نام پژوهشگر: رضا مشکانی

ارزیابی برنامه های مدیریت فرهنگی و فوق برنامه دانشگاه فردوسی مشهد با استفاده از الگوی سیپ(cipp)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  رضا مشکانی   محمود سعیدی رضوانی

چکیده: الگوی سیپ الگویی است کل نگر و جامع که می تواند یک برنامه را بصورت سیستماتیک و همه جانبه بررسی کند. در این مطالعه برای بررسی زمینه، درونداد، فرایند و برونداد در جهت ارزیابی عملکرد برنامه های مدیریت فرهنگی و فوق برنامه دانشگاه فردوسی مشهد استفاده شد. در بخش زمینه، ضمن تجزیه و تحلیل اسناد موجود، با 28 نفر از جمله مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، معاونین و کارشناسان این دفتر، مدیر فرهنگی و فوق برنامه دانشگاه و کارشناسان این مدیریت، دبیران تشکلهای دانشجویی و مسئولین کانونهای فرهنگی و هنری دانشگاه مصاحبه شد، در بررسی درونداد برنامه های مدیریت فرهنگی و فوق برنامه در جهت مشخص کردن امکانات و منابع مالی و منابع انسانی و راهبردها و رویه ها، با مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، مدیر فرهنگی و فوق برنامه دانشگاه فردوسی مشهد و کلیه کارشناسان این مدیریت مصاحبه به عمل آمد. در بررسی فرآیند علاوه بر مصاحبه با تمام افرادی که در بخش زمینه با آنان مصاحبه به عمل آمد 5 برنامه مدیریت فرهنگی و فوق برنامه که در سال 1387 برگزار شد مورد بررسی و مشاهده قرار گرفت. در بررسی برونداد هم تعداد 356 پرسشنامه محقق ساخته با 55 عبارت جهت بررسی میزان تأثیر برنامه های مدیریت فرهنگی بر روی دانشجویان با توجه به نظرات آنها با مولفه های هویت دینی، هویت ملی، بینش سیاسی، پرورش نیروهای توانمند، مقوله های فرهنگی و هنری، ازدواج، اوقات فراغت و شادی و نشاط و در نهایت میزان رضایت کلی دانشجویان از برنامه های مدیریت فرهنگی و فوق برنامه توزیع شد. جامعه مد نظر در بخش برونداد شامل 5546 نفر از دانشجویان سال آخر دانشگاه فردوسی بودند. روش تحقیق ارزیابی است. جهت جمع آوری اطلاعات در ارزیابی زمینه، درونداد و فرایند ضمن بررسی و تجزیه و تحلیل اسناد و مدارک موجود از مصاحبه استفاده گردیده است. از نتایج این پژوهش آنکه عملکرد برنامه های مدیریت فرهنگی و فوق برنامه دانشگاه فردوسی در سطح بسیار نامطلوب ارزیابی می گردد. نیازسنجی در بخش زمینه صورت نمی گیرد و مدیران فرهنگی دانشگاه از بستر محیط اجتماعی و فرهنگی دانشگاه، پتانسیل ها و موانع آن جهت تحقق اهداف برنامه ها اطلاع کافی ندارند. به برنامه ریزی با توجه به اصول علمی، بی توجهی صورت می گیرد و اغلب برنامه ها بدون توجه به نیازهای دانشجویان برگزار می گردد. در بخش درونداد امکانات، منابع انسانی، منابع مالی و بودجه کافی برای برگزاری برنامه ها وجود دارد، اما منابع دروندادی به خوبی مدیریت نمی شوند و نحوه ی تخصیص منابع مادی و امکانات برای برگزاری برنامه های فرهنگی با دشواریهای فراوان روبه رو است. فرآیند اجرایی و نحوه ی اجرای برنامه ها توسط مدیریت فرهنگی و فوق برنامه بسیار نامطلوب است و بخش برونداد مشخص می کند که تأثیر برنامه های مدیریت فرهنگی و فوق برنامه با توجه به مولفه های پژوهش و میزان رضایت کلی دانشجویان از برنامه های این مدیریت به طور معناداری از نمره میانگین پایین تر و در حد اندکی بوده است.

