نام پژوهشگر: حسین بارانی
محسن شرافتمند راد منصور مصداقی
لاشبرگ در فرایندهای بیلان آبی یک مرتع اهمیت ویژه ای دارد اما اطلاعات اندکی در این رابطه وجود دارد. در این تحقیق تأثیر لاشبرگ در میزان گیرش بارندگی و تأثیر آن در حفظ رطوبت خاک سطحی با استفاده از یک باران ساز مصنوعی در مراتع استپی پارک ملی خبر در استان کرمان مورد مطالعه قرار گرفته است. بر اساس رابطه تعیین حجم نمونه، 90 قاب یک مترمربعی به طور تصادفی در عرصه قرارداده شد. در هر یک از این قابها پوشش تاجی و سطح لاشبرگ برآورد گردید. سپس به منظور توزین، لاشبرگ درون قابها جمع آوری گردید. برای محاسبه زیتوده بالای سطح زمین از روش نمونه گیری دوبل استفاده گردید. برای نشان دادن رابطه بین لاشبرگ تولیدی با پوشش تاجی، سطح لاشبرگ و زیتوده بالای سطح زمین از ماتریس همبستگیها و روش رگرسیونی گام به گام استفاده گردید. در نهایت متغیر پوشش تاجی در مدل باقی ماند که رابطه آن با لاشبرگ به صورت خطی و ضریب تبیین آن 95/0 بود. لذا پوشش تاجی معیار مناسبی برای برآورد میزان لاشبرگ در درمنه زارهای مناطق خشک و نیمه خشک است. در ادامه بعد از تعیین شدت متوسط بارندگی های معمول منطقه، مقدار هدررفت گیرش لاشبرگ با ترسیم منحنی های خیسی و خشکیدگی لاشبرگ محاسبه گردید. نتایج نشان داد که به طور متوسط 64/0 درصد بارش شبیه سازی شده به وسیله لاشبرگ گیرش شده است. برای بررسی نقش گیرش لاشبرگ در حفظ رطوبت خاک سطحی، رطوبت cm5 اولیه سه خاک شامل خاک لخت، خاک با لاشبرگ خیس و خاک با لاشبرگ خشک با استفاده از روش وزنی اندازه گیری شد. نتایج مربوط به رطوبت خاک سطحی نشان داد که لاشبرگ به طور معنی داری سرعت خشکیدگی خاک سطحی را کاهش می دهد و در این رابطه، گیرش نور توسط لاشبرگ نقش مهم تری نسبت به گیرش بارندگی دارد.
سیده زهره میردیلمی حسین بارانی
بوم شناسی گیاهی و دانش بومی از جایگاه والایی در طبیعت بخصوص در حوزه مدیریت منابع طبیعی و مرتعداری برخوردار است. تحقیق حاضر در دو جنبه بوم شناختی، جهت ارزیابی موثرترین پارامترهای محیطی (خاکی، پستی و بلندی و اقلیمی) بر پراکنش و استقرار پوشش گیاهی و جنبه اتنوبوتانی، جهت ارزیابی دانش بومی مردم ترکمن حوزه کچیک انجام گردید. در این راستا اطلاعات مورد نیاز در جنبه بوم شناختی از طریق پلات اندازی و نمونه برداری از پوشش گیاهی و خاک به ترتیب با استفاده از روش های تصادفی سیستماتیک و زیگزاکی و در جنبه اتنوبوتانی با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل عوامل محیطی و پوشش گیاهی با استفاده از روش آنالیزهای چندمتغیره انجام شد. همچنین آنالیز بررسی اسانس با استفاده از آنالیز gc/ms برای گونه بومادران (achillea millefolium l.)، از شاخص ترین گونه موجود در منطقه با توجه به نتایج بوم شناختی و اتنوبوتانیکی صورت پذیرفت. نتایج تحقیق حاصل نشان داد، عوامل پستی و بلندی و خاکی از بیشترین تأثیر در پراکنش گروه های عمده اکولوژیک در منطقه برخوردار هستند و مردم منطقه نه تنها دارای اطلاعات ارزشمندی در زمینه خواص درمانی گونه های دارویی هستند، بلکه درمورد خصوصیات اکولوژیکی گیاهان (اتنواکولوژی) نیز اطلاعات ذیقیمتی دارند که حتی بدون نیاز به مطالعات بوم شناختی و صرف هزینه و زمان زیاد جهت پلات اندازی، می توان پراکنش تقریبی آنها را نیز برآورد نمود. نتیجه حاصل، اهمیت مکتوب سازی این دانش گرانبها را بیش از پیش نمایان می سازد. همچنین نتایج آنالیز بررسی اسانس از گونه گیاهی بومادران، ترپینولن را با 81 درصد از عمده ترین ترکیبات روغن اسانس معرفی نموده است. با توجه به کثرت ترکیب فوق در اسانس گیاه مورد نظر و در ترکیب با سایر عناصر عمده مستخرجه، مصرف آنرا در طب سنتی منطقه به عنوان کرمکش، ضدعفونی کننده، مسکن و ضد التهاب قوی قابل بحث می سازد که لزوم بررسی عملکرد دارویی گیاه را در شرایط آزمایشگاهی بر روی مدل های حیوانی و بالینی مطرح می سازد.
حمید رضا سعیدی گراغانی حسین بارانی
مراتع کشور با سطحی معادل 86 میلیون هکتار بیش از 53 درصد از مسـاحت ایران را در بر می گیرد. تردیدی وجود ندارد که این عرصه وسیع بستر تداوم حیات و توسعه پایدارکشور بشمار می آید و مدیریت آن بدون توجه به ابعاد جمعیت و وضعیت اجتماعی و اقتصادی بهره برداران آن امکان پذیر نخواهد بود. هدف این مطالعه، بررسی رقابت در بهره برداری و تأثیر آن بر وضعیت و میزان تولید علوفه مراتع است. این تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی و مبتنی بر راهبرد پیمایشی اســت که در سامان های عرفی مراتع ییلاقی دماوند بخش لاریجان در استان مازندران انجام شده است. در این راستا 15 سامان عرفی در سه شیوه بهره برداری انتخاب گردید و با توجه به اهداف و فرضیات تحقیق، 88 پرسشنامه از طریق مصاحبه مستقیم با بهره برداران (صاحبان پروانه چرا) در منطقه تکمیل گردیده است. وضعیت مراتع در سامان های عرفی نمونه نیز با استفاده از روش چهار فاکتوری و میزان تولید علوفه از طریق روش قطع و توزین اندازه گیری شده است. جهت بررسی رقابت و ارائه راهکار مناسب برای حفظ پایداری اجتماعی و اکولوژیکی مراتع در این پژوهش چهار شاخص وضعیـت اقتصادی بهره برداران، تعدد بهره بردار، مدیریت چرا و شیوه بهره برداری به عنوان عوامل ایجـاد رقابت در سـامان های عرفی انتخاب شده و تأثیر هر کدام از آن ها بر روی وضعیت و میزان تولید علوفه مراتع اندازه گیری و ارزیابی گردید. یافته های این پژوهش نشان می دهد نوع حقوق عرفی (شیوه بهره برداری) بر وضعیت و تولید علوفه مرتع اثر معنی داری داشته است و مقایسه میانگین ها نیز نشان داد در شیوه بهره برداری افرازی بهترین وضعیت و تولید علوفه وجود دارد. نتایج آزمون همبستگی نشان می دهد بین شاخص های وضعیت اقتصادی بهره برداران در سامان های عرفی با وضعیت و میزان تولید علوفه رابطه معنی داری وجود ندارد. نتایج آزمون همبستگی نشان می دهد بین تعداد بهره برداران هر سامان عرفی با وضعیت و تولید مرتع رابطه منفی وجود دارد. همچنین یافته های تحلیل همبستگی نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری بین رعایت شاخص های مدیریت چرایی با وضعیت و تولید علوفه مراتع وجود دارد. به طوری که هر چه میزان رعایت شاخص های مدیریتی در مراتع افزایش می یابد وضعیت و میزان تولید علوفه دام نیز افزایش می یابد.
زینب بابایی جویباری حسین بارانی
مدیریت چرا شامل تعیین تعداد مطلوب دام، زمان مناسب چرا،سیستم های مناسب چرا، نوع دام یا مخلوطی از گونه های دامی مناسب و توزیع مطلوب چرا است. طرح مدیریت چرا با تکیه بر کنترل در مولفه تعداد دام در زمان چرا در سطح کشور در ادارات کل منابع طبیعی استانها در حال اجراست . هدف این مطالعه،ا رزیابی پروژه مدیریت چرا در منطقه ییلاقی کیاسر از دیدگاه بهره برداران و کارشناسان است. جامعه آماری بهره برداران ?? سامان عرفی شهرستان ساری در استان مازندران بودند ، نمونه آماری، بهره برداران پروژه مدیریت چرا در ?? سامان عرفی و کارشناسان مرتبط با پروژه مدیریت چرا است . در هر سامان عرفی بهره بردارانی از بین سه گروه دارای دام کم (کمتر از ?? دام ) ،دام متوسط (??-??? ) و دام زیاد (بیشتر از ??? دام ) بطور تصادفی انتخاب شدند . مجموعا تعداد ?? پرسشنامه مربوط به ?? خانوار بررسی و تحلیل گردید.در همه سامان های عرفی از ? بهره بردار و در سامان های عرفی آلشکوه توسه و آلشکوه منزل دره از ? بهره بردار پرسشنامه تهیه گردید. جامعه آماری بخش کارشناسی، کارشناسان اداره منابع طبیعی کل و ادارات تابعه استان مازندران بوده که به نوعی با طرح مرتعداری به صورت مستقیم و غیر مستقیم ارتباط داشته اند (حدود ?? نفر ) که تعداد?? نمونه از بین آنان انتخاب شد. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده و نمونه گیری بهره برداران با استفاده از روش تصادفی انجام گرفت. . در این تحقیق وضعیت مرتع در هر یک از سامانهای عرفی نیز با استفاده از روش شش فاکتوره محاسبه گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که دیدگاه کارشناس و بهره بردار درباره موفق دانستن پروژه مدیریت چرا و زیر پروژه مدیریت تعداد دام مجاز معنی دارند و برای زمان ورود و خروج دام معنی دار نشدند. بهره برداران زیر پروژه دام مجاز و زمان ورود دام را موفق و کل پروژه را موفق می دانند. بین سواد و پذیرش پروژه مدیریت چرا رابطه معنی داری وجود ندارد ، بین سواد و شاخص تخریب مرتع رابطه معنی داری وجود نداشت . بین کلاس آموزشی و شاخص تخریب مرتع رابطه معنی داری بدست نیامد.
