نام پژوهشگر: حمید فرورش

بهینه سازی ساختار فراپیوند به منظور حرکت راحت کاربران در وب سایت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  شمیلا مشایخی   محمد مهدی سپهری

با توسعه ی فناوری های مبتنی بر وب، دنیای کسب و کار به شدت دچار تغییر و تحول شده است. روشها و الگوهای سنتی تجارت، کسب و کار، بازاریابی و در کل اقتصاد با تکنیک ها و ابزارهای تخصصی درآمیخته شده اند و امکانات و فرصت های جدیدی را برای توسعه ی فرآیندهای اقتصادی و بهینه سازی روند کارها فراهم کرده اند. دنیای وب و فناوری اینترنت حوزه ی فعالیت سازمان ها و شرکت های کوچک و متوسط را گسترده کرده است و بازارهای جدیدی را به روی آن ها گشوده است و از این طریق فضای رقابتی عادلانه تری را برای آن ها فراهم کرده است تا همه ی شرکت های علاقهمند به پیشرفت بتوانند از این سکوی پرش به بازارهای جهانی وارد شوند. وب سایت ها به عنوان گلوگاه ارتباطی مابین صاحبان کسب و کار و مردم نقش بسیار زیادی در ایجاد و تقویت این ارتباط دارند و لازم است که برنامه های مفیدی از طریق مدیریت سایت ها برای این امر در نظر گرفته شود. در این میان مقوله ی تحلیل رفتار کاربران وب به عنوان یکی از شاخه های وب کاوی، مورد علاقه ی بسیاری از محققان آکادمیک، و مدیریت وب سایت ها می باشد. محققان در تلاش هستند تا با شناسایی رفتار کاربر و علایق وی، خدمات خود را بهتر و در راستای تحقق اهداف خود و بازدیدکنندگان ارایه دهند. هدف از انجام این تحقیق بهبود و ارتقای وضعیت فراپیوندهای وب سایت با استفاده از روش های داده کاوی است. در این تحقیق، روش مورد استفاده جهت ارزیابی و بهبود وضعیت فراپیوندهای وب سایت یک روش گام به گام بوده که به صورت زیربنایی رفتار کاربر را در وب سایت توسط نمادها و معیارها شناسایی و ارزیابی می کند. سپس با بررسی تک تک فراپیوندها در مورد فراپیوندهای یک صفحه ی وب و در مرحله ی آخر در مورد وضعیت فراپیوندهای یک وب سایت ارزیابی می شود.

توسعه روش های حل مسئله طراحی شبکه حمل و نقل دو سطحی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  حمید فرورش   محمد مهدی سپهری

