نام پژوهشگر: عباس ستوده نیا
فاطمه بیگلری رحیم حداد
سیلیکون، عنصری فراوان در پوسته ی زمین است که نقش آن در افزایش تحمل گیاهان به تنش های محیطی اثبات شده است. با توجه به خشکسالی های پی در پی می بایست به موضوع مقابله با تنش خشکی خصوصا در مناطق کشت برنج توجه ویژه داشت. به همین منظور این آزمایش با هدف بررسی اثرات سیلیکون در افزایش مقاومت به تنش خشکی در ارقام برنج در شرایط گلخانه اجرا شد تا در صورت اثبات نقش مثبت این عنصر در افزایش تحمل به خشکی، بتوانیم از آن در شرایط مزرعه ای نیز استفاده کنیم. در این پژوهش، اثر سیلیکات سدیم بر فعالیت آنزیم های ضد اکسنده آسکوربات پراکسیداز (apx)، کاتالاز (cat) ، پراکسیداز (pod)، سوپر اکسید دیسموتاز (sod) و گوئیکول پراکسیداز (gpx)، محتوای پرولین، گلایسین بتائین، محتوی کلروفیل، میزان پروتئین محلول کل و میزان رطوبت نسبی در تنش اکسیداتیو القا شده به وسیله ی خشکی در دو رقم برنج (oryza sativa l.)، رقم هاشمی (متحمل به خشکی) و رقم خزر (حساس به خشکی) در مراحل مختلف رشدی بررسی شد. نتایج نشان داد که کاربرد سیلیکون سبب افزایش در محتوی کلروفیل ها، پروتئین، محتوی نسبی آب و همچنین فعالیت آنزیم های ضد اکسندهو محتوای اسمولیت ها در مقایسه با تیمارهای شاهد و خشکی می گردد. حضور سیلیکون وضعیت آبی گیاهان تحت تنش خشکی را جهت تحمل تنش بهبود بخشید. فعالیت آنزیم های ضد اکسنده کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربیت پراکسیداز و نیز اسمولیت های مورد سنجش در رقم خزر بالاتر از رقم هاشمی بود. در حالیکه محتوی کلروفیل های a، b و کل، همچنین محتوی نسبی آب و پروتئین محلول کل و نیز فعالیت آنزیم های ضد اکسندهسوپراکسید دیسموتاز و گوئیکول پراکسیداز در رقم هاشمی بالاتر بود. نتایج وابستگی اثرات سیلیکون به زمان را اثبات نمود و نشان داد که با ادامه ی زندگی گیاه اثرات آن افزایش می یابد. نظر به افزایش فعالیت آنزیم های ضد اکسنده و نیز تجمع اسمولیت ها در پاسخ به تنش خشکی جهت افزایش تحمل گیاه، می توان استنتاج کرد که سیلیکون در تحمل به تنش در هر دو رقم برنج خاصیت افزایش دهندگی داشته و بنابراین می توان از تیمار خارجی سیلیکون در جهت دستیابی به محصولی با قدرت تحمل بیشتر به شرایط تنش استفاده کرد.
علی لطیفی عباس ستوده نیا
بحران آب، رشد جمعیت و افزایش تقاضا برای غذا و آب از جمله دلایل اصلی برای استفاده از فاضلاب های خام و فاضلاب های تصفیه شده در کشاورزی هستند. این استفاده در بسیاری از کشورها مخصوصاً کشورهایی که در مناطق خشک و نیمه خشک قرارگرفته اند بسیار معمول است. شهرک صنعتی البرز به عنوان یکی از بزرگ ترین شهرک های صنعتی در ایران، در جنوب شرقی استان قزوین واقع شده است. استفاده از فاضلاب تصفیه شده صنعتی در زمین های اطراف تصفیه خانه این شهر امری رایج به شمار می رود. این تحقیق به منظور ارزیابی تأثیر این فاضلاب تصفیه شده بر روی خصوصیات خاک و همچنین جذب عناصر مس، سرب و روی توسط سبزیجات انتخاب شده شامل گوجه فرنگی، کاهو، تربچه و جعفری به انجام رسیده است. این سبزیجات که در نمونه خاک های آبیاری شده و آبیاری نشده با فاضلاب که از مکان های مشخص شده گردآوری شده بودند، کشت شدند. به ترتیب از فاضلاب تصفیه شده صنعتی و آب معمولی به عنوان منبع آب آبیاری برای نمونه های فوق استفاده شد. با در نظر گرفتن شرایط آزمایش، مشخص شد که علیرغم وجود اختلاف های معناداری که میان مقادیر جذب شده فلزات سنگین در نمونه های آبیاری شده و آبیاری نشده با فاضلاب وجود داشت، در اکثر نمونه های خاک و گیاه، مقادیر بدست آمده پایین تر از حدود بحرانی می باشند. جعفری با 21/9 و کاهو با 52/9 و 27/69 میلی گرم بر کیلوگرم، بالاترین مقادیر مس، سرب و روی را در نمونه های کشت شده در خاک فاضلابی داشتند. نمونه خاک محتوی کاهو با 66/34 و 5/107 ppm و نمونه خاک محتوی جعفری با 91/64 ppm، بالاترین مقادیر عناصر سنگین مس، روی و سرب را در خاک فاضلابی داشتند. در میان تمام نمونه های خاک و گیاه، مشخص شد که فقط مقدار مس و روی در خاک فاضلابی و روی در خاک غیر فاضلابی از حدود استاندارد خود تجاوز نموده اند.
