نام پژوهشگر: قدرت اله حیدری
فاطمه سالاریان نصرت اله صفاییان
چرای دام به طور مستقیم و یا غیر مستقیم بر ساختار و پویایی پوشش گیاهی و بانک بذر خاک مراتع تأثیر دارد. که این اثرات را می توان به وسیله قرق مورد ارزیابی قرار داد. هدف از این تحقیق شناسایی ترکیب گونه ای و مقدار بذر موجود در خاک و مقایسه آن با پوشش گیاهی در دو سطح قرق و خارج قرق در بخشی از مراتع چهارباغ استان گلستان بود. با توجه به مساحت منطقه در داخل قرق سه ترانسکت و در خارج قرق شش ترانسکت مستقر و بر روی هر ترانسکت ده پلات یک مترمربعی اندازه گیری شدند. به منظور ارزیابی پوشش گیاهی در هر پلات درصد پوشش تاجی هر گونه، درصد سنگ و سنگریزه، خاک لخت، لاشبرگ و تولید برآورد گردید. نمونه گیری بانک بذر خاک از دو منطقه قرق و چرا در دو عمق صفر تا 5 و 5 تا 10 سانتی متری خاک انجام و ترکیب و مقدار بانک بذر به روش جوانه زنی در گلخانه تعیین گردید. نتایج آنالیز پوشش گیاهی نشان داد که تعداد 34 گونه هم در منطقه قرق و هم در خارج قرق حضور داشتند اما 7 گونه فقط در منطقه قرق و 11 گونه تنها در منطقه خارج قرق ثبت گردیدند. نتایج آنالیز چند متغیره نشان داد که انجام قرق ترکیب گیاهی موجود در پوشش گیاهی منطقه را به طور معنی داری تحت تأثیر قرار داد. قرق باعث افزایش معنی دار در درصد تاج پوشش برخی گونه های مرغوب مرتعی گردید. همچنین حذف چرای دام به طور معنی داری افزایش درصد تاج پوشش همی کریپتوفیت ها، گندمیان، پهن برگان علفی و گیاهان چند ساله را در پی داشت. از نظر غنا و تنوع گونه ای تنها شاخص تنوع سیمپسون و همچنین تعداد گونه به طور معنی داری در منطقه قرق افزایش نشان دادند. قرق موجب افزایش معنی دار در تولید گندمیان شده در صورتی که بر تولید پهن برگان علفی اثر معنی دار نداشت. میزان تولید کل نیز به طور معنی داری از منطقه تحت چرای دام به داخل قرق افزایش یافت. درصد لاشبرگ در دو منطقه اختلاف معنی داری نشان نداد. نتایج آنالیز های بانک بذر خاک نیز نشان داد که تعداد 28 گونه متعلق به 15 تیره گیاهی در بانک بذر خاک دو منطقه قرق و خارج قرق شناسایی شد. بذر 18 گونه گیاهی مختص منطقه قرق و 25 گونه گیاهی تنها در فلور بانک بذر منطقه خارج قرق مشاهده شد. از این تعداد 8 گونه بین دو منطقه و هر دو عمق مشترک بودند. به طور کلی میانگین تراکم بذر در منطقه قرق 6/1726 و در منطقه خارج قرق 25/842 بذر در متر مربع بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شاخص های غنا و تنوع بانک بذر خاک در منطقه قرق به طور معنی داری در عمق صفر تا پنج سانتیمتری نسبت به عمق دوم بیشتر بودند. نتایج آنالیز چند متغیره نیز نشان داد که گونه های گیاهی بانک بذر خاک به طور معنی داری تحت تأثیر قرق قرار گرفتند. مقایسه ترکیب گونه ای بانک بذر خاک و پوشش گیاهی سطح زمین نشان داد که تعداد گونه های کمی بین آنها مشترک بودند و بسیاری از گونه ها در پوشش گیاهی بودند که در بانک بذر حضور مشاهده نشدند. از بین تیره های گیاهی موجود در پوشش گیاهی و بانک بذر خاک تیره کاسنی (compositae) به طور مشترک بیشترین حضور را هم در فلور بانک بذر خاک و هم در پوشش گیاهی منطقه داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که انجام قرق در کمتر از یک دهه برخی تغییرات را در پوشش گیاهی و بانک بذر خاک تا این زمان در این ناحیه رویشی در پی داشته است.