شبکه های حمل ونقل یکی از اجزای اصلی حمل ونقل محسوب می شوند و کارایی عملکرد آنها بر صرفه جویی (اتلاف) منابع در سطوح خرد و کلان تاثیر زیادی دارد. عملکرد شبکه های حمل ونقل هم متاثر از ساختار و توپولوژی این شبکه ها و هم رفتار کاربران است. به تعبیری دگر، متغیرهای تصمیم بین دو تصمیم گیر اصلی توزیع شده است. توسعه زیرساخت ها در اختیار متولیان شبکه (عمدتاً دولت ها) و شیوه ی استفاده در اختیار کاربران است. نکته اصلی در ساختار سلسله مراتبی تصمیم گیری است، به گونه ای که متولی توسعه شبکه (تصمیم گیر سطح سیستم یا سطح اول) با ملاحظه واکنش کاربران (پیش بینی با اطلاعات کامل) ابتدا تصمیم می گیرد و بعد کاربران (تصمیم گیر سطح دوم) در مورد شیوه ها و الگوهای تردد تصمیم می گیرند. از دیدگاه برنامه ریزی ریاضی، به مدل های تصمیم گیری حاکم بر این مسائل، برنامه ریزی دوسطحی گفته می شود که در آن متولی ساخت و توسعه در سطح اول و کاربران در سطح دوم تصمیمات مربوط را اتخاذ می کنند. برنامه ریزی دوسطحی یکی از مسائل پیچیده پژوهش در عملیات محسوب می شود و عموماً در کلاس پیچیدگی np-complete قرار می گیرد. طراحی شبکه حمل ونقل در طول 40 سال اخیر یکی از مسائل محوری پژوهش در عملیات بوده است. با وجود تلاش های مستمر، هنوز راه زیادی تا توسعه روش هایی که بتواند مسائل با مقیاس واقعی را حل کند پیش رو است. پژوهش جاری به یکی از مسائل کلاسیک طراحی شبکه زیرساخت حمل ونقل در قالب برنامه ریزی دوسطحی می پردازد. آورده و سهم این پژوهش، شامل سه قسمت است. دو قسمت اول و دوم به مسئله طراحی شبکه گسسته (dndp) یعنی تصمیم گیری در مورد اضافه کردن یک سری راه های جدید به شبکه فعلی می پردازد و قسمت سوم به طراحی شبکه گسسته-پیوسته (mndp) یعنی اضافه کردن یال های جدید و تعریض راه های موجود به طور همزمان می پردازد. تمرکز این پژوهش ارائه روش های حل مسئله است. در این راستا، برای مسئله dndp دو روش حل پیشنهاد شده است. روش نخست، فرمول بندی جدیدی در قالب برنامه ریزی خطی عدد صحیح آمیخته تک سطحی ارائه می دهد که با تقریب خوبی معادل برنامه ریزی دو سطحی غیرخطی اصلی است. بنابراین، محور اصلی روش اول، ارائه فرمول بندی جدیدی ست که (تقریباً) معادل فرمول بندی دوسطحی باشد. کیفیت تقریب رضایت بخش است و در آزمایشات عددی انجام شده، جواب بهینه به دست آمده است. روش دوم الگوریتم شاخه و کرانی است که مسئله دوسطحی را بدون تغییر فرمول بندی حل می کند. در روش پیشنهادی کران پایین نسبتاً کارایی برای مسئله اصلی و روش حل آن توسعه داده می شود. همچنین، کران بالایی به دست می آید که در طول پیشرفت درخت جستجوی الگوریتم به طرز مناسبی بهبود می یابد. وجه مشخصه روش اول، خطی عدد صحیح آمیخته و تک سطحی بودن آن است (صورت متعارف و بیشتر جا افتاده برنامه ریزی ریاضی). این فرمول بندی امکان بهره گیری از ادبیات غنی برنامه ریزی عدد صحیح و جریان های شبکه چندکالایی را فراهم می کند. یکی از مزیت های اصلی این فرمولاسیون، امکان وارد کردن محدودیت های جانبی نظیر ظرفیت راه های شبکه در آن است. علیرغم اهمیت زیاد این گونه محدودیت ها، امکان اعمال آنها در روش های قبلی وجود ندارد. در حال حاضر، این روش تنها قادر است مسائل کوچک تا متوسط را حل کند و نمی تواند مسائل واقعی را حل نماید. محاسبات عددی روی مسائل آزمایشی برتری های آن با الگوریتم های موجود را نشان می دهد. وجه مشخصه روش دوم، توانایی آن در حل مسائل با مقیاس واقعی است. این روش کامل است به این معنی که جواب بهینه را (در صورت وجود) تضمینی می یابد و در صورت غیرموجه بودن مسئله، به عدم وجود جواب پی می برد. البته در مسئله طراحی شبکه گسسته، در مسائل واقعی در هر صورت جوابی برای مسئله وجود دارد. آزمایشات عددی روی مسائل موجود (واقعی و غیرواقعی) برتری این روش را هم از حیث هزینه های محاسباتی و هم کیفیت جواب نسبت به روش های موجود نشان می دهد. روش سوم، تعمیم روش اول یعنی ارائه فرمول بندی خطی عدد صحیح تک سطحی برای دو مسئله cndp و mndp است. این روش قادر است جواب بهینه را برای هر دو مسئله بیابد و در نوع خود نخستین روش یابنده جواب بهینه برای mndp محسوب می شود، اما در حال حاضر این روش نمی تواند مسائل مقیاس بزرگ را حل کند. مقایسه عملکرد محاسباتی و کیفیت جواب فرمول بندی ارائه شده نشانگر برتری آن نسبت به روش های موجود است. این فرمول بندی از همه مزایای روش نخست برای مسائل mndp برخوردار است و انتظار می رود در پژوهش های آتی جنبه محاسباتی آن بهبود داده شود.