محدثه جعفری عباس ستوده نیا
ایران از جمله کشورهای خشک دنیا است و سطح گسترده ای از اراضی آن در معرض شوری قراردارد؛ به طوری که چهارمین کشور شور در آسیا است. از سوی دیگر؛ برداشت بی رویه از منابع زیرزمینی سبب افت سطح آب آن ها شده است. یکی از عواقب این مسئله می تواند خشک شدن تالاب ها و شور شدن اراضی اطراف آن ها باشد. تحقیق پیش رو مربوط به طرح پایش و مدل سازی زهکش حایلی است که در حاشیه شوره زار مرکزی دشت قزوین و به منظور کنترل و جلوگیری از پیشروی شوری به سمت اراضی بالادست آن احداث شده است. برای پایش اثر این زهکش، تعداد 99 حلقه چاهک مشاهده ای در 9 مقطع عمود بر زهکش ( a تا i ) حفر شده است. در هر مقطع تعداد 7 چاهک در بالادست و به فواصل 10، 25، 50، 100، 250، 500 و 1000 متر و 4 چاهک در پایین دست و به فواصل 10، 25، 50 و 250 متری از خط زهکش حفر شده است. هر ماه یک بار سطح آب این چاهک ها قرائت شده و یک نمونه آب از هریک تهیه شده است. با انجام آنالیز شیمیایی این نمونه ها، تغییرات شیمیایی سفره آب زیرزمینی در اثر وجود زهکش مشخص می شود. همچنین شرایط منطقه تحت تاثیر زهکش با استفاده از بسته نرم افزاری ژئواستودیو شبیه سازی شده است. مدل مورد استفاده در دو بخش، شرایط هیدرولیکی منطقه (توسط مدل seep/w) و شرایط شیمیایی منطقه (توسط مدل ctran/w) را شبیه سازی نموده است. مدل عددی مورد استفاده با استفاده از مشاهدات مرداد ماه 89 در مقطع b کالیبره و سپس با استفاده از آمار برداشت شده در چهار ماه بعد از آن صحت سنجی شده است. نتایج کالیبراسیون در بخش هیدرولیکی 96% و در بخش شیمیایی 88% بر مشا هدات منطبق شده است. همچنین در بخش صحت سنجی نتایج این شبیه سازی در seep/w بیش از 90% و در ctran/w حدود80% به نتایج مشاهدات صحرایی نزدیک است. بر اساس نتایج مشاهدات صحرایی و مدل مورد استفاده، عملکرد زهکش مورد نظر در سال اول احداث آن، با خارج ساختن آبی با شوری بیش از ds/m200 از منطقه، موثر ارزیابی می شود. همچنین با بررسی طرح های توسعه در منطقه مشخص شد، اجرای طرح زهکشی زیستی در منطقه می تواند بر اصلاح شرایط شیمیایی منطقه موثر باشد؛ اما احداث سد زیرزمینی با اعماق 7/3 و یا 7/7 متر در فاصله 1000 متری بالادست تاثیر معنی داری بر شوری منطقه نخواهد داشت.
مجید امینی علیرضا شکوهی لنگرودی
این پژوهش به بررسی یکی از مهمترین مسائل مربوط به تنش رودخانه در مواجهه با مصرف کنندگان منابع آب و مخاطرات محیط زیست درون رودخانه پرداخته است. مطالعه موردی بر روی رودخانه کاظم رود (از زیر حوضه های غرب مازندران) صورت گرفت. روش های مورد بررسی مشتمل بر سه دسته هیدرولوژیکی، هیدرولیکی و شبیه ساز زیستگاه است. از مجموعه روش های هیدرولوژیکی دو روش، درصدی از منحنی تداوم جریان(q%95) و روش تنانت(مصوب وزارت نیرو)، به عنوان روش های پر کاربرد در جهان، مورد استفاده در این تحقیق است. با تحلیل های آماری بر روی سری زمانی جریان مشخص شد که روش تنانت دارای ضعف های اساسی در ارائه حداقل جریان زیست محیطی است. روش q%95 علیرغم توانایی در برخی از ماه های سال در ماه های بحرانی، کارایی مقبولی ندارد. از مجموعه روش های هیدرولیکی، روش محیط خیس شده با دو راهکار متفاوت شیب منحنی و حداکثر انحنا، مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد روش شیب منحنی، جریاناتی را پیشنهاد می کند که از توان رودخانه خارج است اما روش حداکثر انحنا جواب های معقولی ارائه داد و در مناطقی که مطالعات زیست شناسی ضعیف می باشد می تواند یک گزینه مناسبی نسبت به روش های هیدرولوژیکی باشد. اما این روش به خاطر تک نرخی بودن، انعطاف پذیری بسیار محدودی در مواجهه با مصرف کنندگان دارد. روش های شبیه ساززیستگاه به عنوان رویکرد ی مقبول در جهان، با پیش شرط اولیه ی حداقل عمق و سرعت مورد نیاز گونه ی هدف، حداقل جریاناتی را پیشنهاد می دهد که در برخی از ماه های سال تأمین آن، خارج از توان رودخانه است. در نهایت با توسعه روشی که سعی در حفظ پارامترهای حیاتی رودخانه دارد، کوشش شد تا الگوریتمی ساده ولی دقیق تر از روشهای هیدرولوژیکی بدست آید که با حداقل داده، حداقل جریان را ارائه دهد. این روش ترکیبی، توانائی پوشش برخی از ضعف های روش های مختلفی که عنوان شد را دارا است.
