پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عضویت گروهی دانشجویان استعدادهای درخشان و عادی از روی متغیرهای هوش، خلاقیت، شخصیت، هوش هیجانی و راهبردهای انگیزشی یادگیری، انجام گرفت. در این پژوهش 5 متغیر، هوش، شخصیت با 5 خرده مقیاس، خلاقیت با 4 خرده مقیاس، هوش هیجانی با 15 خرده مقیاس و راهبردهای انگیزشی یادگیری با 15 خرده مقیاس به عنوان متغیرهای پیش بین استعدادهای درخشان مورد استفاده قرار گرفتند. در مجموع با در نظر گرفتن خرده مقیاس ها و ترکیب خطی متغیرها 45 فرضیه در این پژوهش مطرح شد. در این پژوهش از 5 پرسشنامه استفاده شد که شامل: 1)مقیاس هوشی کتل 2) آزمون خلاقیت عابدی 3) مقیاس شخصیتی نئو فرم تجدید نظر شده 4) مقیاس هوش هیجانی بار-آن 5) مقیاس راهبردهای انگیزشی یادگیری می باشند. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان دانشگاه شهید چمران اهواز تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری تصادفی 197 دانشجوی دختر و پسر استعدادهای درخشان و 201 دانشجوی دختر و پسر عادی و در مجموع 401 دانشجو انتخاب و در این پژوهش مورد آزمون قرار گرفتند. در این پژوهش، علاوه بر استفاده از آمار توصیفی، برای پیش بینی عضویت گروهی و دستیابی به معادله ممیز روش آماری تحلیل ممیز نیز مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد تفاوت بین دو گروه دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان در 30 متغیر از 40 متغیر پیش بین در سطح 05/0 p< تا 0001/0 p< معنی دار است و تابع ممیز به دست آمده از قدرت تشخیصی خوبی برای تبیین واریانس متغیر وابسته، یعنی عضویت گروهی در دو سطح دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان برخوردار است. بنابراین، 30 فرضیه از 40 فرضیه که مربوط به متغیرهای پژوهش بود و همچنین 5 فرضیه ترکیبی مطرح شده در این پژوهش تائید شدند. با استفاده از روش تحلیل ممیز گام به گام 8 متغیر از 40 متغیر باقی ماندند و وارد تحلیل شدند. این 8 متغیر قادر بودند به طرز مطلوبی تا 6/76 درصد دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان را به درستی تشخیص داده و عضویت گروهی آنها را تعیین کنند. نتایج به دست آمده با پژوهشهای انجام شده در این حیطه ها همخوانی داشت.

چکیده هدف: هدف از پژوهش حاضر تبیین راهبردهای انگیزش یادگیری در پیش بینی موفقیت تحصیلی دانش آموزان سال سوم دبیرستان رشته ریاضی در شهر شیراز است.روش(نمونه، ابزار و روش تجزیه و تحلیل): نمونه مورد نظر در این پژوهش را 226 دانش آموز (124 دختر و 102 پسر) تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای از میان نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای انگیزش یادگیری است که شامل 80 گویه و 5 مولفه (ارزش تکلیف، انتظار، اضطراب، راهبردهای شناختی و فرا شناختی و راهبردهای مدیریت) می باشد که توسط پنتریچ و همکاران (1991) تهیه شده است. پایایی و روایی این آزمون در پژوهش های متعددی تایید شده است. همچنین موفقیت تحصیلی در این پژوهش به وسیله نمره آزمودنی در درس حسابان که از دروس اصلی رشته ریاضی می باشد، مورد سنجش قرار گرفت. در این پژوهش از روش آماری تحلیل رگرسیون و آزمون تی استفاده شد.یافته ها: نتایج به دست آمده در این پژوهش حاکی از آن بود که دو خرده مقیاس اضطراب به صورت منفی و ارزش تکلیف به صورت مثبت قادر به پیش بینی موفقیت تحصیلی دانش آموزان در درس حسابان می باشد. از دیگر نتایج به دست آمده در این پژوهش این بود که تفاوت معناداری در موفقیت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر در درس حسابان وجود ندارد. بحث و نتیجه گیری: دو مولفه از پنج مولفه راهبردهای انگیزش یادگیری قادر بودند موفقیت تحصیلی را پیش بینی کنند. عدم آشنایی دانش آموزان و معلمان با راهبردهای جدید یادگیری و مطالعه و حاکم بودن ساختار سنتی در سیستم آموزش و پرورش عمده ترین دلیل پیش بین نبودن سایر مولفه ها بود.

پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین کیفیت زندگی کاری با رضایت شغلی و فرسودگی شغلی کارکنان مرکز مخابرات تلفن 118 شیراز اهتمام ورزیده است.نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 110 نفر همگی زن از کارکنان این مرکز بودند که از روش سرشماری استفاده گردیده است.ابزار اندازه گیری پرسشنامه های کیفیت زندگی کاری قاسم زاده(1384)، پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (1991) و پرسشنامه رضایت شغلی کندال و هالین (1969) بوده است که نتایج تحقیق حاکی از این بود : بین مولفه های کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی رابطه معنا دار و مثبت یافت شد.بین مولفه های کیفیت زندگی کاری و ابعاد فرسودگی شغلی رابطه معنادار و منفی وجود دارد.کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی قادر به پیش بینی فرسودگی شغلی می باشد. مولفه های کیفیت زندگی کاری پیش بینی کننده مناسبی برای رضایت شغلی میباشند.

چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری هوش هیجانی و سبک های مقابله با استرس(حل مسئله، رجوع به دیگران و مقابله غیر موثر) برای عوامل استرس و نشانگان استرس بود. جامعه آماری پژوهش را تمام دانش آموزان دوره دبیرستان شهرستان کهنوج را تشکیل می دادند و نمونه مورد بررسی با روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که شامل 235 دختر و 136 پسر بود.ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل پرسشنامه سبک های مقابله، نشانگان استرس و عوامل استرس (خدایاری فرد و همکاران، 1380) و پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن (2000) بود. نتایج نشان داد که هوش هیجانی نقش واسطه گر را ایفا نمی کند اما سبک های مقابله ای حل مسئله و مقابله غیر موثر نقش واسطه گر را ایفا می کنند (001/0>p). همچنین در این بین هوش هیجانی به عنوان تعدیل گر در کنار عوامل استرس قرار گرفت و با سبک های مقابله رابطه معنادار داشت (001/0 >p). نتیجه گیری: سبک های مقابله در کاهش نشانگان استرس نقش واسطه گر را ایفا کردند اما هوش هیجانی به عنوان ویژگی فردی بر سبک های مقابله اثر می گذارد و می تواند وبه طور غیرمستقیم نشانگان استرس را کاهش دهد. واژه های کلیدی: هوش هیجانی، نشانگان استرس، سبک های مقابله، عوامل استرس

