نام پژوهشگر: مهناز صباغ بجستانی
مهناز صباغ بجستانی سیدرضا موسوی حرمی
چکیده منطقه بجستان در جنوب غربی استان خراسان رضوی و در حریم شهرستان های فردوس و گناباد با مختصات ´34° 30 تا °35 عرض شمالی و °58 تا 58° 30´طول شرقی واقع گردیده است. این ناحیه از نظر ساختاری در بخش شمالی بلوک لوت (شرقی ترین بخش خرد قاره ایران مرکزی) واقع شده است. به منظور بررسی سازند جمال در منطقه بجستان یک برش چینه شناسی با مختصات جغرافیایی 58° 10.53´ طول شرقی و 34° 31.8´ عرض شمالی در 10 کیلومتری شمال شهرستان بجستان (کوه قراول) برداشت گردیده است. ضخامت کل سازند جمال در این منطقه 350 متر اندازه گیری شده است. سازند جمال در این برش به سه قسمت سنگ آهک، دولومیت با میان لایه هایی از آهک دولومیتی و سنگ آهک با میان لایه های دولومیتی قابل تقسیم است. مطالعات سنگ شناسی انجام شده بر روی 132 مقطع نازک میکروسکوپی منجر به شناسایی چهار مجموعه رخساره ای شده است که عبارتند از: مجموعه رخساره ای a (شیل، دولومادستون، مادستون و باندستون استروماتولیتی)، مجموعه رخساره ای b (پکستون پلوئیدی، پکستون اینتراکلستی پلوئید دار، پکستون اینتراکلستی بیوکلست دار و پکستون پلوئیدی بیوکلست دار)، مجموعه رخساره ای c (گرینستون آنکوئیدی و پکستون/ گرینستون آنکوئیدی بیوکلست دار) و مجموعه رخساره ای d (پکستون بیوکلستی). این مجموعه های رخساره ای در یک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ و به ترتیب در زیر محیط های پهنه جزر و مدی، لاگون، پشته سدی و دریای باز نهشته شده اند. بر طبق مطالعات پتروگرافی انجام شده فرآیند های دیاژنتیکی از قبیل میکریتی شدن، نئومورفیسم، سیمانی شدن، فشردگی، دولومیتی شدن، ددولومیتی شدن، انحلال، شکستگی و تشکیل رگه در سنگ های سازند جمال تشخیص داده شده اند. فرآیندهای دیاژنتیکی تشخیص داده شده سازند جمال در منطقه بجستان در محیط های دیاژنتیکی دریایی، متئوریک، تدفینی و در هنگام بالا آمدگی گسترش یافته اند. آنالیز عنصری سنگ آهک های سازند جمال نیز شرایط دیاژنز متئوریک و تدفینی را تائید می کند و همچنین رابطه بین sr/ca با منگنز نشان دهنده کانی شناسی اولیه از نوع کلسیت با منیزیم بالا است. مطالعات پتروگرافی دولومیت های سازند جمال منجر به شناسایی پنج نوع دولومیت (دولومیت های زینوتاپیک a، دولومیت های ایدیوتاپیک p، دولومیت های ایدیوتاپیک e، دولومیت های ایدیوتاپیک s و دولومیت های ایدیوتاپیک c) شده است که مدلهای سبخایی و تدفینی (کم عمق تا متوسط) برای آنها پیشنهاد شده است. با توجه به اندازه کوچک دولومیت های زینوتاپیک a و همچنین مقادیر بالای sr در آنالیز عنصری این نوع از دولومیت ها، احتمالاً کمتر تحت تاثیر فرآیندهای دیاژنتیکی قرار گرفته و در شرایط دریایی تشکیل شده اند. مقدار آهن و منگنز بدلیل مشاهده کانی اکسید آهن در نمونه ها، بالاتر از دولومیت های دیاژنتیکی ثانویه است. با توجه به اندازه دولومیت های متوسط بلور ایدیوتاپیک s و درشت بلور ایدیوتاپیکs و همچنین مقادیر بیشتر عناصر fe، mn و na و مقادیر کمتر sr در دولومیت های درشت بلور نسبت به متوسط بلور چنین استنباط می شود که دولومیت های درشت بلور در عمق تدفین بیشتری نسبت به دولومیت های متوسط بلور تشکیل شده اند. مطالعات چینه نگاری سکانسی نشاندهنده وجود 2 سکانس رسوبی در برش مورد مطالعه است. مرز سکانسی زیرین در این برش از نوع فرسایشی و مرز فوقانی آن مشخص نمی باشد. بازسازی جغرافیای قدیمه ناحیه مورد مطالعه در زمان پرمین نشان دهنده این است که رسوبات سازند جمال در طی 6 مرحله مختلف پیشروی و پسروی آب دریا نهشته شده اند.