مهدیه عبداللهی اتانی عباس ستوده نیا
در این تحقیق به بررسی زهکشی کنترل شده در دو باغ صنوبر که یکی دارای زهکشی کنترلشده (پلات1)و دیگری فاقد آن (پلات2) میباشد، انجام گرفتهاست. پلات1، تقریباً8/1 هکتار و پلات2، 8/0هکتار مساحت دارد. نهال های کاشته شده در دو پلات از یک گونه می باشد، ولی طرز کشت نهالها و فاصله آنها متفاوت است. در پلات 1، زهکشهای حفر شده که بهعنوان نهر آبیاری نیز بهکار برده میشوند. در پلات2، جویچههایی حفر شده که هیچگونه خروجی نداشته ودر انتهای زمین شریط ماندابی را به وجود آوردهاست. هدایت هیدرولیکی که به روش ارنست اندازهگیری شد نشان داد که این مقدار در در پلات2، دو تا سه برابر پلات1 میباشد. کود داده شده به پلات1 مقدار بیشتری بود، اما کاهش ازت، فسفر، پتاسیم و کربن آلی در عمق پایینتر پلات1، نسبت به پلات2 نشان از تهویه خاک و مصرف مواد توسط گیاه دارد، که در اثر زهکشی اتفاق افتادهاست. برای نمونه مقدار کربن آلی در پلات1 در عمقهای 20-0و 40-20 سانتیمتر به ترتیب 77/2و59/0 درصد و در نمونه ی خاک پلات2، 91/1و46/2 درصد می باشد. بررسی و اندازهگیریهای انجام شده در تحقیق در خصوص نقش و تأثیر زهکشی کنترلشده در کاهش آلودگی نیترات در آب زیرزمینی منجر به نتیجه مشخصی نشد. اما در منطقه ی مورد مطالعه نشان داده شد که زهکشی پلات1، سبب پایین آوردن سطح ایستابی و به دنبال آن تهویهی خاک و جذب موثر مواد غذایی و بهبود عملکرد محصول به میزان 22درصد شده است.
محمد محسن خرازی فرد عباس ستوده نیا
امروزه با گسترش پروژه های زهکشی کشور، دغدغه هایی در تامین مصالح و مواد مورد نیاز زهکشی به وجود آمده است. یکی از مهمترین مصالح مورد نیاز در سیستم زهکشی که اغلب از آن به عنوان قلب سیستم زهکشی نیز یاد می گردد، پوشش زهکش است. از آغاز امر زهکشی در کشور بحث استفاده از پوشش زهکش مطرح بوده است. در ابتدا پوشش های شن و ماسه ای به طور گسترده ای استفاده می شدند. با گذشت زمان، مشکل هزینه زیاد پوشش های شن و ماسه ای و اثرات مخرب زیست محیطی آن در نتیجه برداشت های بی رویه مصالح طبیعی مطرح گردید. با توجه به مشکلات موجود، کارشناسان به انتخاب جایگزین برای این پوشش ها اقدام نمودند که پوشش های مصنوعی از مهمترین آنهاست. هم اکنون تعدادی از پروژه های جدید زهکشی با استفاده از لوله دارای پوشش مصنوعی در دست اجراست، لیکن هنوز اطمینان خاطر از عملکرد مناسب و در طولانی مدت از پوشش های مصنوعی حاصل نشده است. این تحقیق به بررسی کارایی پوشش های مصنوعی پرداخته و عملکرد آنها را در مقایسه با پوشش شن و ماسه مورد ارزیابی قرار می دهد. به همین منظور در اراضی دشت شادگان (استان خوزستان) و در مزرعه ای آزمایشی به مساحت تقریبی 25 هکتار، عملکرد انواعی از پوشش ها در سه تیمار و در مجموع شش تکرار (دو تکرار پوشش مصنوعی pp450، دو تکرار پوشش مصنوعی pp700 و دو تکرار پوشش شن و ماسه) مورد آزمون قرار گرفت. هر تکرار شامل 5 خط زهکش با فواصل 50 متر بوده و اندازه گیری ها (مشتمل بر دبی، عمق سطح ایستابی و کیفیت زه آب) در اطراف زهکش میانی با طول تقریبی 230 متر انجام گرفت. تعداد پنج پیزومتر به فاصله ی 5/0، 5/2، 5، 10 و 25 متر در مرکز هر زهکش و عمود بر آن جهت بررسی نوسانات سطح ایستابی نصب شد. نتایج حکایت از آن داشت که سه تکرار خط هشتم پوشش مصنوعی pp450 و خط سوم و هشتم پوشش شن و ماسه دارای عملکرد مطلوبی بوده اند و دو زهکش خط سوم پوشش مصنوعی pp450 و پوشش مصنوعی pp700 در سطح پایین تری قرار گرفتند. همچنین از نظر کنترل سطح ایستابی، دو زهکش با پوشش مصنوعی pp450 و پوشش شن و ماسه دارای عملکرد قابل قبولی بودند. اما نتایج حاصل از عملکرد پوشش مصنوعی pp700 راضی کننده نبود.