اثرات کاهش بیان ژن پروتئین تیروزین فسفاتاز-1b ( ptp-1b) با استفاده از shrna بر مقاومت به انسولین القاء شده توسط پالمیتات در رده سلولی عضلانی c2c12
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1389
  سالار بختیاری   محمد تقی خانی

پیش زمینه: مقاومت به انسولین، نقص اصلی در دیابت نوع 2 و چاقی است که طی آن، تجمع لیپید همراه با افزایش بیان ptp-1b در عضله رخ می دهد. اهداف این مطالعه شامل بررسی اثرات کاهش بیان ptp-1b بر مقاومت به انسولین القاء شده با پالمیتات و همچنین متابولیسم درون سلولی پالمیتات در سلول های عضلانی c2c12 بود. مواد و روش ها: یک سل لاین c2c12 کاهش بیان یافته ptp-1b ایجاد شد. بیان ptp-1b، همچنین فسفریلاسیون و بیان پروتئین های irs-1 و akt، dgat1، spt و pgc1? مورد ارزیابی قرار گرفت. اثر کاهش ptp-1b بر برداشت گلوکز و متابولیت های پالمیتات از جمله دی آسیل گلیسرول (dag)، سرامید و تری گلیسرید بررسی شد. نتایج: در سل لاین c2c12 کاهش بین یافته، میزان بیان پروتئین ptp-1b، 62% کاهش یافت. در شرایط تیمار با پالمیتات و در حضور انسولین، فسفریلاسیون های مفید irs-1 و akt در سلول های کاهش بیان یافته نسبت به کنترل، به ترتیب 55/1 و 68/1 برابر افزایش نشان داد. غلظت های 5/0 و 75/0 میلی مولار پالمیتات، از طریق کاهش برداشت گلوکز در سلول های کنترل (به ترتیب 26% و 42%) و کاهش بیان یافته (به ترتیب 5/16% و 7/32%) در مقایسه با سلول های تیمار نشده، بطور قابل توجهی سبب القاء مقاومت به انسولین گردید. در حضور غلظت های 5/0 و 75/0 میلی مولار پالمیتات، برداشت گلوکز وابسته به انسولین در سلول های کاهش بیان یافته در مقایسه با کنترل، به ترتیب حدود 3 و 5/2 برابر بود. برخلاف سلول های کنترل تیمار شده با پالمیتات که محتوای dag و سرامید آنها افزایش نشان می دهد، سلول های کاهش بیان یافت? حاوی سطوح پایین تری از این متابولیت ها (001/0 p<) بود. محتوای تری گلیسیرید در سلول های کاهش بیان یافته تحت پالمیتات افزایش یافت، ولی در سلول های کنترل تقریبا بدون تغییر باقی ماند. تیمار با پالمیتات 5/0 و 75/0 میلی مولار تغییر معنی داری در میزان بیان پروتئین های spt و pgc-1? در سلول های کاهش بیان یافت? ایجاد نکرد، در حالیکه میزان بیان spt و pgc-1? در سلول های کنترل به ترتیب افزایش و کاهش یافت. در سلول های کاهش بیان یافت? و کنترل، در شرایط تیمار با پالمیتات میزان بیان پروتئین dgat1 بدون تغییر بود. بحث: کاهش بیان پروتئین ptp-1b می تواند منجر به بهبود برداشت گلوکز در میوتیوب ها گردد. بعلاوه، کاهش بیان ptp-1b در سلول های c2c12، متابولیسم پالمیتات را در جهت بیوسنتز تری گلیسرید و ? - اکسیداسیون پیش برده و بدینوسیله متابولیت های dag و سرامید را در سلول های عضلانی کاهش می دهد. این یافته ها پیشنهاد می کنند ptp-1b می تواند بعنوان یک هدف درمانی بالقوه در درمان مقاومت به انسولین، دیابت نوع 2 و سندرم متابولیک مورد توجه قرار گیرد.

بررسی مکانیسم ملکولی القاء بیان ژن پروتئین تیروزین فسفاتاز 1b(ptp1b) توسط پالمیتات در سطح نسخه برداری در رده سلولهای عضلانی c2c12
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  نرگس محمدتقوایی   محمد تقی خانی

