نام پژوهشگر: مرتضی الماسی
مسلم سامی محمد جواد شیخ داودی
تمام سیستم های جهان طبیعت از قانونی پیروی می کنند که پایداری نام گرفته است و تنها سیستم هایی که انسان در آن ها تصرف کرده است از این قانون مستثنی می باشند. امروزه بشر نیز به اهمیت احیای این قانون واقف گردیده است و در صدد نیل به این آرمان در تمام سیستم-های ساخت خود بر آمده است. با توجه به اهمیت کشاورزی، در سال های اخیر بحث پایداری در سیستم های کشاورزی به شکلی جدی دنبال گردیده است. سنجش وضعیت موجود یک سیستم از نظر میزان پایداری از اولین مراحل جهت نیل به هدف پایداری می باشد. با توجه به این که شاخص ابزاری مهم در جهت تحلیل وضعیت یک سیستم می باشد می توان گفت تبیین شاخص های پایداری جزء اولین مراحل جهت نهادینه کردن پایداری خواهد بود. با توجه به ابهام موجود در رابطه با پایداری و همچنین توانایی و کارایی منطق و ریاضیات فازی جهت کار با داده های مبهم بحث استفاده از منطق فازی در تحلیل پایداری سیستم ها، مساله ای توصیه شده می باشد. با نظر به اهمیت تبیین شاخص های پایداری برای شرایط ایران، این رساله بر مبنای دو رویکرد عمده اجرا گردید. در مرحله اول مدلی بر پایه سیستم استنتاج فازی جهت تحلیل پایداری سیستم های مکانیزه زراعی با توجه به شرایط ایران تدوین گردید و در مرحله بعد داده های یک مطالعه موردی مربوط به دو محصول گندم و ذرت که از کشت و صنعت شهید رجایی دزفول برداشت گردیده بودند تحت این مدل تجزیه گردید و راهکارهای بهبود بررسی گردید. در نهایت برای مدل شش شاخص "نسبت انرژی" (sier)، "خطر مصرف سموم" (sipr)، "خطر مصرف کودهای نیتروژنه" (sinr)، "خطر آلاینده های هوا"(siap)، "نسبت سود به هزینه" (sibcr)، و شاخص "استخدام نیروی کارگری" (sile) انتخاب گردید. با توجه به جامع بودن شاخص های sipr ، sinr و siap؛ برای تعریف این شاخص ها سه مدل فرعی جداگانه بر پایه سیستم استنتاج فازی تدوین گردید، که چهار فاکتور میزان مصرف سموم، سمیت سموم، نیمه عمر سموم و مدیریت سموم؛ سه فاکتور میزان مصرف کودهای نیتروژنه، تعداد دفعات مصرف کودها و نوع کود مصرفی؛ و دو فاکتور میزان مصرف منابع تولید کننده نیرو و میزان ریسک مرتبط با هر منبع نیرو، به ترتیب به عنوان فاکتورهای موثر ورودی مدل های فرعی مربوطه انتخاب گردیدند. نتایج بررسی کارایی مدل نشان داد که به علت استفاده از رویکرد فازی، مدل توانایی کار با داده های ناواضح و کلی را به خوبی فراهم می آورد، هر چند به طور کلی طراحی مد ل آسان نمی باشد و در بحث طراحی آن چالش های زیادی وجود دارد. همچنین نتایج مطالعه موردی در مزارع نشان داد که سیستم تولید گندم در تمام شاخص های انتخاب شده نسبت به تولید ذرت دارای ارجحیت می باشد و شاخص کلی پایداری نیز در سیستم تولید گندم مطلوب تر است.
لطیف زارعی ماژین محمد جواد شیخ داودی
در تحقیق حاضر به منظور دستیابی به میزان عملکرد چهار نوع نظام بهره برداری از ماشین در کشاورزی از جمله مالکیت خصوصی مالکیت نیمه خصوصی انفرادی خدماتی صرف انفرادی و تعاونی های مکانیزاسیون که بیشترین فراوانی در سطح استان ایلام دارند معیارهای فنی اقتصادی و مدیریتی برای هر نظام مورد مطالعه قرار گرفته است. در این تحقیق با بررسی روابط همبستگی بین متغیرها فاکتورهای موثر در بهبود فعالیت نظامها مشخص شده و برای تعیین میزان اولویت هر یک ازاین نظامها نسبت به اعتبار سنجی آنها بر اساس شاخص های تعیین کننده موفقیت در فعالیت های ماشینی اقدام شده است. از جمله این شاخص ها کارکرد سالیانه ماشین توان تناوب زراعی ماشینی تخصص در انجام کار سطح فراهمی فناوری دوام و افزایش تقاضای کار میزان رضایت کشاورزان در تعامل از کارکرد نظام و نیز میزان رضایت بهره بردار ماشین از فعالیت خود بوده است. در این پژکوهش برای جمع آوری داده ها از جداول توافقی استفاده شده و در بررسی ارتباط بین متغیرها از آزمون کای اسکویر و ضرایب پیرسون و اسپیرمن استفاده شده است. بر اساس نتایج تحقیق مشخص گردید که بین متغیرهای سطح سواد و میزان اطلاعات تخصصی کشاورزی آنها نظام در تعامل و میزان سطح سواد رعایت تناوب زراعی عملکرد محصول و میزان رضایت کشاورز رابطه وجود داشته و رابطه دوبدوی این متغیرها خطی می باشد. در این تحقیق برای رتبه بندی نظامها از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره استفاده شده است. بر اساس رتبه بندی به عمل آمده شرکت های مکانیزاسیون با کسب امتیاز ?.??? دارای اولویت اول. واحدهای خصوصی با کسب رتبه ?.??? در اولویت دوم. واحدهای خدماتی صرف با کسب رتبه ?.??? حایز اولویت سوم و واحدهای نیمه خصوصی با کسب رتبه ?.??? در اولویت آخر قرار گرفتند. بنا بر نتایج تحقیق تشکل های مکانیزه به عنوان نظام برتر ماشینی در استان پیشنهاد و در کنار آن و تحت شرایط خاص نظام مالکیت خصوصی برای داشتن بعضی ماشین های عمومی مناسب معرفی می شود.