قهرمان قوردویی میلان قدرت اله حیدری
چکیده امروزه، رشد سریع جمعیت و به تبع آن مشکلات اقتصادی– اجتماعی بیش از هر زمان دیگری باعث تخریب و تهدید منابع طبیعی تجدیدشونده از جمله جنگل و مرتع می شود. هدف این مطالعه، بررسی اثرات اجرای طرح اسکان عشایر بر وضعیت اقتصادی – اجتماعی بهره برداران اسکان شده و وضعیت مراتعی که تعدادی از بهره برداران آن زندگی مبنی بر اسکان را پذیرفته اند در شهرستان ماکو، استان آذربایجان غربی بوده است. 3 متغیر وابسته در این تحقیق شامل "رضایت مندی اقتصادی بهره برداران از اجرای طرح اسکان عشایر"، " رضایت مندی اجتماعی بهره برداران ناشی از اجرای این طرح"، و "کاهش تخریب مراتع با اجرای طرح اسکان عشایر از دیدگاه بهره برداران" می باشند. بهره-برداران طرح اسکان عشایر در 9 سامان عرفی نمونه آمار را تشکیل می دادهاند. ابزار تحقیق، پرسشنامه و نمونه-گیری با روش تصادفی ساده بود. 90 پرسشنامه که از بهره-برداران اسکان شده حاصل شد با استفاده از فرمول کوکران تکمیل شد. برای تعیین وضعیت مراتع مورد مطالعه از روش شش فاکتوری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای همبستگی و مدل رگرسیونی لاجیت استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که عوامل تعداد بهره بردار، تعداد دام، میزان سواد، شغل اصلی و فرعی تأثیر مثبت و معنی داری در اجرای طرح اسکان عشایر دارد و متغیر سهم بهره بردار از مرتع، درآمد سالیانه و تعداد دام تأثیر منفی و معنی داری در رضایت مندی بهره-برداران از اجرای طرح اسکان داشته اند. بطوریکه با کاهش تعداد دام، مساحت مرتع و درآمد سالیانه تمایل به اسکان در بهره برداران افزایش خواهد یافت. همچنین مقایسه نتایج ارزیابی وضعیت مراتع در قبل و بعد از اجرای طرح اسکان تفاوت معنی داری را نشان می دهد. کلمات کلیدی: اسکان عشایر، عوامل اقتصادی – اجتماعی، وضعیت مرتع، مدل رگرسیونی لاجیت، ماکو
رهبر طهماسب حقیقی رضا تمرتاش
استفاده از دانش سنتی بهره برداران و به کارگیری آن می تواند در طراحی، تدوین و اجرای پروژه های اصلاح و احیاء مراتع نقش اساسی ایفا کند. تنوع شرایط اکولوژیکی مراتع بکارگیری و استفاده از دانش بومی و قابلیت های فردی را درمدیریت مراتع اجتناب ناپذیر نموده است. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر شیوه های سنتی بهره-برداری بر مدیریت مراتع از دیدگاه بهره برداران است. این تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی و مبتنی بر راهبرد پیمایشی است که در سامان های عرفی مراتع قشلاقی عشایر شش بلوکی شهرستان فراشبند واقع در استان فارس با ابزار تحقیق پرسشنامه ای انجام شده است. جامعه آماری97 بهره بردار چهار سامان عرفی است تعداد 57 نمونه از بین بهره برداران دارای بیش از ?? واحد دامی بطور تصادفی انتخاب شده-است. وضعیت مرتع در سامان های عرفی نیز با استفاده از روش شش فاکتوری اندازه گیری شده است. در این پژوهش تأثیر شیوه های سنتی از جمله، شناخت در نحوه استفاده از مراتع، شناخت از گیاهان مرتعی، فعالیت های شغلی بهره برداران و وضعیت مرتع در چهار سامان عرفی با مدیریت چرایی مراتع مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد بین میزان شناخت بهره برداران از گیاهان مرتعی و شناخت در نحوه استفاده از مراتع، با مدیریت چرایی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون من ویتنی نشان داد که شغل بهره برداران با مدیریت چرایی تأثیر معنی داری داشته است. در خصوص مقایسه وضعیت مراتع سامان-های عرفی نتایج آنالیز واریانس نشان می دهد سامان عرفی روحونی با سه سامان دیگر اختلاف معنی دار داشته که دلیل آن می تواند با کم بودن تعداد دام و وسعت زیاد مرتبط باشد. بطور کلی نتایج این بررسی نشان می دهد اگر چه آگاهی و تجربه شغلی بهره برداران منطقه بالاست اما بی نظمی، رقابت افراطی در بهره برداری، تعداد زیاد دام (بیش از دو برابر تعداد مجاز) و عدم رعایت زمان خروج دام از مرتع تأثیر توانایی فردی و دانش سنتی بهره برداران را کم رنگ و غیر ملموس نموده است.