مریم دستکه عباس ستوده نیا
روشهای آبیاری قطره ای به لحاظ پتانسیل ایده آل در توزیع آب با راندمان بالا یک راه حل مناسب برای استفاده بهینه از منابع آب می باشند. در این تحقیق پنج سیستم آبیاری قطره ای اجرا شده در شهرستان شهریار مورد ارزیابی قرار گرفت. طی این تحقیق، مشکلات و مسایل فنی (طراحی و اجرا)، وضعیت بهره برداری و نگهداری و کیفیت شیمیایی آب در هر کدام از آنها بررسی شده است. پارامترهای یکنواختی پخش (eu)، راندمان پتانسیل کاربرد در چارک پایین(pelq) ، راندمان واقعی کاربرد در چارک پایین (aelq) به طور متوسط در این سیستمها، به ترتیب 72/78، 85/70، 72/78 درصد محاسبه گردید. مقایسه مقادیر متوسط pelqs و aelqs نشان می دهد در اکثر سیستمها آبیاری کمتر از نیاز صورت گرفته است. مقدار متوسط eus سیستمها نشان دهنده عملکرد متوسط آنها می باشد. در تمام سیستمهای مورد ارزیابی با توجه به مقادیر شاخص اشباع لانژیلر (lsi) به دست آمده، شرایط برای ایجاد رسوب کربنات کلسیم مساعد است. به طور کلی می توان گفت مشکلات عمده سیستمهای آبیاری قطره ای کم بودن سطح خیس شده، نامناسب بودن تعداد قطره چکانها، پایین بودن یکنواختی پخش، نامناسب بودن مقدار فشار و توزیع غیر یکنواخت آن، عدم نگهداری و کنترل سیستمها و همچنین ضعف سیستمهای تصفیه بوده است.
زهرا کریملو رحیم حداد
سیلیکون دومین عنصر مفید برای رشد گیاهان شناخته شده است. در بسیاری از بررسی ها به اثرات مفید سیلیکون در حاصلخیزی خاک و رشد گیاهان اشاره شده است. سالسیسلیک اسید تاثیر بسیار مهمی در رشد و افزایش مقاومت گیاهان به تنش خشکی دارد. در این پژوهش اثرات سیلیکون بر روی جوانه زنی، فعالیت آنزیم های ضد اکسنده (کاتالاز، آسکوربیت پراکسیداز، پراکسیداز، گوایکول پراکسیداز، سوپر اکسید دیسموتاز)، میزان نسبی آب برگ، میزان کلروفیل، محلول پروتئینی کل، محتوی پرولین، پراکسید هیدروژن و گلایسین بتائین در سه مرحله رشدی (دوبرگی، چهاربرگی و پنجه دهی) در دو لاین پیشرفته گندم دوروم به نام های لاین حساس ((saji و لاین مقاوم stj3//bcr/iks4/3n"er-3)) در طرح بلوک کاملا" تصادفی با سه تکرار ارزیابی شد و داده ها بر اساس روش فاکتوریل آنالیز شدند. سیلیکون با افزایش تجمع پرولین، گلایسین بتائین و محلول پروتئین کل در گیاه گندم سبب افزایش مقاومت گیاه در برابر تنش و سبب افزایش در میزان فعالیت آنزیم های ضد اکسنده (کاتالاز، آسکوربیت پراکسیداز، پراکسیداز و گوایکول پراکسیداز) می شود و بکار گیری سیلیکون سبب ا فزایش در میزان فعالیت آنزیم های ضد اکسنده، کلروفیل و محتوی پروتئین کل در لاین پیشرفته و افزایش میزان پرولین، پراکسید هیدروژن، گلایسین بتائین در لاین حساس شده است. نتایج حاکی از آن است که، افزایش در فعالیت آنزیم های ضداکسنده و بررسی الگوی باندی آیزوزایم-های این آنزیم ها مرتبط با سیلیکون می باشند.