استفاده از سیستم های صف در مسأله مکانیابی شبکهای تسهیلات پرازدحام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده فنی 1391
  سیدرضا جعفری   جمال ارکات

مسأله مکانیابی شبکهای از جمله مسائل جدید در حوزه مسائل مکان یابی می باشد. در این مسأله، جابجایی ها بین تسهیلات موجود (مشتریان) و تسهیلات جدید (خدمتدهندگان) در امتداد کمان های شبکه انجام می گیرند و بدین جهت برخلاف مسائل متعارف مکان یابی، فواصل بین تسهیلات براساس معیارهای متداول اندازهگیری فاصله، محاسبه نمی شوند. مسألهای که در این تحقیق بدان پرداخته شده است از نوع مسائل گسسته است بدین معنی که تعدادی سایت به عنوان مکان بالقوه برای احداث خدمتدهندگان وجود دارند که باید از بین آنها تعداد مشخصی جهت پوشش به تقاضای مشتریان انتخاب گردند. در این نوع مسائل با ازدحام مشتریان، در محل تسهیلات صف ایجاد می شود که به آنها مسائل مکان یابی تسهیلات پرازدحام می گویند. فرض شده است که مکان و زمان وقوع تقاضاها در امتداد کمان های شبکه، متغیرهای تصادفی مستقل هستند بدین صورت که مکان وقوع یک تقاضا به صورت یکنواخت در هر یک از کمان ها توزیع شده است و تقاضاها براساس فرآیند پواسون تولید می شوند. هدف این مسأله، کمینه کردن مجموع زمان های سفر و انتظار مشتریان می باشد. فرض شده است که هر مشتری به نزدیک ترین تسهیل باز مراجعه می نماید و در صورتی که برآورد آنها از مدت زمان انتظار در سیستم از مقدار آستانه مشخصی، بیشتر باشد، از ورود به صف منصرف می شوند. مسأله موردنظر در قالب یک مدل برنامه ریزی ریاضی عدد صحیح آمیخته، مدلسازی شده است. از آنجایی که مسأله تحت بررسی از جمله مسائل ناچندجمله ای سخت (np-hard) می باشد، برای حل آن، سه الگوریتم فراابتکاری ژنتیک، ممتیک و بازپخت شبیه سازی شده، ارائه شده اند. برای آزمودن کارایی الگوریتم های پیشنهادی، تعدادی مسأله تصادفی در اندازه های مختلف تولید شده و نتایج حل الگوریتم های فراابتکاری با نتایج به دست آمده از حل مدل توسط نرم افزار gams (حل کننده cplex) مقایسه شده اند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که الگوریتم های ابتکاری پیشنهادی می توانند راه حل های قابل قبول را در زمان های محاسباتی کم، به دست آورند.

مسأله زمان بندی تحویل دسته ای با در نظر گرفتن زمان های دسترسی و آماده سازی وابسته به توالی بر روی یک ماشین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده مهندسی 1391
  سوما فرهادی   فردین احمدی زر