سمیه نصرتپور حسین بارانی
دانش بومی، دانش گروه های انسانی در ارتباط با زمینه های مختلف زندگی است که از تعامل با محیط طبیعی و اجتماعی و از طریق آزمون و خطا در خلال زمان شکل گرفته و عمدتاً شفاهی و نامکتوب است. گیاه شناسی مردم شاخه ای اهمیت یابنده از مردم نگاری دانش های سنتی است که در دهه های اخیر در جهان مورد توجه روزافزون قرار گرفته است. در این مطالعه هدف شناسایی گیاهان ناخواسته و بررسی دیدگاه بهره برداران مرتعی در مورد این گیاهان است. این مطالعه یک پژوهش کیفی است و شناسایی گیاهان ناخواسته از طریق مصاحبه و حضور مستمر در بین دامداران روستای چهارباغ شهرستان گرگان صورت گرفت. روش بررسی شامل مصاحبه، مشاهده و ثبت داده ها از طریق یادداشت برداری و ضبط صدا بود. نمونه گیری گیاهان بر اساس نظر دامداران مرتع انجام گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، مطالب فیش نویسی و دسته بندی شد. آنگاه مطالب مرتب شده به اوراق سفید منتقل گردید. نتایج نشان می دهد که بومیان در هر منطقه به دلیل همزیستی تنگاتنگی که با محیط دارند اطلاعات زیادی در مورد گیاهان ناخواسته مرتعی دارند. مردم محلی به این اعتقاد دارند که هیچ گیاهی در داخل مرتع ناخواسته نبوده و یک گیاه ممکن است از نظر چرای دام کم ارزش باشد اما از این گیاه، در موارد دیگر می شود استفاده نمود اطلاعاتی که این افراد دارند بسیار باارزش بوده و در موارد زیادی با یافته های دانشمندان در کتب علمی هم خوانی دارد و بایستی این یافته ها جمع آوری شده و به صورت مکتوب در آیند تا تدوین آنها باعث غنای دانش موجود درباره گیاهان گردد.
محمدرضاa شهرکی احمد عابدی
منابع طبیعی به عنوان بستر اصلی موجودات زنده به ویژه انسان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد تا آن جا که آن را از بزرگ ترین نعمت های خدادادی و از با ارزش ترین ثروت های ملی یک کشور به شمار می آورند. مراتع نیز به عنوان بخشی از منابع ملی، بهره برداری صحیح توأم با عملیات اصلاح و احیاء آن ها می تواند نقش اساسی در جهت حفظ آب و خاک و تأمین نیازمندی های کشور در زمینه فرآورده های پروتئینی داشته و پوشش های گیاهی مرتع ارائه کننده خدماتی است که هر یک از آن ها ارزشی به مراتب بیشتر از علوفه را دارند. بنابراین تخریب و از بین بردن این منابع موجب بروز حوادث ناگواری خواهد شده که در زندگی نسل های آینده هم تأثیرگذار است. نظام تعاونی، به عنوان یکی از الگوهای مشارکت مردمی در حفظ و احیاء منابع طبیعی به خصوص مراتع قرار گرفته است. تعاونی های مرتعداری زمینه های مشارکت گسترده بهره برداران را در فرآیند توسعه مراتع فراهم می کنند و مسائل و مشکلات بهره برداران در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را از طریق هم یاری و اشتراک مساعی حل می کنند. در این مطالعه به بررسی تعاونی های مرتعداری استان گلستان به منظور تعیین عوامل موثر بر موفقیت آن ها پرداخته شده است و هدف اصلی این تحقیق بررسی عوامل موثر بر میزان موفقیت تعاونی های مرتعداری استان گلستان بود. جامعه آماری این تحقیق را اعضاء عادی و هیأت مدیره 28 تعاونی مرتعداری استان گلستان است که به ترتیب 1350و 140 نفر بوده اند، تشکیل داده اند. با استفاده از جدول کرجسی- مورگان حجم نمونه مشخص و تعداد 308 نفر از اعضاء عادی و 85 نفر از اعضاء هیأت مدیره، به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه های آماری تعیین گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش از طریق تکمیل پرسشنامه به همراه مصاحبه بود. روایی محتوایی پرسشنامه با کسب نظرات متخصصان و پایایی آن بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد. میزان تحقق اهداف تعاونی ها به عنوان میزان موفقیت تعاونی ها در این تحقیق مورد سنجش قرار گرفت. میزان موفقیت تعاونی ها به چهار سطوح ضعیف، متوسط، خوب و عالی و 5/36 درصد از جامعه آماری میزان موفقیت تعاونی ها را در حد خوب ارزیابی کرده اند. در ادامه برای تعیین و مشخص کردن ابعاد مختلف موضوع مورد بررسی و همچنین دستیابی به شاخص ها و متغیرهای دخیل، از ماحبه های اکتشافی استفاده شده است. یافته های حاصل از ضریب همبستگی بین متغیرها نشان داد، که بین متغیرهای میزان تحصیلات، آشنایی اعضاء به فعالیت های تعاونی، توجه به نیاز و اهداف اعضاء، فراهم کردن تسهیلات اعتباری، مشکلات مالی در تعاونی، حس مسئولیت پذیری، ارتباط میان اعضاء، مشارکت اعضاء در امور تعاونی، تعداد شرکت در دوره های آموزشی، مدیران مقتدر در میان اعضاء، میزان امکانات و منابع در دسترس تعاونی ها، آداب و رسوم محلی، رضایت مندی اعضاء از تعاونی و ارتباط با سایر تعاونی ها، با میزان موفقیت تعاونی های مرتعداری رابط? مثبت و معنی داری دارند. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که از بین متغیرهای مستقل تحقیق، 2/59 درصد از تغییرات در میزان موفقیت تعاونی های مرتعداری را مشارکت اعضاء در امور تعاونی ها، میزان تحصیلات و سابقه عضویت در تعاونی، تبیین می کنند. نتایج آزمون t- استیودنت نشان داد که اعضاء هیأت مدیره آشنایی بیشتری به عملیات احیائی و اصلاحی نسبت به اعضاء عادی داشته اند و همچنین در زمینه مشارکت در امور تعاونی ها نیز برتری دارند. همچنین نتایج حاصل از تجزیه واریانس یک طرفه نشان می دهد که متغیرهای آشنایی اعضاء را به فعالیت های تعاونی، شرکت در دوره های آموزشی و مشارکت اعضاء در امور تعاونی، در تعاونی هایی که موفقیت بالایی داشته اند به مراتب بیشتر بوده است. در مقاله حاضر پیشنهاداتی برای ارتقاء و عملکرد مناسب شرکت های تعاونی مرتعداری در دستیابی به اهداف مرتبط در راستای پایداری منابع طبیعی ارائه شده است که از مهم ترین آن ها می توان آموزش بیشتر اعضاء، رفع مشکلات مالی در تعاونی و همچنین ایجاد زمینه مناسب برای شرکت اعضاء در تصمیم گیری های تعاونی را نام برد.
سیده معصومه دیف رخش حسین بارانی
چکیده دانش بومی را می توان بخشی از فرهنگ منحصر به فرد هر سرزمین دانست که آن دانش یافته هایی است در جهت سازگاری با شرایط محیطی خاص زیست بوم، از طریق تجربه حاصل شده و به مرور به بخشی از فرهنگ اجتماعی و تولیدی آن جامعه تبدیل شده است. اتنوبوتانی و اتنواکولوژی شاخه هایی از دانش بومی هستند که به مطالعه گیاهان و محیط اطراف آنها می پردازند. اتنواکولوژی یک مطالعه میان رشته ای پویا بین انسان، محیط و گیاهان و جانوران یک منطقه است و اتنوبوتانی شامل شناخت چند مردمان محلی از گیاهان، کاربرد و بوم شناسی آنهاست. این علوم امروزه مورد توجه روزافزون قرار گرفته اند. این مطالعه در منطقه دلی کما شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد و نزد عشایر ایل طیبی به شیوه مصاحبه و حضورهای مستمر در طی سال های 89 و 90 انجام گرفته است. این مطالعه یک تحقیق کیفی جهت شناسایی و گردآوری دانش بومی مهمترین گونه های غیرعلوفه ای منطقه دلی کما است. نمونه گیری و شناسایی گیاهان براساس نظر خبرگان محلی انجام گرفته است. در نهایت اطلاعات موجود به روش فیش نویسی دسته بندی و تجزیه و تحلیل شدند. عشایر ایل طیبی عرصه ها را براساس عوامل متعددی به بیش از ده نوع طبقه-بندی تقسیم می نمودند، خاک ها دارای چهار دسته و زمان را بر اساس شبانه روز و سال از هم تفکیک می نمودند. در نهایت گیاهان را بر اساس نوع رویشگاه، فرم رویشی، طبع یا خاصیت و... به دسته های مجزایی تفکیک می کردند. به طور کلی نتایج این تحقیق حاکی از آن است که مردم محلی به واسطه ارتباط تنگاتنگ خود با محیط اطراف خود به آن محیط اشراف کامل داشته و برای هر قسمت از عرصه و گیاهان نام، توضیح و پیشینه کاربردی و مشخصی داشتند که در اثر نیاز و ارتباط آنها با آن محیط شکل گرفته است. این یافته ها در مواردی بسیار کاربردی تر از طبقه بندی های رسمی نزد دانشمندان است. لذا باید این دانش گردآوری و در تکوین دانش رسمی مورد استفاده و کاربرد قرار گیرد.