مهسا جمشیدی پیمان دانش کار آراسته
استفاده از پساب تصفیهشده در آبیاری به عنوان یکی از منابع آب نامتعارف به واسطه محدودیت منابع آب در کشور در حال گسترش است. در فرآیندهای تصفیه یکی از افزودنیهای پرکاربرد، کربن فعال بوده که به هنگام ورود به محیط متخلخل امکان ایجاد تغییر در خصوصیات هیدرولیکی خاک و تخریب آن را بهدنبال دارد. در این تحقیق، اثر غلظت کربن فعال ورودی بر روی خصوصیات هیدرودینامیکی خاک ماسه ای از طریق مدلسازی هیدرولیکی مورد بررسی قرار گرفت. ارتباط هدایت هیدرولیکی اشباع، چگالی ظاهری و تخلخل یک خاک ماسهای طی دو مرحله آزمایش شامل عبور آب از مخلوط خاک-کربن با غلظت 1 تا 7 درصد جرمی و عبور مخلوط آب-کربن با غلظت های 5/0 تا 2 درصد از نمونه خاک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش ها نشان داد که هدایت هیدرولیکی اشباع ماسه به ازای غلظت خاک-کربن 7 درصد از 06/0 با حدود 80 درصد کاهش به 014/0 سانتیمتر بر ثانیه و تخلخل از 44/0 به 426/0 کاهش یافت و چگالی ظاهری از 5/1 به 507/1 گرم بر سانتیمتر مکعب افزایش پیدا کرد. همچنین، مشاهده شد که با عبور مخلوط آب-کربن از نمونه ماسه با غلظت 2 درصد جرمی، هدایت هیدرولیکی 5/91 درصد کاهش، تخلخل حدود 6 درصد کاهش و چگالی ظاهری 71/0 درصد افزایش یافته است.در ادامه با استفاده از معادلات دیفرانسیل جریان یک بعدی انتشار غلظت، معادله ای از نوع دیفراسیل جزئی هذلولوی بدست آمد که به روش تفاضلات محدود مرکزی حل عددی گردید. در شبیه سازی عددی صورت گرفته، مقدار فاکتور نگهداشت برای غلظت 2 درصد جرمی کربن تزریق شده به94/243 رسید که بزرگای آن نشان دهنده شدت ترسیب و نگهداشت کربن در محیط متخلخل بوده که خود معیاری از میزان آلوده کردن هر چه بیشتر خاک است.
الهام نوروزپوراصل عباس ستوده نیا
در سال¬های اخیر توجه به زهکشی در کشور ابعاد تازه¬ای گرفته است و بحث در مورد لزوم اصلاح ضوابط طراحی تنها بعد اقتصادی و بهره¬برداری نداشته و بعد زیست¬محیطی آن در اولویت می¬باشد. عمق زهکش¬های زیرزمینی یک پارامتر مهم در طراحی ¬سامانه¬های زهکشی است که نقش تعیین¬کننده¬ای در مقدار و کیفیت زه-آب¬های خارج شده از لوله¬های زهکش دارد. در این پژوهش برای بررسی این موضوع از یک مدل آزمایشگاهی بهره گرفته شد. زهکش¬ها در سه عمق 0/25، 0/5 و 0/85 متری در یک مخزن به ابعاد 1×5/0×1متر حاوی خاکی با بافت شن¬لومی نصب شده و غلظت نیترات، نیتریت،آمونیوم و آمونیاک زه¬آب و حجم زه¬آب خروجی از زهکش¬ها اندازه¬گیری شد. نتایج به¬دست آمده نشان دادکه بیشینه غلظت یون¬های نیتروژن آب خروجی با افزایش عمق نصب زهکش¬ها افزایش می¬یابد. بیشترین غلظت نیترات خارج شده از زهکش¬های نصب شده در عمق¬های 0/25، 0/5و 0/85 متری به ترتیب برابر با 74/66، 115/37 و280/46 میلی گرم در لیتر بود که اختلاف در سطح 5% معنی¬دار می¬باشد. و برای یون نیتریت به ترتیب برابر با 52/0، 9/3 و 68/5 میلی-گرم¬برلیتر است که اختلاف بین عمق اول و سوم در سطح 10% معنی¬دارشد. و هم¬چنین برای یون آمونیوم نیز به ترتیب 0/02، 0/08 و0/12 میلی¬گرم¬برلیتر ثبت شد،که بین عمق اول با سوم اختلاف در سطح 5% معنی¬دار و بین عمق دوم با اول و سوم اختلاف در سطح 10% معنی¬دار گردید . هم¬چنین حجم زه¬آب خروجی در عمق 0/5 و 0/85 متری به ترتیب 26 و 30 درصد نسبت به عمق 0/25 متری افزایش یافت. در ادامه معادلات چرخه نیتروژن حل و ضرایب پنج¬گانه مربوط به چرخه¬نیتروژن محاسبه گردید که به کمک آن¬ها می¬توان در مورد چگونگی تبدیل شکل¬های گونه¬های مختلف نیتروژن در خاک قضاوت نمود و برنامه ریزی مناسبی را برای رسیدن به منافع بهینه اقتصادی و زیست¬محیطی انجام داد
بهنوش کمالی عباس ستوده نیا
تاریخ کاشت و آبیاری تکمیلی از مهمترین عوامل موثر در برخورداری بیشتر گیاه از بارشهای جوی و رطوبت موجود در خاک و در نتیجه افزایش عملکرد محصول در شرایط دیم میباشند. به منظور بررسی تأثیر این دو عامل بر عملکرد عدس بهاره در شرایط دیم، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) در سال زراعی 91-1390 صورت گرفت. در این آزمایش که به صورت طرح کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کاملاً تصادفی با 4 تکرار اجرا شد، 4 تیمار مربوط به تاریخ کاشت شامل (25 اسفند، 5 فروردین، 15 فروردین و 25 فروردین) و 4 تیمار مربوط به آبیاری تکمیلی شامل (کشت دیم (تیمار شاهد)، تکآبیاری در مرحله گلدهی، تکآبیاری در مرحله پر شدن غلاف و جفتآبیاری (آبیاری در دو مرحله)) مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از