نام پژوهشگر: حمیدرضا کامیاب
سمیرا بحرآسمانی کوهستانی علیرضا میکاییلی تبریزی
چکیده احداث جاده و بزرگراه از جمله مهم ترین الزامات برای توسعه می باشد. جاده ها به عنوان جزئی از طرح های زیربنایی اثرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، محیط زیستی و زیبایی شناسی فراوانی دارند. جاده توسکستان- چهارباغ در جنوب شرقی شهرستان گرگان، اقلیم و منظر مناسبی دارد و در نتیجه شاهد توسعه انسانی بسیاری است. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی کیفیت بصری منظر و توان سرزمین برای توسعه شبکه جاده و تطبیق نتایج ارزیابی توان سرزمین با ارزیابی کیفیت بصری منظر بود. بر اساس مرور منابع و نظر کارشناسی، عوامل محیط زیستی موثر بر کیفیت بصری و مسیریابی شناسایی و به دو دسته تقسیم شدند: فاکتور و محدودیت. روش های ahp و mce برای وزن دهی و ترکیب معیارها استفاده شدند. مسیریابی با استفاده از الگوریتم کوتاه ترین مسیر در gis و نقشه های ارزیابی توان سرزمین انجام شد. سپس، مسیرها با استفاده از روش topsis مقایسه شدند و مسیر شماره دو، به عنوان بهینه شناخته شد. نقشه کیفیت بصری با استفاده از معیارها برای جاده های موجود و بهینه تولید شد. سپس، دو نقشه کیفیت بصری مقایسه شدند. نتایج این مقایسه نشان داد که جاده موجود، مساحت کل و منطقه قابل دید بیشتر و میانگین و انحراف معیار کمتری نسبت به جاده بهینه دارد. بنابراین، نتیجه می گیریم که هر چند از نظر کیفیت بصری مسیر موجود بهتر از مسیر بهینه است، اما از نظر محیط زیستی هزینه بیشتری دارد. نقشه کیفیت بصری به عنوان یک معیار می-تواند برای ارزیابی توان اکولوژیکی احداث جاده استفاده شود. نتایج نشان داد ما می توانیم با استفاده از gis و شناسایی عوامل موثر، مسیر مناسب را برای احداث جاده از نظر اصول محیط زیستی و زیبایی شناسی تعیین کنیم. کلمات کلیدی: ارزیابی کیفیت بصری منظر، مسیریابی بهینه، الگوریتم کوتاه ترین مسیر، topsis
هادی رحیمی عبدالرسول سلمان ماهینی
منابع تجدید پذیر سرزمین محدود و آسیب پذیر هستند، اما در صورت استفاده منطقی از آن ها، می توان آن ها را پایدار دانست. آمایش سرزمین بخشی از جغرافیای کاربردی و یک شاخه میان رشته ای است که در آن کار جغرافیدان، اقتصاد دان، برنامه ریز، جامعه شناس، اکولوژیست و نظایر آن با همدیگر گره خورده است و در آن یک آینده نگری صورت می گیرد که این آینده نگری شامل عینیت بخشیدن به مناسبات مشترک و وابسته به هم میان گذشته، حال و آینده است. استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی برای اختصاص منابع در حال فزونی است. تصمیم گیری، فرآیند تولید و ارزیابی گزینه ها و انتخاب رشته ای از اقدامات برای حل یک مسئله تصمیم گیری است. هدف اصلی این پژوهش اجرای روش آمایشی mola و ارتقاء این روش آمایشی بر اساس وزن دهی به کاربری های اراضی با استفاده از روش فرآیند تحلیل شبکه ای (anp) با در نظر گرفتن معیار های اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی در شهرستان های گرگان و علی آباد است. با استفاده از روش anp وزن پارامترها و هشت کاربری (آبزی پروری گرمابی، آبزی پروری سردآبی، جنگل، مرتع، توسعه ی شهری و روستایی، کشاورزی، تفرج گسترده و تفرج متمرکز) استخراج شد. برای ارزیابی تناسب اراضی کاربری ها از روش چندمعیاره (mce) استفاده شد. همچنین برای جانمایی کاربری ها در سطح منطقه مورد مطالعه از روش آمایش mola بر پایه ی وزن های anp و ahp استفاده شد. در ادامه با استفاده از روش های آماری، جایگیری کاربری ها بر پایه ی دو روش وزن دهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دهنده ی جایگیری مناسب کاربری ها در سطح منطقه ی مورد مطالعه بر پایه ی وزن های به دست آمده از روش anp نسبت به ahp است. از نتایج این تحقیق می توان برای اولویت بندی کاربری ها و همچنین از زون بندی حاصل از روش mola بر پایه ی وزن های anp در آمایش شهرستان های گرگان و علی آباد استفاده کرد.