چکیده پیش زمینه: فاکتورهای مسوول در تنظیم بیان ptp1b در وضعیت های متابولیک خاص شناخته نشده است. چندین فاکتور شامل گلوکز، انسولین، لپتین، اسیدهای چرب و التهاب احتمالا در تنظیم ptp1b نقش دارند. مطالعه حاضر بر روی نقش دو فاکتور پالمیتات و ماکروفاژ متمرکز است و اثرات این دو فاکتور را بر بیان ptp1b در سطح نسخه برداری مورد بررسی قرار می دهد. مواد و روشـها: سه قطعه با طولهای متفاوت از پروموتر ptp1b در وکتور pgl3-basic کلون گردید. فعالیت پروموتر در میوتیوبهای c2c12 و میوتیوبهای coculture شده (مستقیم و غیر مستقیم) با ماکروفاژها با استفاده از فعالیت لوسیفراز اندازه گیری شد. اثر nf-?b بر فعالیت پروموتر در میوتیوب ها و میوتیوبهای coculture شده با ماکروفاژها در حضور پالمیتات، با استفاده از مهار کننده اختصاصی nf-?bو emsa مورد مطالعه قرار گرفت. نقش جایگاههای خاص nf-?b بر روی پروموتر ptp1b با استفاده از فعالیت لوسیفراز کانستراکتهای قطعات مختلف پروموتر تعیین شد. پتانسیل فعالیت بایندینگ nf-?b به پروموتر ptp1b با استفاده از پروبهای ptp1b ( لیبل شده با بیوتین) مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه نقش دو مسیر سیگنالینگ مشتق از پالمیتات، سرامید و دی آسیل گلیسرول مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: پالمیتات فعالیت پروموتر ptp1b را در میوتیوبهای تیمار شده 32/1 برابر در مقایسه با میوتیوبهای تیمار نشده افزایش می دهد. همچنین پالمیتات قادر است فعالیت پروموتر ptp1b را به طور معنی داری در میوتیوبهای coculture شده به طور غیر مستقیم (48/1 برابر) و مستقیم (8/1) با ماکروفاژها افزایش دهد. مهار کننده nf-?b قادر است ترانس اکتیواسیون ptp1b توسط پالمیتات و پالمیتات- ماکروفاژ را به طور کامل مهار نماید. بر اساس نتایج emsa با استفاده از توالیهای محافظت شدهnf-?b ، فعالیت nf-?b در شرایط تیمار با پالمیتات و پالمیتات –ماکروفاژ افزایش می یابد. با توجه به نتایج بدست آمده از فعالیت لوسیفراز، جایگاههای 421-/408- و 935-/920- در بالادست ژن ptp1b نقش مهمی در فعالیت پروموتر ptp1b دارند.در آزمایشات emsa پروتئین های عصاره هسته میوتیوبهای تیمار شده با پالمیتات و پالمیتات- ماکروفاژ می توانند به جایگاههای 421-/408- و 935-/920- در بالادست ژن ptp1b باند شوند. سرامید فعالیت پروموتر ptp1b را در سلولهای میوتیوب افزایش میدهد. و توانایی پالمیتات و پالمیتات-ماکروفاژ در افزایش فعالیت پروموتر با استفاده از مهار کننده های سنتز سرامید مهار می شود. برعکس فعال کننده و مهارکننده مسیر pkc بر فعالیت پروموتر ptp1b اثری نداشتند. پالمیتات روی فعالیت پروموتر ptp1b ندارد. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد در حالیکه تیمار با پالمیتات به نحو معنی داری بیان ptp1b را در سطح نسخه برداری در میوتیوبها القاء می نماید حضور یک وضعیت التهابی که توسط ماکروفاژها اعمال می شود می تواند این اثر را در عضلات تشدید نماید. همچنین اثرات پالمیتات و پالمیتات –ماکروفاژ بر فعالیت پروموتر ptp1b از طریق فاکتور رونویسی nf-?b اعمال می شود و احتمالا پالمیتات و پالمیتات-ماکروفاژ فعالیت پروموتر ptp1b را بوسیله nf-?b و از طریق مسیر سرامید افزایش می دهند. کلمات کلیدی:پروتئین تیروزین فسفاتاز -1b، مقاومت به انسولین، پالمیتات، ماکروفاژ، سرامید، التهاب

مطالعه عملکردی هاپلوتیپ های ناحیه غنی از پورین بالادست ژن کاوئولین1 در بیماران مبتلا به اختلالات نورودژنرتیو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1391
  ابوالفضل حیدری   مینا اوحدی

