نام پژوهشگر: پیام ستوده

شبیه سازی و بهینه سازی راکتور بیولوژیکی تولید کننده اسیدهای کربوکسیلیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1387
  پیام ستوده   رضا اسلاملوییان

تخمیر نیمه پیوسته، روشی کارا و سودمند جهت تولید محصولات متابولیکی ارزشمند مانند اسیدهای کربوکسیلیک می باشد مدلسازی ریاضی بیوراکتورهای نیمه پیوسته با توجه به طبیعت گذرا و ناپایای تخمیر و همچنین پیچیدگی متابولیسم سلولی، مسأله ای بسیار دشوار و پیچیده است. در این تحقیق، مدل ساختار یافته دقیق و کارای موازنه فلاکس پویا برای توصیف رفتار باکتری اشریشیا کلی مطرح شده است. این مدل حاصل تلفیق مدل پایای متابولیسم درون سلولی و معادلات موازنه جرم پویا بر روی اجزای اصلی برون سلولی می باشد. مدل پویای مذکور بر پایه شبکه متابولیکی بازسازی شده ijr904 بیان شده است. در مدلسازی فرایند تخمیر نیمه پیوسته، جهت همبستگی تولید اسید سوکسینیک و رشد میکروارگانیسم، ژن های adhe، pfla ldha, در مدل ijr904 حذف شده و شرایط اولیه و پارامترهای عملیاتی بهینه برای تولید بیشینه محصول مطلوب، مورد استفاده قرار گرفته است. این پارامترها عبارتند از: زمان نهایی عملیات، زمان تغییر شرایط از حالت هوازی به حالت بی هوازی و زمان تغییر روند فرایند از شکل نا پیوسته به نیمه پیوسته، میزان اکسیژن محلول در حالت هوازی و دبی خوراک ورودی. روند کلی عملیات نیمه پیوسته به سه مرحله عملیاتی ناپیوسته هوازی (جهت رشد و تکثیر باکتری ها از غلظت کم تا غلظتی قابل توجه)، نیمه پیوسته هوازی (جهت افزایش غلظت توده زیستی) و نیمه پیوسته بی هوازی (جهت افزایش تولید اسید سوکسینیک) با نرخ خوراک ورودی متفاوت از مرحله دوم تقسیم بندی شده و. بهینه سازی در دو حالت صورت گرفته است؛ در حالت اول، مرحله ناپیوسته اولیه در نظر گرفته نشده و از ابتدای فرایند، ورودی خوراک به سیستم منظور گردیده است. در حالت دوم، مرحله ناپیوسته اولیه نیز در نظر گرفته شده است. . شایان ذکر است که نتایج به خوبی اهمیت بهینه سازی را در تعیین شرایط عملیاتی فرایندهای نیمه پیوسته ، نشان می دهد، برای نمونه می توان گفت که کاهش زمان تغییر شرایط از هوازی به بی هوازی با حفظ سایر پارامترها نسبت به حالت بهینه، موجب کاهش 35 درصدی میزان تولید محصول مطلوب می شود. استفاده از مدلهای ساختار یافته مبتنی بر آنالیز موازنه فلاکس، بدون نیاز به اطلاعات سینتیکی آنزیمی، قادر به مدلسازی دقیق رفتار میکرو ارگانیسم ها می باشند.

بهبود روشهای بیولوژیکی تولید سورفکتانت های میکروبی (کاربردی در ازدیاد برداشت از مخازن نفتی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده مهندسی شیمی و نفت 1392
  پیام ستوده   رضا اسلاملوئیان