اتمام دوره رشد، اجزای عملکرد شامل ارتفاع بوته، تعداد شاخه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، نسبت پوکی، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت در تمامی کرتهای مورد مطالعه اندازهگیری گردید. بهرهوری بارش، بهرهوری آب آبیاری و بهرهوری کل نیز در این تیمارها محاسبه شد. مناسبترین تاریخ کاشت و زمان مناسب آبیاری تکمیلی از بین تیمارهای مورد نظر با استفاده از مدلی که بر اساس اطلاعات هواشناسی دوره آماری سی ساله منطقه مورد نظر ارائه شد، نیز تعیین گردید و نتایج حاصل از مدل با مقادیر اندازهگیری شده در مزرعه مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس صفات مورد بررسی نشان داد که تاریخ کاشت و آبیاری تکمیلی در تمامی اجزای عملکرد به جز نسبت پوکی در سطح احتمال 1 درصد اختلاف بسیار معنیدار ایجاد کردند و اثر متقابل تاریخ کاشت و آبیاری تکمیلی در ارتباط با صفت عملکرد دانه در سطح 1 درصد معنیدار و در رابطه با سایر اجزای عملکرد بیتأثیر بود. همچنین مطابق با نتایج مقایسه میانگین صفات براساس تاریخهای مختلف کاشت، بیشترین عملکرد دانه مربوط به اولین تاریخ کاشت (25 اسفند) بود و تأخیر 10، 20 و 30 روزه در زمان کاشت از تاریخ کاشت اول به ترتیب موجب کاهش 34، 60 و 87 درصدی در میزان عملکرد دانه گردید. مقایسه میانگین صفات اندازهگیری شده در سطوح مختلف آبیاری نیز بیانگر این امر بود که پس از تیمار جفتآبیاری که موجب افزایش 120 درصدی در میزان عملکرد دانه نسبت به شرایط دیم گردید بیش ترین عملکرد محصول به ترتیب در تیمارهای مربوط به تکآبیاری در مرحله گلدهی و تکآبیاری در مرحله پر شدن غلاف قابل مشاهده بود. به طور کلی در این آزمایش بیشترین عملکرد دانه با مقدار 7/2368 کیلوگرم در هکتار مربوط به شرایط جفتآبیاری در اولین تاریخ کاشت بود. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده از این آزمایش با تأخیر در زمان کاشت و افزایش تعداد دفعات آبیاری تکمیلی، میزان بهرهوری آب مصرفی کاهش یافت. در این مطالعه بیشترین بهرهوری آب مصرفی با مقدار 5/4 کیلوگرم بر متر مکعب و بهرهوری کل با مقدار 68/1 کیلوگرم بر متر مکعب در تیمار تاریخ کاشت اول و تکآبیاری در مرحله گلدهی مشاهده شد. تأخیر در زمان کاشت همچنین موجب کاهش محسوسی در میزان بهرهوری بارش گردید. نتایج به دست آمده از مدل نیز نشان داد که در اولین تاریخ کاشت کمترین میزان تنش خشکی در طول دوره رشد به گیاه وارد شده و زمان مناسب آبیاری تکمیلی در شرایط تکآبیاری 10 روز و در شرایط جفتآبیاری 15 روز پس از شروع مرحله میانی (مرحله حساس رشد گیاه) بوده است.
محمدرضا بابائی منصور پاره کار
در اکثر نقاط جهان ،شوری و سدیمی شدن خاک از جنبه¬های مهم تخریب اراضی به¬ویژه در مناطق خشک ونیمه خشک محسوب می گردد.تحقیق حاضر به بررسی نقش مواد اصلاح کننده برروند اصلاح خاک شور- سدیمی در اراضی آذربایجان شرقی، منطقه آذر¬شهر روستای ساتلو می¬پردازد، تا تغییرات در ویژگی¬های فیزیکی وشیمیایی خاک را بعد از کاربرد تیمار¬های مختلف مقایسه وارزیابی کند. تیمارها شامل سولفات آلومینیوم ، گوگرد و شاهد می¬¬باشند. آزمایش به روش گلدانی با نسبت¬های100%،110%و120% از ماده اصلاحی از هر کدام سه تکرار صورت گرفت. مقدار 5/4 لیتر آب آبشویی در مدت زمان 5 ماه به فاصله هر 10روز cc300 همراه با ماده اصلاحی به هر گلدان داده شد. بعد از اتمام زمان آزمایش، خاک¬ها از نظر هدایت الکتریکی،مقدار سدیم محلول و تبادلی، کلسیم و منیزیم محلول و ph مورد اندازه گیری قرار گرفتند. تجزیه آماری داده¬ها با استفاده از بسته نرم¬افزاری spss انجام شد. فرایند کاهش شوری خاک در تمام تیمار¬ها مشاهده گردید. کاربرد سولفات آلومینیوم و گوگرد مقدار هدایت الکتریکی و سدیم تبادلی وph و sar را در مقایسه با شاهد کاهش داد. کاربرد سولفات آلومینیوم درکاهش پارامتر¬های مذکوردر این بازه زمانی موثرتر از گوگرد بود. ولی در هر دو تیمار گوگرد و سولفات آلومینیوم، تفاوت معنی داری ما بین درصد¬های متفاوت از ماده اصلاحی(100%،110%و120%) در این مدت زمان بجز شاخص ph در حالتهای 120% و 100% مشاهده نگردید. به علاوه دراین تحقیق بررسی مدل leachc برای پیش بینی شاخص های مهم خاک مانندچهار پارامتر ec، ph، esp و sar انجام و نتیجه نهایی نشان داد که نتایج مدل درزمانهای کوتاه( 150 روز) اختلاف فاحشی با میزان اندازه گیری شده در تیمار شاهد دارد، بنابراین در کوتاه مدت مدل leachc جوابگو نخواهد بودو توصیه نمی شود.
