نام پژوهشگر: شکوه السادات بنی جمالی

: بررسی اثربخشی اجرای برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر کاهش تفکرات غیرمنطقی دانش آموزان دختر کلاس اول مقطع راهنمایی شهرستان بروجن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  سارا کلانتری میبدی   شکوه السادات بنی جمالی

: کودکی یکی از دوران های سرنوشت ساز و حساس زندگی انسان می باشد. در دنیایی که بسیاری از افراد بزرگسال از تفکرات غیرمنطقی و تبعات آن رنج می برند، توجه به دوره های حساس کودکی و نوجوانی برای آموزش تفکر منطقی به افراد، امری ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه فلسفه برای کودکان(p4c) در کاهش تفکرات غیرمنطقی دانش آموزان دختر کلاس اول راهنمایی شهرستان بروجن انجام شده است. برای انجام این امر، ابتدا با اجرای مقیاس تفکرات غیرمنطقی کودکان و نوجوانان بر روی نمونه ای 147 نفری از دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی شهرستان بروجن، خصوصیات روانسنجی این مقیاس استخراج گردید. سپس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، دو کلاس انتخاب گردید و با روش جایگزینی تصادفی، یک کلاس به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل انتخاب گردید. این دو گروه در یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. بدین صورت که پس از اجرای پیش آزمون بر روی هر دو گروه، برنامه آموزش فلسفه برای کودکان به مدت 15 جلسه بر روی گروه آزمایش انجام شد. در پایان هر دو گروه در پس آزمون شرکت نمودند. به منظور کنترل اثرات پیش آزمون، داده های حاصل از این پژوهش به روش تحلیل کوواریانس(anacova) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج این تحلیل نشان داد برنامه فلسفه برای کودکان به طور معناداری تفکرات غیرمنطقی را در گروه آزمایش کاهش داده است. این کاهش معنادار در تمام خرده مقیاسهای پرسشنامه تفکرات غیر منطقی کودکان ونوجوانان به جز خرده مقیاس عدم تحمل در برابر ناکامی های کاری نیز مشاهده شد.

مقاسیه عملکرد کودکان دارای اختلال بی اعتنایی مقابله ای در تکالیف تئوری ذهن با کودکان عادی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  صفورا سالمی   سیده منور یزدی

هدف از پژوهش حاضر، مقایسه عملکرد کودکان دارای اختلال بی اعتنایی مقابله ای ‏‎‏ْْ،در تکالیف تئوری ذهن ، با کودکان عادی بود. در راستای هدف فوق ،180 نفر دانش آموز (60 دختر نفر اختلال بی اعتنایی مقابله ای،120 نفر عادی) 6 تا 8 ساله از منطقه شمال و جنوب تهران که از طریق نمونه گیری خوشه ای مرحله ای گزینش شده بودند،مورد مطالعه قرار گرفتند.نمونه ها با کنترل متغیرهایی از قبیل سن،جنس ، طبقه اقتصادی و تحصیلات پدر متعادل شده بودند. برای تعیین تئوری ذهن از آزمون تئوری ذهن (پارکر و همکاران،2007)، و برای تشخیص اختلال بی اعتنایی مقابله ای از دو پرسشنامه، مقیاس درجه بندی اختلال رفتار ایذایی(dbdrs) و سیاهه اختلال بی اعتنایی مقابله ای(oddi)، استفاده شد. روایی آزمون ها با استفاده از روش های روایی همزمان و روایی صوری، و اعتبار آنها با استفاده از روش آلفای کرونباخ و کودر ـ ریچاردسون، مطلوب احراز شد. نتایج این پژوهش حاکی از این بود که، میان عملکرد کودکان دارای اختلال بی اعتنایی مقابله ای و کودکان عادی در تکالیف تئوری ذهن ، تفاوت معنادار وجود داشت. همچنین روند تحولی تئوری ذهن در هر دو گروه کودکان(دارای اختلال بی اعتنایی مقابله ای و عادی) با توجه به سن صعودی بود و کودکان بزرگتر (8-7 ساله) در مقایسه با کودکان خردسالتر(7-6 ساله ) به سطوح بالاتر تئوری ذهن رسیدند.

