نام پژوهشگر: رضا امیری فهلیانی

مطالعه توارث برخی صفات زراعی و ترکیبات عطری در برنج (oryza sativa l.) و مکان یابی ژن های کنترل کننده آنها با استفاده از نشانگر ریزماهواره
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1389
  رضا امیری فهلیانی   سعدالله هوشمند

برنج (oryza sativa l.) بعد از گندم، از غذاهای مهم ایرانیان بوده و حدود دو سوم کالری مورد نیاز مردم آسیا از برنج تأمین می شود. بعد از عملکرد، بهبود ظاهر دانه، کیفیت پخت، عطر و طعم برنج از دیگر اهداف مهم به نژادی در برنج می-باشند. هدف از اجرای این تحقیق بررسی توارث پذیری ویژگی های زراعی شامل ارتفاع گیاهچه، ارتفاع بوته، طول ساقه، تعداد پنجه، طول خوشه، طول و عرض برگ ماقبل برگ پرچم و ویژگی های کیفی از قبیل طول، عرض و شکل دانه قهوه-ای برنج و نقشه یابی مکان ژنی های ژنی (qtlهای) کنترل کننده این ویژگی ها و ترکیبات فرّار و عطری، با کاربرد نشانگرهای ریزماهواره بود. یکصد و سی و نه فامیل 3f، حاصل از تلاقی رقم موسی طارم و رقم 304، در قالب طرح آگمنت با 6 تکرار و با فاصله 25 × 25 سانتی متر در منطقه خانمیرزا از توابع شهرستان لردگان، استان چهار محال و بختیاری نشاءکاری شدند. در این آزمایش از نشانگرهای ریزماهواره (ssr) استفاده شد. تفکیک متجاوز فامیل ها برای تمامی ویژگی-ها دیده شد. مدل 2 پارامتری رگرسیون چندمتغیره شامل پارامترهای m و [a] برای توجیه میانگین نسل 3f از نظر ویژگی های مورد ارزیابی کفایت کرد. پارامتر [a] برای طول خوشه، طول برگ ماقبل برگ پرچم و ارتفاع گیاهچه معنی دار نشد. مدل 2 پارامتری رگرسیون شامل واریانس افزایشی و واریانس محیطی جهت توجیه تنوع موجود در فامیل ها کفایت داشت. ژن های کنترل کننده طول خوشه، طول برگ ماقبل برگ پرچم و ارتفاع گیاهچه در والدین پراکندگی کامل نشان دادند. بیشترین توارث پذیری خصوصی (84/0 ? ) مربوط به ویژگی های برنج قهوه ای و کمترین آن (2/0 > ) مربوط به طول خوشه و تعداد پنجه بود. تجزیه توده ای نسل های در حال تفرّق نشان داد که بیشترین آغازگرهای مرتبط، مربوط به شکل دانه با پنج آغازگر بر روی کروموزوم های 1، 4، 5 و 11 بود. کروموزوم های 4، 5 و 11 مکان های ژنی بیشتری را برای کنترل ویژگی های زراعی داشتند. با استفاده از روش تجزیه فاصله ای مرکب، qtlهای مرتبط با ارتفاع گیاهچه (qseh-4 و qseh-9) به ترتیب در مجاورت آغازگرهای rm17377 و rm24117 شناسایی شد. فاصله بین آغازگر و qtl مورد نظر به ترتیب حدود 94/3 و 7/2 سانتی مورگان بود که جهت استفاده از این آغازگرها در انتخاب، بسیار مناسب می باشند. مجموع سهم واریانس توجیهی توسط این دو مکان ژنی 74/59% بود. برای طول خوشه یک qtl بر روی کروموزوم 9 و در فاصله حدود 3/0 سانتی مورگانی با آغازگر rm24117 شناسایی شد. این qtl بصورت غالبیت ناقص عمل کرده و 46/14% از تنوع فنوتیپی را توجیه کرد. دو مکان ژنی برای تعداد پنجه، 3 مکان ژنی برای عرض برگ، 2 مکان ژنی برای طول دانه، 2 مکان ژنی برای عرض دانه و 2 مکان ژنی برای شکل دانه شناسایی شدند. برای ارتفاع بوته، طول ساقه و طول برگ، هیچ qtlی شناسایی نشد. از 14 مکان ژنی شناخته شده، 8 عدد بر کروموزوم 4، 5 عدد بر کروموزوم 9 و یک عدد بر کروموزوم 1 قرار داشتند. ارتفاع گیاهچه، تعداد پنجه، و طول دانه قهوه ای، qtlهایی با عمل فوق غالبیت داشتند. 14 ترکیب شیمیایی فرّار از جمله تترادکان، پنتا دکان، هگزادکان، هپتادکان، نونیل آلدهاید و لیمونین در برنج شناسایی شدند. سی و هفت مکان ژنی کنترل کننده بر کروموزوم های 1، 4، 6، 9، 11 و 12 برای ترکیب های فرّار شناخته شد، و کروموزوم های 9 و 4 بیشترین مکان ژنی کنترل کننده را بر خود جای دادند. بیست و نه مکان ژنی حالاتی از غالبیت را نشان دادند. مکان ژنی کنترل کننده ای برای ترکیب های بوتیل سیکلو بوتان و سیکلوپروپان شناسایی نشد. برای ترکیب های فرّار، هیچگونه هم پوشانی مکان ژنی با در نظر گرفتن موقعیت آنها مشاهده نشد. فاصله مطلوب بین نشانگر و qtl نیز بر اساس گزارشات متفاوت، فاصله های کمتر از 5/4 سانتی مورگان پیشنهاد شده است که در این آزمایش چندین مکان ژنی با چنین فاصله ای با نشانگر، شناسایی شده است.