چکیده هدف از این پژوهش تبیین نقش واسطه گری کیفیت اخلاقی رابطه جنسی در تعارضات و رضایت زناشویی بود.گروه نمونه در این پژوهش شامل 151 دانشجوی متاهل (مقطع فوق دیپلم تا کارشناسی ارشد ) 46 مرد و 105 زن از دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت با سابقه طول ازدواج یک تا بیست و دو سال بودو نحوه انتخاب این گروه نمونه به شیوه خوشه ای صورت گرفت. به منظور گردآوری اطلاعات از سه مقیاس رضایت زناشویی ، تعارضات زناشویی و پرسشنامه کیفیت اخلاقی روابط جنسی استفاده شد. اعتبار و روایی این مقیاس ها در طول مطالعه مورد بررسی مجدد قرار گرفت که مقدار آلفای کرونباخ برای مقیاس رضایت زناشویی، تعارضات زناشویی و کیفیت اخلاقی روابط جنسی به ترتیب 89/0 ، 89/0 و 90/0 محاسبه شد.برای بررسی اطلاعات گردآوری شده به منظور آزمون مدل علی مطرح شده، از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل مسیر حاکی ازنقش واسطه گری متغیر کیفیت اخلاقی روابط جنسی برای تعارضات زناشویی و رضایت مندی از زندگی زناشویی بود. این تحلیل نشان داد که میزان تعارضات زناشویی به دو شکل مستقیم و غیر مستقیم دارای تاثیر معناداری بر رضایت زناشویی می باشد.مقدار اثر مستقیم تعارضات زناشویی بر رضایت زناشویی برابر با55/0 – (001/0 > p ) و اثر غیرمستقیم این متغیر از طریق کیفیت اخلاقی رابطه جنسی برابر با18/0- (001/0 > p) می باشد. در مجموع نتایج این تحقیق حاکی از آن بود که افزایش میزان تعارض زناشویی باعث کاهش کیفیت اخلاقی روابط جنسی می گردد و کاهش کیفیت اخلاقی روابط جنسی موجب کاهش رضایت مندی از زندگی زناشویی خواهد بود. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که کیفیت اخلاقی رابطه جنسی نقش واسطه گری در رضایت مندی و تعارض های زناشویی دارد.یافته فرعی این پژوهش نشان داد که رضایت زناشویی در زنان و مردان تفاوت معناداری ندارد. کلمات کلیدی: کیفیت اخلاقی روابط جنسی – رضایت زناشویی – تعارض زناشویی.

چکیده: هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه گری تاب آوری در ارتباط بین ابعاد دلبستگی و سلامت روان می باشد. آزمودنیهای این پژوهش را 299 دانش آموز (160 دختر و 139 پسر) تشکیل می دهند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان دبیرستان های شهر کازرون انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل سه پرسشنامه به شرح زیر می باشد: 1-مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون 2- مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی و 3- پرسشنامه دلبستگی. در این پژوهش علاوه بر استفاده از آمار توصیفی برای تایید فرضیه پژوهش از روش آماری تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که: در بین خرده مقیاس های دلبستگی، خرده مقیاس اضطرابی با متغیر واسطه تاب آوری ارتباط دارد. در بین خرده مقیاس های دلبستگی، خرده مقیاس اضطرابی با استرس رابطه معنادار دارد. و تاب آوری نقش واسطه بین دلبستگی اضطرابی و استرس دارد. در بین خرده مقیاس های دلبستگی، خرده مقیاس اضطرابی با اضطراب (از خرده مقیاس های سلامت روان) رابطه معنادار دارد. و تاب آوری نقش واسطه بین دلبستگی اضطرابی و اضطراب دارد. در بین خرده مقیاس های دلبستگی، خرده مقیاس اضطرابی با افسردگی رابطه معنادار دارد. و تاب آوری نقش واسطه بین دلبستگی اضطرابی و افسردگی دارد. متغیر وابستگی از خرده مقیاس های دلبستگی با افسردگی رابطه معنادار دارد. دلبستگی اضطرابی با سلامت روان رابطه معنادار دارد و تاب آوری نقش واسطه ای بین دلبستگی اضطرابی و سلامت روان دارد. در پایان پیشنهادات کاربردی و پژوهشی ارائه گردید. کلمات کلیدی: سلامت روان، دلبستگی و تاب آوری