ارزیابی اثر بخشی لگو درمانی در بهبود مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  شهپر تذکره توسلی زنجانی   شکوه السادات بنی جمالی

هدف این پژوهش ارزیابی و تعیین میـــزان اثر بخشـی "لگـــو درمانی" در بهبود مهارت های اجتمــــاعی کودکــــان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا می باشد. طرح تحقیق از نوع طرح تک آزمـودنی است. تعداد 10 کودک پسر مبتلا به اختلالات اتیستیک با عملکرد بالا در محدوده سنی 10-6 سال از طریق نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. مداخله در 16 جلسه طی مدت 8 هفته (دو جلسه یک ساعته در هفتـــه) برگـــزار شد و در این جلســـات مهارت های اجتمــــاعی با بهره گیری از بازی لگو، به کودکان آموزش داده شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس نمره گذاری اتیسم گیلیام و نیمرخ مهارت های اجتماعی اتیسم بود. برای ارزیابی تاثیر درمان، داده های پژوهش با بهره گیری از روش محاسبه اندازه اثر و نیز اجرای آزمون t وابسته و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بررسی انفرادی کاهش مشهودی در مقیاس مشکلات برقراری ارتباط، در سه مورد از آزمودنی ها نشان داده شد اما در بررسی گروهی در این مقیاس کاهش مشکلات در کل گروه معنا دار شد. همچنین یافته ها حاکی از اثر بخشی درمان در افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات تعاملات اجتماعی در کل گروه بود. در مقیاس رفتارهای کلیشه ای کاهشی در گروه مشاهده نشد. در مدت پی گیری یک ماهه نتایج حاصل از مداخله استمرار یافت. لگو درمانی، اتیسم با عملکرد بالا، مهارت های اجتماعی

بررسی رابطه بین خود انضباطی و بیان خشم و کنترل خشم با بهره وری نیروی انسانی کارکنان تولیدی شرکت پارس خودرو تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  غزال زندکریمی   سیده منور ی

این پژوهش جهت بررسی رابطه بین خود انضباطی و بیان و کنترل خشم با بهره وری کارکنان تولیدی شرکت پارس خودروی تهران صورت گرفته است. پژوهش حاضر برروی کارکنان بخش تولید انجام شد. حجم نمونه عبارت از 322 شرکت کننده بود که به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه خود انضباطی، خشم و بهره وری. پرسشنامه خود انضباطی توسط پژوهشگر تنظیم شده و ضریب آلفای کرونباخ آن 85/0 محاسبه شد. ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه خشم اسپیلبرگر و پرسشنامه بهره وری رضاییان به ترتیب 76/0 و 86/0 محاسبه گردید. یافته ها همبستگی بین خود انضباطی و بهره وری را معنی دار نشان دادند (r = 0.72, p<0.01). همبستگی بین بیان و کنترل خشم با بهره وری نیز معنادار بود(r1 = -0.57 , r2= 0.66 , p<0.01). نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که بعد از یک گام، متغیر خود انضباطی 72 درصد از واریانس بهره وری را تبیین می کند. با توجه به یافته های پژوهش، متغیر های پیش بین که عبارت از خود انضباطی و سطوح آن و بیان و کنترل خشم بودند، اثر پیش بینی کنندگی زیادی بر روی بهره وری داشتند و 72 درصد از واریانس بهره وری را پیش بینی نمودند.