عسگر حسین زاده قدرت اله حیدری
چکیده شیوه زندگی عشایر و نحوه بهره برداری آنها از مراتع در دوره های مختلف بسته به ایل و قلمرو مشترک تغییرات زیادی داشته است. شدت و ضعف این تغییرات که بر ساختار اجتماعی و اقتصادی زندگی عشایر موثر بوده نمی-تواند با نحوه مدیریت مراتع و تخریب آن بی ارتباط باشد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی بر پایداری اکولوژیک مراتع عشایر ایل شاهسون در دامنه های کوه سبلان است. در این راستا 4 سامان عرفی دلی قاسم، لاله لو، نبی چمنی و آرخ بندی با توجه به اهداف و فرضیات تحقیق انتخاب گردید. جامعه آمـاری این تحقیق حدود 70 نفر از بهره برداران (صاحبان پروانه چرا) بوده اند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 58 نمونه (نفر) انتخاب گردیده است. ابزار تحقیق پرسش نامه بوده که از طریق مصاحبه مستقیم با بهره برداران با روش تصادفی ساده در منطقه تکمیل گردید. متغیر وابسته در این تحقیق میزان پایداری اکولوژیک مراتع بوده که با الهام از شاخص های سلامت، وضعیت و تخریب مرتع تعیین گردیده است. برای پردازش و استخراج داده-های کمی و کیفی از نرم افزار spss استفاده شد. میزان همبستگی پایداری اکولوژیک مراتع با فاکتورهایی مانند تعداد دام، تعدد بهره بردار، وضعیت مرتع و میزان درآمد سالانه از طریق آزمون پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان می دهد بین میزان پایداری اکولوژیک مراتع با تعدد بهره-بردار، تعداد دام و درآمد سالیانه بهره برداران منطقه رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر هر چه تعدد بهره بردار، تعداد دام و دستیابی برای درآمد سالیانه بالاتر بیشتر باشد، میزان پایداری اکولوژیک مراتع کاهش می یابد. همچنین نتایج نشان می دهد بین میزان پایداری اکولوژیک مراتع با وضعیت مرتع و سابقه بهره برداران رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بطور کلی نتایج نشان می دهد پایداری اکولوژیکی مراتع بر حفظ خاک، تقویت و بهبود پوشش گیاهی و تولید علوفه اثر مستقیم داشته و می تواند بعنوان یکی از ابزارهای مهم تعادل ساختار اجتماعی و اقتصادی در محدوده های عرفی با توازن بین تعداد دام و تعدد بهره بردار، زمینه و انگیزه اشتغال پایدار را تضمین نماید. کلمات کلیدی: پایداری اکولوژیکی، ساختار اجتماعی و اقتصادی، وضعیت مرتع، عشایرایل شاهسون، ییلاق سبلان
عاطفه خانلری قدرت اله حیدری
اجرای طرحهای مرتعداری یکی از سیاستهای مهم و اصلی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور به منظور حفظ، اصلاح و احیاء مراتع است. تمایل اندک بهره برداران به بازنگری طرح ها یکی از چالش های اساسی است که توجه کارشناسان را در بخش مدیریت و آینده مرتع به خود معطوف نموده است. هدف از این مطالعه بررسی عوامل اقتصادی، اجتماعی، قانونی و فنی موثر بر میزان تمایل بهره برداران به تجدید نظر طرح های مرتعداری از دیدگاه بهره برداران است. این تحقیق از نوع توصیفی همبستگی است که در سامان های عرفی مراتع ییلاقی زیرحوزه دراسله شهرستان سوادکوه در استان مازندران انجام شده است. در این راستا 17 سامان عرفی که همگی دارای شیوه بهره برداری گروهی