تبیین نقش واسطه گری تاب آوری در ارتباط بین هوش هیجانی و سازگاری چکیده: هدف از پژوهش حاضر، تبیین نقش واسطه گری تاب آوری در ارتباط بین هوش هیجانی و سازگاری، با استفاده از روش توصیفی از نوع همبستگی بود. آزمودنیهای این پژوهش را 416 دانشجو (245 دختر و 171 پسر) تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری خوشه ای از میان دانشکده های دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل سه پرسشنامه به شرح زیر بود: 1-مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون 2- مقیاس سازگاری سامانی و سهرابی و 3- پرسشنامه مقیاس هوش هیجانی بار-ان. در این پژوهش علاوه بر استفاده از آمار توصیفی برای تایید فرضیه پژوهش از روش آماری تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که: دربین خرده مقیاسهای هوش هیجانی و سازگاری ارتباط معناداری وجود دارد اما تاب آوری به عنوان متغیر واسطه نقش معناداری را در رابطه بین هوش هیجانی و سازگاری ایفا نمی کند. بلکه تاب آوری نقش تعدیل گر را در رابطه بین دو متغیر یاد شده ایفا می کند. کلمات کلیدی: سازگاری، هوش هیجانی و تاب آوری

هدف از این مطالعه، تبیین نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان در رابطه هوش هیجانی و سازگاری بود. به منظور انجام این پژوهش، 200 نفر از دانش آموزان دبیرستان های شهرستان جهرم (100 نفر پسر و 100 نفر دختر) در پایه های اول دبیرستان به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده برای انجام این پژوهش الف) مقیاس سازگاری(سهرابی و سامانی) ب) مقیاس تنظیم شناختی هیجان (سامانی) و مقیاس هوش هیجانی (شات) بود. در این پژوهش علاوه بر استفاده از آمار توصیفی به منظور تجزیه و تحلیل داده های خام، از شیوه ی آماری تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تنظیم شناختی هیجان نقش واسطه گری معناداری را در رابطه هوش هیجانی و سازگاری ایفا نمی کند. بلکه تنظیم شناختی هیجان نقش تعدیل گر را در رابطه بین دو متغیر یاد شده ایفا می کند.

چکیده پژوهش حاضر، به تبیین تفاوت انگیزش تحصیلی و امید تحصیلی در بین دانش آموزان دبیرستان های تیزهوشان و عادی پرداخته است. نمونه آماری پژوهش 393 نفر، شامل 195 نفر دانش آموز تیزهوش و 198نفر دانش آموز عادی بودند که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز انتخاب شدند. انگیزش تحصیلی و امید تحصیلی به ترتیب، از طریق مقیاس انگیزش تحصیلی والرند و مقیاس امید تحصیلی سهرابی و سامانی(2011)، مورد سنجش قرار گرفت. نتایج تحلیلی تی مستقل نشان داد که انگیزش تحصیلی (بیرونی و درونی) و امید تحصیلی (عامل و گذرگاه)، در دانش آموزان دبیرستان های عادی بیشتر از دانش آموزان دبیرستان های تیزهوشان است. ولی در بعد فقدان انگیزش تفاوتی باهم نداشتند. در مقایسه دختران و پسران طبق تحلیل تی مستقل، فقدان انگیزش تحصیلی در پسران بیشتر از دختران بود. ولی در دیگر ابعاد انگیزش تحصیلی (بیرونی و درونی) و ابعاد امید تحصیلی (عامل و گذرگاه) تفاوت معنی داری بین پسران و دختران وجود نداشت.

هدف از پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روان در افراد مبتلا به سوگ بر اساس متغیرهای سبک مقابله، تاب آوری، سرسختی روان شناختی و هوش معنوی می باشد. آزمودنی های این پژوهش را 100 نفر از افرادی که وابستگان درجه اول (پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر، فرزند) خود را از دست داده اند و مدت 6 الی 8 ماه از فوت آن ها می گذرد تشکیل می دهد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پنج پرسشنامه به شرح زیر می باشد: 1- پرسشنامه سلامت روان (ghq) فرم 28 سوالی. 2- پرسشنامه سبک های مقابله. 3- مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون. 4- پرسشنامه سرسختی روان شناختی. 5- پرسشنامه هوش معنوی. در این پژوهش علاوه بر استفاده از آمار توصیفی ، از روش آماری رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش بیانگر این مطلب بود که متغیرهای سبک های مقابله، تاب آوری، سرسختی روانشناختی و هوش معنوی قادر به پیش بینی سلامت روان در افراد مبتلا به سوگ نبودند