بهناز اسکندری عبدالرسول سلمان ماهینی
تغییرات کاربری اراضی یکی از آشکارترین اثرات مداخله انسان روی کره زمین است و می تواند بر سلامت انسان و بوم سازگان ها تاثیرگذار باشد. از این رو، در این پژوهش از نرم افزار clue-s به عنوان یک ابزار تصمیم گیری جهت شبیه سازی تغییرات کاربری و پوشش اراضی در مقیاس منطقه ای در شهرستان های گرگان، علی آباد و کردکوی استفاده شده است. در این راستا، نخست مهم ترین عوامل موثر در تغییر کاربری اراضی منطقه مطالعاتی با نظر کارشناسی مشخص شد. سپس، با استفاده از رگرسیون لجستیک در نرم افزار spss.18 ارتباط میان این عوامل و تغییرات کاربری ها در دوره زمانی 1984 تا 2010 بررسی شد. سناریوهای سه گانه تقاضا نیز با استفاده از تحلیل زنجیره مارکوف در نرم افزار ایدریسی تهیه شدند. پس از تهیه فایل های محدودیت، ماتریس تغییر و قابلیت تغییر، شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی برای دوره 26 ساله آینده تحت شش سناریو انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که در تمامی سناریوها از مساحت اراضی جنگلی و بایر کاسته و به مساحت کاربری های شهر و روستا، کشاورزی و مرتع افزوده می شود. هم چنین، با توجه به کاربری های موجود در منطقه مطالعاتی، کشاورزی و جنگل کاربری های عمده ای هستند که به کاربری شهری و روستایی تبدیل خواهند شد. استفاده از نتایج این تحقیق می تواند در تصمیم گیری در رابطه با طرح ریزی سرزمین، حفاظت و مدیریت منابع طبیعی و هدایت توسعه شهری و روستایی نقش داشته باشد.
سمانه ملاشاهی عباس مرادی
در تحقیق حال حاضر، با بهره گیری از این تکنولوژی به بررسی تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین و اثر آن بر دمای سطحی شهر گرگان استان گلستان، طی سال های 1986 و 2010 پرداخته شده است. بدین منظور از تصاویر tm و etm+ در این تحقیق استفاده گردید. پس از انجام عملیات پیش پردازش، با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال همانندی تصاویر به چهار کلاس کلی (1- جنگل، 2- منطقه شهری و ساخت و ساز ، 3- کشاورزی، 4- آب) طبقه بندی شدند. سپس برای بازیابی دمای سطحی زمین از روش single-channel استفاده گردید. برای تهیه لایه حرارتی از تصویر +etm از باند 2-6 (گین بالا) استفاده شد. مقایسه بین lst و تغییرات lulc نشان دهنده افزایش شدید دما طی این 24 سال می باشد.
حمیدرضا کامیاب محسن حسینی
گسترش شهرها و رشد جمعیت، باعث افزایش روند تغییرات غیر اصولی کاربری زمین در مناطق جنگلی، شهری و کشاورزی شده است. یکی از روش های مورد استفاده برنامه ریزان در جهت کنترل روند تغییرات کاربری، مدل سازی است. اصل مهم در مدل سازی کاربری زمین توجه به پویایی زمانی، پویایی مکانی، تاثیر فعالیت های انسانی در تغییرات کاربری زمین و پویایی مقیاس می باشد. دو نوع اصلی از مدل های تغییر کاربری زمین وجود دارد که شامل مدل های نوع رگرسیونی (مدل های برآورد تجربی) و مدل های شبیه سازی بر پایه قوانین انتقال می باشد. در این مطالعه دو نوع مدل رگرسیونی شامل رگرسیون لجستیک و تبدیل کاربری/پوشش زمین (از مدل های شبکه عصبی مصنوعی) برای شهر گرگان با داده های اجتماعی- اقتصادی، بیوفیزیکی و کاربری زمین به اجرا درآمد. استفاده از متغیرهای متعدد و بهره گیری از رویکرد اطلاعات- محور در انجام مدل سازی از قابلیت های این دو نوع مدل نسبت به مدل های شبکه خودکار است. برای مدل سازی، دو مرحله اصلاح جهت انجام بهینه مدل ها صورت گرفت. مرحله اول، مدل سازی چند- بزرگ نمایی بر روی بخشی از داده های مورد استفاده (داده های مدل sleuth) است که منجر به انتخاب بزرگ نمایی 30 متری برای استفاده در مراحل بعد گردید. جهت انتخاب مناسب ترین بزرگ نمایی و حساسیت سنجی مدل ها به حذف متغیرهای مستقل از منحنی (roc)relative operating characteristic استفاده شد. مرحله دوم شامل حذف داده های با همبستگی بالا بود که منجر به حذف 3 متغیر مستقل از جمع 13 متغیر مستقل مورد استفاده گردید. استفاده از داده های مدل sleuth شبکه خودکار برای انتخاب بزرگ-نمایی بهینه، امکان مقایسه نتایج استفاده از این داده ها در مدل رگرسیون لجستیک را با نتایج مدل شبکه خودکار فراهم آورده است. این مقایسه نشان داد که مدل sleuth در مقایسه با مدل رگرسیون لجستیک، رشد ثابت شهری را در دوره زمانی کمتری برآورد می کند. ضمن آن که هر دو مدل در نشان دادن کم اثرترین متغیر موثر بر توسعه شهری مشابه بودند و شیب را دارای این ویژگی بیان داشتند. استفاده از داده های اصلاح شده در دو مرحله قبل برای انجام مدل سازی با رگرسیون لجستیک و تبدیل کاربری/پوشش زمین منجر به استخراج نقشه های شهری مختلف گردید که مقایسه نتایج آن ها از لحاظ معیارهای سیمای سرزمین نشان داد که مدل رگرسیونی به واقعیت نزدیکی بیشتری دارد. ضمن آن که نتایج حساسیت سنجی مدل به حذف متغیرهای مستقل نیز نشان داد که در هر دو مدل، کاربری های زمین های تحت کاشت و مرتعی دارای بیشترین قابلیت در توسعه شهر گرگان در دوره زمانی 2001-1987 بوده اند. ضمن آن که هر دو مدل مناطق جنگلی، زمین های بایر و شیب را دارای کم ترین اثر بر توسعه نشان دادند. در نهایت مقایسه دو مدل مورد استفاده در مطالعه نشان داد که مدل رگرسیون لجستیک لکه های شهری آینده را متمرکز تر، فشرده تر و بزرگ تر از مدل تبدیل کاربری/پوشش نشان می دهد.