اثر دور آبیاری، محلول پاشی سولفات روی و سولفات پتاسیم بر رشد، عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم برنج درپاتاوه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1391
  نجفعلی آرسته   شاهرخ جهان‏‎‎‏بین

به منظور بررسی توأم اثرات دور آبیاری و کاربرد عناصر پتاسیم و روی بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، میزان پرولین برگ دو رقم برنج چمپای محلی یاسوج و فیروزان آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1390 در منطقه ی پاتاوه ی یاسوج اجرا گردید. آبیاری به عنوان فاکتور اصلی در 3 سطح ( غرقابی، آبیاری غرقابی تا اشباع کامل خاک 3 روز پس از محو شدن کامل آب از سطح زمین و آبیاری غرقابی تا اشباع کامل خاک 6 روز پس از محو شدن کامل آب از سطح زمین)، عامل فرعی به صورت فاکتوریل شامل رقم در دو سطح رقم فیروزان و چمپای محلی و محلول پاشی در چهار سطح شامل (محلول پاشی با آب خالص، محلول-پاشی سولفات روی با غلظت 3 در هزار، محلول پاشی سولفات پتاسیم با غلظت 3 در هزار و محلول پاشی توأم سولفات روی و سولفات پتاسیم با غلظت 3 در هزار در دو مرحله اوایل ساقه رفتن و خوشه دهی) در کرت فرعی انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که اثر دور آبیاری، رقم، محلول پاشی و برهمکنش آن ها بر عملکرد شلتوک، اجزای عملکرد شلتوک، میزان کلروفیل کل برگ و پرولین برگ در سطح احتمال 1 ? معنی دار شد، بطوری که آبیاری غرقابی تا اشباع کامل خاک 6 روز پس از محو شدن کامل آب از سطح زمین باعث کاهش 22/27 و 71/44 درصدی عملکرد شلتوک به ترتیب در رقم های فیروزان و چمپای محلی و باعث افزایش 6/47 و 58/65 درصدی میزان پرولین برگ به ترتیب در رقم های چمپای محلی و فیروزان گردید. نتایج این آزمایش نشان داد که رقم فیروزان در شرایط تنش رطوبتی و بدون تنش رطوبتی از لحاظ عملکرد شلتوک و اجزای عملکرد شلتوک (تعداد خوشه-چه، تعداد خوشه در بوته، تعداد دانه پر در خوشه و وزن صد دانه) از رقم چمپای محلی برتر بود. همچنین نتایج نشان داد که محلول پاشی توأم سولفات روی و سولفات پتاسیم در شرایط تنش رطوبتی و بدون تنش باعث افزایش عملکرد و اجزای عملکرد شلتوک در هر دو رقم گردید. بین تیمارهای برهمکنش عدم تنش و رقم فیروزان با میانگین 36/1 کیلوگرم بر مترمکعب بهره وری آّب و برهمکنش آبیاری 3 روز پس از محو شدن آب از سطح زمین و رقم فیروزان با میانگین 35/1 کیلوگرم بر مترمکعب بهره وری آّب از لحاظ آماری تفاوت معنی داری وجود نداشت و با توجه به این نتیجه و میزان مساوی آب ورودی به کرت ها و صرفه جویی 10% آب مصرفی در تیمار آبیاری 3 روز پس از محو شدن آب از سطح زمین نسبت به تیمار غرقابی در هر دو رقم می توان گفت بهترین دور آبیاری، آبیاری غرقابی تا اشباع کامل خاک 3 روز پس از محو شدن کامل آب از سطح زمین می باشد.

تأثیر تاریخ کاشت و سن نشاءبر عملکرد خارج از فصل پیاز در مناطق گچساران و نورآباد ممسنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1391
  عبدالمجید کوچک نژاد   هوشنگ فرجی

به منظور بررسی تأثیر تاریخ کاشت و سن نشاء بر عملکرد خارج از فصل پیاز، آزمایشی در سال زراعی 91-1390 در دو منطقه گچساران و نورآباد ممسنی اجرا گردید. آزمایش به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. عامل های آزمایش شامل تاریخ کاشت در سه سطح (7 تیر، 22 تیر و 5 مرداد) به عنوان عامل اصلی، و ترکیب سن نشاء (سن نشاء در سه سطح 60، 75 و 90 روزه) و ارقام پیاز (در دو سطح شامل پریماورا و تگزاس ارلی وایت) به عنوان عامل فرعی بودند. نتایج نشان داد که تأثیر تاریخ کاشت، رقم، سن نشاء، برهمکنش تاریخ کاشت و رقم، برهمکنش تاریخ کاشت و سن نشاء، برهمکنش رقم و سن نشاء و برهمکنش سه گانه عامل های آزمایش بر عملکرد سوخ در هر دو منطقه مورد آزمایش معنی دار گردید. در منطقه گچساران، بیش ترین عملکرد سوخ از تیمار تاریخ کاشت 5 مرداد، سن نشاء 90 روزه در رقم پریماورا با میانگین 32/165 تن در هکتار و کم ترین عملکرد سوخ از تیمار تاریخ کاشت 7 تیر، سن نشاء 60 روزه در رقم تگزاس با میانگین 82/90 تن در هکتار به دست آمد. در منطقه نورآباد ممسنی، بیش ترین عملکرد سوخ از تیمار تاریخ کاشت 5 مرداد، سن نشاء 90 روزه در رقم پریماورا با میانگین 13/166 تن در هکتار و کم ترین عملکرد سوخ نیز از تیمار تاریخ کاشت 22 تیر، سن نشاء 90 روزه در رقم تگزاس با میانگین 14/89 تن در هکتار به دست آمد. بنابراین با در نظر گرفتن نتایج حاصله برای حصول بهترین نتیجه در کشت خارج از فصل پیاز در هر دو منطقه، تاریخ کاشت 5 مرداد و سن نشاء 90 روزه و رقم پریماورا توصیه می شود. همچنین در صورت کشت رقم تگزاس ارلی وایت برای منطقه گچساران، تاریخ کاشت 5 مرداد و سن نشاء 60 روزه و برای منطقه نورآباد ممسنی، تاریخ کاشت 7 تیر و سن نشاء 90 روزه پیشنهاد می گردد.