هستند انتخاب گردید. نمونه گیری به روش تصادفی ساده بوده و تعداد نمونه نیز با استفاده از فرمول کوکران 35 بهره بردار تعیین گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده که از طریق مصاحبه مستقیم با بهره برداران (صاحبان پروانه چرا) در منطقه تکمیل گردید. یافته های این پژوهش نشان می دهد بین عوامل فنی، اجتماعی و قانونی با میزان تمایل بهره برداران به بازنگری طرح ها رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. در صورتیکه بین عامل وضعیت اقتصادی با میزان تمایل بهره برداران به بازنگری طرح ها رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان می دهد که از بین متغیرهای تأثیرگذار بر میزان تمایل بهره برداران به بازنگری به ترتیب چهار متغیر عوامل فنی، اجتماعی، قانونی و اقتصادی مجموعاَ 90 درصد از واریانس میزان تمایل بهره برداران به بازنگری طرح های مرتعداری را تعیین می نمایند.
ایمان حقیان حسین بارانی
نظر به اهمیت مراتع و نظام بهره برداری در تامین نیاز غذایی روزانه بشر و هم چنین اهمیت انرژی به عنوان یکی از ارکان توسعه پایدار و تخمین بازدهی فعالیت های دامداری پژوهش حاضر در مراتع منطقه بلده نور در استان مازندران انجام گرفت. اساس این مطالعه بر انجام عملیات میدانی یکساله از 15 فروردین 1391 تا 15 فروردین 1392 انجام گرفته است. در این مطالعه به بررسی انواع فعالیت دام و دامدار، تقویم کاری دامداری، رژیم غذایی دام و شرایط پوشش گیاهی، تخمین انرژی مصرفی در دامداری، بیلان انرژی و بررسی سود مالی و ارزش گذاری اکوسیستم مرتعی پرداخته شده است. در ابتدا سه دامدار با سامان های عرفی مشخص انتخاب شد و در طول دوره یک ساله تمامی فعالیت دامی و دامداری، رژیم غذایی و شرایط پوشش گیاهی منطقه پایش شد. در مورد بیلان انرژی، میزان انرژی روزانه با معادله ماف و ضرایب نیکول سنجیده شد. با در نظر گرفتن ترکیب گله و دوره های کاری دامداری میزان کل انرژی مصرفی تعیین شد. با محاسبه تولیدات دامی و انرژی حاصله بیلان انرژی دامداری سنتی تعیین گردید. براساس نتایج بدست آمده، پنج دوره کاری با فعالیت های مختلف و تنوع تعداد و مدت زمان فعالیت دام تعیین شد. در زمان حضور دام در عرصه از 15 فروردین تا انتهای شهریور چرای ثابت بیشترین سهم و مدت زمان را در فعالیت روزانه دام داشته و از ابتدای مهر تا 15 آذر راهپیمایی توام با چرا بیشترین مدت زمان را در فعالیت روزانه دام به خود اختصاص داد. سه گونه bromus tomentellus، astragalus sp و artemisia aucheri بیشترین سهم را در رژیم غذایی دام در طول حضور دام در عرصه دارا بودند. به طور کلی گندمیان از فروردین تا شهریور سهم غالب در رژیم غذایی داشتند و از شهریور تا 15 آذر سهم بوته ای ها به شدت افزایش یافت به طوری که در آذر سهم بوته ای ها در رژیم غذایی دام به 70 درصد رسید. در زمینه کارآیی انرژی نتایج نشان داد در هر سه منطقه بیلان انرژی منفی بوده به طوری که در بهترین شرایط بازدهی دامداری سنتی 38 درصد تخمین زده شد. با بررسی درآمد و هزینه، سود مالی محاسبه شده و سپس ارزش هر هکتار مرتع بر پایه محصولات دامی برای هر هکتار مرتع 75000 تومان برآورد گردید.
