نام پژوهشگر: رحمان ویسی حصار

مجهول در فارسی و کردی بر اساس دستور ساختمدار بنیادی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان 1388
  رحمان ویسی حصار   غلامحسین کریمی دوستان

پژوهش حاضر در صدد بررسی و مقایسه ی ساخت مجهول در کردی و فارسی است و سعی در ترسیم ساخت های مجهول در دو زبان بر اساس دستور ساختمدار بنیادی دارد و همچنین در صدد تحلیل علل رده شناسانه در تحول متفاوت مجهول در دو زبان با توجه به ریشه ی مشترک آنهاست. یکی از مشکلات اساسی فراسوی مسئله-ی مجهول توجه صرف به جنبه های صوری و نادیده گرفتن جنبه های شناختی و نقش مدارانه ی زبان است. در این تحقیق برای بررسی مجهول در دو زبان ما اولویت را به صورت و مکانیسم های صوری مطرح شده در دستور زایشی نداده ایم، بلکه نقش و جنبه های معنایی مسائل مربوط به مجهول را در نظر گرفته ایم و نشان داده ایم که اصلی ترین شاخصه ی ساخت مجهول مربوط به بخش معنایی آن است. در تحلیل مجهول درکردی و فارسی، سعی بر کشف و تبیین خصوصیات بوده و در صدد غالب کردن تعمیم های افراطی بر نیامده ایم. ما در این پژوهش نشان دادیم که کردی برای نشان دادن مجهول در واقع از دو ساخت ( وند yâ و همکرد bu) و زبان فارسی از یک ساخت (شدن) استفاده می کنند. ما در این پژوهش نشان دادیم که (yâ) و (شدن) به عنوان پسوند و همکرد مجهولی فقط مختص ساخت مجهول نیستند، بلکه می توانند در هر ساختی که قمر کنشگر آن تنزل یافته باشد (مجهول) و یا حذف شده باشد (ناگذرا) نیز ظاهر شوند. همچنین با توجه به تطور تاریخی دو زبان، غلبه ی انگیزه ی صرفه جویی را در ساخت مجهولی در دو زبان نشان دادیم.

استعاره در ترجمه: نگرش هایی شناختی در مورد ترجمه ی رباعیات خیام به انگلیسی و کردی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده زبانهای خارجی 1392
  رحمان ویسی حصار   منوچهر توانگر

اهداف تحقیق حاضر عبارت است از تحلیل پدیدار استعاره در ترجمه، توسعه ی فرضیه ی شناختی ترجمه و همچنین بررسی استعاره ها و رویه های خلق استعاره های شعری در رباعیات خیام و ترجمه ها ی آن. بدین منظور رباعیات خیام و ترجمه ی کردی آن اثر شرفکندی(1390) و ترجمه ی انگلیسی آن توسط فیتز جرالد (1942) مورد بررسی قرار گرفتند. داده های تحقیق حاضر بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. بدین شیوه که در ابتدا رباعیاتی که به صورت مشترک توسط دو مترجم ترجمه شده بوند، انتخاب شده و سپس از این میان رباعیاتی که جزو رباعیات اصیل خیام بوده و همچنین حاوی بیشترین تعداد استعاره بودند، به عنوان داده های این تحقیق تعیین شدند. بر این اساس تعداد 15 رباعی خیام و ترجمه های کردی و انگلیسی آنها با توجه به نظریه ی استعاره ی مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980؛ لیکاف 2006)، نظریات شناختی ترجمه (تاباکوفسکا، 1993؛ مندلبلیت، 1995) و همچنین بر اساس الگوهای مطالعات بینافرهنگی استعاره (کوکسس، 2005 و 2006؛ هیراگا، 1991) مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به مبنای شناختی این تحقیق، تعامل سه پدیدار استعاره، فرهنگ و ترجمه در سطح شناختی و مفهومی مورد بررسی قرار گرفت. مفهوم تعادل تجربی در نظریات شناختی ترجمه (بنگرید به: تاباکوفسکا، 1993) به مثابه ی یکسانی مفهوم پردازی بین متن مبدا و مقصد در نسبت مستقیم با ماهیت مفهومی-شناختی استعاره و همچنین ماهیت شناختی فرهنگ قرار دارد. بر این اساس نوعی همگونی و توازی بین ماهیت این سه پدیده در فرایند تحلیل وجود دارد. با توجه به مبانی شناختی و ابزارهای تحلیل مورد استفاده در این رساله، دستاوردهای تحقیق حاضر به این صورت است: در ابتدا رابطه ی میان گونه های تنوع بینافرهنگی استعاری با انواع الگوهای ترجمه ی استعاره مشخص گردید. به این شیوه که با توجه به شیوه ی تنوعات می توان نوع الگوی ترجمه را در متنی خاص پیش بینی کرد. همچنین عوامل موثری که در پیدایش انواع تنوعات و الگوهای ترجمه ی استعاره دخیل بودند تشخیص داده شده و جایگاه آنها در نظریه ی شناختی ترجمه مشخص گردید. دستاورد سوم به این شیوه بود که رابطه ی استعاره و الگوهای فرهنگی در فرایند ترجمه بررسی شده و جایگاه آن در نظریه ی شناختی ترجمه تبیین گردید. از دیگر دستاوردها بازتعریف مفهوم زمان پردازش ذهنی استعاره با توجه به مفهوم تثبیت شدگی استعاره و نسبت آن با ترجمه پذیری است. همچنین در رساله ی حاضر انگیزه های تعادل و تصرف با توجه به نقش های ارجاعی و شعری ترجمه و بر اساس الگوی ارتباطی یاکوبسن (1386 ب) مورد بازبینی قرار گرفت. در نهایت با توجه به تمام این موارد سعی شد که فرضیه ی شناختی ترجمه از نو بازبینی شده و به صورت کارآمدتری توسعه یابد.