محمود قاسمی نزاد مرتضی الماسی
به منظور ارزیابی مدیریت تلفیقی علف های هرز در تولید ذرت دانه ای با محوریت عوامل انرژی و اقتصادی در خوزستان آزمایش مزرعه ای به صورت اسپیلت بلوک در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی درچهار تکرار طی سال های 1388 و 1389 انجام شد. سه روش خاک ورزی شامل (1) آبیاری پیش از کاشت (ماخار + ) خاک ورزی مرسوم (گاو آهن + دیسک + ماله)، (2) ماخار + کم خاک ورزی (دیسک زدن) و (3) خشکه کاری + کم خاک ورزی در کرت های طولی اجرا شد. در کرت های عمودی دو روش کوددهی (پخش کود و کودکاری) به عنوان عامل اصلی و روش های کنترل علف های هرز شامل (الف) یک بار کولتیواتور در مرحله چهار برگی ( 20 سانتی متری ذرت)، (ب) دو بار کولتیوار در مراحل 4 و 7 برگی ( 40 سانتی متری ذرت)، (ج) مصرف 2 لیترعلف کش نیکوسولفورون]کروز[ در زمان 4-3 برگی ذرت، (د) شاهد بدون علف هرز (وجین دستی) و (ه) شاهد با علف هرز (بدون هیچ کنترل) به عنوان عامل فرعی به صورت کرت های دو بار خرد شده اجرا شد. جمعیت و وزن خشک بیوماس علف های هرز بطور معنی داری (05/0p< ) تحت تاثیر ماخار قرار گرفت. ماخار سبب کاهش جمعیت و وزن علف های هرز به میزان 40 و 30 درصد در هفته پنجم گردید. تاثیر دو بار کولتیواتور و کنترل شیمیایی بر میانگین عملکرد دانه و بیولوژیک در تمامی روش های خاک ورزی از لحاظ آماری یکسان بود. میانگین عملکرد و عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در ردیف و تعداد ردیف در بلال در روش کودکاری بطور معنی داری (01/0p< ) بیشتر از روش پخش بود. بیشترین عملکرد دانه در تیمار ماخار + کم خاک ورزی با کودکاری، 9003 کیلو گرم بر هکتار به دست آمد. تیمار دو بار کولتیواتور نسبت به کنترل شیمیایی بطور معنی داری جمعیت و وزن علف های هرز را کاهش داد. در تمامی روش ها که توزیع کود آن ها بصورت پخش بود، تیمار کنترل شیمیایی از لحاظ آماری عملکرد بالاتری (16 %) داشت، ولی در روش کود کاری بین تیمار کنترل شیمیایی و دو بار کولتیواتور اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در ترکیب تمامی تیمارها بیشترین عملکرد دانه (9183 کیلو گرم بر هکتار) از ترکیب ماخار + کم خاک ورزی + کودکاری + دوبار کولتیواتور به دست آمد. بیشترین مقدار انــرژی خروجی (6/128 گیگاژول بر هکتار)، نـسبت انرژی (7/4)، بهره وری انرژی (32/0 کیلوگرم بر مگا ژول)، بهره وری نیروی انسانی (9/130 کیلوگرم بر ساعت)، بهره وری ماشین و تجهیزات (76/0 کیلو گرم بر مگاژول) و بهره وری آب (72/0 کیلو گرم بر متر مکعب) در روش کود کاری به دست آمد. . با صرفنظر از تیمار وجین کامل، بیشترین مقدار انرژی خروجی (8/128 گیگا ژول بر هکتار)، نسبت انرژی (6/6)، بهره وری انرژی (31/0 کیلو گرم بر مگا ژول)، بهره وری آب (72/0 کیلو گرم بر متر مکعب)، بهره وری نیروی انسانی (1/147 کیلو گرم بر ساعت) و بهره وری ماشین (77/0 کیلو گرم بر مگا ژول) در تیمار مبارزه شیمیایی به دست آمد. بیشترین مقدار نسبت انرژی و بهره وری انرژی از ترکیب تیمار کودکاری با تیمار کم خاک ورزی و کمترین مقدار، از ترکیب تیمار خاک ورزی مرسوم با پخش کود به دست آمد. کمترین درآمد و نسبت درآمد به هزینه به ترتیب در تیمارهای خشکه کاری + کم خاک ورزی و ماخار + خاک ورزی مرسوم به دست آمد. روش پخش کود، درآمد به هزینه بیشتری را به خود اختصاص داد و سه روش کنترل شیمیایی و وجین کامل و دو بار کولتیواتور درآمد خالص یکسانی داشتند. از نظر درآمد بهترین روش تولید ذرت دانه ای ماخار + کم خاک ورزی + کودکاری + دو بار کولتیواتور به دست آمد. در اولویت بندی گزینه ها بر اساس تمامی معیارها (13 معیار) گزینه های برتر به ترتیب ارجحیت گزینه های ماخار + کم خاک ورزی + کودکاری + وجین کامل، خشکه کاری + کم خاک ورزی + کود کاری + وجین کامل، ماخار + خاک ورزی مرسوم + کود کاری + وجین کامل، خشکه کاری + کم خاک ورزی + کودکاری + یک بار کولتیواتور و خشکه کاری + کم خاک ورزی + پخش کود + وجین کامل تشخیص داده شد. در اولویت بندی گزینه ها بر اساس 4 معیار و نظر کارشناسان و کشاورزان گزینه های برتر به ترتیب ارجحیت خشکه کاری + کم خاک ورزی + کود کاری + یک بار کولتیواتور، ماخار + کم خاک ورزی + کودکاری + دو بار کولتیواتور و خشکه کاری + کم خاک ورزی + پخش کود + دو بار کولتیواتور تشخیص داده شد. بررسی آزمون ها (پیرسون، کندال و اسپیرمن) مشخص نمود که رتبه بندی گزینه ها بر اساس نظر کارشناسان و کشاورزان یکسان بود.