رامنولیپیدها که توسط باکتریها ی بیماریزای انسانی فرصت طلب (سودوموناس ارژینوزا) تولید می شوند، به علت قابلیت استفاده در صنایع مختلف از جمله داروسازی، کشاورزی، صنایع غذایی، زیست پالایی و نفت، به عنوان نسل بعدی سورفکتانت های تجاری مطرح می باشند. تجاری سازی و تولید صنعتی این محصولات با ارزش، نیازمند توسعه و بهینه سازی در زمینه های مختلف از قبیل مهندسی متابولیک، طراحی محیط کشت، استراتژی های عملیاتی متعدد، و خالص سازی محصولات می باشد. تحقیق حاضر در دو بخش اصلی آزمایشگاهی (بیوتکنولوژی مولکولی و دست ورزی ژنتیکی) و شبیه سازی رایانه ای (زیست شناسی سامانه ای و طراحی سویه ی in silico) صورت گرفت. در بخش نخست این تحقیق، ژن های rhlab (ژنهای مربوط به تولید رامنولیپید) از سویه ای از سودوموناس ارژینوزا (atcc 9027) که تولید کننده ی مونو رامنولیپیدها می باشد جدا شد و در سویه ای از سودوموناس پوتیدا (kt2440) به عنوان میزبانی غیر بیماریزا و مناسب وارد گردید. سپس قابلیت سویه نوترکیب مذکور در محیط های کشت مختلف بررسی شد. به عنوان پیش نیاز طراحی محیط کشت بهینه، مجموعه ای از 32 آزمایش در دو مرحله صورت پذیرفت تا تعدادی از مواد مغذی جهت تولید رامنولیپیدها توسط سویه نوترکیب حاصل مورد ارزیابی قرار گیرند. در مرحله ی ابتدایی آزمایشهای غربالگری، از روش فاکتوریل جزئی دو سطحی جهت ارزیابی اثر 8 ماده مغذی (شامل منابع مختلف کربن، نیتروژن و فسفر) بهره گرفته شد و در مرحله دوم، روش فاکتوریل کلی جهت مطالعه 4 ماده مغذی انتخاب شده از مرحله نخست مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس روش دو مرحله ای اعمال شده، گلیسیرول، عصاره مخمر و پپتون تأثیرات مثبت معنی دار و قابل توجهی بر تولید رامنولیپید نوترکیب داشته در حالی که فاکتورهای متقابل عصاره مخمر/پپتون و گلیسیرول/عصاره مخمر/پپتون اثر منفی معنی داری بر پاسخ مورد نظر داشته اند. دامنه وسیع اختلافات مشاهده شده در میزان تولید رامنولیپید نوترکیب از صفر تا mg/l 570 در محیط های کشت مربوطه در طول آزمایشهای غربالگری، بیانگر اهمیت بهینه سازی ترکیب محیط کشت می باشد. به عنوان مرحله تکمیلی، سری آزمایشهای جدیدی بر اساس طراحی نسبت مواد مغذی در محیط کشت و همچنین بررسی اثر فاکتور عملیاتی زمان تزریق ماده محرک (iptg) به محیط کشت صورت پذیرفت. بر اساس نتایج بدست آمده مشخص شد که گلیسیرول در حضور مقدار کمی از مواد مغذی دیگر (عصاره مخمر و پپتون)، تأثیر قابل توجهی بر تولید رامنولیپید نوترکیب داشته است. بالاترین مقدار تولیدی در سری آزمایشهای تکمیلی، معادل mg/l 925 بود که حدوداً 62% بیشتر از بهترین نتیجه حاصل در آزمایشهای غربالگری است. با اینحال، با توجه به این نکته که دو پیش ماده اصلی تولید رامنولیپیدها (d-glucose-6-phasphate و haa) مستقیماً از متابولیسم مرکزی نشأت می گیرند، جهت افزایش میزان بهره دهی، نیازمند مهندسی متابولیک و دست ورزی ژنتیکی خواهیم بود. از اینرو، به عنوان بخش دوم تحقیق، امکان افزایش بهره تولید رامنولیپید نوترکیب بر اساس زیست شناسی سامانه ای (systems biology) و با استفاده از مدلهای بازسازی شده ژنوم-مقیاس مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل به خوبی نشان داد که بر خلاف سویه ی اصلی (سودوموناس ارژینوزا)، از نقطه نظر تئوری تولید رامنولیپید بصورت وابسته به رشد و با بازدهی نسبتاً بالا در سویه نوترکیب سودوموناس پوتیدا امکان پذیر می باشد. این واقعیت امکان تولید این دسته از سورفکتانت های ارزشمند را از طریق فرآیندهایی توسعه یافته تر و موثرتر فراهم خواهد آورد.