باززایی گیاهچه در تعدادی از توده های ایرانی گیاه دارویی هندوانه ابوجهل (citrullus colocynthis.l)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  زینب قاسمی   اسد معصومی اصل

هندوانه ابوجهل) .citrullus colocynthis l) از گیاهان دارویی مهم و متعلق به خانواده کدوئیان می باشد. با استفاده از کشت بافت می توان گیاهان دارویی مهم را به طریق رویشی تکثیر و ژنوتیپ آن ها را حفظ نمود و آن ها را از خطر انقراض حفظ کرد و از طریق تنوع سوماکلونال در جهت ایجاد تنوع های جدید گام برداشت. به منظور بررسی تکثیر رویشی این گیاه از طریق کشت بافت و تعیین بهترین ریزنمونه، ترکیبات هورمونی مناسب و باززایی مستقیم و غیرمستقیم از دو توده دهدشت و گچساران، پژوهشی در سال 1391 در آزمایشگاه مرکزی دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج به اجرا درآمد. در بررسی باززایی غیرمستقیم که با استفاده از ریزنمونه های ساقه و برگ صورت گرفت، جهت تعیین مناسب ترین نوع ریزنمونه و ترکیب هورمونی برای پینه زایی، آزمایش هایی با استفاده از ریزنمونه های ساقه و برگ و ترکیب های هورمونی bap (01/0، 0/1 و 1 میلی گرم در لیتر) همراه با naa (0/1، 1 و 5 میلی گرم در لیتر) و همچنین 2,4-d (1، 2 و 6 میلی گرم در لیتر) همراه با کینتین (1، 2 و 4 میلی گرم در لیتر) مورد آزمایش قرار گرفتند. برای بررسی باززایی غیرمستقیم شاخساره از پینه های بدست آمده، تاثیر تنظیم کننده های مختلف رشد شامل ترکیب های هورمونی bap (1/5، 1 و 5/0 میلی گرم در لیتر) همراه با naa (2 و 1/5 میلی گرم در لیتر) و نیز bap به تنهایی (1، 2، 3، 4 و 5 میلی گرم در لیتر) با تیمار شاهد (محیط کشت ms کامل، ms 2/1 و ms 1/4) بررسی شده و برای بررسی باززایی مستقیم از ریزنمونه های ساقه و برگ تیمارهای هورمونی bap (2، 1، 5/1و 05/ میلی گرم در لیتر) در ترکیب با naa ( 1/5، 1 و /0 میلی گرم در لیتر) و تیمار شاهد (محیط کشت ms کامل، ms1/2 و ms 1/2) مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمارهای ریشه زایی با استفاده از هورمون bap (5/1 و 1 و 0/5 میلی گرم در لیتر) در ترکیب با naa (2، 1/5 و 5/0 میلی گرم در لیتر)، bap به تنهایی (1، 2، 3، 4 و 5 میلی گرم در لیتر) در محیط ms کامل، 2/1 و 4/1 ms همچنین bap (0/1،0/2، 0/3 و 0/5میلی گرم در لیتر)، naa (0 ، 0/1، 0/2 و 0/3 میلی گرم در لیتر)، naa به تنهایی (0/5، 0/1، 0/7، 1 و 2 میلی گرم در لیتر) و تیمار شاهد مورد آزمایش قرار گرفتند. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاٌ تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. ترکیب هورمونی 1 میلی گرم در لیتر bap همراه با 0/1میلی گرم در لیتر naa برای ریزنمونه ساقه و برگ توده دهدشت پاسخ بهتری به پینه زایی نشان داد. در توده گچساران نیز، بالاترین میزان پینه زایی در ریزنمونه برگ با تیمار هورمونی 0/01 میلی گرم در لیتر bap و 1 میلی گرم در لیتر naa بود. برای ترکیب هورمونی دوم، توده دهدشت با ریزنمونه ساقه، در ترکیب هورمونی 2 میلی گرم در لیتر 2,4-d همراه با 1 میلی گرم در لیتر کینتین بهترین پینه زایی را نشان داد. در توده گچساران نیز، ریزنمونه ساقه در ترکیبات هورمونی 2 میلی گرم در لیتر 2,4-d و 4 میلی گرم در لیتر کینتین و 1 میلی گرم در لیتر 2,4-d و 1 میلی گرم در لیتر کینتین بهترین پینه زایی را نشان داد. در کل تیمار هورمونی bap همراه با naa در هر دو توده، پاسخ بهتری به پینه زایی نشان دادند. در باززایی غیرمستقیم نیز ریزنمونه برگ در ترکیب هورمونی 3 میلی گرم در لیتر bap و محیط کشت ms1/2 در هر دو توده دهدشت و گچساران و نیز در ریزنمونه ساقه ترکیب هورمونی 2 میلی گرم در لیترbap بهترین نتیجه را نشان دادند. استفاده از ریزنمونه ساقه در ترکیب هورمونی 5/1 میلی گرم در لیتر bap همراه با 1 میلی گرم در لیترnaa و همچنین 0/5 میلی گرم در لیتر bap همراه با 0/5 میلی گرم در لیتر naa در محیط کشت های ms کامل و ms1/2و ms 4/1 در توده دهدشت و ترکیب 1/5میلی گرم در لیتر bap همراه با 1 میلی گرم در لیترnaa از نظر تمام صفات اندازه گیری شده بهترین نتیجه را جهت باززایی مستقیم در توده گچساران نشان دادند. برای ریشه زایی در ساقه چه های حاصل از باززایی مستقیم و غیرمستقیم، تیمار هورمونی 5/05میلی گرم در لیتر bap به همراه 0/5میلی گرم در لیتر naa بهترین ریشه زایی را نشان دادند. در مجموع، باززایی مستقیم نسبت به باززایی غیرمستقیم، پاسخ بهتری به ریشه زایی نشان داد. توده دهدشت به باززایی مستقیم و غیرمستقیم بهتر پاسخ داد و بهترین ریزنمونه جهت باززایی مستقیم و غیرمستقیم در هر دو توده، ریزنمونه ساقه بود.