رضا دهقانی بیدگلی محمد پسرک لی
چکیده دو گونهartemisia sieberi besser و artemisia aucheri boiss گونه های پایا از جنس درمنه هستند که غالباً به صورت خودرو در مراتع استپی و نیمه استپی ایران گسترش دارند. این تحقیق جهت شناسایی تاثیر برخی عوامل اکولوژیکی و چرای دام بر کمیت و کیفیت اسانس این دو گونه در مراتع استپی و نیمه استپی استان اصفهان انجام گرفت. نتایج شاخص های کمی و کیفی اسانس گونهartemisia sieberi نشان داد که تعداد ترکیبات اسانس این گونه در منطقه حسین آباد ?? ترکیب، منطقه گلچکان ?? ترکیب و در منطقه پل هنجن ?? ترکیب بود. بازده میزان در سه منطقه مورد مطالعه نیز از ?/? تا ?/? متغیر بود بنابراین تعداد ترکیبات اسانس، بازده اسانس و همچنین اثرات آنتی اکسیدانی اسانس در منطقه حسین آباد نسبت به دو منطقه دیگر بیشتر بود. مقادیر فاکتورهایی نظیر میانگین بارش سالانه و میزان ارتفاع از سطح دریا در منطقه حسین آباد نسبت به دو منطقه دیگر کمتر بود و نتایج تجزیه تحلیل آماری نشان داد که فاکتورهای کمی و کیفی اسانس این گونه با میزان بارش و ارتفاع همبستگی منفی دارد. در هر سه منطقه مورد مطالعه در بخش مورد چرای دام تعداد ترکیبات اسانس و اثرات آنتی اکسیدانی آن نسبت به بخش قرق بیشتر بود. سه ترکیب عمده و مشترک اسانس این گونه در هر سه منطقه عبارت بودند از: alpha-thujene،alpha-pinene ، camphene که در این میان میزان ترکیب alpha-thujene از همه ترکیبات بالاتر بود. نتایج فاکتورهای مورد بررسی در مورد اسانس گونه artemisia aucheri نشان داد که تعداد ترکیبات اسانس این گونه در منطقه قزآن ?? ترکیب، منطقه قمصر ?? ترکیب و در منطقه حفاظت شده کرکس ?? ترکیب بود و منطقه قزآن با بازده میزان اسانس ??/? درصد نسبت به دو منطقه قمصر با بازده اسانس ?/?? درصد و منطقه حفاظت شده کرکس با بازده ?/?? از درصد اسانس بیشتری برخوردار بود. همچنین خاصیت آنتی اکسیدانی اسانس این گونه در منطقه قزآن نسبت به دو منطقه دیگر بیشتر بود. نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که بازده اسانس و خاصیت آنتی اکسیدانی اسانس این گونه با میزان بارش و ارتفاع همبستگی مثبت دارد. سه ترکیب عمده و مشترک اسانس این گونه در هر سه منطقه عبارت بودند از: 1,8cineol، borneol، verbenol که میزان ترکیب verbenol از همه ترکیبات بالاتر بود. واژه های کلیدی: artemisia sieberi, artemisia aucher ،بازده اسانس، خاصیت آنتی اکسیدانی، چرای دام.
داود اخضری محمد پسرکلی
چکیده: سطح قابل توجهی از اراضی کشور را مراتع شور تشکیل داده است. بخش بسیار زیادی از مراتع استان گلستان نیز تحت تاثیر مشکل شوری قرار دارد. مهمترین اقدامات انجام شده جهت اصلاح اراضی شور در ایران بر مدیریت پوشش گیاهی متمرکز شده است. پوشش گیاهی اراضی مرتعی اینچه برون ضعیف است. سازگاری به شرایط شوری بالا در معدودی از گونه های گیاهی بومی دشت اینچه برون دیده می شود و پوشش گیاهی بسیاری از عرصه های مرتعی این منطقه ضعیف است. به این ترتیب گونه های گیاهی منطقه توان تولید علوفه مورد نیاز برای تعلیف دام های دشت اینچه برون را ندارند. جهت افزایش تولید پوشش گیاهی شناخت گونه های گیاهی شورپسند که توان سازگاری با شرایط منطقه را داشته باشند امری ضروری است. به این ترتیب لیستی شامل 1021 گونه گیاهی شورپسند تهیه شد. پس از به گزینی لیست گونه های شورپسند، در نهایت تعدادی از گونه های گیاهی شورپسند و چند ساله باقی ماندند که بر روی این گونه ها عمل به گزینی اعمال شد. شاخص های در نظر گرفته شده برای به گزینی گونه های شورپسند شامل خوشخوراکی، دمای بهینه رشد، شورپسندی، مقاومت به چرای شدید و دوره رویش چند ساله است. به این ترتیب تعداد 18 گونه شورپسند مناسب جهت افزایش تولید پوشش گیاهی در مراتع اینچه برون از لیست کل گونه های شورپسند استخراج شدند. پس از رایزنی با کارشناسان اداره مرتع در اداره کل منابع طبیعی استان گلستان، گونه های agropyron elongatum، kochia prostrata و puccinellia distans جهت بهبود مراتع اینچه برون انتخاب گردیدند. بذور گونه های مورد مطالعه در 3 سال متوالی در ایستگاه قرق تحقیقات گیاهان شورپسند دشت اینچه برون کشت شدند. نتایج کشت در هر سه سال نشانگر عدم موفقیت در معرفی گونه های فوق الذکر بود. برای تعیین عوامل بروز شکست در معرفی گونه های ذکر شده به مراتع شور اینچه برون ازروش آنالیز ریشه بروز شکست استفاده شد. در این روش علت بروز شکست با بهره گیری از آنالیز گام به گام و جداگانه عوامل تعیین گردید. در نهایت نتایج تحقیق نشان داد که پراکنش بارش، تنش غرقابی و گرادیان شوری عوامل بروز شکست در معرفی گونه های مورد بررسی به مراتع شور دشت اینچه برون هستند. بررسی مقاومت گونه های شورپسند مورد نظر به عوامل اصلی تنش زای موجود در اراضی شور دشت اینچه برون نشان داد که به ترتیب گونه های agropyron elongatum، puccinellia distans و kochia prostrata بهترین گونه ها برای معرفی به اراضی شور دشت اینچه برون هستند.
سیده سودابه حسینیان حسین بارانی
رشد و توسعه فناوری از یک سو و پیامدهای حاصل از اجرای طرح های توسعه بدون در نظرگرفتن خسارات وارده به منابع طبیعی از سوی دیگر لزوم بکارگیری دانشی سازگار با محیط را بیش از پیش آشکار می سازد. از اینرو با توجه به شکل گیری دانش بومی در میان مردم و مطابقتش با شرایط محیطی رشد یافته در آن می توان از این دانش با ارزش در راستای دانش رسمی و مدرن استفاده نمود. یکی از استفاده های جانبی سود آور از مراتع، زنبورداری می باشد. این موضوع بویژه در مناطقی که گیاهان مناسب (گیاهان شهدزا) برای پرورش زنبور عسل وجود دارند، حائز اهمیت است. در این تحقیق به بررسی دانش بومی زنبورداری در عرصه مراتع کوهستانی بینالود با استفاده از مجموعه روش های کیفی شامل مصاحبه عمقی و مشاهده مشارکتی پرداخته شد. پس از فیش-نویسی و کدگذاری مطالب، تجزیه و تحلیل داده ها و انتخاب مطالب در هر یک از کدها بر اساس قاعده معتبرسازی (triangulation) که بیان مشابه حداقل سه زنبوردار بود، صورت گرفت. نتایج نشان داد زنبورداران مناطقی با ویژگی های خاص (پوشش گیاهی، آب و هوا، وجود منابع آبی، امنیت منطقه، مسیر دستیابی، شیب، ارتفاع، فاصله از جاده، مناطق مسکونی) را جهت استقرار کندوها درنظر می گیرند.علاوه بر این در مجموع، 21 گونه گیاهی مورد استفاده زنبور عسل از 11 تیره گیاهی توسط زنبورداران شناسایی شد. بیشترین تنوع گیاهی به ترتیب متعلق به تیره های نعناعیان، مینا و لاله ها و بیشترین مساحت منطقه به ترتیب به تیره های بقولات، نعناعیان، مینا اختصاص داشت. از این میان، 1/38 درصد گونه ها در طبقه جذابیت عالی، تعداد 57/28 درصد در طبقه جذابیت خوب، 81/23 درصد در طبقه جذابیت متوسط و 52/9 درصد در جذابیت ضعیف برای زنبور عسل قرار گرفتند. تقویم زنبورداری و کوچ کندوها جهت استفاده حداکثر از طبیعت و بدست آوردن بیشترین محصول، بر اساس تاریخ گلدهی گیاهان، چهار الی پنج نوبت در سال اعلام شد. میزان متوسط عسل حاصله به عنوان اصلی ترین محصول تولیدی از مراتع بینالود 216/0 کیلوگرم در هکتار و به ازای هر کندو 98/7 کیلوگرم بدست آمد. در نهایت می توان تطابق اظهارات زنبورداران قدیم با زنبورداران امروزی را سندی دال بر همسویی دانش بومی و دانش مدرن دانست و علت تفاوت های موجود را در نبود آگاهی زنبورداران از علم امروزه زنبورداری جستجو کرد.
منیر السادات سیدی احمد عابدی سروستانی
قرق یکی از شناخته ترین روش های اصلاحی مراتع به شمار می رود. برای تصمیم گیری درباره عملیات قرق باید به عواملی مانند ظرفیت احیای طبیعی در صورت جلوگیری از ورود دام و همچنین پذیرش قرق توسط بهره برداران توجه شود. در پذیرش قرق، دانش، انگیزه و نگرش و رفتار بهره برداران اهمیت دارند. هدف اصلی این مطالعه بررسی دیدگاه بهره برداران (دامداران) نسبت به قرق و نقش قرق در اصلاح مراتع در استان خراسان شمالی است. جامعه آماری شامل بهره بردارن منطقه بزداغی با مساحت حدود 6 هزار هکتار در شهرستان بجنورد بودند که 98 درصد (60 نفر) آن ها با روش تحقیق پیمایشی مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه و مصاحبه حضوری بود. نتایج نشان دادند بهره برداران مورد مطالعه از دانش کافی نسبت به قرق بلند-مدت برخور دارند و علی رغم این که بیشتر آنان دارای نگرش منفی نسبت به قرق بلندمدت می-باشند، اما رفتار مناسبی نسبت به قرق بلند مدت دارند. همچنین بیشتر بهره برداران دارای نگرش مثبت و رفتار مناسبی نسبت به قرق کوتاه مدت دارند. بین پذیرش قرق از طرف بهره برداران با هر یک از متغیرهای سن، میزان سواد، سابقه کشاورزی، سابقه دامداری و تعداد دام، رابطه معنی-داری وجود ندارد. همچنین، تفاوتی بین بهره برداران از نظر ویژگی های فردی و اقتصادی در ارتباط با دانش، نگرش و رفتار نسبت به قرق بلند مدت و کوتاه مدت وجود ندارد. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره نشان داد که دو متغیر جنسیت و نگرش بهره برداران نسبت به قرق بلند مدت بر رفتار آن ها نسبت به قرق بلند مدت موثر است، به طوری که نگرش بهره برداران نسبت به قرق بلندمدت، به تنهایی 22 درصد از تغییرات متغیر وابسته رفتاربهره برداران نسبت به قرق بلندمدت را توجیه می کند. رعایت دقیق مدت زمان قرق بلند مدت، انجام مشورت با بهره برداران پیرامون تعیین وسعت و مدت زمان قرق و حمایت مالی هدفمند از بهره برداران فقیر از مهمترین پیشنهادهای پژوهش حاضر می باشند.