محمدحسن قره داغی پیمان دانش کار آراسته
نیتروژن یکی از مهم ترین عناصر غذایی مورد نیاز گیاه است و ارتباطی مستقیم با عملکرد گیاهان زراعی دارد، از این رو استفاده از آن برای تامین امنیت غذایی امری اجتناب ناپذیراست. از طرف دیگر استفاده بیش از اندازه کودهای حاوی ترکیبات نیتروژن و مدیریت نامناسب آن، اصلی¬ترین منبع آلودگی آب های سطحی و زیر زمینی به وسیله نیترات به شمار می¬آید که با بهره¬گیری از روش¬های مدیریتی صحیح، می¬توان در جهت کاهش آلودگی ورودی به محیط زیست گام برداشت. زهکشی کنترل شده به عنوان یکی از این راه¬حل¬های مدیریتی در مدیریت جامع منابع آب معرفی شده است که علاوه بر کنترل کمی و کیفی جریان زه¬آب، اثرات مخرب زیست محیطی را نیز کاهش می دهد. از این رو بررسی جوانب این شیوه¬ی مدیریتی به لحاظ زیست محیطی، تشخیص تأثیرات آن بر روی نوع و مقدار ترکیبات حاوی نیتروژن خروجی از زهکش ها و همچنین جریانی که به آب¬های زیر زمینی می¬پیوندد مورد توجه قرار می¬گیرد. هدف این پژوهش، ارزیابی تأثیر زهکشی کنترل شده به عنوان یکی از شیوه¬های مدیریت سطح ایستابی برچرخه نیتروژن و کیفیت زه¬آب وارده به منابع پذیرنده آن می¬باشد.کنترل سطح ایستابی در این شیوه مدیریت می¬تواند باعث حفظ و بازیافت عناصر مغذی مورد نیاز گیاه به ویژه ترکیبات حاوی نیتروژن گردد. این نوع مدیریت سطح ایستابی با کاهش آبشویی ترکیبات نیتروژن¬دار و ایجاد فرصت لازم برای انجام فرآیندهای موثر در کاهش گونه¬های مخاطره¬آمیز زیست محیطی، منجر به کاهش غلظت این ترکیبات در زه¬آب خروجی می¬گردد. به منظور بررسی اثرات این شیوه مدیریتی، آزمایش¬هایی در حالت¬های زهکشی کنترل شده با عمق نصب زهکش 80 سانتی¬متر و مدت زمان کنترل سطح ایستابی 5 روز، زهکشی کنترل شده با عمق نصب زهکش 45 سانتی¬متر و مدت زمان کنترل سطح ایستابی 5 روز و زهکشی کنترل شده با عمق نصب زهکش 80 سانتی¬متر و مدت زمان کنترل سطح ایستابی4 روز در مدلی فیزیکی تحت شرایط آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور تأمین نیتروژن مورد نیاز، کود نیترات آمونیوم با الگوی توزیع 200 کیلوگرم در هکتار به همراه آب آبیاری استفاده گردید. غلظت فاکتورهای نیترات، نیتریت، آمونیاک و آمونیوم در روزهای ابتدای، میانی و پایانی کنترل سطح ایستابی اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد، زهکشی کنترل شده باعث کاهش3/29 تا 6/49 درصدی در حجم زه¬آب خروجی نسبت به زهکشی آزاد شده و در تمامی حالت¬ها، اثری معنی-دار بر کاهش غلظت فاکتورهای حاوی نیتروژن دارد. کاهش عمق سطح ایستابی در زهکشی کنترل شده باعث کاهش معنی¬دار فاکتورهای نیتریت، آمونیاک و آمونیوم در سطح احتمال 5% و فاکتور نیترات در سطح احتمال 1% گردید. با انجام مقایسه¬های آماری، بهترین زمان کنترل سطح ایستابی برابر 80 درصد حداکثر زمان ممکن کنترل به دست آمد. بررسی بیلان نیتروژن در سیستم زهکشی کنترل شده نشان داد که این سیستم با فراهم آوردن محیط اشباع مناسب برای فرآیند نیترات¬زدایی، باعث کاهش غلظت نیترات می¬شود. با توجه به یافته¬های این پژوهش، متغیرهای مدیریتی در زهکشی کنترل شده شامل، عمق کنترل سطح ایستابی و مدت زمان کنترل سطح ایستابی می¬باشد.