عاطفه حیدری قدرت اله حیدری
این مطالعه با هدف شناسایی گیاهان از مراتع ییلاقی نمارستاق در استان مازندران، و مطالعه دانش بومی مردم محلی در ارتباط با گیاهان و عوامل موثر بر آن انجام شده است. برای دستیابی به این هدف، پس از شناسایی فلور منطقه و تفکیک گیاهان، به جمع آوری اطلاعات توسط مصاحبه های حضوری و با ارائه پرسشنامه به تعداد 214 نمونه، پرداخته شد. با توجه به فلور غنی منطقه، تحقیقات گسترده روی شناخت و چگونگی استفاده از گیاهان دارویی مرتعی کمک شایانی به صنعت داروسازی می نماید. با توجه به فاکتورهای موثر در میزان شناخت گیاهان دارویی توسط مردم بومی و محلی، در این مطالعه شغل، سن، جنسیت و میزان سواد در نظر گرفته شد. برای بررسی روابط بین هر یک از متغیر ها با میزان دانش بومی با توجه به ماهیت داده ها از آزمون های پیرسون، کندال تائو b و آزمون های ناپارمتری کروسکال والیس و من ویتنی استفاده گردید. برای بررسی اثر گروه های سنی بر میزان دانش بومی از آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شده و مقایسه میانگین از طریق آزمون دانکن صورت پذیرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که از 119 گونه شناسایی شده در منطقه 71 گونه متعلق به 67 جنس و 33 تیره گیاهی دارای کاربرد دارویی نزد مردم محلی منطقه بوده است. و در این بین تیره آفتابگردان با 12 گونه (21/16 درصد)، تیره نعنائیان با 10 گونه (51/13 درصد) و تیره گل سرخیان با 7 گونه گیاهی (54/9 درصد) بیشترین سهم را داشتند. 111 مورد کاربرد دارویی برای گیاهان منطقه ذکر شده است. بیشترین موارد مصرف سنتی که برای گیاهان منطقه ذکر شده به ترتیب، درمان کم خونی(71/11 درصد)، قابض (81/10درصد)، ضد نفخ، رفع یبوست و تب بر (09/9 درصد)، کاهش قند خون و سرفه و سرما خوردگی (1/8 درصد) و کاهش فشار خون (3/6 درصد) می باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ناپارامتری کروسکال والیس، نشان داد که بین مشاغل و سطح سواد مردم با میانگین دانش اتنوبوتانی منطقه رابطه معنی دار وجود دارد، و این رابطه در سطح پنج درصد معنی دار بوده است و افراد بی سواد و نیز خانه دار بالاترین میانگین دانش بومی را دارا بودند. همچنین نتایج آنالیز واریانس نشان می دهد بین میزان دانش بومی در گروه های سنی تفاوت معنی دار وجود دارد. مقایسه میانگین های آزمون دانکن نشان داد که بیشترین سطح دانش مربوط به گروه سنی بالای 75 سال می باشد همچنین نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ناپارامتری من- -ویتنی، نشان داد میانگین دانش بومی زنان نسبت به مردان بالاتر بوده است.