بررسی تحمل به سرمای ارقام کلزا در مرحله گیاهچه ای و ارتباط آن با نشانگر های ssr
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  زهرا برزن   مسعود دهداری

سرما یکی از مهم ترین تنش های غیرزنده است که رشد و تولید کلزا را در بسیاری از نقاط ایران تحت تأثیر قرار می دهد. به منظور شناسایی ارقام متحمل به سرما در کلزا (در مرحله گیاهچه ای) و یافتن نشانگر مولکولی ssrمرتبط با ویژگی های تحمل به سرما، این پژوهش به صورت کرت¬های خرده شده در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 4 تکرار اجرا گردید. کرت اصلی شامل درجه حرارت در 4 سطح 0، 5، ¬10 و 25(شاهد) درجه سانتی گراد و کرت فرعی 24 رقم کلزا شامل طلایه، تاسیلو، اکاپی، cr3189، cr3133، cr679، cr3250، cr677، cr3248، cr3141، cr3189، cr3152، cr3195، cr3186، h1750، h4722، h4815، h6059، h6486، h9209، h6018، h609، q6501، oct06 و swk5380 بودند. 10 روز بعد از کشت و اعمال تیمارها ویژگی های ظاهری و فیزیولوژیکی اندازه گیری شدند. طبق نتایج تجزیه واریانس، اثر سرما و رقم برای کلیه صفات معنی دار (01/0p ) بودند. برهمکنش سرما و رقم نیز برای تمامی صفات بجز کلروفیل معنی دار شد. تنوع وسیعی بین ارقام از نظر صفات مشاهده شد. همبستگی در هر دو شرایط عدم تنش و تنش حاکی از رابطه مثبت و معنی دار بین صفات فیزیولوژیکی سرعت فتوسنتز و کارایی مصرف آب لحظه ای به ترتیب با میزان (551/0= r) و (571/0= r) و صفات ظاهری وزن تر ریشه و وزن تر ساقه به ترتیب با میزان (792/0= r) و (840/0= r) بود. نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای بر اساس صفات ظاهری، ارقام را در چهار گروه قرار داد. نتایج حاصل از گروه بندی ارقام، نشان داد که دو رقم cr3141 و cr3189 متحمل به سرما می باشند. با توجه به نتایج شدت تنش، صفت کارایی مصرف آب لحظه ای با مقدار (805/0 si=)، بیشترین تأثیر را از تنش سرما پذیرفت. در بخش مولکولی از 10 جفت آغازگر ریزماهواره ای 27-19 نوکلئوتیدی استفاده شد. بعد از استخراج dna و تکثیر قطعات با استفاده از آغازگرهای ssr، نوارهای حاصله امتیازبندی شد و تجزیه های آماری صورت پذیرفت. متوسط محتوای اطلاعات چند شکلی (pic) برای آغازگرهای مورد ارزیابی 55/0 بود و میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار برای تمامی آغازگرها به ترتیب 35/0 و 41/0 محاسبه شد. تجزیه خوشه ای بر اساس داده های مولکولی با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش upgma، ارقام کلزا را در 3 گروه اصلی قرار داد که شباهت ها و تفاوت هایی با تجزیه خوشه ای بر اساس ویژگی های ظاهری داشت. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی، دو مولفه اول یعنی pca1 و pca2 به ترتیب 60/52 و 65/8 (مجموعاً 26/61%) از واریانس کل را توجیه کردند. یعنی نشانگرهای ssr مورد استفاده دارای توزیع نسبتاً مناسبی در سطح ژنوم بوده اند. نتایج حاصل از رگرسیون لجستیک نیز نشان داد که به دلیل ضریب تأثیر b بالا و مثبت، این احتمال وجود دارد که در شرایط تنش و عدم تنش بین برخی آلل ها با ویژگی های ظاهری و فیزیولوژیکی پیوستگی وجود داشته باشد.

شناسایی و ارزیابی شاخص های موثر در گزینش ژنوتیپ های متحمل به شوری در برنج (oryza sativa l)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  احمد مجیدی مهر   رضا امیری فهلیانی