هدف ازپژوهش حاضر، تبیین اثربخشی بازی درمانی گروهی برکاهش پرخاشگری کودکان پیش دبستانی بود. این پژوهش بصورت آزمایشی، با گروه آزمایش و کنترل همراه با پیش آزمون و پس آزمون و انتساب تصادفی انجام شد. بدین منظور28 نفر ازکودکان مقطع پیش دبستانی شهر شیراز پس ازتکمیل پرسشنامه پرخاشگری پیش دبستانی توسط والدین، انتخاب و بصورت تصادفی درگروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.گروه آزمایش به مدت10جلسه تحت بازی درمانی قرارگرفت. نتایج آزمون یومن ویتنی نشان داد که بین میزان پرخاشگری گروه آزمایش وگروه کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت. بدین معنی که پرخاشگری گروه آزمایش بعد از انجام بازی درمانی به طورمعنی داری پایین تر از گروه کنترل بود (003/0 .( p<براساس این پژوهش می توان نتیجه گرفت که بازی درمانی به طور معنی داری موجب کاهش میزان پرخاشگری کودکان پیش دبستانی می شود.

هدف این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی و هوش معنوی با رضایت از زندگی با واسطه گری تاب آوری در کارمندان نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شیراز بود. نمونه پژوهش 191 نفر(82 نفر مرد و 110 نفر زن) بودند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه هوش هیجانی شات، هوش معنوی عبدالله زاده، تاب آوری فرایبورگ و رضایت از زندگی دینر بود که توسط کارمندان نمونه تکمیل شدند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری توصیفی شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و در آمار استنباطی از رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی و هوش معنوی با رضایت از زندگی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد و هوش هیجانی( خوش بینی، ارزیابی هیجانی، کاربرد هیجان) و هوش معنوی رضایت از زندگی را پیش بینی می کند. همچنین بین هوش هیجانی و هوش معنوی با تاب آوری رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد و هوش هیجانی و هوش معنوی تاب آوری را پیش بینی می کند. بنابراین با توجه به اینکه تاب آوری نقش واسطه ای معنی داری بین هوش هیجانی و هوش معنوی با رضایت از زندگی نداشت مدل ارائه شده تایید نشد.

هدف از پژوهش حاضر تبیین تفاوت عزت نفس، سازگاری، سلامت روان و امید تحصیلی در بین نوجوانان دارای رابطه با جنس مخالف و فاقد رابطه با جنس مخالف در شهر شیراز بود و روش پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان متوسطه نواحی چهارگانه شیراز در سال تحصیلی 92-91 بود که بر اساس آمار 37399 نفر بوده. 206 نفر به روش خوشه ای تصادفی بعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جمع آوری داده ها و اطلاعات از طریق پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت (1967)، سلامت عمومی گلدنبرگ و هیلر(1979)، سازگاری اجتماعی سهرابی و سامانی(1390) و امید تحصیلی سهرابی و سامانی (2011) صورت گرفته است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از جدول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی به منظور مقایسه متغیرها بین گروه های آزمودنی، آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. پس از تجزیه و تحلیل داده ها، نتایج آزمون تی مستقل نشان داد بین گروه افراد دارای رابطه و بدون رابطه با جنس مخالف در تمامی متغیرها هیچ تفاوتی معناداری وجود ندارد.نتایج تحلیل واریانس نشان داد، امید تحصیلی و تفکر گذرگاه و عزت نفس در مقایسه چهار گروه (پسر دارای رابطه و بدون رابطه و دختر دارای رابطه و بدون رابطه ) دارای تفاوت معنی دار است. آزمون تعقیبی شفه نشان داد که امید تحصیلی و تفکرات گذرگاه دختران بدون رابطه از پسران بدون رابطه بیشتر است و عزت نفس دختران بدون رابطه بیشتر از دو گروه پسران دارای رابطه و بدون رابطه است.

