نام پژوهشگر: نعمت ضیایی
طاهره امیرشکاری نعمت ضیایی
هدف از این آزمایش بررسی اثرات سطوح مختلف عصاره آبی و پودر اندامهای هوایی گیاه خارخاسک روی عملکرد تولیدی، شاخصهای کیفی تخممرغ و فراسنجههای خونی مرغهای تخمگذار در طول دوره تخمگذاری (28 تا 40 هفتگی) بود. 210 قطعه مرغ تخمگذار نژاد های– لاین w36 سن 28 هفته به طور تصادفی به 5 تیمار و هر تیمار شامل 6 تکرار و هر تکرار شامل 7 قطعه مرغ تخمگذار تقسیم شدند. این آزمایش بر پایه طرح کاملا تصادفی انجام شد. تیمارها شامل: 1 t(0)، 2t (5 میلیگرم)، 3t (10 میلیگرم) عصاره آبی اضافه به آب آشامیدنی و 4t (5 میلیگرم) و 5t (10 میلیگرم ) پودر اندامهای هوایی به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به جیره مرغهای تخمگذار اضافه شد. نتایج نشان داد که مصرف خوراک روزانه در طول دورههای 30-1 (001/0p?)، 60-30، 90-60، و درکل دوره 90-1 روز معنیدار شد (05/0p<). ضریب تبدیل خوراک در طول دورههای 60-30 (05/0p<)، 90-60 و درکل دوره 90-1 روز معنیدار شد (05/0p<). درصد تولید تخممرغ در دورههای 60-30 (05/0p<)، 90-60 (01/0p?) و در کل دوره 90-1 روز معنیدار شد (05/0p<). وزن تخممرغ در دورههای 30-1، 90-60 و در کل دوره 90-1 روز معنیدار شد (05/0p<). وزن توده تخممرغ در طول دورههای 30-1 (001/0p?)، 60-30 (05/0p<)، 90-60 (05/0p<) و درکل دوره 90-1 روز (01/0p?) معنیدار شد. تیمارها اثر معنیداری روی واحد هاو نداشتند (05/0<p). وزن و ضخامت پوسته تخممرغ به طور معنیداری افزایش یافت (001/0p?). کلسترول زرده و رنگ زرده تخممرغ به طور معنیداری کاهش یافت (001/0p?). فراسنجههای خونی شامل کلسترول (05/0p<)، گلوگز و تریگلیسرید خون (001/0p?) به طور معنیداری کاهش یافت. ولی سطوح مختلف عصاره آبی و پودر گیاه خارخاسک اثر معنیداری بر hdl، ldl و پروتئین کل پلاسما نداشت (05/0<p). بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش استفاده از 5 میلیگرم پودر گیاه خارخاسک اثرات بهتری بر خصوصیات تولیدی مرغهای تخمگذار تجاری داشته و جهت استفاده در جیره توصیه میشود.