توسعه و گسترش ژنوتیپ¬های برنج با عملکرد بالا یکی از هدف¬های مهم بهنژادی به شمار می-رود. شوری یکی از مهم¬ترین موانع کشاورزی است که باعث کاهش عملکرد می¬شود. به منظور شناسایی شاخص¬های موثر در گزینش ژنوتیپ¬های متحمل به شوری در برنج (oryza sativa l.) آزمایشی در سال 1391 در دانشکده¬ کشاورزی دانشگاه یاسوج، به صورت اسپلیت¬پلات در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. فاکتور اصلی شامل تنش شوری در 4 سطح ( 0، 44، ¬ 88 و 132 میلی¬مولار)، و فاکتور فرعی شامل 11 ژنوتیپ برنج (¬غریب، محلی یاسوج ، چمپا و شهری لوداب، 304، لنجان¬عسکری، کامفیروز، دم¬سیاه ¬ممسنی، موسی¬طارم، حسن-سرایی و دولار) بودند. صفات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی اندازه¬گیری¬شده شامل f0، fm، fv، fv/fm، شاخص کلروفیل برگ¬، قندهای محلول، پرولین و پروتئین محلول برگ بودند. صفات مورفولوژیکی اندازه¬گیری¬شده طول ریشه و ساقه، نسبت طول ریشه به ساقه، ارتفاع بوته، طول خوشه، طول و عرض برگ پرچم، نسبت طول به عرض برگ پرچم، و سطح برگ پرچم بوده، و عناصر سدیم و پتاسیم برگ و ریشه، و نسبت سدیم به پتاسیم برگ و ریشه اندازه¬گیری شدند. صفات دانه¬ای شامل تعداد دانه در خوشه، تعداد دانه پر و پوک در خوشه، میزان عقیمی خوشه، طول و عرض دانه، نسبت طول به عرض دانه و وزن صد ¬دانه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. برهمکنش ژنوتیپ و شوری بر پرولین و پروتئین محلول برگ در سطح یک درصد معنی¬دار شد. اثرهای ژنوتیپ و شوری برای صفات طول ساقه، نسبت طول ساقه به ریشه، ارتفاع گیاه و طول خوشه نیز معنی¬دار شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده¬ها برای صفات عناصر معدنی نشان دادند که اثر ژنوتیپ برای سدیم و پتاسیم برگ و ریشه، و نسبت سدیم به پتاسیم ریشه در سطح 1 درصد معنی¬دار شدند. تجزیه واریانس صفات دانه¬ای نشان داد که بین ژنوتیپ¬های مورد استفاده و سطوح مختلف شوری اختلاف معنی¬داری وجود داشت. برهمکنش شوری و ژنوتیپ بر صفات دانه¬ای بجز میزان عقیمی، غیرمعنی¬دار بود. نتایج رگرسیون گام به گام و تجزیه مسیر حاکی از آن بود که تعداد دانه در خوشه، قندهای محلول و تعداد دانه پوک در خوشه در شرایط بدون تنش، و میزان عقیمی خوشه و تعداد دانه پوک در خوشه در شرایط تنش، از اهمیّت نسبی بیشتری در عملکرد دانه برخوردار بودند و بنابراین می¬توانند در انتخاب غیر¬¬مستقیم برای عملکرد دانه در برنامه¬های اصلاحی مورد استفاده قرار¬گیرند. تجزیه به عامل¬ها، نشان داد که هشت عامل اول در شرایط تنش و عدم¬تنش به¬ترتیب 83 و 81 درصد از واریانس را توجیه کردند. اهمیت عوامل در دو محیط تنش و بدون تنش تا حدی متفاوت بود که این امر بایستی در اصلاح برای تحمل به شوری مدنظر قرار گیرد. براساس تجزیه به مولفه¬های اصلی، در سطوح شوری 44 و 88 میلی¬مولار دو مولفه اول و دوم 99 درصد و در سطح شوری 132 میلی¬مولار، 97 درصد از تنوع موجود در داده¬ها را به خود اختصاص دادند. در مولفه اول در هر 3 سطح شوری شاخص¬های yp، ys، sti، mp، gmp ، mh ، ysi و yi تأثیر مثبت داشته، که بر این اساس، مولفه اول را می¬توان پتانسیل عملکرد نامید و در نتیجه، انتخاب براساس این مولفه، ژنوتیپ¬هایی را گزینش ¬می¬کند که عملکرد بالا در شرایط تنش و بدون تنش دارند. تجزیه خوشه¬ای ژنوتیپ¬های مورد بررسی براساس شاخص¬های مورد بررسی، ژنوتیپ¬ها را در 3 گروه حساس، نسبتاً متحمل و متحمل گروه¬بندی¬کرد. گروه متحمل شامل ژنوتیپ¬های محلی ¬یاسوج، لنجان¬عسکری، شهری ¬لوداب و کامفیروز بودند. این ژنوتیپ¬ها دارای عملکرد بالا در هر دو محیط بودند و بنابراین می¬توانند در برنامه¬های اصلاحی برای مناطق مواجهه با تنش شوری توصیه شوند.

ایجاد تنوع ژنتیکی در توت فرنگی (fragaria ananassa) رقم کردستان با استفاده از مواد جهش زا و شناسایی ژنوتیپ های برتر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1393
  هلن رزمی   رضا امیری فهلیانی

تنوع ژنتیکی در گیاه توت فرنگی به دلیل تکثیر غیرجنسی، پایین است. از آنجاکه تنوع ژنتیکی مهمترین دستمایه برای اصلاح گیاهان می باشد، ایجاد تنوع از طرق مختلف نخستین گام در برنامه-های اصلاح نباتات می باشد. القای جهش یکی از روش های موثر جهت ایجاد و افزایش تنوع ژنتیکی بوده و استفاده از جهش زاهای فیزیکی و شیمیایی یکی از روش های القای جهش می باشد. به منظور تعیین دز مناسب اشعه گاما، غلظت مناسب کلشی سین و اتیل متان سولفونات (ems) جهت اجرای برنامه اصلاحی از طریق جهش و بررسی مقایسه ای تأثیر دزهای مختلف اشعه گاما، غلظت-های مختلف کلشی سین و ems بر خصوصیات ظاهری و کیفی نظیر تعداد برگ، سطح برگ، کلروفیل برگ، طول میوه، قطر میوه، شکل میوه، وزن تر و خشک میوه، حجم میوه، وزن مخصوص میوه، بافت میوه، قند، آب میوه، ph آب میوه، اسیدیته، شاخص طعم، آنتوسیانین و سه شاخص رنگ l، a* و b* و همچنین تغییر سطح پلوئیدی، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 11 تیمار شامل شاهد (بدون جهش)، ems با غلظت های 2/0، 3/0 و 4/0 درصد و کلشی سین با غلظت های 7/0، 9/0 و 1/1 درصد به مدت 72 ساعت در 5 تکرار و پرتو گاما با مقادیر 15، 30، 60 و 90 گری در 3 تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج در سال 92- 1391 اجرا شد. نتایج مربوط به تیمار پرتو گاما نشان داد که اثر تیمارها بر تمامی صفات بجز 5 صفت کلروفیل، وزن مخصوص، بافت میوه، ph و شاخص های a* و b* در سطح احتمال 1% معنی دار شده است. آزمون مقایسه میانگین برای صفات مورد مطالعه نشان داد که گیاهان پرتودیده از نظر بیشتر صفات مورد بررسی بجز سه صفت تعداد برگ، میزان قند و آنتوسیانین دارای ارزش کمتری می باشند. نتایج بررسی رگرسیونی اثر پرتو گاما نشان داد که دز مناسب پرتودهی برای ایجاد جهش در توت فرنگی رقم کردستان در حدود 30 الی 80 گری می باشد. نتایج تجزیه واریانس برای تیمار با ems نشان داد که اثر تیمارها برای صفات سطح برگ، قند، اسیدیته، شاخص طعم، آنتوسیانین و b* در سطح احتمال 1% و صفت قطر میوه، در سطح احتمال 5% معنی دار شده است و بقیه صفات اختلاف معنی داری نشان ندادند. با توجه به این که بیشتر صفات اختلافی با شاهد نشان ندادند، می توان گفت غلظت های انتخابی ems برای این گیاه کم بوده است. نتایج تیمار با کلشی سین نیز نشان داد که در 12 صفت از 21 صفت مورد بررسی، اختلاف معنی داری بین تیمارها با شاهد وجود دارد. صفات سطح برگ، کلروفیل، تعداد روزنه، طول میوه، قطر میوه، وزن تر و خشک میوه، حجم، قند، آب میوه، اسیدیته و آنتوسیانین در سطح احتمال 1% و صفت کلروفیل برگ در سطح احتمال 5% اختلاف معنی داری نشان دادند ولی برای سایر صفات اختلاف معنی داری مشاهده نشد. تعیین سطح پلوئیدی از طریق روش غیرمستقیم شمارش روزنه ها و مقایسه کلروپلاست های سلول های محافظ روزنه و روش مستقیم فلوسایتومتری انجام گرفت. نتایج ارزیابی سطح پلوئیدی، وجود سلول هایی را با دو سطح پلوئیدی، دیپلوئید و تتراپلوئید نشان داده و تمامی بوته های انتخاب شده برای فلوسایتومتری سطح پلوئیدی میکسوپلوئید را نشان دادند. بالاترین میزان تتراپلوئیدی در گیاهان میکسوپلوئید 89/80 و 1/80 درصد در تیمار 7/0 و 9/0درصد کلشی سین به دست آمد، به طور کلی، ارزیابی سطح پلوئیدی براساس فلوسایتومتری نشان داد که کاربرد ماده کلشی سین باعث افزایش سطح پلوئیدی شده ولی هیچ گیاهی با سطح پلوئیدی تتراپلوئید خالص مشاهده نشد. آزمون t برای بررسی صفات انجام گرفت که نتایج متفاوتی را در هر تیمار نشان داد.