افشین مرزبان مرتضی الماسی
آفت کش های شیمیایی به دلیل سادگی استفاده، سرعت عمل و ویژگی های موثر در مدیریت کردن عمده مشکلات مربوط به آفات، علیرغم جنبه های منفی زیست محیطی به کارگیری این نهاده ها، همواره به عنوان بخش جدایی ناپذیر فعالیت های کشاورزی در بسیاری از مناطق دنیا است و نقشی کلیدی در سیستم های تولید غذا ایفا می نماید. اولین گام برای بهبود مصرف آفت کش های شیمیایی بررسی عملکرد سیستم های کنترل شیمیایی آفات می باشد. هدف اصلی این تحقیق تحلیل وضعیت مکانیزاسیون کنترل شیمیایی آفات برنج در استان فارس بود. با استفاده از پیمایش و مشاهدات مزرعه ای داده های مورد نیاز از 365 بهره برداری و کاربران مربوط جمع آوری گردید. بهره وری آفت کش ها در هر بهره برداری با استفاده از تابع تولید کاب-داگلاس محاسبه گردید. بهره وری علف کش ها و حشره کش ها به ترتیب 76/452 و 02/413 کیلوگرم شلتوک بر لیتر سم مصرف شده به دست آمد. قارچ کش ها اثر معنی داری بر تابع تولید نداشتند. به دلیل پیچیدگی و ابهام ذاتی همراه با شبکه تامین نهاده ها و خدمات، تصمیمات مرتبط، کاربرد و اثربخشی آفت کش ها به کمک منطق فازی شاخص ترکیبی شامل ایمنی کاربران، بهره وری متوسط نیروی کار در عملیات مبارزه با آفات، بهره وری آفت کش، میزان رضایت کشاورزان از کنترل انجام شده و سود ناخالص ارائه گردید. با استفاده از این شاخص، سطح توسعه مکانیزاسیون کنترل آفات در بهره برداری ها ارزیابی گردید. دامنه شاخص سطح توسعه مکانیزاسیون کنترل آفات بین 5/15 تا 1/81 درصد قرار گرفت. میانگین شاخص سطح توسعه مکانیزاسیون کنترل آفات 9/48 درصد می باشد. با استفاده از رگرسیون چند متغیره عوامل موثر بر سطح توسعه مکانیزاسیون کنترل آفات تعیین گردید. متغیرهای مستقل نوع تجهیزات سم پاشی مورد استفاده، وضعیت نگهداری و تعمیرات تجهیزات، ضریب دانش فنی و ضریب شبکه های پشتیبانی اثر مثبت و معنی داری بر متغیر وابسته سطح توسعه مکانیزاسیون کنترل آفات داشتند. تاثیر متغیرهای نیروی کار خانوادگی و فاصله تا مراکز شهری بر سطح توسعه مکانیزاسیون کنترل آفات منفی بود. تغییرات متغیر وابسته سطح توسعه مکانیزاسیون کنترل افات نسبت به 1 درصد تغییر در متغیرهای نیروی کار خانوادگی، دانش فنی و فاصله واحدهای بهره برداری تا مراکز شهری به ترتیب 13/0-، 19/0 و 12/0- درصد بود. نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین متغیرهای دانش فنی کشاورزان و کاربران با بهره وری سموم و وضعیت نگهداری و تعمیرات رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد (01/0p<). ضرایب همبستگی دانش فنی کشاورزان و کاربران با بهره وری سموم و وضعیت نگهداری و تعمیرات تجهیزات به ترتیب 377/0 و 336/0 به دست آمد. این یافته نشان می دهد ظرفیت سازی در منابع انسانی از طریق آموزش های تخصصی و مهارت افزایی کشاورزان و کاربران می تواند در بهبود مصرف نهاده های شیمیایی و افزایش سودمندی اقتصادی موثر باشد. بررسی درصد مسمومیت حاد و اعمال و شرایط ناایمن موثر بر آن نشان داد که 7/12 درصد از کاربران سم پاشی دچار مسمومیت حاد شده اند. نتایج نشان داد که مسمومیت حاد ناشی از آفت کش ها تحت تاثیر روش های ناایمن در کار با آفت کش ها، رفتارهای حفاظت شخصی و بد کار کردن تجهیزات می باشد.
یاسر صاحبی محمد جواد شیخ داوودی
تحقیق حاضر به منظور ارائه ترکیبی از منابع مختلف انرژی برای استفاده در مناطق روستایی و بررسی امکان استفاده از انرژی های تجدید پذیر در بخش روستایی استان فارس، طراحی و به اجرا درآمد. در این تحقیق با توجه به اهمیت و تأثیرگذاری رژیم دمایی منطقه و شرایط اقلیمی بر میزان مصرف نهاده های مختلف انرژی، با توجه به جغرافیای منطقه، استان فارس به سه ناحیه دمایی گرم، معتدل و سرد تقسیم گردید و در هر یک از این مناطق روستا هایی انتخاب گردید. در هر روستا 4 خانوار مورد بررسی و ممیزی مصرف انرژی قرار گرفتند؛ و در دو مورد نیز با توجه به پتانسیل بسیار خوب انرژی خورشیدی در استان (2/5 تا 4/5 کیلووات ساعت بر متر مربع) برنامه ریزی لازم جهت استفاده از این منبع تجدید پذیر به صورت عملی (برق خورشیدی و آب گرم خورشیدی) انجام گردید. هزینه های زیاد اجرای طرح برق خورشیدی، باعث شد تا اجرای این طرح به صورت عملی توجیه نداشته باشد، ولی در مقابل اجرای طرح تأمین آب گرم خورشیدی با زمان بازگشت سرمایه یک ساله توجیه پذیر بود و به اجرا در آمد. به منظور بررسی وضعیت به کارگیری انرژی، پرسشنامه ای جهت ممیزی مصرف انرژی در خانوارهای روستایی منطبق با استاندارد asabe/s612 طراحی و مورد استفاده قرار گرفت. به وسیله اطلاعات مستخرج از این پرسشنامه، میزان مصرف منابع مختلف انرژی توسط تجهیزات مختلف مورد استفاده مشخص گردید. از سوی دیگر به منظور ارزیابی امکان استفاده از سبدی تلفیقی از دوازده منبع انرژی قابل دسترس، 6 فاکتور مختلف ایمنی، در دسترس بودن، میزان انتشار دی اکسید کربن، هزینه سرمایه گذاری اولیه، هزینه تولید و سهولت ذخیره سازی در نظر گرفته شد و نظرات کارشناسان جهاد کشاورزی به عنوان سیاست گذاران و مجریان سیاست های توسعه ای در بخش روستایی، به کمک نرم افزار expert choice 11 مورد تحلیل سلسله مراتبی قرار گرفت. با اطلاعات جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزار vensim مدلی برای پیش بینی نسبت پتانسیل انرژی قابل تولید از منابع تجدید پذیر به انرژی مصرفی با افق دید سال 1400، با استفاده از چهار زیر مدل مختلف پیش بینی روند تغییر جمعیت بخش روستایی، روند تغییرات جمعیت دام و طیور ، تولید ضایعات و روند تغییرات مصرف انرژی تدوین گردید. خروجی مدل پیش بینی مصرف انرژی در استان حاکی از آن بود که با توجه به پیش بینی افزایش تقاضا برای انرژی تا 150% طی 20 سال دوره تدوین مدل، نیاز به تغییر سیاست های انرژی رسانی به مناطق روستایی استان بسیار جدی است و با توجه به تحلیل های چند معیاره انجام شده، باید ترکیب منابع انرژی مورد نیاز را با در نظر گرفتن منابعی مثل چوب، منابع زمین گرمایی، خورشیدی و بادی و ... در کنار منابع متداول فسیلی موجود در نظر گرفت.