چکیده هدف از پژوهش بررسی تاثیر آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نارسا خوان می باشد. جهت اجرای این پژوهش 30 نفر از دانش آموزان نارساخوان شهر شیراز از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره ی آزمایش و کنترل تقسیم شدند.برای ارزیابی متغیرها از پرسشنامه های راهبردهای انگیزش(پینتریچ و همکاران، 1991)و پرسشنامه خودکارآمدی در مدرسه(اسمیت1988)و نمره پیشرفت تحصیلی درس خواندن استفاده شد.با توجه به اینکه طرح آزمایشی این پژوهش پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد، جهت کنترل اثر عامل پیش آزمون از روش آماری تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی باعث افزایش خودکارآمدی و افزایش پیشرفت تحصیلی میشود.همچنین آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی باعث افزایش استفاده از این راهبردها می شود. کلمات کلیدی: راهبردهای شناختی و فراشناختی، خودکارآمدی تحصیلی، پیشرفت تحصیلی، نارسا خوان

چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبکهای هویتیابی و هوش هیجانی با یادگیری خود تنظیمی در بین دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان جیرفت در سال تحصیلی 92-91 صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دوره متوسطه شهر جیرفت بود که 244 نفراز آنها به صورت تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه (131 پسر و 113 دختر) انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های سبک های هویتی ربطی (برزوینسکی 1989)، پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ (1999) و پرشسنامه راهبردهاییادگیری خوودتنظیمی(پینتریچ،1988) را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین سبک های هویتیابی اطلاعاتی، هنجاری و تعهد با یادگیری خود تنظیمی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد ولی بین سبک اجتنابی با یادگیری خود تنظیمی رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین بین همه ی مولفه های هوش هیجانی و یادگیری خود تنظیمی رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سبک های هویتیابی و مولفه های هوش هیجانی قادر به پیش بینییادگیری خود تنظیمی می باشند. واژه های کلیدی: هویتیابی، هوش هیجانی،یادگیری خود تنظیمی.

این تحقیق باهدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت, طرح کلی پژوهش تجربی از نوع شبه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش و مراحل پیش آزمون و پس آزمون است, جامعه آماری تحقیق شامل 1320 دانش آموزان پسر سال اول بخش مرکزی شهرستان آبادان در سال تحصیلی 1392-1391 و نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 48 دانش آموز که تعداد 24 دانش آموز در گروه آزمایش و 24 دانش آموز در گروه کنترل و روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند به منظور جمع آوری اطلاعات در این پژوهش از پرسشنامه خودکارآمدی مک ایلروی و بانتینگ (2001) استفاده شد, برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در آمار توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف معیار و در مباحث آمار استنباطی با استفاده از روش تحلیل کوواریانس به تبیین و تعمیم پذیری فرضیات تحقیق مبادرت شد. یافته های تحقیق نشان داد که آموزش مهارت فراشناختی در ایجاد خودکارآمدی تأثیرگذار می باشد. همچنین آموزش مهارت فراشناخت در پیشرفت تحصیلی تأثیرگذار می باشد. کلیدواژه: آموزش راهبردهای فراشناخت، خودکارآمدی تحصیلی، پیشرفت تحصیلی