سارا فخرآبادی پور قدرت اله حیدری
این مطالعه به منظور بررسی اثر ویژگی¬های خاک و شیوه¬های مختلف بهره¬برداری (افرازی، مشاعی و شورایی) بر روی تنوع و غنای گونه¬ای در مراتع ییلاقی پلور در استان مازندارن انجام شد. سه سامان عرفی (بزرم موزک، چپک خاص و قاضی مزرعه) به گونه¬ای انتخاب ¬گردید که مناطق نمونه¬برداری در سه سامان عرفی دارای شرایط توپوگرافی مشابهی باشند. برای بررسی تنوع در هر سامان عرفی 30 پلات یک متر مربعی مستقر گردید و ثبت داده¬ها (نوع و تعداد گونه¬ها) در آن¬ها انجام ¬شد. نمونه برداری خاک از عمق 30-0 سانتیمتر در 5 نقطه از هر سامان عرفی انجام شد. در آزمایشگاه بافت، کربن آلی، اسیدیته خاک، هدایت الکتریکی و درصد رس، درصد سیلت و درصد شن، پتاسیم، منیزیم و فسفر قابل جذب خاک اندازه¬گیری شد. شاخص¬های شانون و سیمپسون برای تنوع و شاخص¬های مارگالف و منهنیک برای غنا و شاخص یکنواختی در هر سامان عرفی محاسبه شد. سپس مقایسه میانگین شاخص¬های تنوع، غنا و یکنواختی و مشخصات خاک از طریق آزمون دانکن انجام شد. همچنین به منظور بررسی رابطه ویژگی¬های خاک با شاخص¬های مختلف تنوع زیستی در سه سامان عرفی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. مطالعه ترکیب فلوریستیکی و غنای گونه¬ای سه سامان از طریق جمع آوری نمونه¬های گیاهی از منطقه و استقرار پلات¬های ویتاکر مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل اثر شیوه¬ی بهره¬برداری بر روی غنای گونه¬ای از مدل رگرسیون¬های خطی و گروهی استفاده شد. نتایج نشان داد که شیوه بهره¬برداری مشاعی تاثیر نامطلوبی بر تنوع گونه¬ای داشته و در مقایسه شیوه¬های شورایی و افرازی از نظر کیفیت تنوع بهتر و مشابه عمل کرده¬اند. از نظر خصوصیات خاک سامان عرفی بزم موزک با شیوه افرازی مقادیر مطلوب¬تری از خود نشان داده است. لذا می¬توان گفت در منطقه مورد مطالعه شیوه افرازی مدیریت مطلوب¬تری است طبق نتایج به دست آمده از نظر تیپ بیولوژیکی رابطه: همی¬کرپتوفیت > کامفیت > تروفیت > ژئوفیت و از نظر فرم رویشی رابطه: پهن برگ علفی > بوته > گندمی > درختچه و از نظر غنای گونه¬ای براساس پلات ویتاکر در سه سامان عرفی مورد بررسی، رابطه: بزرم موزک ( شیوه¬ی¬ بهره¬برداری افرازی) > چپک خاص (شیوه¬ی¬ بهره¬برداری مشاعی) > قاضی مزرعه (شیوه¬ی بهره¬برداری شورایی) برقرار است و در سطح 5 درصد اختلافشان معنی¬دار شده است. به طورکلی پوشش گیاهی منطقه بیشتر از گیاهان چندساله (فورب¬ها وگیاهان خشبی) تشکیل شده است که از مشخصه¬ی مناطق کوهستانی با اقلیم سرد ارتفاعات است و شیوه بهره¬برداری افرازی غنای گونه¬ای بالاتری داشت
حامد علیزاده جمشید قربانی
مراتع کشور با سطحی معادل 86 میلیون هکتار بیش از 53 درصد از مساحت ایران رادر بر می گیرد تردیدی وجود ندارد که این عرصه وسیع بستر تداوم حیات و توسعهء پایدار کشور بشمار می آید و مدیریت آن بدون توجه به ابعاد جمعیت و وضعیت اجتماعی و اقتصادی بهره برداران آن امکان پذیر نخواهد بود. امروزه اقتصاد بخش قابل توجهی از خانوارها، به مراتع وابسته است و کشور ما نیز از نظر تعداد جمعیت دام سبک در رده های بالای جهانی قرار دارد. به نظر می رسد در حال حاضر با توسعه شهر نشینی و جاذبه های شهری شاهد کاهش دلبستگی نسل جوان به حرفه شبانی باشیم و در این میان شاید رویکرد انتخاب نوع دام در بین بهره برداران مراتع کشور متأثر از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و شرایط اکولوژیکی باشد. پیش بینی می شود، در صورت ادامه یافتن روند کنونی، در ده سال آینده بقای این حرفه با خطر جدی روبرو شود. این تحقیق در نظر دارد نقاط ضعف و قوت رویکرد انتخاب نوع دام را در برخی سامان های عرفی مراتع شهرستان سوادکوه از دیدگاه بهره برداران مورد بررسی قرار دهد. هدف این مطالعه تعیین عوامل اقتصادی و اجتماعی موثر در انتخاب نوع دام و تعیین عوامل بوم شناختی موثر در انتخاب نوع دام و ارائه راهکارهای لازم در جهت انتخاب نوع دام مناسب در مراتع است. این تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی و مبتنی بر راهبرد پیمایشی است که در سامان های عرفی مراتع شهرستان سوادکوه منطقه خطیرکوه در استان مازندران انجام شده است. در این راستا 12 سامان عرفی انتخاب گردید و با توجه به اهداف و فرضیات تحقیق، 52 پرسشنامه از طریق مصاحبه مستقیم با بهره برداران در منطقه تکمیل شده است. جهت بررسی رویکرد انتخاب نوع دام در این پژوهش چهار شاخص عوامل اقتصادی، شرایط نگهداری، ساختار و توپوگرافی و پوشش گیاهی مرتع انتخاب شده است و تاثیر هر کدام از آنها بر رویکرد انتخاب نوع دام ارزیابی گردید. یافته های این پژوهش نشان داد که بین شاخص های انتخاب شده، عوامل اقتصادی (47/0)، عوامل شرایط نگهداری (56/0) و توپوگرافی (51/0) و پوشش گیاهی (50/0) با رویکرد انتخاب نوع دام ارتباط معنی داری وجود دارد.