حدیثه رحیمی خوب علیرضا مساح بوانی
این مطالعه با هدف بررسی اثرات تغییر اقلیم بر شاخص های گیاهی- آبی کشاورزی دشت هشتگرد انجام گرفته است.به منظور بررسی اثرات تغییر اقلیم بر سیستم های منابع آب و کشاورزی از خروجی های مدل hadcm3 تحت سناریوهای انتشار a2 و b1 استفاده گردید. پردازش سناریوهای اقلیمی نشان می دهد که محدوده مطالعاتی هشتگرد طی دوره 2039-2020 با شرایط گرم وخشک تری در اثر تغییر اقلیم روبرو خواهد شد. تغییرات بارندگی ماهانه در این محدوده یک روند کلی صعودی یا نزولی را نشان نمی دهد. برای بررسی اثر تغییر اقلیم بر تولید پتانسیل محصولات کشاورزی از رویکرد aez استفاده گردید. نتایج نشان داد تولید پتانسیل ذرت علوفه ای در مقایسه با گیاهان دیگر تحت تأثیر تغییر اقلیم در دوره های آتی، کاهش بیشتری می یابد. علاوه بر این، مدل aquacrop برای شبیه سازی اثر تغییر اقلیم بر میزان زیست توده واقعی گیاه ذرت مورد واسنجی و ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد میزان زیست توده تحت هر دو سناریو کاهش می یابد. در این مطالعه یک مدل جامع بر مبنای رویکرد دینامیک سیستم ها به منظور ارزیابی و بررسی اثرات تغییر اقلیم بر سیستم های منابع آب و کشاورزی توسعه یافته است. نتایج مربوط به شبیه سازی ها طی دوره 2039-2020 نشان می دهد که بخش کشاورزی در مقایسه با دو بخش شرب و صنعت نسبت به پدیده تغییر اقلیم آسیب پذیر تر است. اثرات منفی این پدیده منجر به تشدید تنش و کمبود آب در این محدوده شده است. در ادامه جهت ارزیابی اثرات تغییر اقلیم و سناریوها وسیاست های مدیریتی، شاخص¬های گیاهی- آبی مورد مقایسه قرار گرفتند. ارزیابی سناریوهای مدیریتی نشان می دهد که سناریوی بهبود راندمان مصرف آب در بخش کشاورزی به همراه تغییر الگوی کشت رایج منطقه، شدت اثرات منفی پدیده تغییر اقلیم بر کمبود آب را به طور قابل ملاحظه ای کاهش می دهد.
سعید شاهواروقی عباس ستوده نیا
ذرت به عنوان یکی از اصلی ترین غذاهای انسان و دام همیشه مورد توجه بوده است که جنبه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زندگی مردم را تحت تاثیر خود قرار داده است. افزایش بازده عوامل تولید از طریق بهبود کارایی ذرت کاران به منظور تامین این ماده غذایی ارزشمند، همیشه مورد توجه مردم ایران و جهان بوده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی انواع کارایی ذرت کاران با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها می باشد. برای این منظور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، 164 بهره بردار ذرت، در شهرستان بوئین زهرا انتخاب شدند. اطلاعات لازم از طریق تکمیل پرسشنامه در سال زراعی 92-1391 تکمیل گردید. نتایج بدست آمده از تحلیل پوششی داده ها نشان می دهد که میانگین کارایی فنی 27 درصد، میانگین کارایی مدیریت 41 درصد و میانگین کارایی مقیاس 5/70 درصد است. بنابراین متوسط کارایی مقیاس از متوسط کارایی فنی بیش تر است، یعنی مشکل مدیریت، بیش تر از مشکل اندازه و حجم فعالیت است. از این رو می توان با تجدید نظر در سیاست ها و خط مشی های اعمال شده در ارتباط با تولید ذرت، از جمله سیاست های قیمت گذاری، حمایتی واعتباری، کارایی فنی و مدیریتی تولید ذرت را افزایش داد.
عباس ستوده نیا
چکیده ندارد.
عباس ستوده نیا مجید میرلطیفی
برای بررسی کاربرد مدل ceres-maize در تعیین عملکرد محصول یک رقم ذرت دانه ای در قزوین در شرایط کم آبیاری ، تحقیقی در سالهای 79 و 80 به مدت دو سال زراعی بر روی یک رقم ذرت دیررس در مزرعه تحقیقاتی اسماعیل آباد وابسته به سازمان جهاد کشاورزی استان قزوین با چهار تیمار آبیاری a ، b، c و d که در آنها به ترتیب آبیاری بعد از مصرف 40، 50 ، 60 و 80 درصد آب قابل استفاده صورت می گرفت، و چهار تکرار انجام شد . آبیاری به صورت شیاری و در قطعاتی به ابعاد 5* 10 متر و پس از اندازه گیری رطوبت موجود در خاک با دستگاه tdr انجام می شد. نتایج نشان می دهد،که رطوبت خاک در کلیه تیمارها بخوبی برآورد می شود. در خصوص عملکرد دانه و کل ماده خشک گیاهی در تیمارهای a و b برآورد و مدل با مقادیر مشاهده شده نزدیک بوده ولی در تیمارهای c و d مقادیر مدل از مقادیر مشاهده شده زیادتر برآورد می شود.