نام پژوهشگر: طیبه سالاری

بررسی دگرشکلی سنگ های دگرگونی انارک و پوشش رسوبی آن در منطقه چاه گربه، شمال انارک (ایران مرکزی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1389
  طیبه سالاری   ساسان باقری

چکیده منطقه چاه گربه متشکل از یک مجموعه متنوع از سنگ های دگرگونی به سن پالئوزوییک فوقانی- تریاس و پوشش رسوبی عمدتاً کرتاسه- نئوژن در شمال شرقی شهرستان انارک از استان اصفهان واقع گردیده است. منطقه چاه گربه در حقیقت یال دگرشکل شده شمال شرقی تاقدیس بزرگ انارک به حساب آمده که در منتهی الیه شمال غربی سرزمین انارک- جندق بین دو زون جوش خورده باقیمانده از اقیانوس های پالئوتتیس و سبزوار در حاشیه شمال غربی خرده قاره ایران مرکزی- خاوری واقع شده است. مطالعات دگرشکلی منطقه چاه گربه و حواشی آن در مقیاس های مختلف تاریخچه تکتونیکی پیچیده ای را برای منطقه مذکور نمایان می سازد. مهمترین وقایع دگرشکلی به ترتیب عبارتند از: 1. رخداد d1 با یک تورق رخ اسلیتی تا شیستوزیته اغلب بدام افتاده در پورفیروبلاست ها شناسایی می-گردد. 2. d2چین خوردگی های بسته ای است که تورق قبلی را متاثر ساخته است. این رخداد نیز اغلب در مقیاس میکروسکوپی قابل شناسایی است. دو رخداد یاد شده تنها در شیست های مرغاب دیده شده و در ارتباط با دگرگونی واقعه تکتونیکی واریسکن می باشند. 3. واحد الیستوستروم چاه گربه با خویشاوندی جزایر اقیانوسی پالئوتتیس هنگام اضافه شدن به گوه افزاینده مرغاب دگرگونی نسبتاً فشار بالایی را گذرانیده و دچار دگرشکلی d3 شده اند. سن این دگرشکلی به استناد ظهور کانی های دگرگونی پرمین- تریاس زیرین تعیین شده است و اغلب به صورت رخ اسلیتی تا شیستوزیته مشاهده می گردد. 4. تورق اصلی نافذ با ماهیت برشی- میلونیتی در کل شیست های منطقه همان تورق d4 است که تمامی ساختار های قدیمی خود را شدیداً متاثر ساخته و با چین های برگشته و راندگی های متعدد به سمت جنوب شرق توام بوده است. به نظر می رسد واقعه برخورد سیمرین پیشین در تریاس میانی- فوقانی عامل اصلی این دگرشکلی است. 5. رخدادd5 همزمان با بسته شدن حوضه پشت کمان نئوتتیس یا همان اقیانوس سبزوار در زمان ائوسن فوقانی- الیگوسن به وقوع پیوسته است. چین خوردگی و راندگی هایی به سمت شرق عمدتاً سنگ های کرتاسه و ائوسن را به طور شکننده دستخوش تغییر قرار داده و جابجا نموده است. 6. مورفولوژی کنونی منطقه انارک مدیون واقعه d6 است. ظهور چین های بزرگ مقیاس همپوشان راست پله با امتداد شمال غرب تمامی سنگ های قدیمی تر از پلیوسن را متاثر ساخته است. اعمال این ساختار بر روی چین های برگشته بزرگ مقیاس d4 تاقدیس استثنایی قارچ شکل انارک با الگوی چین خوردگی مجدد نوع دوم به وجود آورده که سهم چاه گربه از آن، ساختار z شکل یال شمال شرقی می باشد. 7. تداوم تنش ناشی از فشارش صفحه عربی با دگرشکلی پیشرونده در حوضه پشت کمان ارومیه- دختر همراه شده، ساختار های d6 بریده شده و حوضه های دانه تسبیحی مرتبط با گسل های امتداد لغز راستگرد توسعه می یابند. واقعه d7 مسئول چین دادن حوضه های جدیداً شکل گرفته و بسته شدن آنها می باشد. پی سنگ دگرگونی در طی این واقعه بر روی سنگ های نئوژن رانده شده و تورق های شکننده ای بطور محلی ظاهر ساخته است. همزمان رسوبات پالئوسن نیز دچار چین خوردگی ملایمی می گردند. 8. نشانه هایی از نئوتکتونیک در منطقه انارک دیده می شود. عمدتاً گسل هایی با روند شمال شرقی و به موازات گسل درونه رسوبات پلیوسن و کواترنر را بریده اند.

باور به تعالی خداوند و «جلال ساکن شونده» خداونددر عهد عتیق و تلمود
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده الهیات 1391
  طیبه سالاری   نوری سادات شاهنگیان

برخی آیات کتاب مقدس یهودی ، از نزول پروردگار بر روی زمین و در پدیده های طبیعی سخن می گویند . خداوند به منظور نجات قوم و هدایت ایشان وابلاغ وحی بر پیامبران بارها بر روی زمین به شکل ستونی از ابر ، شعله های فروزان آتش و دود تجلی می کند . نظر به اینکه این حضور مادی و ملموس ، با باورهای توحیدی یهود و تعالی پروردگار در تناقض آشکار بود ، مورد تاویل و تفسیر علمای تلمودی قرار گرفت . آنها آموزه حضور مطلق و فراگیر خداوند را مطرح کردند . بر این اساس خداوند دارای کمال ذاتی است و عالم مطلق است . بر جهان هستی احاطه دارد و جهان هیچگاه از حضور وی خالی نمانده است . اصطلاح شخینا یا جلال الهی تفسیر همان حضور مادی و ملموس خداوند است که در تلمود به حضور معنوی او تفسیر گردید و هدف آن تزکیه قوم از گناهان و هدایت آنها به سوی زندگی پاک در پرتو نور ذات الهی و پیروی از شریعت موسی دانسته شد . دستاورد علمای تلمودی از این تفسیر زدودن باورهای اسطوره ای و خرافی از خدای کتاب مقدس بود . آنها با طرح این نظریه تلاش کردند تا تعالی و وحدت خدای یهودی را حفظ کنند در عین اینکه حضور او را بر روی زمین نیز توجیه می کردند. از نظر ایشان خود خداوند به زمین نیامده بود بلکه آنچه که به امداد قوم یهود آمده بود جلال وی بود. علمای تلمودی جلال الهی را به پرتوهای خورشید تشبیه کردند که در عین حال که بر زمین می تابند از خورشید هم جدا نیستند به همین ترتیب جلال خداوند هم در عین حال که از او جدا نیست و مانع توحید وی نمیشود می تواند به زمین بیاید و قوم را راهنمایی و کمک کند .دراین رساله ابتدا حضور الهی در کتاب مقدس بررسی شده است و سپس به بررسی آن در تلمود پرداخته شده است و در آخر وجوه افتراق و اشتراک حضور الهی در هر دو منبع بیان شده است .