نام پژوهشگر: سارا نصیری الموتی

بررسی جایگاه و کاربرد زبان فارسی و گویش رایج در شهر تنکابن با توجه به بافت و موقعیت و متغیرات سن، جنس، شغل، تحصیلات و زبان مادری همسر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  سارا نصیری الموتی   بهمن زندی

در این پژوهش تلاش شده است تا نقش اجتماعی زبان فارسی و گویش رایج در شهر تنکابن (گیلکی) مشخص شود. در این پژوهش 250 آزمودنی از مناطق مختلف شهر تنکابن به صورت تصادفی انتخاب شده اند. آزمودنیها براساس گروه سنی (زیر 10 سال، 11الی 16 سال، 17 الی 25 سال، 26الی 65 سال و 65 سال به بالا)، سطح تحصیلات (بیسواد، ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان، دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس/ دکترا)، جنس (مرد و زن)، شغل (آزاد، اداری، آموزشی و سایر) و زبان مادری همسر (گیلکی و غیرگیلکی) انتخاب شده اند. در این پژوهش پرسشنامه الگوی پژوهشی پاراشر (1980) مورد استفاده قرارگرفته است. از آزمودنیها خواسته شده که دو گونه ی زبانی فارسی و گیلکی را در شش حوزه اجتماعی خانواده، دوستی، همسایگی، داد و ستد، آموزش و اداری براساس یک میزان چهار گزینه ای «همیشه»، «اغلب»، «بعضی وقتها»، «هیچوقت» مشخص کنند. پرسشنامه شامل 36 سوال است که براساس درجه رسمیت حوزه ها به ترتیب از غیررسمی به رسمی مرتب شده اند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، اطلاعات توسط کامپیوتر پردازش شدند. روشهای آماری آزمون ت نمونه های مستقل، آزمون ت نمونه های زوجی و تحلیل واریانس یکطرفه جهت تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش به کار گرفته شده است. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان می دهد که تفاوت استفاده از دو زبان فارسی و گیلکی توسط گروه های مختلف جنسی از نظر آماری در حوزه های مختلف معنی دار می باشد. همچنین نتایج حاصل از یافته ها بیانگر این است که تفاوت معناداری در مورد کاربرد زبان فارسی در حوزه داد و ستد و نیز در مورد کاربرد دو زبان فارسی و گیلکی در حوزه آموزش توسط گروه های تحصیلی وجود ندارد. بنابراین جز در موارد ذکر شده در سایر حوزه ها تفاوت استفاده از دو زبان توسط گروه های تحصیلی معنی دار می باشد. ارتباط با گروه های مختلف سنی نیز اختلاف استفاده از دو زبان فارسی و گیلکی به جز حوزه های آموزش و اداری در سایر حوزه ها از نظر آماری معنی دار می باشد. یعنی گروه های سنی به صورت معنی دار بر میانگین کاربرد فارسی و گیلکی در حوزه اداری و آموزشی موثر نمی باشند. ضمناً مقایسه کاربرد زبان فارسی و گیلکی در رابطه با گروه های شغلی نشان می دهد که تفاوت معنی داری در کاربرد زبان فارسی توسط گروه های مختلف شغلی در حوزه داد و ستد وجود ندارد. اما در سایر حوزه ها تفاوت استفاده از دو زبان توسط گروه های مختلف شغلی معنی دار می باشد و در نهایت مقایسه کاربرد زبان فارسی و گیلکی در رابطه با زبان مادری همسر نشان می دهد که تفاوت استفاده از دو زبان تنها در حوزه های خانواده و همسایگی از نظر آماری معنی دار می باشد و در سایر حوزه ها تفاوت معناداری وجود ندارد. در مجموع نتایج حاصل از مقایسه کاربرد فارسی و گیلکی در رابطه با شش حوزه اجتماعی نشان می دهد که زبان فارسی، زبان غالب در هر شش حوزه می باشد و نیز عوامل اجتماعی سن، جنس، شغل، تحصیلات و زبان مادری همسر بر کاربرد دو زبان موثر می باشند و احتمال می رود که کاربرد گیلکی در میان گویشوران به تدریج کمتر شود و در آینده زبان فارسی به طور کامل جایگزین این زبان در تمام حوزه های اجتماعی گردد.