فاطمه روحی قدرت اله حیدری
هدف این مطالعه، تعیین عوامل اقتصادی – اجتماعی و بررسی تأثیر این عوامل بر مشارکت بهره برداران در اجرای طرح های مرتعداری در مراتع شهرستان قائمشهر بوده است. با استفاده از بررسی همبستگی بین مشارکت بهره برداران و عوامل اقتصادی – اجتماعی و همچنین بکارگیری رهیافت مدل رگرسیونی لوجیت عواملی مانند مساحت مراتع بهره بردار، درآمد ماهانه یا سالانه، مقدار مالکیت زمین آبی، مقدار مالکیت زمین دیم، تعداد دام، سابقه بهره برداری، سن بهره بردار، میزان تحصیلات، اندازه خانوار، آگاهی از فعالیت های مرتعداری مورد بررسی قرار گرفت.
بهزاد فروتنی ذاکر قدرت اله حیدری
مدیریت پایدار مراتع نوعی مدیریت برای دستیابی به اهداف مشخص، با توجه به استمرار کارکردهای مطلوب مراتع، بدون اثر نامطلوب بر روی محیط فیزیکی و اجتماعی است. مفهوم معیارها و شاخص ها برای مدیریت پایدار مراتع مستلزم توسعه و گسترش هر چه بیشتر پژوهش ها در سطوح محلی است. هدف از این تحقیق بررسی و مقایسه نقطه نظر کارشناسان و بهره برداران در ارتباط با مشارکت مردم در مدیریت پایدار مراتع است. به نظر می رسد هر چه مشارکت مردم در ارتباط با مراتع بیشتر باشد کمک بهتری به حفظ و احیای مراتع می کند. از این رو این تحقیق کمک به سنجش تاثیر میزان مشارکت بر مدیریت پایداری مراتع خواهد کرد. این تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی است که در سامان های عرفی مراتع دشت بهار شهرستان همدان انجام شده است. نمونه گیری به روش تصادفی ساده بوده و تعداد نمونه نیز با استفاده از فرمول کوکران 53 بهره بردار تعیین گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده که از طریق مصاحبه مستقیم با کارشناسان و بهره برداران (صاحبان پروانه چرا) در منطقه و تکمیل گردید. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار 16spss و 7eviews استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد بین دیدگاه کارشناسان و بهره برداران در زمینه مشارکت در مدیریت پایدار مراتع اختلاف نظر معنی داری وجود دارد، بطوریکه کارشناسان منابع طبیعی مهمترین عامل در مشارکت برای مدیریت پایدار مراتع را استفاده بهره برداران غیر مجاز از مراتع می دانند در حالی که بهره برداران مراتع مهمترین عامل را کنترل تعداد دام مجاز تلقی می کنند. همچنین نتایج حاصل از آزمون من ویتنی نشان داد که عوامل تعداد افراد تحت تکفل، میزان درآمد، میزان سواد، تعداد دام تاًثیر مثبت و معنی داری در مشارکت بهره برداران برای مدیریت پایدار مراتع داشته اند. بطوریکه با افزایش تعداد افراد تحت تکفل، میزان سواد، تعداد دام، میزان درآمد مشارکت بهره برداران نیز بیشتر می شود.