چکیده هدف از این پژوهش بررسی نقش یادگیری خود تنظیمی در رابطه با ادراکات کلاسی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. بدین منظور تعداد 198 نفر دانش اموز (119دختر -79پسر) پایه اول متوسطه عمومی در شهرستان کنگان به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و نسخه فارسی پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی ( پنتریچ ار.ار و دیگروت ای . وی،1990) و پرسشنامه ادراک از کلاس ( فیشر ، فراسر و مک روبی، 1996)بر روی آنها اجرا گردید. همچنین نمره پیشرفت تحصیلی از طریق معدل هر کدام از دانش آموزان بدست آمده است. داده های جمع آوری شده از طریق روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه و تحلیل مسیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل نشان می دهد که بین ادراکات کلاسی ومولفه های آن با یادگیری خود تنظیمی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین ادراکات کلاسی ومولفه های آن با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین یادگیری خود تنظیمی ومولفه های آن با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین یادگیری خود تنظیمی نقش واسطه ای معنی داری جهت متغیرهای ادراکات کلاسی و پیشرفت تحصیلی را ایفا می کند (مقدار بتا برابر با 193/0 می باشد که در سطح 012/0 معنی دار می باشد). واژه های کلیدی: یادگیری خود تنظیمی، ادراکات کلاسی، پیشرفت تحصیلی

در پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه هوش هیجانی و استرس با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره راهنمایی شهرستان رودان به مرحله اجرا درآمد. جامعه آماری، دانش آموزان راهنمایی شهرستان رودان که در سال تحصیلی92-1391به تحصیل مشغول بودند را تشکیل داد. نمونه 352 نفر دانش آموز (182دختر و170پسر) بود که با روش نمونه گیری تصادفی به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه هوش هیجانی شات (schutte)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (dass) جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت و نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین عملکرد تحصیلی و تمام مولفه های هوش هیجانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین هوش هیجانی و استرس رابطه معنادار وجود دارد و تنها در بُعد خوش بینی و تنظیم هیجان با استرس رابطه منفی و معنادار دارد. بین استرس و عملکرد تحصیلی رابطه منفی معناداری وجود دارد. هوش هیجانی به صورت مثبت و معناداری قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی می باشد. استرس به صورت معنادار قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی می باشد.

چکیده: هدف از این پژوهش، تبیین رابطه ابراز وجود و تنظیم شناختی هیجان با اضطراب امتحان دانش‏آموزان مقطع متوسطه می‏باشد که نمونه مورد مطالعه شامل 270 نفر می باشد که به‏ وسیله روش نمونه‏گیری خوشه‏ای انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از سه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، ابراز وجود و اضطراب امتحان بدست آمد. این پژوهش از نوع همبستگی بوده و برای تجزیه و تحلیل داده‏های آماری ، روش همبستگی پیرسون و آزمون تی برای مقایسه تفاوت‏های گروه‏های نمونه دختر و پسر و همچنین از تحلیل رگرسیون چندگانه برای پیش‏بینی اضطراب امتحان با استفاده از ابراز وجود و تنظیم شناختی هیجان استفاده گردید. نتایج نشان داد رابطه منفی معنادار بین ابراز وجود و بعد هیجان پذیری از متغیر اضطراب امتحان وجود دارد و همچنین بین ابعاد منفی تنظیم شناختی هیجان (سرزنش دیگران، سرزنش خود، نشخوار فکری و فاجعه‏آمیز کردن) با اضطراب امتحان رابطه مثبت معنا‏داری را نشان می‏دهد. در میان متغیر ابراز وجود و مولفه‏های تنظیم شناختی هیجان، متغیر ابراز وجود و مولفه فاجعه آمیز کردن، از مولفه‏های تنظیم شناختی هیجان پیش‏بینی کننده‏ اضطراب امتحان بودند. با استفاده از آزمون تی مستقل نشان داده شد که دختران از نگرانی بالاتری نسبت به پسران برخوردار هستند.