تحقیق حاضر به بررسی مسأله زمان بندی تحویل دسته ای با در نظر گرفتن زمان های دسترسی و آماده-سازی وابسته به توالی بر روی یک ماشین می پردازد. لحاظ نمودن زمان های دسترسی و آماده سازی از جمله واقعی ترین مفروضات در نظر گرفته شده در حوزه زمان بندی است. در این تحقیق، زمان های آماده-سازی وابسته به توالی بوده و جدایی پذیر هستند. کارها در زمان های متفاوتی در دسترس قرار می گیرند و به صورت دسته ای به مشتریان مربوطه تحویل داده می شوند. موعد تحویل هر کار به صورت یک پنجره زمانی در نظر گرفته شده است. با توجه به پیچیده بودن مسأله مذکور در ابتدا مسأله با در نظر گرفتن زمان-های دسترسی و سپس با در نظر گرفتن همزمان زمان های دسترسی و آماده سازی وابسته به توالی مورد بررسی قرار می گیرد. هدف زمان بندی کارها، دسته بندی آنها و تصمیم گیری در مورد زمان تحویل هر دسته می باشد، به طوریکه مجموع هزینه های زودکرد، دیرکرد، نگهداری و تحویل کمینه گردد. هریک از مسائل ابتدا به صورت یک مدل ریاضی فرموله شده و سپس مجموعه ای از قواعد غالب ارائه و اثبات می شوند. به دلیل np-hard بودن مسائل مذکور، یافتن جواب بهینه مسائل با ابعاد بزرگ در زمانی منطقی مقدور نمی باشد. بنابراین، یک روش حل کارا که متشکل از ترکیب قواعد غالب و یک الگوریتم رقابت استعماری است، برای حل هر یک از آنها توسعه داده می شود. در مسائل مورد بررسی، وجود بیکاری های غیرضروری و دسته بندی غیرپیوسته مجاز می باشد. علاوه بر این، زمان تحویل یک دسته ممکن است بزرگتر از زمان تکمیل آخرین کار موجود درآن دسته باشد. در هریک از مسائل به منظور ارزیابی عملکرد الگوریتم ترکیبی ارائه شده، تعدادی مسأله نمونه تولید و حل می شود. نتایج به دست آمده کارائی الگوریتم ارائه شده را نشان می دهند.

انتخاب و قیمت گذاری مجموعه محصولات جدید با رویکرد برنامه ریزی چند سطحی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده مهندسی 1392
  رویا سلطانی   حمید فرورش

ماهیت سلسله مراتبی ساختار تصمیم گیری تولیدکنندگان و مصرف کنندگان در حیطه طراحی و قیمت گذاری محصولات جدید، نیازمند به کارگیری ساختار غیرمتمرکز برای تصمیم گیری است. به دلیل تعامل پویا و دوجانبه ای که بین مصرف کنندگان و تولیدکنندگان محصولات وجود دارد، تصمیم گیران ارشد سازمان ها نیازمند این هستند که واکنش مصرف کنندگان نسبت به عرضه محصولات جدید را در تصمیمات خود لحاظ نمایند. در این بین، استفاده از ابزارها و تکنیک های کارا برای مدل کردن این ساختار تصمیم گیری غیر متمرکز، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی از بهترین گزینه ها برای مدل کردن این شرایط، برنامه ریزی چند سطحی است که برهم کنش بین تصمیم گیران را به نحو مناسب نمایش می دهد. در این پژوهش برنامه ریزی چند سطحی برای مدل سازی تصمیمات سلسله مراتبی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان در مسئله انتخاب و قیمت گذاری خط محصولات جدید پیشنهاد شده است. برای این منظور، دو مدل برنامه ریزی ریاضی برای دو حالت ممکن از این مسئله در نظر گرفته شده است. در مدل های پیشنهادی، تولیدکننده (ها) در یک محیط رقابتی به دنبال بیشینه سازی سود ناشی از تولید محصولات موجود و عرضه محصولات جدید با درنظرگرفتن بخش های مختلف بازار است. در مدل اول، رقابت به صورت ایستا بوده و محصولات رقیب به عنوان گزینه ای برای انتخاب مصرف کنندگان مطرح شده اند. تولیدکننده (رهبر) با عرضه محصولات جدید و قیمت گذاری محصولات موجود و جدید و با لحاظ کردن تصمیمات مصرف کنندگان، در پی بیشینه سازی سود خود است. از طرف دیگر، مصرف کنندگان (پیرو) نیز محصولی با بیشترین مطلوبیت را انتخاب می کنند. از این دو مدل در تئوری بازی ها تحت عنوان بازی استکلبرگ یاد می شود. مدل ارائه شده به صورت دو سطحی بوده که با نوشتن شرایط لازم و کافی بهینگی سطح دوم، مسئله به یک مسئله برنامه ریزی یک سطحی خطی آمیخته تبدیل می شود. در مدل دوم که سه سطحی است، رقیب به صورت تصمیم گیر مستقل و مجزا به تولیدکننده واکنش نشان می دهد و با هدف بیشینه سازی سود خود به تغییر قیمت محصولات می پردازد. مصرف کنندگان نیز در سطح سوم سلسله مراتب تصمیم گیری قرار دارند. با نوشتن شرایط لازم و کافی بهینگی سطح سوم، مسئله سه سطحی به صورت مدل دو سطحی در می آید. برای حل مدل حاصله یک الگوریتم شاخه و کران طراحی و کدنویسی شده است. مدل ها و الگوریتم های پیشنهادی با استفاده از مسائل آزمایشی مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که کران های محاسبه شده با استفاده از این الگوریتم در تکرارهای اول، بسیار به یکدیگر نزدیک بوده و شکاف بین آن ها ناچیز است. در اکثر مسائل مورد آزمایش، جواب بهینه و یا نزدیک به بهینه در چندین تکرار اول به دست می آیند که این امر نشانگر کارایی مناسب الگوریتم پیشنهادی است.

