نام پژوهشگر: مریم خانیان
مریم خانیان علیرضا صفاهیه
با وجود اینکه بنزوآلفاپایرن (bap) یکی از آلاینده های عمومی آب است، اطلاعات مربوط به اثرات آن روی سیستم ایمنی ماهیان هنوز محدود می باشد. در این راستا مطالعه بر روی ماهی هامور معمولی جهت تعیین اثرات bap روی پارامترهای ایمنی، کبدی و پاتولوژیک تحت تاثیر غلظت های مختلف bap صورت گرفت. در تحقیق کنونی، 100 عدد ماهی هامور معمولی از طریق تزریق داخل صفاقی با 2، 20 و 200 mg/kg وزن بدن بنزوآلفاپایرن به مدت 14 روز و تحت شرایط آزمایشگاهی تیمار شدند. تغییرات پارامترهای خونی نظیر تعداد هموسیت ها و تغییرات هماتوکریت (hct) و عملکردهای ایمنی نظیر فاگوسیتوز، تغییرات فعالیت لیزوزیم، پایداری غشای لیزوزوم و تغییرات ایمنوگلوبولین m igm)) در روزهای 0، 2، 4، 7 و 14 آزمایش اندازه گیری شد. از طرفی دیگر، نمونه هایی از طحال، راس کلیه و کبد جهت انجام مطالعات هیستوپاتولوژی جدا شده و به مدت 12 ساعت در محلول بوئن تثبیت شدند. مقاطعی به ضخامت 5 میکرومتر از بافت ها تهیه گردیده و با رنگ هماتوکسیلین و ائوزین برای بررسی با میکروسکوپ نوری رنگ آمیزی شدند. نتایج نشان داد که پارامترهای ایمنی نظیر فعالیت لیزوزیم، مقادیر igm، پایداری غشای لیزوزوم و فعالیت فاگوسیتوزی، همچنین پارامترهای خونی از جمله تعداد گلبول های قرمز و درصد هماتوکریت، به صورت وابسته به دوز تا روز 4 کاهش و سپس در روزهای 7 و 14 افزایش یافت. کمترین مقدار این پارامترها در ماهیان تیمار شده با غلظت 200 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن بنزوآلفاپایرن در روز 4 مشاهده شد. مقادیر آنزیم های کبدی ast و alp تا روز 7 با افزایش غلظت bap افزایش و در روز 14 کاهش یافت. بر اساس نتایج هیستوپاتولوژی، افزایش مقادیر آنزیم های کبدی در پلاسما به علت آسیب کبدی بوده که منجر به آزاد سازی این آنزیم ها به داخل خون شد. تغییرات پاتولوژیک کبد شامل واکوئلاسیون، دژنراسیون، افزایش مراکز ملانوماکروفاژی، اتساع فضای دیس و هیپرتروفی سلول بودند. افزایش مراکز ملانوماکروفاژی، تخریب گلبول های قرمز و احتقان نیز در طحال مشاهده شد. همچنین افزایش مراکز ملانوماکروفاژی و نکروز تغییرات مشاهده شده در راس کلیه بودند. بیشترین فراوانی و وسعت آسیب های هیستوپاتولوژی در ماهیان تیمار شده با غلظت 200 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن بنزوآلفاپایرن مشاهده شد.
مریم خانیان مهشید فروغان
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین رابطه هوش هیجانی و ابعاد شخصیتی با استرس شغلی در کارشناسان توانبخشی بیمارستان های آموزشی شهر تهران می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی نمونه 169 نفری از جامعه 300 نفری کارشناسان توانبخشی شاغل به کار در بیمارستان های آموزشی شهر تهران انجام گردید. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای بود. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه هوش هیجانی پیتر ایدز و فارنهام، استرس شغلی hse و پرسشنامه شخصیتی نئو استفاده شد. اطلاعات حاصل با استفاده از آزمون های آماری آزمون استودنت یا تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در سطح معناداری (005/0 p<)، رابطه معکوس معنی داری بین هوش هیجانی و استرس شغلی وجود دارد. همچنین بین مولفه های هوش هیجانی شامل خود آگاهی (18/0- r=)، مهارت اجتماعی (302/0- r=)، درک عواطف دیگران (238/0- r=) و استرس شغلی در سطح معناداری (005/0 p<)، رابطه معکوس معنی دار وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که دو مولفه مهارت اجتماعی و درک عواطف دیگران متغیرهایی هستند که توسط آنها می توان استرس شغلی را پیش بینی کرد. همچنین نتایج نشان داد بین ابعاد شخصیت کارشناسان توانبخشی و استرس شغلی آنها رابطه معنی دار وجود دارد. از بین ابعاد شخصیت، بعد روان رنجور خویی (005/0 p< ،206/0r=) رابطه مثبت معنی دار و بعد وظیفه شناسی (005/0 p< ، 278/0- r=) رابطه معکوس معنی دار با استرس شغلی داشتند. نتایج تحلیل رگرسون چندگانه نشان داد که بعد وظیفه شناسی تنها متغیری است که توسط آن می توان استرس شغلی را پیش بینی کرد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد رابطه معکوس معنی داری بین استرس شغلی و هوش هیجانی وجود دارد. بدین معنی که با افزایش هوش هیجانی میزان استرس شغلی کاهش می یابد و با اجرای برنامه های آموزشی ارتقای هوش هیجانی می توان استرس شغلی کارشناسان توانبخشی را کاهش داد و یا از بروز آن پیشگیری کرد. همچنین با توجه به توان پیش بینی کنندگی دو بعد شخصیتی وظیفه شناسی و روان رنجورخویی در درک استرس های محیطی، پیشنهاد می شود مدیران، با استفاده از تست های شخصیتی در زمان استخدام افراد، نیروی انسانی مناسب تری را گزینش نمایند.