گروه بندی تعدادی از ارقام ایرانی و خارجی برنج بر اساس ویژگی های ظاهری و نشانگر ssr
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  حنانه خوش چهره   مریم حسینی چالشتری

برنج یکی از مهم ترین مواد غذائی و منبع غنی از کربوهیدرات ها برای 90 درصد از مردم جنوب و جنوب شرقی آسیا است. این تحقیق جهت بررسی تنوع ژنتیکی مجموعه ای از 96 رقم ایرانی، خارجی و اصلاح شده برنج (oryza sativa l.)با استفاده از 25 نشانگر ssr پیوسته با صفات ظاهری انجام گرفت. تجزیه واریانس، تفاوت معنی داری برای 16 صفت ظاهری نشان داد و مقایسه میانگین نیز نشان داد که برخی از لاین های ارسالی توسط موسسه تحقیقات بین المللی برنج (irri)، از لحاظ عملکرد و صفات مهم زراعی دیگر نسبت به سایر ژنوتیپ ها برتری داشتند. تعداد دانه پوک و وزن هزاردانه به ترتیب دارای بیشترین و کمترین ضریب تنوع ژنوتیپی و فنوتیپی بودند. وراثت پذیری عمومی صفات از 97 درصد برای صفت عملکرد شلتوک تا 24 درصد برای صفت وزن هزاردانه متغیر بود. بر طبق نتایج حاصله، تمام 25 توالی ساده تکراری (ssr)، در 96 ژنوتیپ مورد مطالعه، چندشکلی نشان دادند و در مجموع 142 آلل با میانگین 68/5 آلل در هر جایگاه ژنی مشاهده شد. در میان نشانگرها، نشانگر rm117 و rm6836 دارای بیشترین تعداد آلل (8) و نشانگرهای rm7037، rm3909، rm1237، rm543، rm190 و rm5 دارای کمترین تعداد آلل (4) بودند. میانگین شاخص pic، نیز 762/0 برآورد شد. متوسط هتروزیگوسیتی بر اساس شاخص تنوع ژنی نی 765/0 از 587/0 تا 845/0، به ترتیب در نشانگر rm190 و rm6836 متغیر بود. دامنه شاخص تنوع شانون، بین 07/1 در rm190 تا 93/1 در rm6836 با میانگین 55/1 به ازای هر نشانگر بود. تجزیه خوشه ای به روشupgma بر اساس ضریب تطابق ساده، ژنوتیپ های مطالعه شده را بر اساس زمینه ژنتیکی آن ها به 6 گروه تقسیم کرد. از آنجا که استفاده از والدین مشابه در کارهای اصلاحی باعث کاهش تنوع ژنتیکی خواهد شد، از این اطلاعات برای طراحی تلاقی ها در جهت افزایش تنوع می توان بهره برد.

ارزیابی تنوع ژنتیکی برخی ژنوتیپ های بومی هندوانه ایرانی (citrullus lanatus var. lanatus) با استفاده از ویژگی های مورفولوژیک و نشانگرهای مولکولی issr
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1393
  حسین نهتانی   سید کاظم صباغ