محمد علی ابراهیمی نیک محمدجواد شیخ داودی
باگاس نیشکر یکی از عمدهترین منابع ضایعات کشاورزی استان خوزستان است. با هدف تولید هیدروژن، گازیفیکاسیون آب فوقبحرانی این ماده لیگنوسلولزی در یک رآکتور ناپیوسته در فشار 25 مگاپاسکال مورد مطالعه قرارگرفت. تاثیر دمای واکنش (800-400 °c)، زمان ماند (285-15 دقیقه) و کاتالیزور (5 نوع نمک قلیا، رانینیکل و کربن فعال) بر میزان، ترکیب و ارزش حرارتی گاز تولیدی، بازده گازیفیکاسیون کربن و بازده گازیفیکاسیون هیدروژن مورد بررسی قرار گرفت. نسبت ماده خام به کاتالیزور برابر با 2 و میزان ماده جامد برابر 9% برای تمامی آزمایشها ثابت بود. آنالیز گازهای تولیدی توسط دو دستگاه گازکروماتوگراف صورت گرفت. نتایج آنالیزها نشان داد که واکنشپذیری باگاس نیشکر در دمای پایین - اما فوقبحرانی- کم است. در دمای 400 درجه سانتیگراد، درصد هیدروژن و متان کم بود و افزایش زمان ماند تا 285 دقیقه نیز تاثیری بر مقدار آن نداشت. بااینحال، بازده گازیفیکاسیون کربن از 7/13% در 15 دقیقه به 7/22% در 285 دقیقه رسید. درمقابل، میزان منوکسیدکربن با افزایش زمان ماند کاهش یافت بهطوریکه با افزایش زمان ماند تا 105 دقیقه، اثری از آن در گاز تولیدی وجود نداشت. تمامی کاتالیزورهای قلیایی باعث افزایش معنیدار هیدروژن تولیدی و کاهش منوکسیدکربن شدند. ترتیب اثرگذاری کاتالیزورها به نفع تشکیل گاز هیدروژن بهصورت بهدست آمد؛ koh > naoh = k2co3 > khco3 > nahco3 > activated carbon. کاربرد رانینیکل باعث افزایش 17 برابری تولید متان شد. میزان هیدروژن با افزایش دمای واکنش زیادتر شد بهطوریکه بدون حضور کاتالیزور، بازده گازیفیکاسیون هیدروژن از 45/21% در دمای 500 درجه سانتیگراد به 155% در دمای 800 درجه سانتیگراد رسید. بیشترین میزان هیدروژن تولیدی (6/75 مول بر کیلوگرم) در دمای 800 درجه سانتیگراد و با حضور کاتالیزور هیدروکسیدپتاسیم بهدست آمد. گازیفیکاسیون کامل باگاس نیشکر در همین شرایط رخ داد. بدون کاتالیزور، بیشترین بازده گازیفیکاسیون کربن در دمای 800 درجه سانتیگراد به میزان 91% حاصل شد. براساس نتایج بهدست آمده از آزمایشها، پتانسیل تولید هیدروژن از باگاس نیشکر استان خوزستان 470 میلیون مترمکعب نرمال در سال محاسبه گردید.
احسان هوشیار محمد جواد شیخ داودی
چکیده: گرایش روزافزون کشاورزان به تولید ذرت علوفه ای و اهمیت این محصول در جهت حمایت از صنعت دامپروری سبب گردید که پژوهشی با هدف ارزیابی پایداری و کارایی تولید ذرت علوفه ای در شهرستان مرودشت (استان فارس) با استفاده از مدل های فازی، تحلیل فراگیر داده ها (dea)، سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis) و تحلیل سلسله مراتبی (ahp) انجام پذیرد. ارزیابی تناسب اراضی با استفاده از gis/ahp از ترکیب خصوصیات خاک و اقلیم در نهایت حدود 47/73% از منطقه را در محدوده "کاملاً مناسب (s1)"، 17/18% را در محدوده "تقریباً مناسب" و 34/7% را در محدوده "تناسب بحرانی" برای کشت ذرت علوفه ای نشان داد. 516 کشاورز در قالب 12 تیمار از این سه منطقه و با توجه به دو سطح زیر کشت (a1?6 ha و a2>6 ha) و دو نظام خاکورزی سنتی (t1) و کاهش یافته (t2) انتخاب گردیدند. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین میانگین محصول با میزان 59/79 و ton/ha 06/54 به ترتیب متعلق به تیمارهای r1.a2.t2 و r3.a1.t1 می باشد. بطور کلی t2 نسبت به t1 به مصرف سوخت کمتر (40 لیتر بر هکتار)، زمان انتظار کمتر برای انجام عملیات مزرعه ای (68/0 روز)، محصول بیشتر (4 تن بر هکتار)، درآمد خالص بیشتر (3 میلیون ریال بر هکتار) و مصرف سم بیشتر (5/0 بر هکتار) و در نهایت به تولید پایدارتر منجر شده است. مدل های فازی نشان دادند که از دید زراعی وضعیت پایداری "ناپایدار" و از دید عوامل مکانیزاسیونی، اجتماعی و اقتصادی وضعیت پایداری در محدوده "متوسط" تا "زیاد" می باشد. در نهایت پایداری منطقه در رابطه با تمامی تیمارها در محدوده "کم" و "متوسط" بوده و تنها دو تیمار r1.a2.t2 و r2.a2.t2 در محدوده "متوسط" و "زیاد" می باشند. بیشترین میانگین کارایی فنی مربوط به تیمار r1.a2.t2 با مقدار 97% و کمترین به تیمارهای r1.a1.t1 و r1.a1.t2 با مقدار 89% تعلق دارد. میانگین کارایی فنی خالص نشان داد که کشاورزان مورد مطالعه از میانگین کارایی مدیریتی بالایی (بالاتر از 97%) برخوردارند. با توجه به نتایج مدل مبتنی بر متغیرهای کمکی (sbm) قسمت قابل توجهی از کشاورزان کارایی 80-50% دارند. نتایج کارایی ترکیبی نشان داد که در تمامی تیمارها kg/ha 200-150 انواع کودها و m3/ha 4500-1700 آب و سوخت مازاد مصرف می شود که بایستی کاهش یابد. نتایج تحلیل سلسله مراتبی در هر دو حالت با و بدون استفاده از نظر متخصصان تیمارهای r1.a2.t2 و r2.a2.t2 را به عنوان بهترین گزینه ها نشان داد. استفاده از نظام خاکورزی کاهش یافته بخصوص در مزارع بزرگ و به همراه استفاده از روش های آبیاری نوین و در کنار آن استفاده بهینه از انواع نهاده ها به بهترین نتایج تولید پایدار و کارای ذرت علوفه ای منجر می گردد.