مطالعه ساختارهای مناسب ارائه شده جهت راکتور سنتز آمونیاک و مقایسه ی آنها با راکتور کلاگ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده مهندسی شیمی 1393
  مسعود ناصری مطلق   نصیر مهران بد

آمونیاک محصول سنتز بین هیدروژن و نیتروژن بوده که توسط راکتورهایی با ساختارهای مختلف تولید می شود. یکی از ساختارهایی که دارای بیشترین حجم تولید سالیانه می باشد، ساختار افقی راکتور سنتز آمونیاک، معروف به کلاگ است. در ساختارهای صنعتی در هر گذر از راکتور میزان تولید آمونیاک %10 الی %20 بوده که برای افزایش این مقدار، تاکنون پتنت های مختلفی ارائه شده است. یکی از روش های افزایش تولید، تغییر در ساختار و چیدمان بسترها و مبدل های حرارتی است. در این تحقیق با انتخاب دو پتنت که شباهت بیشتری به راکتور کلاگ داشته و بیشترین بازده را در بین پتنت های پیشنهادی دارا می باشند، به بررسی تغییر در ساختار راکتور کلاگ به منظور افزایش تولید پرداخته شده است. با بررسی حالت پایای ساختار صنعتی راکتور کلاگ، مدلی یک-بعدی و شبه-ناهمگن برای شبیه¬سازی بسترهای کاتالیستی ارائه گردیده است. معادلات دیفرانسیل مدل برای بستر با استفاده از روش رانگ-کوتا مرتبه 4 حل شده؛ و پس از انجام محاسبات، از مقایسه¬ی نتایج حاصل از داده¬های تجربی (مربوط به راکتور صنعتی) با نتایج شبیه سازی مشاهده می شود که مدل مذکور غلظت آمونیاک را با خطای %63/2 و دما را نیز با خطای %14/3 پیش¬بینی می¬کند، که نشان دهنده ی تطابقی بسیار خوب با داده های تجربی است. با استفاده از داده های صنعتی مربوط به خوراک، ساختار دو پتنت مدل شده و پس از بررسی و مقایسه ی نتایج حاصله، مشاهده می شود که ساختارهای جدید بازده تولید آمونیاک را به میزان %34/2 و %73/4 افزایش می دهند. این بازده بالاتر به علت استفاده از جریان کوئِنچ در ورودی بسترها است، که در دمایی پایین تر حاصل می شود و باعث افزایش عمر مفید کاتالیست ها خواهد شد.

بهبود روشهای بیولوژیکی تولید سورفکتانت های میکروبی (کاربردی در ازدیاد برداشت از مخازن نفتی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده مهندسی شیمی و نفت 1392
  پیام ستوده   رضا اسلاملوئیان