سجاد نظریان نادر نورا
چکیده آب همیشه به عنوان یکی از عوامل مهم توسعه یک منطقه به شمار میرود. ایران به دلیل کم بودن ریزش های جوی و نامناسب بودن پراکنش زمانی و مکانی آن و با توجه به اینکه جز مناطق خشک و نیمه خشک، و دارای منابع آبی کمی می باشد. استحصال آب باران در نزدیکی محل بارش می تواند آب مورد نیاز هر مجموعه را بدون اتکا به سیستم های متمرکز آب رسانی همان مجموعه و اطراف آن تامین نمود. در این تحقیق، ارزیابی پتانسیل جمع آوری آب های سطحی در آبخیز آق امام واقع در شرق استان گلستان با مساحت 8730 هکتار، بعنوان یک منطقه نیمه خشک مورد ارزیابی قرار گرفت. تکنیک جمع آوری آب های سطحی حوضه علاوه بر کاهش خسارت سیل ، سبب بهره برداری بهینه از منابع آبی موجود در آبخیز آق امام می باشد. با وجود نیمه خشک بودن و وجود باران های سیل آسا و همچنین وجود برخی سیستم های جمع آوری آب باران مثل پشت بام و بند خاکی در این حوضه، ارزیابی جمع آوری آب های سطحی در این حوضه ضروری می باشد. هدف از انجام این تحقیق، ایجاد چارچوبی جهت مکان یابی عرصه های دارای توان استحصال آب است. به منظور مکان یابی مناطق مناسب برای جمع آوری آب باران ابتدا منطقه مورد مطالعه به دو منطقه توسعه یافته و توسعه نیافته تقسیم شده است. برای محاسبه میزان تولید رواناب در هر زیر حوضه از روش شماره منحنی استفاده گردید. در مرحله بعد اولویت بندی مناطق دارای پتانسیل جمع آوری آب های سطحی در هر زیرحوضه صورت گرفت. جهت ارزیابی اقتصادی از روش منفعت به هزینه استفاده شده است. بطور کلی نتایج نشان داد زیرحوضه هایی از نظر اقتصادی دارای شرایط مناسب تری برای استحصال آب هستند، که از نظر آب قابل جمع آوری دارای مقادیر بیشتر بوده و هزینه استقرار کمتری داشته باشند.
بهاره بهمنش مجید اونق
تخریب سرزمین یک مشکل در حال گسترش در بسیاری از نقاط دنیا بوده و تهدیدی برای سلامت اکولوژیک اکوسیستم های مرتعی است. بنابراین ارزیابی شاخص های اکولوژیک تخریب، قدم اولیه مقابله با آن است و با شناسایی مکان های با شدت های متفاوت تخریب می توان هزینه کمتری برای بهبود و ارتجاع این نقاط به حالت پایدار صرف کرد. در تحقیق حاضر به منظور ارزیابی شاخص های تخریب مرتع و شدت آن دو مسیر تخصصی اکولوژیک و دانش بومی اکولوژیک در نظر گرفته شد. مطالعات در دو سایت مرتع نیمه استپی دشت و استپی میرزابایلو واقع در جنوب و شرق پارک ملی گلستان (شامل بخشی از بیرون و درون پارک) انجام شد. به منظور اندازه گیری شاخص های پوشش گیاهی و خاک، بلوک هایی شامل سه تکرار پلات هشت متر مربع در هر دو سایت مطالعاتی انداخته شدند. برای امتیازدهی کیفی شاخص ها توسط بهره برداران بومی نیز پرسشنامه با روش نمره دهی لیکرت (یک تا پنج) تنظیم شد و توسط سه بهره بردار در هر سایت مطالعاتی در محل هر بلوک تکمیل شدند. برای رتبه دهی شاخص ها از روش آنالیز رتبه ای سلسله مراتبی استفاده شد. با توجه به عدد تخریب هر بلوک، برای هر روش ارزیابی تخریب (تخصصی و دانش بومی اکولوژیک) نقشه شدت تخریب مبتنی بر پنج کلاسه در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی بدست آمد. در هر دو روش ارزیابی بطور جداگانه با مقایسه میانگین هر شاخص در بیرون و درون پارک در هر کدام از سایت های استپی و نیمه استپی، شاخص هایی که اختلاف آنها معنی دار بودند مشخص شدند. مجدداً با اعمال ضرایب نهایی فرآیند آنالیز سلسله مراتبی برای دو مسیر ارزیابی، میانگین شاخص ها مقایسه و از بین آنها چهار شاخص افزایش درصد خاک لخت، کاهش تولید سالانه، کاهش درصد پوشش گیاهی و کاهش درصد لاشبرگ که در هر دو مسیر اختلافشان معنی دار بود و اندازه گیری آنها برای تعیین شدت تخریب آسان بودند انتخاب شدند. پیشنهاد می شود که برای ارزیابی سلامت یا شدت تخریب در مراتع با شاخص های تلفیقی دانش بومی بهره بردار و دانش تخصصی می توان به نتیجه درست و نزدیک به واقعیت رسید.
شفق رستگار علی دریجانی
مراتع یکی از منابع مهم اقتصادی برای بسیاری از کشورهای درحال توسعه می باشند که با تولید کالاها و خدمات به توسعه مناطق و جوامع کمک می کنند. نبود بازاری سازمان یافته برای تعیین ارزش خدمات تولید شده این اکوسیستم ها و در نتیجه رایگان پنداشتن آنها، منجر به از دست رفتن بخش عظیمی از این منافع شده است. در همین راستا پژوهش حاضر در سال 1389 در حوضه آبخیز نوررود استان مازندران، به منظور دستیابی به ارزش علوفه ای مراتع و ارزش پوشش این عرصه ها در حفاظت خاک و جلوگیری از ایجاد فرسایش انجام یافته است. به منظور برآورد کمی میزان فرسایش خاک و رسوب، از مدل rusle در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. به منظور تکمیل اطلاعات مورد نیاز با بررسی های میدانی از شبیه ساز باران استفاده شد. اثرات مستقیم پوشش در جلوگیری از فرسایش خاک با روش های هزینه جایگزین و روش کاهش بهره وری تولید ارزشگذاری شد. ارزش اقتصادی حاصل از اثرات غیرمستقیم پوشش گیاهی در کنترل فرسایش خاک نیز با روش هزینه خسارت اجتناب شده انجام شد. ارزش گذاری علوفه نیز بعد از برآورد تولید علوفه با روش هزینه جایگزین انجام شد. نتایج حاصله از ارزش گذاری 6/94978 هکتار اراضی مرتعی نشان دهنده آن بود که ارزش ریالی هدررفت مواد مغذی اصلی خاک در سال پایه 1389 با روش هزینه جایگزین معادل 738944 ریال در هکتار، با روش هزینه خسارت اجتناب شده 1059904 ریال در هکتار و با تخمین تابع تولید کاب-داگلاس، ارزش کاهش بهره وری علوفه معادل 230084 ریال در هکتار برآورد شد. از 7/89826 هکتار اراضی مرتعی قابل بهره برداری مراتع ییلاقی منطقه، تولید علوفه معادل وزنیِ جو در هر هکتار 5/276 کیلوگرم اندازه گیری شد که ارزش سالیانه آن معادل 713280 ریال در هکتار است. با در نظر گرفتن اثرات مستقیم (روش هزینه جایگزین) و غیرمستقیم (روش هزینه خسارت اجتناب شده)، ارزش حفاظت خاکی پوشش گیاهی مراتع حوضه نوررود حدود 5/2-8/1 برابر ارزش ریالی کارکرد علوفه ای آن برآورد شد که اهمیت و نقش کارکردهای غیرعلوفه ای را بیش از پیش نمایان می سازد. در این تحقیق، ارزش سالانه مراتع حوزه آبخیز نوررود تنها برای دو خدمت اکوسیستمی محاسبه شده، بالغ بر 170 میلیارد ریال تخمین زده شد که می تواند به عنوان تخمینی برای جلب حمایت های اقتصادی دولت در جهت حفاظت از پوشش گیاهی مرتع در اختیار سیاستگزاران قرار گیرد. همچنین می تواند ابزار مهمی در محاسبه مابه ازاء خدمات زیست محیطی عرصه (pes ) و مبنایی برای معاملات بین عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان کالاها و خدمات اکوسیستم ها قرار گیرد.