نواب کاظمی هوشنگ بهرامی
در مسیر توسعۀ کشاورزی پایدار، نقش مکانیزاسیون و مدیریت ماشینهای کشاورزی بسیار برجسته است. برای کمک به تصمیم گیری صحیح در رابطه با انتخاب مناسب تراکتور ـ ادوات برای افزایش بازده عملی تراکتور و بهینه شدن مصرف انرژی، شناخت از شاخص بازده انرژی کل(oee) تراکتور – ادوات بسیار ضروری است، به همین دلیل نقش عوامل مدیریتی در شرایط مزرعه ای بر شاخص oeeو پارامترهای عملیاتی تراکتور –خاک ورز مورد مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق ترکیب مختلفی از چهار عامل مهم مدیریتی شامل، سنگین سازی- انتخاب وضعیت محور محرک– انتخاب دور موتور و دنده- محدوده رطوبتی(۱۸-۱۲٪ و ۲۴-۱۸٪)، در دو سطح کار شخم شده با دیسک سنگین و شخم نشده به صورت طرح فاکتوریل خرد شده اجرا گردید. اثرات این عوامل بر بازده انرژی کل و پارامترهای عملیاتی و هم چنین مقایسه سطوح کاری با تجزیه مرکب، anovaو post anova بررسی شد. سپس مطالعه روابط پارامترهای عملیاتی بر شاخص oee، از طریق تجزیه رگرسیونی و تجزیه علیت انجام گردید. از آنجا که ماهیت این روش ها به ویژه تجزیه علیت مبتنی بر تعداد زیاد نمونه برداری بوده، نیاز است که هم زمان با اجرای عملیات به طور پیوسته اقدام به اندازه گیری شود لذا تراکتور mf399-4wd به سامانه جمع آوری داده (das) با قابلیت نمایش و ذخیره 1000 داده در ثانیه تجهیز شد. نتایج تجزیه واریانس حاکی از آن است که در دو سطح کار شخم شده و شخم نشده اثر وضعیت محور محرک و دنده بسیار معنی دار است و اثر سنگین سازی فقط در سطح شخم نشده معنی دار بود. در مجموع بازده انرژی کل به دست آمده برای 32 ترکیب تیماری شامل کم ترین مقدار یعنی ۴۳/۷ ٪ مربوط به تیمار (سطح شخم شده-دوچرخ محرک با سنگین کننده و دنده سبکتر) بوده و بالاترین بازده با ۱۶/۱۸ ٪ مربوط به (سطح شخم نشده- چهارچرخ محرک با سنگین کننده) است. نتایج تجزیه علیت نیز سه پارامتر درصد لغزش چرخ های عقب(asrw) ، مصرف سوخت (fc) و درصدی از توان کششی معادل پی تی او(peq) را به عنوان اثر گذارترین متغیرها بر بازده انرژی کل معرفی می کند و بر اساس این سه متغیر دو مدل رگرسیونی چندگانه به تفکیک هر سطح کار ارایه گردید.
آسو مسماری هوشنگ بهرامی
روش کار بدین شرح بود که ابتدا از طریق مشاهدات میدانی و مطالعات دفترچه راهنماهای موجود، کلیه ی مصرف کننده های انرژی شناسایی شد. سپس از طرق مختلف بسته به انرژی مصرفی در هر مصرف کننده، میزان مصرف انرژی در هر کدام اندازه گیری شد. با در دست داشتن مصرف انرژی در کلیه ی واحدها، انرژی لازم برای ساخت هر کیلوگرم محصول چوب-پلاستیک محاسبه گردید. کل انرژی مصرفی برای ساخت هر کیلوگرم محصول چوب-پلاستیک برابر (mj/kg) 975/9 می باشد که از این مقدار 06/20% معادل (mj/kg) 001/2 مربوط به نهاده های مستقیم انرژی و 94/79% معادل (mj/kg) 974/7 مربوط به نهاده های غیرمستقیم انرژی است. پس از ارزیابی انرژی خط تولید مورد تحقیق، کارایی بعضی از واحدهای پرمصرف مدنظر قرار گرفت؛ در این زمینه با مواردی برخورد شد که حاکی از اتلاف انرژی در بعضی از واحدها بود. لذا با تحقیق و مطالعه در مورد هرکدام، راهکارهایی جهت بهبود کارایی انرژی در این واحدها ارائه شد. از جمله راهکارهایی که ارائه شد می توان به جایگزینی درایر چیپسی با درایر پودریِ چوب، جایگزین نمودن پلی اتیلن ضایعاتی و یا جایگزین نمودن پلی اتیلن تولید شده با فن آوری جدید به جای پلی اتیلن مورد استفاده، استفاده از چیلر جذبی به جای چیلر کمپرسوری و ... اشاره نمود. هر یک از راهکارهای فوق به ترتیب به میزان 8174268 ، 6507576 ، 1519560 و 641592 مگاژول در سال باعث صرفه جویی انرژی می شوند.