هندوانه درحال حاضر در سراسر جهان به عنوان یک صیفی با ارزش کشت می شود. با توجه به اینکه تنوع ژنتیکی هندوانه های بومی ایران با استفاده نشانگرهای مولکولی (issr) بررسی نشده لذا به منظور بررسی تنوع ژنتیکی تعدادی از ژنوتیپ های بومی هندوانه ایرانی (citrullus lanatus var. lanatus) 17 ژنوتیپ هندوانه شامل 5 رقم بومی منطقه سیستان، 11 توده بومی سایر مناطق ایران و 1 رقم تجاری به نام ساکاتا مورد آزمایش قرار گرفتند. بخش مزرعه ای آزمایش در سال زراعی 92-91 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل اجرا شد. صفات اندازه گیری شده شامل وزن میوه، طول میوه، عرض میوه، ضخامت پوست، شکل میوه، رنگ پوست و رنگ گوشت میوه بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین ژنوتیپ ها اختلاف معنی داری از نظر تمام صفات ظاهری مورد بررسی وجود داشت. به منظور گروه بندی ژنوتیپ ها، تجزیه خوشه ای با استفاده از صفات مورفولوژیک و بر اساس فاصله اقلیدسی و به روش وارد انجام گرفت. براین اساس ژنوتیپ ها به چهار گروه تقسیم شدند. در این نوع خوشه بندی ژنوتیپ های بومی سیستان به صورت جدا و به همراه رقم تجاری ساکاتا در گروه اول و دوم قرار گرفتند. این ژنوتیپ ها خویشاوندی نزدیکی با همدیگر و با رقم تجاری ساکاتا نشان دادند. برای بررسی تنوع ژنتیکی ژنوتیپ های بومی هندوانه ایران و بر اساس مطالعات قبلی، 10 آغازگر استفاده شد. همه 10 آغازگر، چندشکلی بالا و نوارهای واضح و تکرارپذیری برای کلیه ژنوتیپ ها نشان دادند. با این تعداد آغازگر در مجموع 86 آلل تولید گردید که از این تعداد 73 آلل چندشکل بودند. میانگین محتوای اطلاعات چندشکل (pic) برای آغازگرهای مورد استفاده 83/0 بوده و از 52/0 برای آغازگر p4 تا 91/0 برای آغازگر ubc864 متغیر بود. دندروگرام حاصل از تجزیه خوشه ای به روش upgma مبتنی بر ضرایب تشابه ژنتیکی جاکارد، به راحتی توانست ژنوتیپ ها را در 6 خوشه اصلی قرار دهد. کمترین فاصله ژنتیکی بین ژنوتیپ های ساکاتا و بوشهر و بیشترین آن بین ژنوتیپ های مازندران و کرمان دیده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که نشانگرهای issr به طور موثری می توانند برای مطالعه تنوع ژنتیکی ژنوتیپ های هندوانه بومی ایران استفاده شوند و از میان آغازگرهای استفاده شده، آغازگرهای ubc864 و ubc823، مناسب ترین آغازگرها برای مطالعات بعدی تشخیص داده شد.

مقایسه بذر حقیقی سیب زمینی دورگ با غده بذری و ریزغده در کشت تابستانه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  محمد ضیائی   هوشنگ فرجی

چکیده سیب زمینی محصولی است که می تواند علاوه بر روش متداول تکثیر رویشی از طریق بذر حقیقی نیز تکثیرشود. آفات و بیماری ها که یکی ازمهمترین عوامل خسارت زا در سیب زمینی محسوب می گردند، به وسیله بذر حقیقی، برخلاف اندام های رویشی، قابلیت انتقال بسیار پایینی دارند. لذا به منظور بررسی پتانسیل بذر حقیقی سیب زمینی در مقایسه با غده بذری و ریزغده، آزمایشی در تابستان سال 1391 به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مرودشت واقع در استان فارس اجرا شد. عامل اصلی آزمایش شامل سه تاریخ کاشت، 20 تیر، 30 تیر و 9 مرداد بود و روش های تکثیری مختلف به عنوان عامل فرعی شامل سه رقم غده و ریز غده بذری (سانته، اگریا و مارفونا) و بذر حقیقی دورگ bss296 در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که اثر تاریخ کاشت بر عملکرد غده، وزن غده بازاری، تعداد غده بازاری و زیست توده معنی دار بود. همچنین اثر روش های تکثیری مختلف بر کلیه صفات مورد بررسی معنی دارگردید. برهم کنش فاکتور اصلی و فرعی در کلیه صفات غیر از عملکرد غده، تعداد غده های بازاری، تعداد کل ساقه و درصدماده خشک معنی دار شد. بیش ترین عملکرد بوته، در غده بذری رقم سانته معادل 52/36 تن در هکتار به دست آمد و کم ترین عملکرد بوته در ریز غده مارفونا با 07/19 تن در هکتار مشاهده شد. زمانی که وزن غده تولیدی در هر ساقه برآورد شد، بیش ترین عملکرد غده در بذر حقیقی تاریخ کاشت دوم برابر 43/28 تن در هکتار مشاهده گردید و کم ترین آن در غده بذری رقم اگریا و برابر با 27/7 تن در هکتار بود. براساس نتایج آزمایشات مناسب ترین رقم، جهت کاشت تابستانه و تولید غده خوراکی سیب زمینی در شهرستان مرودشت، غده بذری رقم سانته در تاریخ کاشت اول بود و جهت تولید غده بذری وریز غده سالم می توان استفاده از بذر حقیقی در تاریخ کاشت دوم را توصیه نمود.

تاثیر تنظیم کننده های رشد گیاهی (پاکلوبوترازول، سایکوسل، اتفن) بر عملکرد سوخ پیاز رقم گلدنا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1393
  هوشنگ فرجی

به منظور بررسی تأثیر تنظیم کننده های رشد بر عملکرد پیاز، این آزمایش در سال زراعی 92-1391 در منطقه ممسنی اجرا گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. عامل های آزمایش شامل: غلظت های مختلف پاکلوبوترازول در دو سطح (0 و 500 پی پی ام)؛ سایکوسل در سه سطح (0، 1500 و 3500پی پی ام) و اتفن در دو سطح (0 و 200 پی پی ام) بودند. خزانه گیری در شهرستان یاسوج انجام شد و 65 روز پس از خزانه گیری، انتقال نشا و کاشت در ممسنی صورت گرفت. نتایج نشان داد تاثیر محلول پاشی پاکلوبوترازول و سایکوسل بر عملکرد سوخ معنی دار گردید و اثر اصلی اتفن و برهمکنش عامل های آزمایشی بر عملکرد سوخ معنی دار نشد. بیش ترین و کمترین عملکرد به ترتیب مربوط به محلول پاشی 500 پی پی ام پاکلوبوترازول و شاهد به میزان 78/85 تن در هکتار و 65/22تن در هکتار بود. نتایج نشان داد که اثر پاکلوبوترازول و سایکوسل بر وزن سوخ معنی دار بود. بیش ترین و کمترین وزن سوخ از محلول پاشی با پاکلوبوترازول 500 پی پی ام و شاهد به مقدار 112/64 گرم و 93/14 گرم به دست آمد. در محلول پاشی با سایکوسل بیش ترین وزن سوخ در محلول پاشی با 3500 پی پی ام به مقدار 108/06 گرم و کم ترین وزن سوخ با محلول پاشی 1500 پی پی ام به میزان 96/88گرم به دست آمد. به طور خلاصه محلول پاشی 500 پی پی ام پاکلوبوترازول به دلیل داشتن عملکرد بالاتر به عنوان مناسب ترین تیمار معرفی می شود.