عسگر حسین زاده قدرت اله حیدری
چکیده شیوه زندگی عشایر و نحوه بهره برداری آنها از مراتع در دوره های مختلف بسته به ایل و قلمرو مشترک تغییرات زیادی داشته است. شدت و ضعف این تغییرات که بر ساختار اجتماعی و اقتصادی زندگی عشایر موثر بوده نمی-تواند با نحوه مدیریت مراتع و تخریب آن بی ارتباط باشد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی بر پایداری اکولوژیک مراتع عشایر ایل شاهسون در دامنه های کوه سبلان است. در این راستا 4 سامان عرفی دلی قاسم، لاله لو، نبی چمنی و آرخ بندی با توجه به اهداف و فرضیات تحقیق انتخاب گردید. جامعه آمـاری این تحقیق حدود 70 نفر از بهره برداران (صاحبان پروانه چرا) بوده اند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 58 نمونه (نفر) انتخاب گردیده است. ابزار تحقیق پرسش نامه بوده که از طریق مصاحبه مستقیم با بهره برداران با روش تصادفی ساده در منطقه تکمیل گردید. متغیر وابسته در این تحقیق میزان پایداری اکولوژیک مراتع بوده که با الهام از شاخص های سلامت، وضعیت و تخریب مرتع تعیین گردیده است. برای پردازش و استخراج داده-های کمی و کیفی از نرم افزار spss استفاده شد. میزان همبستگی پایداری اکولوژیک مراتع با فاکتورهایی مانند تعداد دام، تعدد بهره بردار، وضعیت مرتع و میزان درآمد سالانه از طریق آزمون پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان می دهد بین میزان پایداری اکولوژیک مراتع با تعدد بهره-بردار، تعداد دام و درآمد سالیانه بهره برداران منطقه رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر هر چه تعدد بهره بردار، تعداد دام و دستیابی برای درآمد سالیانه بالاتر بیشتر باشد، میزان پایداری اکولوژیک مراتع کاهش می یابد. همچنین نتایج نشان می دهد بین میزان پایداری اکولوژیک مراتع با وضعیت مرتع و سابقه بهره برداران رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بطور کلی نتایج نشان می دهد پایداری اکولوژیکی مراتع بر حفظ خاک، تقویت و بهبود پوشش گیاهی و تولید علوفه اثر مستقیم داشته و می تواند بعنوان یکی از ابزارهای مهم تعادل ساختار اجتماعی و اقتصادی در محدوده های عرفی با توازن بین تعداد دام و تعدد بهره بردار، زمینه و انگیزه اشتغال پایدار را تضمین نماید. کلمات کلیدی: پایداری اکولوژیکی، ساختار اجتماعی و اقتصادی، وضعیت مرتع، عشایرایل شاهسون، ییلاق سبلان
سمانه محمدی حسین بارانی
هدف از این تحقیق ارزیابی دیدگاه بهره برداران از اجرای طرح های مرتعداری در حوزه شهرستان مشهد بود. به این منظور طرح های مرتعداری که از سال 1372 تا 1391 به تصویب رسیده بودند در سه قالب طرح های اجرا شده، طرح های اجرا نشده و طرح های در حال اجرا مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور رسیدن به این هدف پرسشنامه هایی تهیه شد و در هر طرح مرتعداری با توجه به تعداد بهره برداران در 15 سامان عرفی، 48 نمونه به طور تصادفی انتخاب شد. پرسشنامه ها در سفرهایی که به مناطق هدف صورت گرفت توسط بهره برداران پاسخ داده شدند و توسط آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میزان موفقیت در اجرای هر پروژه اجرا شده از دیدگاه بهره برداران متفاوت می باشد. بهره برداران متمایل به اجرای این طرح ها در سامان عرفی خود هستند اما در این میان با مشکلات زیادی نیز مواجه هستند. کم بودن آگاهی بهره برداران و عدم آموزش های کافی جهت اجرای طرح های مرتعداری، عدم اعتماد بهره برداران به دولت، بی توجهی کارشناسان به دانش بومی بهره برداران و عدم توجه به نظرات آنان در اجرای طرح ها منجر به مایوس شدن بهره برداران نسبت به اجرای طرح و نگهداری و حفاظت طرح ها بعد از اجرا شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که اجرای این طرح ها باعث افزایش درآمد بهره برداران در بسیاری از طرح های اجرا شده و اجرا نشده است و در مناطقی که طرح ها تصویب شده و به مرحله اجرا نرسیده است نیز بهره برداران معتقدند که این طرح ها نمی توانند بسیاری از مشکلات آنان را مرتفع سازند اما با وجود تمامی این مشکلات در مصاحبه هایی که با بهره برداران انجام شد آنها همچنان امیدوار هستند که اجرای این طرح ها از مسائل مربوط به مرتع همانند مالکیت مرتع خواهد کاست و سندی که بعد از تصویب طرح مرتعداری برای مرتع آنها منظور می گردد آنها را صاحب امتیاز خواهد کرد. در نهایت با توجه به دیدگاه بهره برداران و مصاحبه های زیادی که انجام شد بهره برداران اجرای طرح های مرتعداری را مثبت ارزیابی می کنند. کلید واژه ها: بهره برداران، طرح های مرتعداری، مشارکت، سامان های عرفی، اصلاح و احیاء مراتع
ایمان حقیان حسین بارانی
نظر به اهمیت مراتع و نظام بهره برداری در تامین نیاز غذایی روزانه بشر و هم چنین اهمیت انرژی به عنوان یکی از ارکان توسعه پایدار و تخمین بازدهی فعالیت های دامداری پژوهش حاضر در مراتع منطقه بلده نور در استان مازندران انجام گرفت. اساس این مطالعه بر انجام عملیات میدانی یکساله از 15 فروردین 1391 تا 15 فروردین 1392 انجام گرفته است. در این مطالعه به بررسی انواع فعالیت دام و دامدار، تقویم کاری دامداری، رژیم غذایی دام و شرایط پوشش گیاهی، تخمین انرژی مصرفی در دامداری، بیلان انرژی و بررسی سود مالی و ارزش گذاری اکوسیستم مرتعی پرداخته شده است. در ابتدا سه دامدار با سامان های عرفی مشخص انتخاب شد و در طول دوره یک ساله تمامی فعالیت دامی و دامداری، رژیم غذایی و شرایط پوشش گیاهی منطقه پایش شد. در مورد بیلان انرژی، میزان انرژی روزانه با معادله ماف و ضرایب نیکول سنجیده شد. با در نظر گرفتن ترکیب گله و دوره های کاری دامداری میزان کل انرژی مصرفی تعیین شد. با محاسبه تولیدات دامی و انرژی حاصله بیلان انرژی دامداری سنتی تعیین گردید. براساس نتایج بدست آمده، پنج دوره کاری با فعالیت های مختلف و تنوع تعداد و مدت زمان فعالیت دام تعیین شد. در زمان حضور دام در عرصه از 15 فروردین تا انتهای شهریور چرای ثابت بیشترین سهم و مدت زمان را در فعالیت روزانه دام داشته و از ابتدای مهر تا 15 آذر راهپیمایی توام با چرا بیشترین مدت زمان را در فعالیت روزانه دام به خود اختصاص داد. سه گونه bromus tomentellus، astragalus sp و artemisia aucheri بیشترین سهم را در رژیم غذایی دام در طول حضور دام در عرصه دارا بودند. به طور کلی گندمیان از فروردین تا شهریور سهم غالب در رژیم غذایی داشتند و از شهریور تا 15 آذر سهم بوته ای ها به شدت افزایش یافت به طوری که در آذر سهم بوته ای ها در رژیم غذایی دام به 70 درصد رسید. در زمینه کارآیی انرژی نتایج نشان داد در هر سه منطقه بیلان انرژی منفی بوده به طوری که در بهترین شرایط بازدهی دامداری سنتی 38 درصد تخمین زده شد. با بررسی درآمد و هزینه، سود مالی محاسبه شده و سپس ارزش هر هکتار مرتع بر پایه محصولات دامی برای هر هکتار مرتع 75000 تومان برآورد گردید.
امیر سعادت فر عبدالرضا بهره مند
تغییر اقلیم و تبعات آن به عنوان یکی از چالش های امروز بشر شناخته شده است. با توجه به اهمیت موضوع، محققان تلاش می نمایند تا به نقش این پدیده در زمینه های مختلف، از تغییر دمای آب دریاها تا مهاجرت انسان بپردازند. تحقیق مذکور نیز با هدف ارزیابی و پیش بینی تأثیر تغییر اقلیم بر تولید اکوسیستم مرتعی و در نهایت تأثیر آن بر آسیب پذیری معیشت بهره برداران در دهه های آینده صورت گرفته است. تعیین آسیب پذیری معیشت بهره برداران به همراه مولفه های موثر بر آن در مناطق مختلف، یکی از راهکارهای مدیریتی است و این امکان را برای برنامه ریزان و سیاستگذاران فراهم می کند تا با شناخت نقاط ضعف و قوت هر جامعه نسبت به ارائه راهکارهای مناسب برای هر منطقه اقدام نمایند. جهت نیل به هدف فوق، در این تحقیق از هفت مولفه اصلی جهت سنجش شاخص آسیب پذیری استفاده گردید. ابزار مورد استفاده جهت این سنجش شامل پرسشنامه، مدل اقلیمی و مدل اکولوژیکی بوده است. بررسی و پیش بینی سناریوهای تغییر اقلیم با مدل های اقلیمی (hadcm3, lars-wg) صورت گرفت، تا نحوه تغییر پارامترهای اقلیمی تحت سناریوهای اقلیمی در دهه های آینده مشخص گردد. سپس مدل اکولوژیکی (biome-bgc) جهت پیش بینی تغییر تولید مراتع، با استفاده از پارامترهای خروجی مدل های اقلیمی اجرا شده است. از خروجی مدل های مذکور به عنوان زیر مولفه های، شاخص آسیب پذیری معیشت استفاده شده است تا به همراه سایر زیر مولفه های منتج از تجزیه و تحلیل پرسشنامه، شاخص نهایی آسیب پذیری معیشت تعیین گردد. روند مذکور علاوه بر تعیین آسیب پذیری معیشت بهره برداران، امکان معرفی مولفه هایی که بیشترین نقش را در میزان آسیب پذیری دارند، را نیز فراهم می¬کند. به همین دلایل محقق تلاش نموده است ضمن حفظ پیوستگی مطالب، پایان نامه را در هر فصل در سه بخش اقلیمی (بخش الف)، اکولوژیکی (بخش ب) و اجتماعی (بخش ج) ارائه دهد تا روش¬ها و نتایج هر بخش بطور جداگانه برای خواننده محترم قابل لمس باشد.
ابوالفضل شریفیان بهرمان احمد عابدی سروستانی
مرتع و بهره برداری از آن به عنوان یک منبع درآمدی مهم برای بهره برداران از آن شناخته می شود. در نیم قرن اخیر، به دلیل شرایط شکننده اجتماعی و اقتصادیِ بهره برداران، بهره برداری و مدیریت مراتع کشور ایران دستخوش دگرگونی و تغییرات زیادی شده است. این مطالعه در نظر دارد با بررسی عوامل درون و برون محیطی موثر بر بهره برداری مراتع، تصویری شفاف از بهره برداری مراتع شهرستان آق قلا نمایش دهد. بدین منظور از آنالیز swot که یک روش مناسب برای شناخت و ارزیابی فاکتورهای مثبت و منفی در محیط های داخلی و خارجی است، استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه به روش های آزاد و طوفان ذهنی با تکیه بر دانش و تجربه بهره برداران استفاده شد. جهت گردآوری و تفکیک نتایج مصاحبه از روش تحلیل محتوا استفاده شد. پرسشنامه های طیفی و ahp به ترتیب برای بهره برداران و کارشناسان با تجربه منابع طبیعی برای کمی کردن اطلاعات کیفی گردآوری شده، مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزارهای آماری و expert choice صورت پذیرفت. نتایج 32 عامل را در بخش های درونی و بیرونی آنالیز swot نشان داد. 24 عامل در بخش قوت ها و ضعف ها و 8 عامل در بخش فرصت ها و تهدیدها مشخص گردید. نتایج نشان داد برای فاکتور فرصت عامل "فرصت گسترش درآمد از تولیدات دامی" (مانند پرواربندی، گسترش نقش مکمل کشاورزی بهره برداران در دامداری مرتع) با وزن 102/0 دارای اولویت اول می باشد. همچنین در بخش تهدیدها عامل خشکسالی و پیامدهای ناشی از آن در بهره برداری مراتع با وزن 095/0 دارای بیشترین میزان بار تهدیدی از منظر بهره برداران و کارشناسان می باشد. این نتایج همچنین عامل عدم دسترسی و پراکنش مناسب منابع آب را با وزن نهایی 028/0 در بخش ضعف ها و عامل اهمیت مرتع و بهره برداری از آن در معیشت و اقتصاد کشوری از دیدگاه بهره برداران با وزن 022/0 در بخش قوت ها نشان داد. همچنین نتایج مقایسه دیدگاه کارشناسان و بهره برداران در رابطه با اولویت بندی عامل موثر بر بهره برداری نشان داد که فقط 3 عامل "عدم هماهنگی و نبود اعتماد بین کارشناسان و بهره برداران مراتع"، "وجود نظام ارباب ـ چوپانی در دامداری مراتع" و "فرصت گسترش درآمد از تولیدات دامی" اولویت یکسانی از دیدگاه کارشناسان و بهره برداران دارند. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد اختلاف زیادی در اولویت بندی عوامل موثر بر بهره برداری از مراتع شهرستان آق قلا از دیدگاه کارشناسان و بهره برداران وجود دارد. نتایج این مطالعه در راستای تاکید بر اهمیت نقش دانش و تجربه بهره برداران و جامعه محلی در مدیریت مراتع و بهبود وضعیت بهره برداری از مراتع حائز اهمیت می باشد.