این پژوهش، با هدف تبیین تفاوت (متغیرهای) یادگیری خودنظم ده، سبک های والدگری، هوش هیجانی و امید تحصیلی بین دانش آموزان تیزهوش و عادی انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است. به منظور انجام این پژوهش، جامعه ی آماری تمامی دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانهای عادی و استعداهای درخشان شهر یزد (925 نفر تیزهوش و 14137 نفر عادی) بودند که در سال تحصیلی 91-1390 به تحصیل اشتغال داشتند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. بدین صورت که ابتدا ازبین دانش آموزان تیزهوش با توجه به جدول مورگان 364 نفر از هر دو جنس بطور کاملاً تصادفی انتخاب شدند؛ و سپس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای دو دبیرستان عادی از هر جنس انتخاب و سپس به همان تعداد دانش آموز عادی بطور کاملاً تصادفی از بین آنان انتخاب شد. در این پژوهش از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پنتریچ و همکاران (1991)، پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن، مقیاس امید تحصیلی سهرابی و سامانی و پرسشنامه والدگری آلاباما استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که دانش آموزان تیزهوش در متغییرهای یادگیری خودنظم ده، هوش هیجانی، امید تحصیلی و سبکهای والدگری به طور معناداری دارای عملکرد بالاتری می باشند. در برخی از خرده مقیاسهای سبکهای والدگری از قبیل مشارکت والدین، اقتدار، والدگری مثبت و اطلاع، تیزهوشان برتری داشتند؛ و در نظارت ضعیف و تنبیه بدنی، تفاوت به نفع دانش آموزان عادی بود. همچنین دختران در هوش هیجانی و یادگیری خودنظم‎ده نسبت به جنس مخالف دارای عملکرد بهتری می باشند.

?پژوهش حاضر با هدف تبیین تفاوت اضطراب امتحان،تنظیم شناختی هیجان و سبک های هویت در دانشجویان مجرد و متاهل انجام شد.جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر و پسر مجرد و متاهل دانشگاه آزاد اسلامی شیراز به تعداد20000نفراست که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل می باشند. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 347 نفر دانشجو(254 مجرد و 69 متاهل) می باشند(24 نفر باقیمانده وضعیت تاهل خود را مشخص نکردند ولی به پرسشنامه ها پاسخ دادند). که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند؛بدین صورت که در مرحله اول از بین دانشکده های دانشگاه آزاد شیراز سه دانشکده به صورت کاملا تصادفی انتخاب شدند ؛در مرحله بعد از هر دانشکده سه رشته به صورت تصادفی انتخاب شد و پرسشنامه ها در بین دانشجویان اجرا گردید.برای جمع آوری داده ها از 3 ابزار استفاده شد: پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی(cero)،پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی(6g-isi) و پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون(s.tas).دو گروه در ابعاد اضطراب امتحان تنها در بعد نگرانی از شکست و ناکامی دارای تفاوت معنادار می باشند به گونه ای که گروه متاهل در این بعد دارای میانگین بالاتری می باشد. دو گروه در سبک های هویت تفاوت معناداری ندارند و در هیچ کدام از ابعاد تنظیم شناختی هیجان دارای تفاوت معناداری نمی باشند.نتیجه تحقیق نشان داد که ازدواج تاثیر چندانی بر سه متغیر اضطراب امتحان،سبک های هویت و تنظیم شناختی هیجان ندارد زیرا این سه متغیر پیش از ازدواج در فرد شکل گرفته و تثبیت شده است.

هدف از پژوهش حاضر تببین رابطه ی طلاق عاطفی زنان با اختلالات رفتاری، عملکرد تحصیلی، امید تحصیلی و سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دختر و پسر پایه ی پنجم و ششم مدارس ابتدایی شهرستان شیراز بوده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه زنان متاهل دارای فرزند دبستانی در پایه پنجم و ششم سال تحصیلی 93-92 در سطح شهر شیراز می باشد. نمونه آماری ا 361 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. پس از تجزیه و تحلیل داده ها، نتایج آزمون نشان داد که رابطه ی طلاق عاطفی مادران با اختلالات رفتاری، عملکرد تحصیلی و سازگاری اجتماعی در دانش آموزان معنادار می باشد. اما رابطه ی طلاق عاطفی مادران با امید تحصیلی، فقط در دختران معنادار شد و در پسران هیچ رابطه ای یافت نشد.