کاوئولین1 (cav1) ژنی از خانواده پروتئین کاوئول است که سطح سیتوپلاسمی ساختار های کاوئول واقع در غشا سلولی را می پوشاند. در ناحیه بالادست ژن این پروتئین، ناحیه ای غنی از پورین وجود دارد که به شدت پلی مورف بوده و دارای موتیف های gaaa و ggaa می باشد که محل اتصال گروهی از فاکتورهای رونویسی نظیر ets، irf و stat4 است. . بیان افزایش یافته ژن cav1 در مدل های حیوانی بیماری ms و نیز مغز بیماران مبتلا به آلزایمر گزارش شده است. پس از تعیین توالی ناحیه مذکور در 625 بیمار مبتلا به اختلالات نورودژنرتیو (neurodegenerative disorders) و 610 فرد غیر مبتلا به اختلالات نورودژنرتیو، همراهی ناحیه مذکور بصورت افزایش هموزیگوسیتی به شکل هاپلوتیپ های معینی در تعدادی از بیماران مبتلا مشاهده گردید. با توجه به اتصال فاکتور های رونویسی موثر در فرایند التهاب، به ناحیه مورد نظر در بالادست ژن cav1 و نیز با توجه به این که التهاب بعنوان یک مکانیسم مشترک در فرایند نورودژنراسیون سلول های مغزی عمل می نماید به نظر می رسد ناحیه معرفی شده در سیستم عصبی ممکن است بصورت اختصاصیت بافتی(tissue specific) عمل نماید. در این مطالعه، نقش عملکردی هاپلوتیپ های هموزیگوت مرتبط با بیماری های ms، آلزایمر و پارکینسون در سه رده سلولی lan-5، n2a و u-87 مورد مطالعه قرار گرفت. اختلاف معناداری در بیان ژن cav1 بین هاپلوتیپ های بیماری و هاپلوتیپ کنترل مشاهده گردید(t-test p <0.0003). هدف از این تحقیق مطالعه عملکردی هاپلوتیپ های ناحیه غنی از پورین بالادست ژن 1caveolin- در بیماران مبتلا به اختلالات نورودژنرتیو است.

تخلیص و تعیین برخی خواص فیزیکوشیمیایی آنزیم گلوتامات دهیدروژناز از باکتری کوماموناس اسیدوارنس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  رضا مشکانی   محمد تقی خانی

گلوتامات دهیدروژناز ‏‎(gdh)‎‏ واکنش تبادل 2-اکسوگلوتارات و ال - گلوتامات را کاتالیز می کند. این آنزیم تقریبا درتمام ارگانیسم ها وجود دارد، زیرا نقش مهمی در متابولیسم واسطه ای اسیدهای آمینه و کربوهیدرات ها دارد. بر اساس مطالعه روی باکتریهای خاک، نشان داده شده است که کوماموناس اسیدوارنس که یک باکتری غیربیماری زای خاک است، فعالیت زیادی از ‏‎gdh‎‏ را دارد. در این مطالعه این آنزیم از این باکتری بعد از رشد آن در بهترین محیط کشت، استخراج و خواص فیزیکوشیمیائی آن بررسی شد. ال - گلوتامات در محیط کشت افزوده شد تا فعالیت ‏‎gdh‎‏ القا گردد. پس از رشد، سلول ها توسط سونیکه شدن خرد شدن و آنزیم از عصاره سلولی توسط رسوب گیری با سولفات آمونیم 35 درصد و بعد 70 درصد، رسوب داده شد. بعد از آن، نمونه توسط روشهای مختلف کروماتوگرافی، از جمله غربالگری ژل روی سفادکس 200-‏‎g‎‏، کروماتوگرافی تعویض یونی روی ‏‎-deae‎‏ سلولز وکروماتوگرافی تمایلی روی پورسیون بلو ‏‎mx-r‎‏ خالص شد. پیشرفت مراحل به تعیین جذب نمونه ها در 280 نانومتر و اندازه گیری فعالیت آنزیم، پیگیری شد. فعالیت ویژه آنزیم خالص شده 90/80 واحد بر میلی گرم، مرتبه خالص سازی 34/16 و بازده کار 48/18 درصد بود. همچنین خلوص و وزن مولکولی زیر واحدها آنزیم توسط الکتروفورز روی صفحه -‏‎sds‎‏ تعیین شد. بر طبق این نتایج وزن مولکولی زیر واحد آنزیم برابر 1+-47 کلودالتون تعیین شد. وزن مولکولی آنزیم طبیعی توسط ‏‎hplc‎‏ غربالگری ژل روی ‏‎tsk‎‏ ژل 3000‏‎sw‎‏ تعیین شد و برابر 5+-275 کیلودالتون بدست آمد. بنابراین احتمالا آنزیم شش زیر واحدی می باشد. همچنین کینتیک آنزیم خالص شده، بررسی شد. بر خلاف ‏‎nad+‎‏، آنزیم هیچگونه فعالیتی در حضور ‏‎nadp+‎‏ نشان نداد، پس آنزیم برای ‏‎nad+‎‏ ویژه است. ‏‎ph‎‏ بهینه آنزیم در واکنش تبدیل ال - گلوتاامات، 25/9 و در واکنش بالعکس، 25/8 تعیین گردید. مطالعه پایداری حرارتی آنزیم طی مدت 10 دقیقه نشان داد که آنزیم در 20 تا 37 درجه سانتی گراد پایداری است، حال آنکه سریعا در 55 درجه سانتی گراد غیرفعال می شود. پارامترهای ‏‎km‎‏ و ‏‎vmax‎‏ آنزیم نیز برای سوبستراهایش تعیین گردید.