محسن شرافتمندراد عادل سپهری
در دهه های اخیر طبقه بندی های کارکردی مختلفی در علوم مختلف زیستی معرفی شده و استفاده از آنها به طور فزاینده ای رو به گسترش است. لذا تحقیق حاضر به شناسایی انواع کارکردی گیاهان و چگونگی رابطه ی آنها با پارامترهای محیطی به ویژه چرای دام در مراتع خشک و نیمه خشک پارک ملی خبر در استان کرمان می پردازد. از این رو داده های پوشش گیاهی هفتاد و پنج پلات در پنج زون بیوکلیماتیک حاوی هفتاد و سه گونه گیاهی ارزیابی گردید. آنالیز خوشه بندی وارد برای طبقه بندی گونه های گیاهی به انواع کارکردی بر اساس صفات منتخب استفاده گردید. ابتدا به منظور تعیین عوامل موثر بر پوشش نسبی انواع کارکردی گیاهان از آنالیز تطابق کانونی (cca) استفاده شد. سپس چگونگی پاسخ انواع کارکردی گیاهان به عوامل محیطی موثر با مدلسازی hof ارزیابی گردید. در این تحقیق تاثیر چرای دام بر تنوع گونه ها و انواع کارکردی گیاهان نیز تجزیه و تحلیل شد. جهت درک بهتر چگونگی پاسخ انواع کارکردی گیاهان به چرای دام از آنالیز rlqp استفاده شد. نتایج آنالیز خوشه بندی نشان داد که هشت نوع کارکردی قابل شناسایی است. بر اساس آنالیز cca، پارامترهای اقلیمی بیشترین تأثیر را بر پوشش نسبی انواع کارکردی گیاهان در منطقه داشتند. نتایج مدلسازی hof نشان داد که اکثر انواع کارکردی نسبت به عوامل محیطی موثر پاسخی خطی داشته (5/37) یا اینکه هیچ گونه پاسخی ندارند (5/27). مدلهای با آستانه، مدلهای متقارن و مدلهای متقارن چوله به ترتیب با 5/17، 5/12 و 5 درصد رتبه های بعدی را به خود اختصاص داده اند. نتایج نشان داد با افزایش شدت چرایی، غنا و تنوع گونه ها و انواع کارکردی گیاهان کاهش می یابد. با توجه به نتایج می توان بیان کرد که چرای دام تاثیری منفی بر ساختار جوامع گیاهی داشته و تنوع گونه ای و انواع کارکردی گیاهان را کاهش می دهد. نتایج آنالیز rlqp نشان داد رویشگاه ها تأثر قابل توجهی بر الگوی انواع کارکردی دارند و بعد از حذف تغییرات محیطی ناشی از رویشگاه، چرای دام مهمترین عامل تأثیر گذار بر پاسخ انواع کارکردی می گردد. این آنالیز همچنین نشان داد که خیلی از صفات تحت تأثیر تغییرات مربوط به رویشگاه هستند و همبستگی زیادی با فشار چرایی ندارند. در انتها می توان نتیجه گیری کرد که تحلیل در سطح انواع کارکردی گیاهان در مقایسه با تحلیل در سطح گونه می تواند درک از پاسخ جوامع گیاهی به عوامل محیطی در مناطق خشک و نیمه خشک را بهبود بخشد اما در این رابطه به تحقیقات بیشتری نیاز است.
نفیسه پورحسین جاغرق عادل سپهری
مدیریت و بهره¬برداری معقول از مراتع مستلزم شناخت علمی و همه جانبه آن است. اولین گام جهت مدیریت مراتع تعیین رویشگاه گیاهان مرتعی و عوامل موثر بر پراکنش آنهاست. این تحقیق به منظور تعیین رویشگاه بالقوه¬ی گونه¬های درمنه ایرانی و پونه¬سای بینالودی و بررسی رابطه¬ی بین حضور گونه¬های مذکور با عوامل محیطی (ارتفاع از سطح دریا، درصد شیب، جهات جغرافیایی، رطوبت سطحی خاک، درصد سنگ و سنگ ریزه) در مراتع شهرستان طرقبه شاندیز واقع در استان خراسان رضوی انجام شد. بعد از انتخاب رویشگاه¬های مناسب جهت مطالعه، نمونه¬برداری به روش سیستماتیک –تصادفی و واحد نمونه برداری، پلات انتخاب شد. اندازه پلات¬ها با توجه به ابعاد بزرگترین تاج پوشش گونه¬ی درمنه ایرانی (45/0×3/0 cm2) به صورت کوادرات 1×1 تعیین گردید. نمونه¬برداری با حرکت در مسیر شیب غالب دامنه از نقاط کم ارتفاع به سوی نقاط مرتفع انجام شد. در طول مسیر حرکت، در فواصل 100 متری با توجه به ابعاد دامنه 3 تا 5 پلات روی دامنه¬ها به طور تصادفی استقرار یافت. موقعیت هر پلات به وسیله gps (سیستم موقعیت یاب جهانی) ثبت گردید. در مجموع 269 پلات (128پلات در رویشگاه زشک، 60 پلات در رویشگاه کنگ و 81 پلات در رویشگاه جاغرق) در کل منطقه مستقرشد. حضور و عدم حضور گونه¬ها¬ی درمنه ایرانی و پونه¬سای بینالودی و همچنین گونه¬های همراه در هر پلات ثبت گردید. درصد سنگ و سنگریزه و رطوبت سطحی خاک (به صورت کیفی) در هر پلات یادداشت شد. به منظور تعیین مناطق پراکنش گونه¬های مورد مطالعه، نقشه¬ی رویشگاه دو گونه تهیه شد. بررسی میزان تاثیر عوامل محیطی بر حضور و عدم حضور گونه¬های درمنه ایرانی و پونه¬سای بینالودی با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک انجام شد. نتایج نشان داد که این دو گونه در مناطق مرتفع دامنه¬های بینالود در دامنه¬های شمالی واقع هستند. همچنین متغیرهای جهت جغرافیایی و درصد سنگ و سنگ ریزه به ترتیب مهم¬ترین عوامل اثرگذار بر پراکنش گونه¬ی پونه¬سای بینالودی و متغیر جهت جغرافیایی و رطوبت سطحی خاک به ترتیب مهم ترین عوامل اثرگذار بر پراکنش گونه¬ی درمنه ایرانی است.
آمنه عطا حسین بارانی
مطالعه حاضر به بررسی امکان سنجی تنسیق مراتع در بین بهره برداران مراتع شمال شهرستان کلاله پرداخته است. این پژوهش به روش پیمایشی در مراتع قشلاقی شهرستان کلاله انجام شد. در این مراتع سه نوع بهره بردار (کرد/عشایر، ترکمن/ساکن و فارس/رمه گردان) در مجاورت یکدیگر حضور دارند.از بین 249 نفر بهره بردار جامعه هدف، 66 نفر به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که 1/56 درصد از بهره برداران مایل به تنسیق سامان های عرفی بودند و 9/43 درصد افراد مخالف تنسیق بودند. از نظر بهره برداران امکان اجرای تنسیق براساس تعداد دام بهره بردار، وسعت مرتع، ظرفیت مرتع، سابقه بهره برداری و بومی منطقه بودن است.یافته های پژوهش نشان داد رقابتبرایچراندن در مکان خاص و پرعلف تر بین بهره برداران مختلط به طور معنی داری بالاتر از بهره برداران دیگر است. رقابت در افزایش تعداد دام در چهار گروه مورد بررسی اختلاف معنی داری ندارند.همچنین رقابت در وارد شدن به مرتع زودتر از موعد در بهره برداران ترکمن/ساکن به طور معنی داری بالاتر از بهره برداران دیگر است.علاوه بر این دیدگاه بهره برداران مورد مطالعه نسبت به تنسیق مرتع و ضرورت تنسیق به دلیل رقابت درچهار گروه مورد بررسی اختلاف معنی داری با هم دارند. و تمایل به تنسیق در بین بهره برداران مختلط بیشتر است. همچنین یافته ها نشان داد، بین دیدگاه دو گروه مخالف تنسیق و موافق تنسیق از نظر موانع تنسیق (توزیع نامناسب چراگاه و آب) اختلاف معنی داری وجود ندارد.ولی بین دیدگاه دو گروه مخالف و موافق تنسیق از نظر موانع تنسیق (هزینه بر بودن حصارکشی، مشکلات راه و دسترسی، وسعت کم مراتع و تعداد زیاد دام) اختلاف معنی داری وجود دارد.با توجه به وسعت کم مراتع شهرستان کلاله و تپه ماهوری بودن آن، همچنین وجود تعداد بهره بردار زیاد، تنسیق جزء امکان پذیر نیست و بهتر است مراتع بصورت مشاعی بهره برداری شود و از طریق ایجاد تعاونی های مرتعداری می توان مراتع را مدیریت و از درگیری ها جلوگیری کرد. تنسیق تنها در سامان های عرفی با بهره برداران مختلط پذیرش داشته و توصیه می شود.
نغمه غلامی باغی عادل سپهری
پایش تغییر زیتوده گیاهی یکی از مسائل مهم مدیریت مراتع، مطالعه علوفه قابل دسترس دام و استفاده پایدار از این منبع طبیعی است. در این مطالعه، زیتوده گیاهی و الگوی تغییر مکانی – زمانی برای مراتع دشتی استان بین سال¬های 2000 و 2012 از طریق نمونه¬برداری سیستماتیک-تصادفی مورد مطالعه قرار گرفت. شاخص¬های گیاهی مودیس و مدل¬های آماری در محیط نرم¬افزار r تخمین زده شد. نتایج نشان می¬دهند: (1) تخمین زیتوده گیاهی با پارامترهای آلومتریک شامل درصدپوشش و قطربزرگ تاج پوشش (p<0/05، 2/80 =2(r. (2) رابطه معنی¬داری بین زیتوده خشک و شاخص گیاهی tsavi از محصول mod (p< 0/01، 75 =2(r و بین زیتوده ¬تر و بیشینه ماهانه شاخص ¬گیاهی osavi (p<0/01، 72 =2 (rبدست آمد. (3) رابطه معنی¬داری بین شاخص گیاهی ndvi با زیتوده خشک و بین زیتوده تر با شاخص گیاهی evi از محصول mcd (p<0/01، 54=2 rو 71=2(r. برای ارزیابی مجدد مدل رگرسیونی از وارسی اعتبار متقاطع و معیار بحرانی اطلاعات آکایک استفاده گردید. به¬طوری که شاخص¬گیاهی savi قادر به برآورد متوسط زیتوده خشک در مقیاس روزانه گردید. شاخص گیاهی evi از محصول mcd در مقیاس روزانه و بیشینه ماهانه شاخص گیاهی osavi از محصول mod متوسط زیتوده ¬تر را بطور معنی¬داری می¬تواند تخمین بزند. رابطه معنی¬داری بین شاخص گیاهی ndvi، evi، msavi، savi و بارندگی ماهانه اسفند، مرداد و شهریورماه (p<0/01، 53 تا 78=2r) بدست آمد. مقدار زیتوده تر و خشک به ترتیب در سال 1391 برابر 4/409 و 1/228 بر حسب کیلوگرم در هکتار می¬باشد (4) آنالیز سری زمانی با کمک بی¬فست، بیشترین تغییرات زیتوده گیاهی را نسبت به متوسط بارندگی در سال¬های 1381 تا 1384 نشان می¬دهد.روش بی¬فست قادر خواهد بود تغییرات زمانی – مکانی زیتوده گیاهی را توسط تصاویر ماهواره¬ای تفکیک نموده و شبیه¬سازی در آینده را انجام دهد. بنابراین، تعیین گرایش زیتوده گیاهی با چنین روشی از توانایی بالاتری نسبت به روش سنتی وجود دارد.
