نام پژوهشگر: راضیه فولادوند
راضیه فولادوند بهرام علیزاده
اندازه گیری مستقیم بلوغ حرارتی سنگ منشأ همواره با مشکلاتی همراه می باشد. بدین جهت از روش هائی هم چون تاریخچه تدفین و مدل سازی حرارتی برای ارزیابی سنگ منشأ استفاده می شود. در صورت عدم دسترسی به نمونه ها با برون یابی و درون یابی داده های موجود توسط این روش ها نقیصه ارزیابی برطرف می شود. در این مطالعه به بررسی پتانسیل هیدروکربورزائی سنگ منشأهای احتمالی، تاریخچه حرارتی و تدفین میدان نفتی بینک در مجاورت خلیج فارس و در 22 کیلومتری شمال غرب بندر گناوه پرداخته شده است. بدین منظور 43 نمونه خرده سنگ حفاری از سازندهای پابده، گورپی، لافان و کژدمی چاه های 2، 4، 6 و 18 جهت انجام آنالیز راک ایول 6 انتخاب گردید. به منظور اندازه گیری انعکاس ویترینایت توسط میکروسکوپ پیشرفته2 axioplan از بین نمونه های آنالیز شده 21 نمونه با محتوای کربن آلی (toc) مناسب انتخاب و از آن ها مقطع صیقلی تهیه شد. بر اساس نتایج حاصله از راک ایول 6 مواد آلی موجود در سازندهای پابده، گورپی، لافان تلفیقی از کروژن های نوع ii و iii و مواد آلی موجود در سازند کژدمی نیز تلفیقی از این دو را با درصد بیشتر کروژن نوع iii را نشان می دهند. فعالیت احتمالی گسل خارک میش و ایجاد بلندی قدیمی در مرکز این میدان باعث کاهش toc سازند لافان و سازند کژدمی شده است. ماسرال های یافت شده در سازند گورپی وجود لیپتینایت ها، ویترینایت ها و اینرتینایت ها را در کنار یکدیگر اثبات و تصدیق کننده مخلوط کروژن نوع ii و iii است. وفور ویترینایت و اینرتینایت در مقاطع بررسی شده سازند لافان بیانگر سهم بیشتر کروژن نوع iii نسبت به نوع ii است. مدل های tmax و easy%ro بیانگر وارد شدن سازند گورپی، لافان و کژدمی در اوایل پنجره نفت زایی و سازند گدوان در اواخر مرحله نفت زایی است. سازند پابده فقط در چاه شماره 6 به نفت زایی رسیده و دلیل آن ضخامت بیشتر سازند آغاجاری است. بر اساس نتایج مدل سازی جرارتی، جریان های حرارتی mw/m280، 76، 69 و 72 به ترتیب برای چاه های شماره 2، 4، 6 و 18 حاصل شد که از جریان حرارتی موجود در میادین مجاور بیشتر است و دلیل احتمالی آن می تواند عبور گسل خارک ـ میش از مرکز این میدان باشد. بررسی تاریخچه تولید نفت بیانگر زایش نفت در تمامی سنگ منشأهای این میدان قبل از ته نشست پوش سنگ های مرتبط و بعد از تشکیل نفت گیرها در سازندهای پابده، گورپی و لافان، همزمان با آن برای سازند کژدمی و قبل از آن برای سازند گدوان بوده است. نتایج حاصل از مدل سازی تجمع هیدروکربن را در مخازن آسماری، بنگستان و خامی توجیه می نماید و میزان تقریبی 200 متری را برای فرسایش سازند آغاجاری پیشنهاد می کند. با توجه به موقعیت چاه ها، ضخامت امروزی و فرسایش سازند آغاجاری می توان دریافت که ضخامت اولیه سازند آغاجاری در یال ها بیشتر بوده و بیانگر ته نشست آغاجاری همزمان با کوهزایی است.