ارائه مدل رقابتی برای حمل بار در بخش ریلی بر پایه مفاهیم مدیریت درآمد و برنامه ریزی چند سطحی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده مهندسی 1392
  اکبر اسماعیلی   حمید فرورش

در این تحقیق با هدف بهبود درآمد و برنامه ریزی عملیات اپراتورهای حمل ونقل ریلی دو مدل برنامه ریزی چند سطحی ارائه شده است. در این مدل ها رقابت بین بخش های ریلی و جاده ای در حمل بار در نظر گرفته شده است. در مدل اول، اپراتور ریلی در سطح اول و صاحبان کالا در سطح دوم تصمیم گیری قرار گرفته اند. هدف بخش ریلی بیشینه نمودن سود عملیاتی است، با ملاحظه اینکه صاحبان کالا کم هزینه ترین شیوه حمل بار را از میان شیوه های ریلی و جاده ای انتخاب می کنند. برای واقع نمایی بیشتر مسئله، تصمیم گیری صاحب کالا در مورد شیوه حمل بار در قالب یک مدل انتخاب در نظر گرفته شده است. مدل دو سطحی با استفاده از شرایط کان تاکر و نتایج حاصل از چند قضیه اثبات شده به یک مدل تک سطحی غیرخطی تبدیل شده است. در نهایت به کمک روش تقریب قطعه قطعه خطی مدل تک سطحی با دقت قابل قبولی حل شده است. در مدل اول، رقابت بین بخش ریلی و بخش جاده ای به صورت ایستا در نظر گرفته شده است و بخش جاده ای واکنشی به تصمیمات بخش ریلی نشان نمی دهد. بر خلاف مدل اول، در مدل دوم رقابت بین بخش ریلی و جاده ای به صورت پویا در نظر گرفته شده است. این شرایط در قالب یک مدل سه سطحی فرموله شده است. در این مدل سه سطحی، اپراتور ریلی تصمیم گیر سطح اول، بخش جاده ای تصمیم گیر سطح دوم و نهایتاً صاحبان کالا در سطح سوم تصمیم گیری قرار دارند. بنابراین این مدل سلسله مراتبی سه سطحی، شامل سه تصمیم گیر مستقل بخش ریلی، بخش جاده ای و صاحبان کالا است. در این مدل، همانند بخش ریلی، هدف بخش جاده ای نیز بیشینه نمودن سود است؛ در حالی که هدف صاحبان کالا، انتخاب کم هزینه ترین شیوه حمل ونقل است. همانند مدل اول، این مدل نیز به کمک قضایای ریاضی به یک مدل تک سطحی غیرخطی تبدیل شد و در نهایت، با روش قطعه قطعه خطی با دقت قابل قبولی تقریب زده شد . اعتبار مدل های ارائه شده به وسیله چندین مسئله آزمایشی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد که هر دو مدل برای مسائلی با مقیاس دنیای واقعی در زمان معقولی قابل حل هستند؛ اگرچه ممکن است برای مسائل آزمایشی خیلی بزرگ نتوان آن ها را حل نمود.