حسین یعقوبی مرتضی الماسی
بخش کشاورزی به عنوان مهمترین بخش تولیدکننده مواد غذایی کشور، نه تنها مصرف کننده انرژی است بلکه مهمترین عرضه کننده انرژی نیز محسوب می شوند. مقدار انرژی که در سیستم های مختلف تولید زراعی مصرف می شود، نه فقط به نوع آن محصول بلکه به نوع مواد به کار گرفته شده در تولید آن محصول نیز بستگی دارد. استفاده موثر از انرژی، یکی از نیاز های اساسی کشاورزی پایدار است. مصرف انرژی در کشاورزی، در پاسخ به افزایش جمعیت، محدودیت زمینهای قابل کشت و تمایل به استاندارد های بهتر زندگی افزایش یافته است. افزایش تقاضا برای مواد غذایی باعث تشدید در مصرف کود های شیمیایی، آفت کشها، ماشین ها و سایر منابع طبیعی شده است. افزایش مصرف انرژی در سالهای اخیر باعث ایجاد مشکلات زیست محیطی، را کاهش می دهد و از تخریب منابع طبیعی جلو گیری کرده و کشاورزی پایداررا به عنوان یک سامانه تولیدی اقتصادی توسعه می دهد. هدف از این مطالعه تعیین و بررسی روند مصرف انرژی و تحلیل اقتصادی باغ های پرتقال در شهرستان ساری بود.
علی عبداللهی مرتضی الماسی
چکیده ندارد.
احسان هوشیار محمدجواد شیخ داودی
با توجه به اهمیت گندم و دانه های روغنی در ایران و کمبود منابع انرژی در جهان امروز، پژوهشی با هدف ارزیابی چگونگی مصرف انرژی در تولید گندم و کلزا در دو منطقه از شهرستان مرودشت(استان فارس) انجام گرفت.میانگین تولید گندم در مناطق سیدان و حومه به ترتیب 6813/996 و kg/ha 6046/968 و میانگین تولید کلزا نیز برای دو منطقه به ترتیب 2977/760 و kg/ha 2290/787 بود. این در حالی است که میانگین انرژی مصرفی کل در تولید گندم برای دو منطقه به ترتیب 38589/677 و mj/ha 38817/823 و برای کلزا 31086/779 و mj/ha 32315/076 می باشد.همچنین نتایج نشان داد که بیشترین قسمت های مصرف کننده انرژی در دو منطقه برای تولید هر دو محصول، کود، الکتریسیته و سوخت دیزل بوده اند، بدین صورت که سه رقم مذکور در تولید گندم و کلزا به ترتیب حدود 80% و 85% از کل انرژی مصرفی را بخود اختصاص داده اند.از کل انرژی مصرف شده حدود 50% مستقیم و 50% غیر مستقیم بود. همچنین در مورد کلزا حدود 3% تجدید پذیر و بقیه تجدید ناپذیر بوده که برای گندم به ترتیب حدود 12% و 88% بودند.شاخص انرژی ویژه نشان می دهد که برای تولید گندم mj/kg 6/2-5/6 و برای کلزا mj/kg 14/1-10/44 انرژی مصرف شده است. نسبت انرژی خروجی- ورودی در حالت استفاده از بقایا نسبت به عدم استفاده از آن برای گندم 2/28 برابر و برای کلزا 2/71 برابر بیشتر بوده است. همچنین انرژی خالص دریافتی در حالت استفاده از بقایا نسبت به عدم استفاده از آن برای گندم 3/16 برابر و برای کلزا 4/5 برابر شده که بسیار قابل توجه می باشد.
هوشنگ بهرامی مرتضی الماسی
تردد ماشین ها بر روی خاک های زراعی در شرایط مستعد از نظر نوع بافت و مقدار رطوبت ، در درازمدت سبب سخت لایه در عمق خاک می شود. برای شکستن سخت لایه از زیرشکن استفاده می شود که نیاز به نیروی کششی زیادی دارد. به منظور بررسی مقدار نیروی کششی مورد نیاز (مقاومت کششی) برای زیرشکن بر مبنای سه عامل موثر عمق کار، فرکانس ارتعالش و زاویه تمایل تیغه بر روی خاک هایی که بافت آنها بین لای لومی و لای رسی لومی بود، آزمایش هایی انجام شد. این آزمایش ها براساس طرح آماری بلوک های کامل تصادفی در قالب آزمایش های فاکتوریل با سه تکرار اجرا گردیدند. عوامل موثر در آزمایش انجام شده عبارت بودند از زوایه تمایل تیغه (به میزان 9 و 13 درجه)، فرکانس نوسان حرکت ارتعاشی (به میزان صفر، 4/85, 3/77 و 5/82 هرتز) و عمق کار زیرشکن (به میزان 400، 600 و 800 میلی متر). سایر عوامل از جمله سرعت پیشروی تراکتور، دامنه نوسان حرکت ارتعاشی، رطوبت خاک ، شرایط زمین ثابت در نظر گرفته شده اند. نتایج آزمایش ها نشان داده اند که عوامل مورد نظر هر یک به تنهایی و همچنین در ترکیب با یکدیگر، میزان مقاومت کششی را برای زیرشکن بطور معنی داری تغییر داده اند. در این آزمایش ها مشخص گردید که افزایش زاویه تمایل از 9 به 13 درجه و همچنین افزایش عمق کار از 400 میلی متر به 600 و 800 میلی متر موجب افزایش مقاومت کششی می گردد. ارتعاش تیغه نیز می تواند بطور معنی داری سبب کاهش مقاومت کششی شود. تاثیر زیرشکنی ارتعاشی بر خواص فیزیکی خاک نیز به کمک روش آزمون (t) با مقایسه میانگین تغییرات خواص فیزیکی در لایه های مختلف خاک مورد مطالعه قرار گرفت . خواص فیزیکی مورد آزمایش خاک شامل وزن مخصوص ظاهری، مقاومت خاک در برابر نفوذ فروسنج و نفوذپذیری آب در خاک بوده اند. نتایج آزمایش ها نشان داده اند که زیرشکنی بویژه زیرشکنی ارتعاشی، موجب بهبود خواص فیزیکی خاک در لایه های بالایی عمق کار زیرشکن شده است . وزن مخصوص ظاهری خاک تا عمق 400 میلی متر بمیزان 8/45 درصد و مقاومت خاک در برابر نفوذ فروسنج تا عمق 200 میلی متر بمیزان 62/3 درصد، کاهش معنی داری داشته اند. نفوذپذیری خاک از نظر میزان سرعت نفوذ لحظه ای و سرعت نفوذ متوسط آب در خاک نیز اندازه گری شد. آزمایش ها نشان دادند که زیرشکنی بطور معنی داری موجب افزایش هر دو کمیت مذکور می شود بطوری که تاثیر زیرشکنی ارتعاشی در این مورد بیشتر بوده است . سرعت نفوذ متوسط در این حالت بمیزان 35/4 درصد افزایش نشان داده است .