محمد رحیم فروزه غلامعلی حشمتی
دانش بومی بخشی از فرهنگ یک سرزمین است که شیوه هایی از چگونگی سازگاری یک جامعه نسبت به شرایط زیست بوم را دربرمی¬گیرد. از آنجا که این دانش نتیجه سال¬ها تجربه و مشکل گشایی بر اساس آزمون و خطا بوسیله گروه¬هایی از مردم در حال فعالیت بوده است، لذا ایشان آن را اساسی برای تصمیم¬گیری¬ها و حل چالش¬های پیش روی خود قرار داده¬اند. اتنواکولوژی و اتنوبوتانی شاخه¬هایی از دانش بومی هستند که می¬توان آنها را مطالعه قاعده¬مند شیوه¬های مواجه و سازگاری انسان با محیط طبیعی و همچنین شناخت و استفاده از گیاهان قلمداد نمود. ثبت این دانش و همچنین شناخت و پیش بینی زیستگاه مطلوب گونه¬های با اهمیت در دانش بومی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این تحقیق که در مرتع دیلگان استان کهگیلویه و بویراحمد صورت گرفت، دامنه¬ای از روش¬های جمع¬آوری اطلاعات نظیر مصاحبه¬های باز، نیمه ساختار یافته و مشاهده مشارکتی به منظور ثبت دانش عشایر منطقه بکار گرفته شد و از اطلاعات کسب شده فیش برداری شده و استخراج مفاهیم کلیدی بر اساس هدف تحقیق صورت پذیرفت. در ادامه از شاخص¬های ارائه شده توسط بومیان و کارشناسان جهت گزینش گونه¬های با اهمیت بیشتر استفاده شد و سه گونه astragalus gossypinus fischer. ، ferulago angulata (schlecht) boiss. و .prangos ferulacea (l.) lindi انتخاب گردید. از آنجا که در یک اکوسیستم مرتعی بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی مختلف ارتباط وجود دارد، به منظور پیش بینی زیستگاه گونه¬های منتخب، اطلاعات پوشش گیاهی و خصوصیات رویشگاهی شامل برخی از خصوصیات اقلیم، خاک و توپوگرافی جمع¬آوری شدند. پس از تهیه لایه هر یک از عوامل محیطی، با توجه به نوع داده¬ها و هدف تحقیق، از رگرسیون لجستیک جهت بررسی ارتباط گونه¬های گیاهی و عوامل محیطی و همچنین تهیه نقشه¬های پیش بینی زیستگاه گونه¬ها استفاده گردید. نتایج این بررسی گویای آن است که عشایر منطقه برای هریک از اجزای طبیعت پیرامون خود طبقه¬بندی¬های مجزایی قائل هستند. چنانکه ایشان عرصه مرتع را بر مبنای شکل ناهمواری، دما، پوشش گیاهی، خاک، منابع آب، کاربری اراضی و راه¬های دسترسی تقسیم بندی می¬نمایند. ایشان همچنین به انواع فرم¬های رویشی، اندام و فرایندهای گیاهی، خواص مختلف و شیوه استفاده از گیاهان به عنوان خوراک، دارو و ابزار و سرپناه آگاهی داشته و از آن در زندگی خود بهره می¬جویند. همچنین نتایج نشان دهنده آنست که آنالیز گرادیان متغیرهای محیطی توسط روش رگرسیون لجستیک می¬تواند به عنوان یکی از روش¬های مناسب در تهیه نقشه پیش بینی زیستگاه مطلوب گونه¬های منتخب در منطقه مورد بررسی مورد استفاده قرار گیرد.
آمنه عسگری محمود عقیلی
شیوه های نادرست بهره برداری از منابع طبیعی در چند دهه اخیر موجب تخریب شدید مراتع شده است. امروزه با گسترش هجمه هایی که به اراضی ملی، به قصد تملک و تصرف آنها صورت می گیرد، اراضی ملی اهمیت زیادی پیدا کرده است. تصرف عدوانی مراتع یکی از معضلاتی است که موجب تخریب کمی و کاهش سطح مراتع می شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تصرف عدوانی در مراتع گمیشان است. به این منظور اطلاعات مربوط به پرونده های حقوقی مراتع گمیشان در یک دوره هفت ساله (1391-1385) از اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان بندرگز گردآوری گردید. اطلاعات مربوط به 50 پرونده به فرم ها منتقل شد و داده های حاصل از آن در محیط نرم-افزاری spss به دو صورت فراوانی و درصد گیری (تحلیل توصیفی) و همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای بررسی پرونده ها از مواد قانونی شامل: قانون اساسی، قانون مجازات اسلامی، قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها، آیین دادرسی کیفری و مدنی و قانون وصول برخی از درآمدهای دولت استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل ها حاکی از آن است که تصرف عدوانی مراتع بیشترین فراوانی را در مقایسه با سایر تخلفات مراتع داشته و روند تغییرات میزان تخلف تصرف عدوانی در طی این سال ها به صورت افزایشی بوده است. کمبود نیروهای حفاظتی و عدم حضور به موقع در هنگام تخریب و همچنین سرپیچی از قوانین و مقررات از عواملی هستند که می تواند منجر به ادامه روند تصرف و در نتیجه افزایش آمار تخلفات گردد. همچنین از عوامل مبادرت به تخلف تصرف عدوانی می توان شیوه تولید روستائیان، وابستگی به زمین و عدم آگاهی به مالکیت مراتع نام برد. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که در زمینه حفظ و توسعه جنگل ها و مراتع، توجه به جنبه های حقوقی و کیفری لازم و ضروری است.
علی اکبر مهقانی نوده حسین بارانی
بین درآمد بهره برداران و نحوه ی استفاده از منابع طبیعی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. هر چه درآمد بهره برداران کاهش یابد استفاده ی غیرمجاز از این منابع جهت تأمین حداقل های معیشتی بیشتر می شود. بنابراین دانستن درآمد حاصل از مرتع می تواند درجهت گیری های آتی برای برنامه ریزی کمک نماید. هدف از این تحقیق بررسی درآمدهای حاصل از مراتع ییلاقی علی آباد کتول به منظور تعیین منابع درآمدی بالفعل حاصل از مرتع می باشد. این مطالعه در محدوده ی شهرستان علی آباد کتول در 35 کیلومتری شرق استان گلستان و در حوزه ی آبخیز محمدآباد واقع شده است. پرسشنامه متناسب با شرایط منطقه مورد مطالعه و جامعه ی بهره برداران در مراتع ییلاقی و با کسب اطلاعات از اداره ی کل منابع طبیعی و آبخیزداری و سازمان جهاد کشاورزی استان گلستان تهیه و به روش تصادفی تکمیل شدند و با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه محاسبه شد و پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ همبستگی آن مورد تایید واقع شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها درنرم افزار excelپردازش و به وسیله ی نرم افزار spss ویرایش 22 تجزیه و تحلیل گردید. در بررسی درآمدهای حاصل از مرتع، منابع درآمدی، میانگین درآمد، درصد سهم هر یک از مولفه های درآمدی، درآمد سالیانه ی بهره بردار و میزان وابستگی دامدار به مراتع ییلاقی، اثرات تنوع بخشی در مراتع، دلایل کاهش درآمد، تثبیت پایداری منابع درآمدی و مشکلات اقتصادی-اجتماعی کاهش درآمد مراتع مورد بررسی قرارگرفت و تجزیه و تحلیل داده ها با روش های غیرپارامتری انجام شد. یافته های تحقیق نشان داد 68 درصد درآمد بهره برداران مربوط به مراتع ییلاقی است و حدود 99 درصد این درآمد متکی به فروش دام و فرآورده های دامی و تنها حدود 1 درصد مربوط به سایر منابع درآمدی مراتع است. با توجه به نتایج کسب شده و بالابودن هزینه ی نگهداری دام در پایین دست، مراتع ییلاقی سهم عمده ای در درآمد دامداران دارد. بنابراین متنوع کردن طرح های مرتعداری ضمن افزایش درآمد دامداران، حفاظت از پوشش گیاهی وغیرو می تواند سهم بسزایی در تامین معیشت دامدار داشته باشد.
عابد زیدعلی حسین بارانی
طوفان های ریزگرد پدیده خطرناکی هستند که سبب بروز مشکلات محیطی و کشاورزی شده و همچنین به حیوانات آسیب می رسانند. مراتع جز اولین عرصه هایی هستند که تحت تأثیر ریزگردها قرار می گیرند، ریزگردها بر روی پوشش گیاهی مرتع رسوب کرده بر بعضی از فعالیت های گیاهان تأثیر می گذارد. هدف این مطالعه شناسایی تأثیرات ریزگردها بر بهره برداری از مراتع از دیدگاه جوامع محلی (دامداران و زنبورداران) است. بر این اساس در این تحقیق برای بررسی اثرات ریزگردها بر اکوسیستم های مرتعی دو جامعه دامدار با تعداد 110 و زنبوردار با تعداد 64 نفر مورد آزمایش قرار گرفتند.
مریم زهرایی فر حسین بارانی
چکیده ندارد.
بهاره حنفی کومله عادل سپهری
چکیده ندارد.
فرهاد چنگیزی آشتیانی محمد شبیری
چکیده ندارد.
براتعلی وزیری محمد شبیری
چکیده ندارد.
هادی افراه حسین بارانی
چکیده ندارد.