تعیین مکانیزم های تشویقی دولت جهت تأثیرگذاری بر سیاست های تولیدی بخش خصوصی بر پایه برنامه ریزی دوسطحی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده مهندسی 1392
  شیما عزیزی   حمید فرورش

در دنیای رقابتی امروز شرکت های تولیدی درصدد بهبود مستمر کیفیت محصولات موجود و عرضه محصولات جدید برای بالا بردن سهم بازار هستند. با این وجود، برخی مشخصه ها در محصولات وجود دارد که بهبود آن ها مستلزم صرف هزینه های بالا توسط شرکت ها است؛ از طرف دیگر، اغلب مشتریان حاضر نیستند بهایی خیلی بالا برای خرید کالا بهبود یافته و جبران هزینه های شرکت ها بپردازند. بنابراین، شرکت ها برای فروش محصولات با مشخصه های بهبودیافته نمی توانند افزایش بسیار زیادی را در قیمت ها اعمال کنند و لذا بهبود این مشخصه های کیفی برای شرکت ها صرفه اقتصادی ندارد. این در حالی است که این مشخصه ها بر رفاه افراد جامعه موثر است. در اکثر جوامع تأمین رفاه جامعه یکی از دغدغه های اصلی دولت ها است. دولت ها سعی دارند از طریق مکانیزم های تشویقی/تنبیهی شرکت ها را به بهبود این مشخصه ها و تولید محصولات مطلوب تر ترغیب کنند. یکی از ابزارهای موثر و کارآمد دولت ها اعمال مالیات ها بر محصولات نامطلوب و اعطای یارانه به محصولات مطلوب است. در این پژوهش، سعی می شود با هدف بهبود رفاه اجتماعی مکانیزم های بهینه اعمال مالیات و اعطای یارانه از سوی دولت به تولیدکنندگان در شرایطی مورد مطالعه قرار گیرد که تولیدکنندگان منفعت گرا در تصمیم گیری های خود در رابطه با نوع و میزان تولیدات خود استقلال دارند. بنابراین، با مسئله ای با دو تصمیم گیر مستقل مواجه هستیم. تصمیم گیر اول (دولت) با دغدغه بهبود رفاه اجتماعی و در سطح بالایی از تصمیم گیری است و تصمیم گیر دوم (تولیدکننده) با هدف افزایش سود در سطح پایین تر تصمیم گیری است. در پژوهش جاری، این ساختار سلسه مراتبی تصمیم گیری با رویکرد برنامه ریزی دوسطحی مدل سازی می شود. سه سناریو برای مسئله طرح شده است. سناریوی اول حالت ایستای مسئله را بررسی می کند و دولت سعی دارد با تنظیم مالیات ها و یارانه ها سیاست تولیدی تولیدکننده را به نفع بهبود رفاه اجتماع تحت تأثیر قرار دهد. در سناریو دوم برنامه ریزی ها برای یک افق زمانی بلندمدت انجام می گیرد. در سناریو سوم بحث طراحی محصولات نیز وارد مدل می گردد و دولت از طریق سیاست های تشویقی سعی دارد علاوه بر ترغیب تولیدکننده برای تولید محصولات مطلوب موجود، شرایط را به گونه ای تحت تأثیر قرار دهد که اولویت های معرفی محصولات جدید از سوی تولیدکننده در راستای بهبود هرچه بیشتر رفاه اجتماعی باشد. از منظر برنامه ریزی ریاضی، مدل های توسعه یافته همگی دوسطحی بوده و از لحاظ پیچیدگی محاسباتی در کلاس مسائل np-hard قرار دارند. برای حل مسائل نظیر سناریوی اول و دوم، از تغییرات و تبدیلات ریاضی برای ساختن مسئله ای تک سطحی معادل مسئله اصلی استفاده شده است. مسئله تک سطحی حاصله به کمک نرم افزارهای بهینه سازی قابل حل است. برای حل مسئله نظیر سناریوی سوم، یک الگوریتم شاخه و کران توسعه داده شده است. کلیه مدل ها و الگوریتم های توسعه یافته به کمک مجموعه ای از مسائل آزمایشی مورد ارزیابی قرار گرفته اند. محاسبات عددی به صورت تعاملی در محیط های gams و matlab انجام شده است. از جنبه عملی، از نتایج مهم این تحقیق می توان به موفقیت دخالت مالی دولت در سیاست های تولیدی شرکت ها در راستای بهبود رفاه اجتماعی اشاره کرد. از جنبه نظری، می توان به تناسب و قابلیت مدل ها و الگوریتم های توسعه یافته برای حل مسائل مورد نظر این پژوهش اشاره کرد.