مجید روزبه مرتضی الماسی
به منظور مقایسه میزان انرژی مصرفی و بازده آن در روشهای مختلف تهیه زمین ذرت ، سه روش مختلف خاک ورزی بوسیله گاوآهن برگردان دار با روش خاک ورزی براساس گاوآهن قلمی در رطوبتهای مختلف در سال 77 در منطقه داراب فارس با یکدیگر مقایسه شد. این بررسی با استفاده از طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی شامل 4 تیمار در 5 تکرار اجرا گردید. سرعت پیشروی، زمان مصرفی، مقاومت کششی، نیازهای سوختی، عملکرد محصول و میزان انرژی مالبندی مصرف شده برای عملیات خاک ورزی اولیه و ثانویه بعنوان شاخص های عملکردی در هر یک از روشها اندازه گیری شد. نتایج حاصله نشان می دهد که میزان محتوای رطوبت خاک در زمان عملیات خاک ورزی اولیه تاثیر معنی داری بر شاخص های عملکردی ادوات داشت . بیشترین مقدار سوخت مصرفی، مقاومت کششی، توان مالبندی و انرژی مالبندی مصرفی مربوط به شرایطی بود که عملیات خاک ورزی اولیه بوسیله گاوآهن برگردان دار در محتوای رطوبتی 8/65 درصد انجام شد و کمترین مقدار نیز مربوط به حالتی بود که عملیات مذکور بوسیله گاوآهن قلمی و در رطوبت 16 تا 18 درصد انجام گرفت . مقایسه میانگین ها نشان داد که شاخص های عملکردی هرس بشقابی و تسطیح کننده در تیمارهاییکه در رطوبت کمتر از 10 درصد شخم خورده اند همواره بیشتر از محتوای رطوبتی 16 تا 18 درصد بود. همچنین نتایج حاصل از مقایسه چهار روش مختلف خاک ورزی تولید ذرت (نظام های عملیاتی) نشان داد که بین نیازهای سوختی، زمانی و انرژی مالبندی مصرف شده در هر یک از نظام ها اختلاف بسیار معنی داری وجود دارد. میزان انرژی ورودی (مصرفی کل در شرایطی که عملیات خاک ورزی در محتوای رطوبتی کمتر از 10 درصد انجام گرفت نسبت به سایر روشها (رطوبت 16 تا 18 درصد) ماکزیمم بود و مقادیر انرژی خروجی (تولیدی) نیز در کلیه روشها از نظر آماری در یک سطح قرار گرفت . همچنین بازده انرژی در بین روشهای مختلف خاک ورزی مورد مطالعه تفاوت معنی داری با یکدیگر نشان نداد.
اسحاق مهدی پور مرتضی الماسی
به منظور بررسی اثر شیوه های مختلف تهیه زمین بر عملکرد و اجزای عملکرد و همچنین هزینه های اقتصادی انجام عملیات با توجه به تیمار اعمال شده در کشت مستقیم برنج طرحی در قالب بلوکهای کامل تصادفی با چهار تیمار روش خاک ورزی و در چهار تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی خوزستان-ایستگاه تحقیقات کشاورزی شاوور اجرا گردیده است . تیمارهای طرح عبارتند از: -1 تهیه زمین با تراکتور همراه با گاوآهن برگرداندار+ دو بار دیسک + ماله (روش مرسوم). -2 تهیه زمان با تراکتور همراه با دو دیسک + ماله. -3 تهیه زمین با تراکتور همراه با دستگاه رتیواتور. -4 تهیه زمین با تیلر همراه با ادوات مخصوص آن شامل: گاوآهن برگرداندار تک خیشه، نهرکن کوچک و ماله مخصوص . براساس نتایج بدست آمده تیمارهای خاک ورزی تاثیر معنی داری برروی عملکرد دانه و اجزای عملکرد نداشته است (جدول 1-4 تا 4-3) و از نظر هزینه مصرفی تیمار شماره چهار بالاترین هزینه و تیمار شماره سه کمترین هزینه کاربرد ماشینهای تهیه زمین را در بر داشته است جدول (4-4). زمان مصرفی و ظرفیت زراعی در این بررسی کاملا معنی دار بوده است . بیشترین زمان مصرفی را تیمار شماره چهار در بر داشته است در حالیکه این تیمار کمترین ظرفیت زراعی را بدلیل پایین بودن سرعت کار و کم بودن عرض کار (20 سانتیمتر) داشته است . لازم به ذکر است که دسترسی کشاورزان به دستگاه رتیواتور کمتر بوده و این دستگاه در بین کشاورزان شناخته شده نیست . تیمارهای اعمال شده از نظر سوخت مصرفی با هم مقایسه شدند، که در این خصوص تیمار شماره یک بیشترین مصرف سوخت را در واحد زمان داشته است و کمترین مصرف سوخت مربوط به تیمار شماره سه بوده است . پس از تیمار شماره سه تیمار شماره دو مناسبترین بوده است . بطور کلی تیمار شماره دو این آزمایش براساس عدم اختلاف معنی دار بین عملکرد و اجزای آن، داشتن عملکرد بالاتر نسبت به تیمار شماره سه و همچنین مناسب بودن هزینه اقتصادی و بالا بودن ظرفیت زراعی و همچنین فراوانی آن در بین زارعین بعنوان تیمار برتر توصیه می گردد. هر چند تیمار شماره سه نیز در صورت ترویج آن در بین زارعین می تواند، جایگزین مناسبی جهت تیمار شماره دو باشد.
