نام پژوهشگر: مجتبی افضلی
مجتبی افضلی قدرت الله رحیمی
چکیده ندارد.
مجتبی افضلی قدرت الله رحیمی میانجی
این تحقیق به منظور شناسایی تنوع ژنتیکی در سه جمعیت از ماهیان قزل آلای رنگین کمان فرانسوی، ایرانی و نروژی با استفاده از نشانگرهای rapd انجام گرفت. استخراج dna با روش فنل کلروفرم و تکثیر جایگاه های زنومی در 50 فرد از هر جمعیت با استفاده از 23 نشانگر تصادفی 10 نوکلوتیدی از طریق واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) صورت گرفت. 12 نشانگر از 23 نشانگر به کار گرفته شده تکثیر یافته و هر یک چند شکلی مناسبی را در جمعیت های مورد مطالعه نشان دادند. در جمعیت فرانسوی، در مجموع 120 باند با میانگین چند شکلی 26/76 درصد شناسایی که کمترین و بیشترین درصد چند شکلی مربوط به آغازگرهای aopg9 و aopg20 به ترتیب برابر با 10 و 66/66 درصد بوده است. کل باندهای شمارش شده در جمعیت ایرانی 122 باند با میانگین چند شکلی 38/52 درصد که بیشترین (81/81) و کمترین (20) در صد چند شکلی به ترتیب برای نشانگرهای aopg20 و aopg9 ثبت شده است. در جمعیت نروژی در مجموع 117 باند با میانگین چند شکلی 25/64 درصد که بالاترین (45/45) و پائین ترین (9/09) درصد چند شکلی به ترتیب مربوط به نشانگرهای aopg7 و aubc516 بوده است. متوسط تعداد آلل های موثر در هر یک از جمعیت های فرانسوی، ایرانی و نروژی به ترتیب برابر با 1/208، 1/252، 1/143 و شاخص تنوع ژنتیکی داخل جمعیتی به ترتیب برابر با 1/1140، 0/1459 و 0/0875 برآورد شده است. بیشترین (0/1044) و کمترین (0/0491) فاصله ژنتیکی به ترتیب بین جمعیت های فرانسوی- نروژی و ایرانی- فرانسوی، بالاترین و کمترین میزان تنوع ژنتیکی داخل جمعیتی به ترتیب در جمعیت های ایرانی (0/1459) و نروژی (0/0875) مشاهده شد. درخت فیلوژنی ترسیم شده بر اساس روش دندروگرام، جمعیت های ماهی مورد مطالعه را در دو گروه مجزا از هم شامل جمعیت های ایرانی و فرانسوی (گروه اول) و جمعیت نروژی (گروه دوم) قرار داد. تعدادی از نشانگرهای تصادفی بکار گرفته شده در این تحقیق، منجر به تولید باندهای اختصاصی در جمعیت های مورد مطالعه شدند. به طوری که نشانگر aubc516 با دو جایگاه اختصاصی در جمعیت فرانسوی و ایرانی، نشانگر aopg20 با یک جایگاه اختصاصی در جمعیت فرانسوی و نروژی و جایگاه دیگر در جمعیت فرانسوی و ایرانی، نشانگر aopg7 یک جایگاه اختصاصی در جمعیت ایرانی و نروژی، و نشانگرهای aopg10 و aopa2 هر کدام با یک جایگاه اختصاصی در جمعیت فرانسوی و ایرانی تولید نمودند. پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی با کلون نمودن و تعیین توالی این جایگاه های اختصاصی، نسبت به شناسایی هر چه دقیق تر این جایگاه ها اقدام نمود. در این صورت ممکن است ضمن توسعه نشانگرهای اختصاصی برای هر یک از این جمعیت ها، احتمال شناسایی توالی های وظیفه مند ژنومی نیز وجود دارد که می توان از آن ها به عنوان ژن های کاندید در برنامه های اصلاح نژادی بهره جست. با توجه به پائین بودن ارزش تنوع ژنتیکی برآورد شده در این مطالعه توسط نشانگرهای تصادفی، نشان می دهد که باید نسبت به تعیین استراتژی مناسب اصلاح نژادی در این جمعیت ها به منظور حفظ تنوع ژنتیکی در داخل و بین این جمعیت ها اقدام نمود.