت فعالیت نیز در هر دو هفته، پنج درصد افزایش می یافت به طوری که آزمودنی ها در هفته هشتم با 75 درصد ضربان قلب بیشینه و به مدت 34 دقیقه فعالیت می کردند. برای بررسی تغییرات سطوح سرمی ویسفاتین و تومور نکروز آلفا از آزمودنی های تحقیق در قبل از اولین جلسه و در پایان تمرینات بعد از 12-14ساعت ناشتایی نمونه گیری خونی گرفته شد. برای محاسبه میانگین و انحراف معیار داده ها از آمار توصیفی و برای آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون تی مستقل و وابسته و برای بررسی رابطه بین متغییرهای وابسته از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج: در زنان سالم غیر ورزشکار پس از هشت هفته تمرین هوازی سطوح ویسفاتین و تومور نکروز آلفا سرمی کاهش معنی داری مشاهده شد. هم چنین مشخص گردید ارتباط معنی داری بین تغییرات سطوح سرمی ویسفاتین و تومور نکروز آلفا در بین گروهها وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد به دنبال هشت هفته تمرینات هوازی در زنان سالم غیر ورزشکار، سبب کاهش غلظت سرمی ویسفاتین و تومور نکروز آلفا می شود می توان گفت که فعالیت ورزشی با تغییراتی که در این دو هورمون ایجاد می کند شاید بتوان گفت تمرینات هوازی، نقش مهمی در جلوگیری از ابتلا به این نوع بیماری ها در افراد سالم غیر ورزشکار می گردد.