ارائه مدلی دو سطحی برای تعیین سیاستهای بهینه نهادهای عمومی جهت بازیافت زباله
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده فنی 1393
  بختیار محمدی   حمید فرورش

امروزه وخامت روز افزون شرایط محیط زیست مانند کاهش منابع مواد خام، سریز شدن مکان های ضایعات و افزایش سطح آلودگی، به صورت چالشی برای بشر در آمده است. لذا در قرن حاضر مدیریت پایدار ضایعات جامد شامل جمع آوری زباله، بازیافت، انهدام آنها به صورت یک ضرورت اجتناب ناپذیر در آمده است؛ به طوری که انتخاب استراتژی های مدیریتی مناسب در قبال این مساله می تواند ما را در رسیدن هر چه بهتر به اهداف پیش رو کمک کند.به لحاظ سلسله مراتب تصمیم گیری و جایگاه حقوقی دولت ها و دیگر نهادهای عمومی، تصمیم گیری بخش عمومی یک نوع تقدم زمانی به تصمیم گیری های خصوصی دارد و در یک ساختار برنامه ریزی دو سطحی بر اهداف هم تاثیر می¬گذارند. محور اصلی پژوهش جاری این است که سیاست های حمایتی بخش عمومی شامل میزان اعطای یارانه و اخذ مالیات و نیز وضع محدودیت های در خصوص میزان بازیافت زباله باید به چه صورتی باشد تا در یک شبکه شهری شرکت های خصوصی ضمن مکان یابی بهینه برای جمع آوری زباله ها، مدیریت عملیات جمع آوری شامل مسیریابی کامیون های جمع آوری را بصورت بهینه طراحی کرده و البته میزان قابل قبولی از زباله های شهری را بازیافت نمایند.از منظر برنامه ریزی ریاضی، مسئله مورد نظر دارای دو تصمیم گیر مستقل، اما تأثیرگذار بر اهداف یکدیگر هستند که در قالبی سلسله مراتبی (ابتدا بخش عمومی و سپس بخش خصوصی) تصمیم گیری می کنند.روش حل ارائه شده برای هردو مدل حمایتی و قانونی روش فرا¬ابتکاری جستجوی ممنوعه می¬باشد.نتایج محاسباتی نشان می¬¬میدهد که برای نرخ جمع¬آوری ونسبت سوددهی یکسان دولت باید در مدل حمایتی سوبسید بیشتری را نسبت به مدل قانونی پرداخت کند. کلمات کلیدی: لجستیک معکوس، بازیافت زباله، برنامه ریزی دو سطحی، مسئله فروشنده دوره گرد، جستجوی¬ممنوعه

الگوریتم هوشمند مشاوره انتخاب واحد دانشجو بر مبنای تحلیل چارت دروس، پیش بینی نمرات و الگوی انتخاب واحد دانشجویان قبلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده مهندسی 1393
  علی گیتوئی   فردین اخلاقیان طاب