آناهیتا رشتیان فتح الله بلداجی
به منظورتعیین خوشخوراکی و ارزش رجحانی گونه های مهم مرتعی برای گوسفند و بز در مراتع ییلاقی استپی یزد،از دو روش مشاهده مستقیم زمان چرا و شمارش تعداد لقمه در یک گله مخلوط دامداران محلی استفاده شد. برای هر روش حداقل 6 رأس از هر نوع دام (گوسفند، بز) در هر سه دوره چرایی (اوایل اردیبهشت، اواخرخرداد و اواسط مرداد) در گله علامت گذاری و در دوره زمانی 15دقیقه ای تحت تعقیب قرار گرفتند. زمان مصرف گیاهان خورده شده ثبت و همچنین تعداد لقمه های خورده شده توسط دام از 7 گونه مهم که 80 درصد رژیم غذایی دام را تشکیل می دادند، شمارش شد. برای مقایسه ارزش رجحانی 7 گونه مهم برای هر گونه دام در هردوره چرایی و برای هر دو روش ثبت زمان مصرف و شمارش لقمه ها به طور مجرا از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. در مطالعه پوشش گیاهی از روش نمونه گیری تصادفی با قاب 1 مترمربعی استفاده شد. وبرای تعیین ارزش غذایی گونه های مهم مرتعی، هفت گونه مهم در سه دوره زمانی فصل چرا با 3 تا 5 تکرار، جمع آوری گردید. ترکیبات شیمیایی گیاهان با استفاده از روشهای رسمی آنالیزaoac (1990) و روش طیف سنج مادون قرمز نزدیک (nirs) اندازه گیری گردید.در بخش کیفیت گونه ها به این نتیجه دست یافتیم که بیشتر صفات معرف کیفیت علوفه مثل پروتئین خام و انرژی خام، با پیشرفت مراحل رویش و فنولوژیکی گیاه، کاهش می یابند و میزان فیبر خام وadf با افزایش مرحله رشد، افزایش یافت که منجر به کاهش خوشخوراکی و مصرف علوفه توسط دام گردید. به طور کلی نتایج حاصل از ایجاد ارتباط بین داده ای nirs و مقادیر حاصل از آنالیز شیمیایی نمونه ها در آزمایشگاه، نشان داد که در صفت درصد پروتئین خام (cp) بهترین همبستگی بین این دو سری داده وجود داشت و پس از cp شاخص adf قرار داشتند. درنتیجه استفاده از طیف سنجی مادون قرمز نزدیک (nirs) برای ارزیابی و اندازه گیری پروتئین خام به جای روش کلدال در آزمایشگاه با اطمینان بالا امکان پذیر است که با توجه به هزینه زیاد مواد شیمیایی و مدت زمان بالا برای انجام آن، استفاده از nirs منطقی به نظر می رسد.تغییرات خوشخوراکی گیاهان در طول دوره چرا برای گوسفند و بز تقریبا یکسان بود و درصد تشابه بین ترجیح غذایی بز و گوسفند80 درصد بود. همچنین بین نتایج حاصل از این دو روش تعیین خوشخوراکی اختلاف معنی داری وجود نداشت ( p<0/05). این دو روش از نظر دقت یکسان بودند و درطول دوره چرا بیش از75 درصد تشابه داشتند، اما چون روش شمارش تعداد لقمه را می توان با حداقل وسایل و امکانات اندازه گیری کرد لذا این روش بر روش ثبت زمانی ارجحیت دارد. با توجه به تعداد لقمه برداشت شده از هر گونه گیاهی و داده های ترکیب شیمیایی گیاهان و نیاز روزانه هرنوع دام با استفاده از جداول nrc ، و زمان صرف شده برای چریدن، این نتیجه رسیدیم که اوایل دوره چرا فقط گوسفند با کمبود انرژی مواجه بوده است. همچنین گوسفندان در اواسط و اواخر دوره چرا با کمبود پروتئین نیز مواجه اند اما بز فقط در اواخر دوره چرا، کمبود پروتیین داشت. به طور کلی کمبود انرژی در گوسفندان بیشتر از بزهاست و آنها به غذای تکمیلی نیاز بیشتری دارند بنابراین بزها دامهای مناسبتری برای چرا در مراتع فوق می باشند.
محمد ساغری حسین بارانی
قارچهای اندو میکوریز از جمله میکروارگانیسمهای مفید خاکزی هستند که میتوانند بعنوان یکی از انواع کودهای زیستی، بخشی از احتیاجات غذایی گیاهان تلقیح شده (بخصوص عنصر فسفر) را تامین نمایند. بررسی حاضر به منظور مطالعه تاثیر یک گونه از این قارچها بر افزایش رشد، تولید و ارزش غذایی دو گونه یونجه یکساله با نام فارسی یونجه چند شکل(medicago polymorpha) و یونجه حلزونی (m. scutellata) در قالب دو آزمایش مزرعه ای و گلخانه ای انجام شد. آزمایش مزرعه ای بصورت فاکتوریل با طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو عامل کود زیستی میکوریزی(در دو سطح: با تلقیح و بدون تلقیح) و کود شیمیایی فسفره( در دو سطح: صفر و 145 کیلوگرم فسفات تریپل در هکتار) با 4 تکرار و آزمایش گلخانه ای بصورت فاکتوریل با طرح کاملا تصادفی با سه عامل کود زیستی میکوریزی(در دو سطح: با تلقیح و بدون تلقیح)، کود شیمیایی فسفره(با دو سطح: صفر و 15/0 گرم بر کیلوگرم خاک) و نوع خاک(در دو سطح: استریل و غیر استریل) در سه تکرار بترتیب در مزرعه و گلخانه ی آموزشی دانشگاه صنعتی شاهرود به اجرا در آمد. نتایج حاصله نشان داد که در آزمایش مزرعه ای، تلقیح هر دو نوع گیاه علوفه ای با قارچ اندومیکوریز glomus interaradices بر خصوصیات رویشی هر دو نوع گیاه(شامل وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، و درصد کلونیزاسیون ریشه) تاثیر مثبت و معنی داری داشته و همچنین باعث افزایش معنی دار کمیتهای ارزش غذایی اندام هوایی (شامل درصد ماده خشک، درصد ازت، درصد پروتئین، درصد کلسیم و درصد فسفر در یونجه چند شکل و درصد ماده خشک، درصد خاکستر و درصد فسفر در یونجه حلزونی ) شد. در آزمایش گلخانه ای نیز، تیمارهای بکار رفته بر خصوصیات رویشی(شامل وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه و درصد کلونیزاسیون ریشه ای در خاک غیراستریل و وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، طول ساقه، وزن غلاف، تعداد غلاف و درصد کلونیزاسیون ریشه ای در خاک استریل) هر دو گیاه تاثیر مثبت و معنی داری داشته است. همچنین در آزمایش گلخانه ای، تیمارها باعث افزایش معنی دار خصوصیات ارزش غذایی(شامل درصد ازت، درصد پروتئین، درصد کلسیم و درصد فسفر در یونجه چند شکل و درصد ازت، درصد پروتئین، درصد خاکستر و درصد فسفر در یونجه حلزونی) شدند. بنابر این و با توجه به اثرات مثبت قارچ میکوریز مورد استفاده در تامین فسفر مورد نیاز هر دو گیاه و افزایش تولید علوفه در آنها، توصیه می شود از این نوع قارچ بعنوان کود زیستی بجای (کود شیمیایی فسفره) در جهت افزایش کمی و کیفی تولید علوفه در طرحهای مرتعداری و تامین علوفه در مراتع تخریب یافته در مسیر دستیابی به سیستمهای اکولوژیک پایدار استفاده نمود.
لیلا خاکی پور حسین بارانی
به منظور بررسی اثرات بهره برداری از مراتع و بازتاب آن در اقتصاد و درآمد بهره برداران مطالعه حاضر در دو حوضه ی آبخیز کوهدشت و همیان شهرستان کوهدشت در جنوب غرب استان لرستان صورت پذیرفت. با توجه به این امر که، بهره برداران عمده ی مراتع به دو دسته ی روستایی و عشایری تقسیم می شوند. لذا؛ حوضه ی آبخیز کوهدشت به منظور بررسی جامعه روستایی و حوضه ی آبخیز همیان جهت مطالعه ی جامعه ی عشایری بهره بردار از این منابع منظور گردیدند. در این تحقیق پس از تهیه ی پرسش نامه های متناسب با مناطق مورد مطالعه، جامعه بهره برداران در دو حوضه با استفاده از اطلاعات کسب شده از منابع طبیعی و امور عشایری استان مشخص شد. سپس حجم نمونه ی مورد نیاز در هر جامعه با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردید. در مرحله ی بعد پرسش نامه ها به روش تصادفی در سطح دو حوضه تکمیل شدند. داده های استخراج شده از پرسش نامه ها در نرم افزار excel پردازش و به وسیله ی نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در بررسی اقتصاد خانوارهای روستایی و عشایری حوضه های مورد مطالعه کلیه ی منابع درآمدی این بهره برداران و سهم هر یک از مولفه های درآمدی در درآمد کل خانوار و درآمد سرانه آن ها تعیین شده و مطالعه گردید. هم چنین، مولفه های هزینه ای خانوارها و سهم هریک از این مولفه ها در هزینه کل خانوار، مدت زمان بهره برداری از مراتع هر حوضه و نیز میزان وابستگی دام هر یک از جوامع مورد مطالعه به علوفه ی مرتع بررسی گردید.در این مطالعه اقتصاد مرتع به عنوان منبع اصلی تأمین علوفه ی دام این حوضه ها و نیز بهره برداری از گیاهان خوراکی آن در این مناطق مطالعه شده و سهم درآمدهای حاصل از مرتع در درآمد دامداری و درآمد کل خانوارهای بهره بردار روستایی و عشایر تعیین و بررسی شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها و نیز بررسی فرضیات و یافته های تحقیق نشان داد، سهم مرتع در درآمد خانوار بهره بردار روستایی (حوضه آبخیز کوهدشت) نزدیک به 15 درصد درآمد کل بوده و برای خانوار بهره بردار عشایری (حوضه آبخیز همیان) حدود 60 درصد از درآمد کل را تشکیل می دهد.
حسین بارانی علی اکبر مهرابی
دراین تحقیق فرهنگ مرتعداری/شبانی در بین شبانان منطقه البرز شرقی به شیوه مشارکتی و در یک دوره یکساله بررسی شده است.یافته ها حاکی از تطابق و درهم تنیدگی فرهنگ با محیط است. نظام شبانی مستلزم وجود عناصری چون گله، شبان ، چراگاه، جایگاه و منابع آب است. نتیجه ای که از این بررسی حاصل می شود این است که اگر انسان بعنوان موجودی دارای فرهنگ از سایر موجودات متمایز شود، آنگاه اجزا طبیعت را می توان به چهار مولفه جماد، نبات ، حیوان و انسان تقسیم کرد که در مابعدالطبیعه محاطند. با این انگاره شناخت اکوسیستم واقع بینانه تر شده و امکان ارتباط میان رشته ای بین علوم بوم شناختی و علوم انسانی بیشتر می گردد.