امین اغماضی نعمت ضیایی
در این آزمایش تأثیر سطوح مختلف سبوس گندم به همراه یا بدون آنزیم بر عملکرد رشد، وزن لاشه و متابولیت¬های خونی جوجه¬های کبک مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 72 قطعه جوجه یک¬ روزه کبک به 8 تیمار و 3 تکرار و تعداد 3 قطعه جوجه در هر تکرار با میانگین وزنی یکسان تقسیم شدند. تیمارها شامل چهار سطح سبوس گندم (0، 10، 15 و20 درصد) و دو سطح آنزیم (0 و 05/0 درصد) بود. داده¬های به دست آمده به صورت آزمایش فاکتوریل 4×2 در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار مقایسه شدند. جوجه¬ها از سن 1 تا 30 روزگی با جیره آغازین، 30 تا 60 روزگی با جیره دوره رشد و 60 تا 90 روزگی با جیره دوره پایانی تغذیه شدند. محاسبه میزان مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک بصورت ماهیانه انجام شد. در سن 90 روزگی ابتدا جوجه¬ها وزن کشی و سپس جوجه¬ها کشتار شد و نمونه های خون جهت تعیین غلظت گلوکز، تری¬گلیسرید، کلسترول و لیپوپروتئین با چگالی بالا تهیه گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که استفاده از سبوس، آنزیم و اثر برهم¬کنش سبوس و آنزیم بر مصرف خوراک ماه اول، ماه دوم، ماه سوم و کل دوره معنی¬دار شده (05/0>p). بیشترین مصرف خوراک در تیمار 10% سبوس با آنزیم مشاهده گردید. میانگین افزایش وزن جوجه کبک¬ها نبز در ماه اول، ماه دوم، ماه سوم و سه ماهه در سطح 5درصد معنی¬دارگردید (05/0>p).و در تیمار 10 درصد سبوس با آنزیم بیشترین افزایش وزن ثبت شد. تاثیر آنزیم و سبوس بر ضریب تبدیل جوجه¬ها در ماه اول معنی¬دار نبود (05/0>p).اما در ماه دوم، ماه سوم و کل دوره معنی¬دار بود (05/0>p). اثر برهم¬کنش سبوس و آنزیم در ماه اول و سوم معنی¬دار نبود (05/0>p) ولی در ماه دوم و کل دوره معنی¬دار بود (05/0>p). در تمامی موارد اندازه¬گیری شده تیمار 10درصد سبوس با آنزیم بهترین عملکرد را نشان داده و سطح 20 درصد سبوس بدون آنزیم کمترین مصرف خوراک، پایین¬ترین افزایش وزن و بالاترین آفزایش وزن را داشت .
آسیه سلاجقه نعمت ضیایی
به منظور بررسی اثر نانو ساختارهای جاذب تانن برای استفاده موثر از دانه سورگوم با تانن بالا در جیره غذایی جوجه های گوشتی آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی روی 160 جوجه گوشتی نر سویه راس 308 طی یک دوره 42 روزه با چهار تیمار، چهار تکرار و ده پرنده در هر تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل گروه شاهد، 4/1 نانو جاذب تانن به همراه 30 درصد سورگوم، 16/1 نانو جاذب تانن به همراه 30 درصد سورگوم، 30 درصد سورگوم به تنهایی بود. صفات عملکردی به صورت دوره ای اندازه گیری شدند نتایج نشان داد که اثر تیمارها بر صفات عملکردی شامل مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی در دوره آغازین معنی دار نشده، اما افزایش وزن تفاوت معنی داری را نشان داد که بیشترین آن مربوط به گروه آزمایشی 16/1 نانو جاذب تانن به همراه30 در صد سورگوم بود. در دوره رشد و پایانی استفاده از 16/1 نانو جاذب تانن به همراه 30 در صد سورگوم منجر به افزایش معنی دار وزن روزانه شد و کاهش معنی دار مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی نسبت به شاهد شد (05/0 p?). بین هیچ یک از تیمارهای آزمایشی اختلاف معنی داری از نظر کلسترول، hdl، ldl و tg مشاهده نشد (05/. p?).گلوکز در گروه آزمایشی سورگوم تانن بالا کمترین میزان را نشان داد که اختلاف معنی داری با گروه های دریافت کننده نانو جاذب تانن داشت (05/0 p?). آلبومین و پروتئین خون در گروه آزمایشی 16/1 نانو جاذب تانن به همراه 30 در صد سورگوم به طور معنی داری بیشترین میزان را به خود اختصاص داد (05/0 p?). تاثیر تیمارهای آزمایشی بر وزن نسبی اجزای لاشه معنی دار نبود (05/0 p?). در آزمایش های مربوط به کیفیت گوشت بین تیمارهای آزمایشی در ظرفیت نگهداری آب، تیوباربیتوریک اسید و diripping loss اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0 p?) اما در اسیدیته گوشت و cooking loss اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0 p?). قابلیت هضم پروتئین و چربی در بین گروه های آزمایشی اختلاف معنی-داری را نشان داد (05/0 p?) که بیشترین قابلیت هضم مربوط به گروه آزمایشی 16/1 نانو جاذب تانن به همراه 30 در صد سورگوم بود.