هدف از این پایان نامه ارائه سامانه ای هوشمند برای مشاوره تحصیلی و معرفی سبد انتخاب واحد تحصیلی بهینه بر اساس سابقه تحصیلی پیش بینی نمرات دانشجویان و همچنین الگوی رفتاری دانشجویان قبلی است. از این سیستم می توان در فرایندهای اتوماسیونی انتخاب واحد درسی برای اهداف مختلفی ازجمله انتخاب واحد صحیح تر، بهبود نتایج و کیفیت آموزش و همچنین افزایش انگیزش تحصیلی دانشجویان استفاده کرد. در روش ارائه شده، سوابق آموزشی دانشجویان رشته فناوری اطلاعات دانشگاه کردستان مربوط به نیمسال های تحصیلی اول تا پنجم و در طول 6 سال متوالی جمع آوری و با استفاده از روش های داده کاوی آموزشی تحلیل گردیده است. روش های خوشه بندی ساده و فازی در هنگام آموزش برنامه با استفاده از شبکه عصبی برای بهینه سازی نتایج پیش بینی نمرات مورداستفاده قرارگرفته است. پیش بینی نمرات با استفاده از طبقه بندی داده های ورودی و همچنین استفاده از خوشه بندی و اعلام دسته ایی نتایج خروجی برای بهینه سازی فرآیند و در جهت بهبود کیفیت مشاوره و همچنین معرفی سبد تحصیلی بهینه بر مبنای چارت تحصیلی و دروس ارائه شده توسط دانشکده ازجمله کارهای جدیدی است که در این پایان نامه انجام گردیده است. با توجه به پیش بینی های انجام شده در دروس اخذ نشده توسط دانشجو، سیستم به ارائه بهترین پیشنهاد بر اساس معیارهای مختلفی از قبیل وزن دروس، تعداد دروسی که درس موردنظر پیش نیاز آن هاست و همچنین بر اساس معیارهای موردنظر دانشجو (حداکثر معدل و یا اخذ بیشینه بهترین دروس ممکن) می پردازد تا دانشجو بتواند با دیدی روشن تصمیمات مناسب را در راستای انتخاب دروس در نیمسال جدید اتخاذ نماید. عمل به توصیه های این سیستم می تواند منجر به بهبود کیفیت تحصیلی دانشجو گردد. این پایان نامه ازلحاظ اینکه ترکیبی از فرایندهای مختلف از قبیل داده کاوی آموزشی و پیش بینی و مشاوره تحصیلی با توجه به سوابق تحصیلی دانشجو و دانشجویان قبلی و همچنین معرفی سبد بهینه انتخاب واحد تحصیلی است، در نوع خود جدید و در فرآیندهای آموزشی بسیار پرکاربرد می باشد.

تعیین برنامه زمانی حرکت اتوبوس های بین شهری در محیط رقابتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده مهندسی 1394
  سیران قدیمی   حمید فرورش

این پژوهش، در پی طراحی برنامه زمانی بهینه حرکت ناوگان اتوبوس، تعیین قیمت بلیت سفر و نیز طراحی برخی مکانیزم های تشویقی مسافران با هدف بیشینه سازی درآمد یک شرکت مسافربری بین شهری در محیطی رقابتی است. نوآوری اصلی این تحقیق ارائه مکانیزم های تشویقی برای حفظ مشتری است؛ در مواقعی که نمی توان در لحظه مورد درخواست به او سرویس داد. مسئله به صورت یک مدل غیرخطی عدد صحیح آمیخته فرموله شده است. سپس، با استفاده از روش قطعه قطعه خطی مسئله به صورت یک مدل خطی عدد صحیح آمیخته بازنویسی شده است. به منظور ارزیابی مدل و اعتبارسنجی آن، تعدادی مسئله آزمایشی طراحی و به کمک حل کننده cplex حل شده است. با اعمال تغییرات، مدل دیگری ارائه شده که مقدار قیمت بلیط شرکت هدف را به صورت پارامتر و برابر با سقف مجاز قیمت بلیط در نظر گرفته است. با استفاده از آزادسازی لاگرانژی و روش زیرگرادیان، یک حد بالای مناسب برای مسئله به دست آمده است. سپس، یک الگوریتم ابتکاری را ارائه میدهیم که جواب ناموجه لاگرانژی را به منظور به دست آوردن یک جواب موجه تعمیر کند.