نام پژوهشگر: مریم سالم

علیت از دیدگاه ارسطو و ابن سینا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  مریم سالم   محمد سعیدی مهر

علیت یکی از اصول اساسی در نظام فکری ارسطو است که به موجب آن هرگونه تغییر، حرکت و شناخت امکان پذیر می شود. او اگرچه به طور مستقل به توضیح این اصل و احکام آن نمی پردارزد، اما در قالب علل اربعه که در تحقق شیء(صورت) در خارج دخیلند و یا اصول اولیه اشیاء، از این اصل استفاده می کند و علل را اموری می داند که مسوول هرگونه وضعیتی در شیء هستند، خواه این وضعیت مربوط به تحقق شیء در خارج باشد و یا مربوط به شناخت ما از آن شیء باشد. بنابراین علل پاسخهایی هستند که به انواع «چرا؟» در مورد شیء داده می شوند. ابن سینا مفهوم علیت ارسطویی را که از مجرای نوافلاطونی عبور کرده بود و از طریق افرادی نظیر کندی و فارابی به او رسیده بود، اخذ نمود و تلاش نمود تا آن را بر اساس اصول اساسی نظام فکری خویش بسط دهد. علیت ارسطویی که راهی برای توجیه حرکت و فرآیند تبدیل قوه به فعل بود، نزد ابن سینا وسیله ای شد برای توجیه خلقت و ربط موجودات ممکن به وجود واجب الوجود بالذات و تبیین نحوه علم خدا و علم موجودات. بنابراین هر چند ممکن است گمان شود که ارسطو و ابن سینا در تعریف علیت اختلافی ندارند، اما تفاوت دیدگاه این دو فیلسوف در کارکرد علیت حاکی از اختلاف نگرش آن ها به تعریف علیت است. ارسطو علیت را با حرکت و تغییر و ابن سینا با وجود و تمایز آن از ماهیت و عروضش بر ماهیت معنا می کند.