محمدتقی شیروانی فیل آبادی مرتضی الماسی
به منظور آزمایش و ارزیابی نازل های سمپاش های پشت تراکتوری ساخت ایران شش نوع از این نازل ها در سال 1377 در محل کارگاه گروه ماشین های کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز آزمایش شد. یکنواختی "دبی، الگوی پاشش ، همپوشانی و زاویه پاشش " مورد ارزیابی قرار گرفت . از یک نازل خارجی به عنوان شاهد استفاده گردید. نازل ها همگی از نوع بادبزنی موسوم به استاندارد و عبارتند از: tee jet 11002, tee jet 8003, tee jet 11004, lechir 652.517 سرس 1-، قرمز پلاستیکی، فلزی و نازل شاهد آب به عنوان محلول حامل و در دمای بین 25-15 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی حدود 50 درصد استفاده شد. کلیه آزمایشات با کمک یک دستگاه تسست نازل انجام گرفت . یکنواختی دبی تیمارهای هر گروه و نازل ها، با کمک طرح کاملا تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت . در تمام گروههای نازل های داخلی، اختلاف بین تیمارها (نازل های موجود در هر گروه) در سطح 1 درصد بسیار معنی دار بود. بر مقایسه ای که بین دبی میانگین تیمارها، در سطح 1 درصد به وسیله آزمون چند دامنه ای دانکن صورت گرفت نشان داد که اختلاف بین تیمارها در تمام گروهها بسیار معنی دار است . آزمایش ها نشان داد که بین تیمارهای هر نوع نازل، یکنواختی در الگوی پاشش ، وضعیت همپوشانی و زاویه پاشش وجود ندارد. به طور خلاصه در هر گروه اختلاف میان تیمارها در سطح 1 درصد بسیار معنی دار است ، که این نازل ها را فاقد کارائی منصوب می کند.
شهرام کیانی مرتضی الماسی
به منظور بررسی وضعیت مکانیزاسیون کشاورزی و ارائه راهکارهای مناسب در شهرستان ایذه (بخش مرکزی) طی سالهای 1377-78 همه دهستانهای این بخش (حومه، هلایجان، سوسن و مرغا) در سطحی معادل دوازده هزار هکتار مورد مطالعه قرار گرفتند از هر دهستان با توجه به وسعت و سطح زیر کشت حدود 10 تا 17 روستا به طور تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شد و پراکنش سطح زیر کشت و نوع محصولات و وضعیت ماشینهای کشاورزی موجود و سایر مسائل مکانیزاسیون مورد بررسی قرار گرفت . در بررسی وضعیت تراکتورها، مطالعات نشان داد که اغلب تراکتورهای موجود در شهرستان از نظر اقتصادی مستهلک و از رده خارج هستند و سطح مکانیزاسیون در شهرستان حدود 0/11 اسب بخار در هکتار است که حتی کمتر از نیروی محرکه موجود در یک کشاورزی سنتی است . درجه مکانیزاسیون اغلب عملیات کشاورزی در سطح پایینی قرار دارد. روش کاشت در اغلب مناطق غیرعلمی است و قسمت اعظمی از تکنولوژی موجود به خصوص در زمینه خاک ورزی نامناسب است . آیش در شهرستان به خوبی رعایت نمی شود. از نظر آموزش کشاورزان در حد مطلوبی نیستند. تعداد تعمیرگاهها کم و آن هم در مراکز شهر قرار دارند و دهستانهای سوسن، هلایجان و مرغا از این نظر با مشکلات زیادی روبرو هستند. با توجه به وضعیت موجود و مشکلات و تنگناها، راهکارهایی برای مکانیزاسیون شهرستان ارائه گردید و تعداد تراکتورهای و ماشینهای کشاورزی مورد نیاز با توجه به سطح و درجه مکانیزاسیون برای شهرستان برآورد شد. براساس محاسبات شهرستان ایذه (بخش مرکزی) به 632 دستگاه تراکتور (mf-285) 26 دستگاه گاوآهن قلمی و 140 دستگاه عمیق کارپرسی نیازمند است .
حیدر محمدقاسم نژادملکی مرتضی الماسی
بمنظور مطالعه و تعیین میزان قندی در برداشت مکانیکی، آزمایشاتی در خلال سالهای 1377-1378 بر روی دو نوع ماشین دروگر از توع استافت 7000 ساخت کشور استرالیا و کلاس 3000 ساخت کشور آلمان در مزارع شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی استان خوزستان انجام گردید. در این آزمایشات آنالیز کیفی و کمی شدت صدمات مختلف مکانیکی قلمه های فی، عملکرد پروانه سیستم تمیز کننده دروگرها، کیفیت نی در طول عمر تیغه های قطعه قطعه کن، تاثیر ارتفاع کف بر روی درصد خاک و میزان نی باقیمانده در مزرعه و ضایعات ناشی از عملکرد دروگرها در ارتباط با شرایط محصول و شرایط مزرعه ارزیابی کردید. اندازه گیریها شامل فاکتورهایی از قبیل میزان تلفات کمی و کیفی قلمه های نی، مقدار مواد خارجی همراه با نی (قبل و بعد از عملیات درو)، درصد آسیب دیدگی قلمه های نی، شرایط مزرعه و شرایط محصول می باشد. همزمان میزان آسیب دیدگی قلمه های نی ناشی از برداشت ماشینی بمنظور تعیین تاثیر فاسد شدن نی در فاصله زمانی بین برداشت و آسیاب نی در چهار درجه سالم، آسیب دیدگی جزئی، متوسط و شدید مورد بررسی قرار گرفت . داده های کیفی و کمی بدست آمده پس از برآورد ریاضی تجزیه آماری گردید. از نتایج مطالعات بعمل آمده چنین استنباط می شود که آسیب دیدگیهای شدید از عوامل اصلی کاهش دهنده کیفیت و کمیت قند استحصالی در فرآیند برداشت و پس از برداشت بوده که در ساعتهای اولیه پس از برداشت تاثیر این عوامل بطنی بوده و با گذشت زمان سیر تصاعدی بخود گرفته و شدیدا کیفیت قلمه های نی را تحت تاثیر قرار داده است . با بررسی و دقت در نتایج حاصله از سه شاخص کیفی (تلفات نی، درصد مواد زائد و درصد آسیب دیدگی) چنین به نظر می رسد که در برداشت نی سوخته، عمکرد دروگر استافت 7000 نسبت به دروگر کلاس 3000 مطلوبتر است . در این آزمایشات حداکثر سرعت دورانی مجاز برای پروانه مکنده دروگر استافت حدود 1100 دور در دقیقه تعیین شده است . آزمایشها همچنین حاکی از آن است که در برداشت مکانیکی نیشکر ساعت کار مفید تیغه ها، ارتفاع کف بر، وضعیت قرارگیری نی در جوی و پشته و اندیکس خوابیدگی در ایجاد ضایعات نی تقش بسزائی داشته است .