رامنولیپیدها که توسط باکتریها ی بیماریزای انسانی فرصت طلب (سودوموناس ارژینوزا) تولید می شوند، به علت قابلیت استفاده در صنایع مختلف از جمله داروسازی، کشاورزی، صنایع غذایی، زیست پالایی و نفت، به عنوان نسل بعدی سورفکتانت های تجاری مطرح می باشند. تجاری سازی و تولید صنعتی این محصولات با ارزش، نیازمند توسعه و بهینه سازی در زمینه های مختلف از قبیل مهندسی متابولیک، طراحی محیط کشت، استراتژی های عملیاتی متعدد، و خالص سازی محصولات می باشد. تحقیق حاضر در دو بخش اصلی آزمایشگاهی (بیوتکنولوژی مولکولی و دست ورزی ژنتیکی) و شبیه سازی رایانه ای (زیست شناسی سامانه ای و طراحی سویه ی in silico) صورت گرفت. در بخش نخست این تحقیق، ژن های rhlab (ژنهای مربوط به تولید رامنولیپید) از سویه ای از سودوموناس ارژینوزا (atcc 9027) که تولید کننده ی مونو رامنولیپیدها می باشد جدا شد و در سویه ای از سودوموناس پوتیدا (kt2440) به عنوان میزبانی غیر بیماریزا و مناسب وارد گردید. سپس قابلیت سویه نوترکیب مذکور در محیط های کشت مختلف بررسی شد. به عنوان پیش نیاز طراحی محیط کشت بهینه، مجموعه ای از 32 آزمایش در دو مرحله صورت پذیرفت تا تعدادی از مواد مغذی جهت تولید رامنولیپیدها توسط سویه نوترکیب حاصل مورد ارزیابی قرار گیرند. در مرحله ی ابتدایی آزمایشهای غربالگری، از روش فاکتوریل جزئی دو سطحی جهت ارزیابی اثر 8 ماده مغذی (شامل منابع مختلف کربن، نیتروژن و فسفر) بهره گرفته شد و در مرحله دوم، روش فاکتوریل کلی جهت مطالعه 4 ماده مغذی انتخاب شده از مرحله نخست مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس روش دو مرحله ای اعمال شده، گلیسیرول، عصاره مخمر و پپتون تأثیرات مثبت معنی دار و قابل توجهی بر تولید رامنولیپید نوترکیب داشته در حالی که فاکتورهای متقابل عصاره مخمر/پپتون و گلیسیرول/عصاره مخمر/پپتون اثر منفی معنی داری بر پاسخ مورد نظر داشته اند. دامنه وسیع اختلافات مشاهده شده در میزان تولید رامنولیپید نوترکیب از صفر تا mg/l 570 در محیط های کشت مربوطه در طول آزمایشهای غربالگری، بیانگر اهمیت بهینه سازی ترکیب محیط کشت می باشد. به عنوان مرحله تکمیلی، سری آزمایشهای جدیدی بر اساس طراحی نسبت مواد مغذی در محیط کشت و همچنین بررسی اثر فاکتور عملیاتی زمان تزریق ماده محرک (iptg) به محیط کشت صورت پذیرفت. بر اساس نتایج بدست آمده مشخص شد که گلیسیرول در حضور مقدار کمی از مواد مغذی دیگر (عصاره مخمر و پپتون)، تأثیر قابل توجهی بر تولید رامنولیپید نوترکیب داشته است. بالاترین مقدار تولیدی در سری آزمایشهای تکمیلی، معادل mg/l 925 بود که حدوداً 62% بیشتر از بهترین نتیجه حاصل در آزمایشهای غربالگری است. با اینحال، با توجه به این نکته که دو پیش ماده اصلی تولید رامنولیپیدها (d-glucose-6-phasphate و haa) مستقیماً از متابولیسم مرکزی نشأت می گیرند، جهت افزایش میزان بهره دهی، نیازمند مهندسی متابولیک و دست ورزی ژنتیکی خواهیم بود. از اینرو، به عنوان بخش دوم تحقیق، امکان افزایش بهره تولید رامنولیپید نوترکیب بر اساس زیست شناسی سامانه ای (systems biology) و با استفاده از مدلهای بازسازی شده ژنوم-مقیاس مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل به خوبی نشان داد که بر خلاف سویه ی اصلی (سودوموناس ارژینوزا)، از نقطه نظر تئوری تولید رامنولیپید بصورت وابسته به رشد و با بازدهی نسبتاً بالا در سویه نوترکیب سودوموناس پوتیدا امکان پذیر می باشد. این واقعیت امکان تولید این دسته از سورفکتانت های ارزشمند را از طریق فرآیندهایی توسعه یافته تر و موثرتر فراهم خواهد آورد.

بازیابی و استفاده از گاز دور ریز به عنوان خوراک واحد متانول
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده مهندسی شیمی و نفت 1393
  حدیثه خلیل پور میمندی   علیرضا شریعتی

در این مطالعه پیشنهاد شده است که گازهای دورریز واحد تولید متانول به خوراک راکتور برگردانده شوند و به منظور افزایش تولید متانول مورد استفاده قرار گیرند. شدت جریان این گازهای دورریز به ترتیب 342140 و 950860 مول بر ساعت است. هر یک از این جریان های گازی حاوی 63% هیدروژن و 20% مونوکسیدکربن و دی اکسیدکربن هستند که جزء واکنش دهنده های واکنش تولید متانول می باشند.