تعیین مکان های ژنی کنترل کننده عملکرد دانه و اجزا آن در عدس (lens culinaris medik)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1393
  میترا وندا   سعداله هوشمند

یک جمعیت شامل 120 فامیل f3 همراه والدین، با استفاده از نشانگر ssr، مورد ارزیابی قرار گرفت. نمودار توزیع فراوانی نشان داد که، برای تمامی ویژگی های مورد مطالعه تفکیک متجاوز فامیل هاوجود داشت. نتایج تجزیه میانگین نسل ها نشان داد که جزء افزایشی ژن ([a]) برای تمام صفات به جز قطر دانه و تعداد برگچه معنی دار بود.میزان وراثت پذیری در کلیه صفات مورد مطالعه، به جز صفت روز تا رسیدگی و روز تا غلاف دهی، پایین بود. لذا این صفات به شدت تحت تأثیر محیط بوده و اثر ژنوتیپ بر آن ها کم است بنابراین انتخاب در نسل های اولیه برای این صفات مناسب نیست. نتایج تجزیه همبستگی، رگرسیون و تجزیه مسیر در جمعیت مورد مطالعه نشان داد که صفات تعداد دانه در بوته، تعداد غلاف در بوته و وزن صد دانه تأثیرگذارترین صفات بر عملکرد دانه بوده و می توان آنها را جهت بهبود عملکرد دانه مورد استفاده قرار داد. بیست مکان ژنی کنترل کننده بیشترین مکان ژنی کنترل کننده بر روی گروه لینکاژی یک (lg1) قرار داشت. برای تعداد دانه در بوته یک qtl، برای تعداد غلاف در بوته یک qtl و برای عملکرد دانه یک qtl در فاصله نشانگری gllc538-ssr90 مشاهده شد که qtlهای کنترل کننده این صفات بسیار به هم نزدیک بوده و حالت چنداثری (پلیوتروپی) نشان دادند. نتایج نقشه یابی qtlهای کنترل کننده صفات زراعی حاکی از وجود qtlهایی با اثر غالبیت، افزایشی و فوق غالبیت برای صفات مورد مطالعه بود.

ارزیابی تحمل به شوری ارقام مختلف سورگوم در مرحله گیاهچه ای و ارتباط آن با نشانگر های مولکولیssr
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1393
  صغری خرمی پور   مسعود دهداری

تنش شوری پس از تنش خشکی، دومین عامل محدود کننده عملکرد گیاهان زراعی در سطح جهانی است. سورگوم بر اساس تقسیمبندی گیاهان از نظر تحمل به تنش شوری، در کلاس نیمه متحمل قرار می گیرد. در مرحله رویشی و مراحل اولیه زایشی، بسیارحساس بوده در حالی که در دوره گلدهی و مرحله پر شدن دانه به ترتیب کمترین حساسیت را به تنش شوری دارند. به منظور شناسایی ارقام متحمل به شوری در سورگوم (در مرحله گیاهچه ای) و یافتن نشانگر مولکولی ssrمرتبط با ویژگی های تحمل به شوری، این پژوهش در دو آزمایش جداگانه انجام شد.

ارزیابی چهار معیار فیزیولوژیک در گزینش واریته های گندم مقاوم به خشکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1377
  رضا امیری فهلیانی   محمدتقی آساد

خشکی یک عامل مهم محدود کننده تولید گیاهان زراعی در نواحی خشک و نیمه خشک است . شناسایی و فهم مکانیسم تحمل خشکی در ژنوتیپ های گندم مدت مدیدی است که هدف اصلی بهنژادگران بوده است . هدف از این تحقیق، تعیین این امر بود که آیا پتانسیل اسمزی برگ ، پتانسیل آماس برگ و دمای سایه انداز گیاهی می توانند به عنوان معیار گزینش ارقام مقاوم به خشکی مورد استفاده قرار گیرند. نه ژنوتیپ گندم نان و یک ژنوتیپ گندم ماکارونی مشخص از نظر مقاومت به خشکی در آزمایشات مزرعه ای در شرایط مطلوب و تنش رطوبتی (دیم) در سال 1376 کشت شدند. در هر آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار استفاده گردید. در هر دو شرایط کاشت ، تفاوت معنی داری از نظر پتانسیل آماس برگ ، و رابطه خطی معنی داری بین این شاخص و شاخص حساسیت به خشکی در مرحله ساقه رفتن در شرایط مطلوب رطوبتی دیده شد. ژنوتیپ ها از نظر دمای سایه انداز گیاهی در هر دو شرایط رطوبتی متفاوت بودند. رابطه خطی معنی داری بین دمای سایه انداز گیاهی و دیگر معیارها در شرایط مطلوب رطوبتی، و بین دمای سایه انداز گیاهی و پتانسیل آب اسمزی برگ در شرایط تنش رطوبتی دیده شد. نتایج نشان می دهد که استفاده از پتانسیل های آب و اسمزی برگ در شرایط تنش و دمای سایه انداز گیاهی در شرایط مطلوب رطوبتی در گزینش ژنوتیپ های مقاوم به خشکی موثر می باشد.