بررسی کیفیت روابط صمیمانه ی افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری بر اساس سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  ازاده عطاری   زهره خسروی

چکیده : نتایج مطالعات حاکی از آن است که افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری، مشکلاتی را در حفظ روابط صمیمانه و نزدیک خود تجربه می کنند (برای مثال، هولندر و همکاران، 1996). هدف ما در این پژوهش، کشف و آشکار سازی معنای رابطه ی صمیمانه از نظر افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری و ارائه ی مدلی منسجم و همه جانبه برای ترسیم کیفیت روابط بین فردی و صمیمانه این افراد با استفاده از مفاهیم مربوط نظریه دلبستگی و نظریه طرحواره های ناسازگار اولیه می باشد. برای تحقق این هدف، از رویکرد پدیدار شناسی ( سنت کنش متقابل نمادین) و روش شناسی نظریه بنیادین استفاده کرده ایم. شرکت کنندگان این پژوهش 10 مرد و 10 زن مجرد (به جز دو مرد متاهل که به تنهایی زندگی می کردند) در فاصله ی سنی 23 تا 35 سال بودند که براساس نمراتی که در پرسشنامه های ocr-i و moci گرفته بودند انتخاب شدند . داده ها از طریق انجام مصاحبه های عمیق (بین 2 تا 5) ساعت و انجام مکاتبات و تماس های پی گیری جمع آوری شد. تحلیل مصاحبه ها با استفاده از کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی نشان داد، مفاهیم " امکان حضور خود انگیخته"، "احساس مفید و ضروری بودن برای دیگری"، " علایق و سلایق مشترک"، " امکان مورد خطاب قرار گرفتن"، " امکان تحقق توانایی ها"، " توجه به هیجانات شریک صمیمی"، "احساس یگانگی"، " عبور از مرز مشخص" و"تردید"، مولفه های بر سازنده ی معنای صمیمیت در نظر این افراد می باشد. مدل استخراج شده از تحلیل مصاحبه ها، نشان دهنده ی این است که طرحواره های ناسازگار اولیه در چهار سطح متمایز، از طریق سبک های دلبستگی یکدیگر را بازتولید می کنند. طبق این مدل سبک های دلبستگی، که خود به واسطه تجربه والدی مختلف (طرحواره ی محرومیت هیجانی) شکل می گیرد، تعیین کننده ی وجود و یا عدم وجود، و نوع مقابله با طرحواره های غیر شرطی نقص و شرم، انزوا، طرد و بی اعتمادی/ سوء استفاده می باشد. این طرحواره ها به طور مستقیم و یا غیر مستقیم (از طریق ایجاد طرحواره های غیر شرطی خود تحول نیافته/ گرفتار طرحواره ی شرطی تایید جویی) منجر به شکل گیری یکی از دو طرحواره ی فداکاری/ اطاعت می شوند. از سوی دیگر طرحواره ی بازداری هیجانی نیز به وسیله ی طرحواره های سطوح قبل تولید می شود. کمال گرایی نیز به وسیله ی یکی از دو طرحواره ی استحقاق و یا بدبینی ایجاد می شود. علاوه بر این یافته ها حاکی از آن بود که طرحواره ی فداکاری به طور قابل توجهی در زنان بر افراشته تر از مردان می باشد و در مقابل طرحواره ی انزوا در مردان برافراشته ترین طرحواره است. واژه های کلیدی: اختلال وسواسی اجباری، رابطه ی صمیمانه، طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک های دلبستگی، پژوهش کیفی

اثربخشی روش دوسا در بهبود مهارت های اجتماعی و کاهش رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  آیدا محمدخانی   مهرانگیز پیوسته گر

چکیده هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش دوسا در بهبود مهارت های اجتماعی و کاهش رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا بود. طرح پژوهش از نوع طرح تک آزمودنی است. جامعه ی آماری این پژوهش، کودکان مبتلا به طیف اختلالات اتیستیک در بنیاد خیریه ی اتیسم (شامل 46 نفر) بودند. از میان داوطلبین شرکت در پژوهش 7 کودک پسر مبتلا به اختلالات اتیستیک با عملکرد بالا در محدوده ی سنی 12-8 به صورت هدفمند انتخاب شدند. مداخله ی این پژوهش شامل 8 جلسه ی 55 دقیقه ای بود که برای هر کودک دو جلسه در هفته برگزار شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس درجه بندی اتیسم گیلیام و نیمرخ مهارت های اجتماعی اتیسم بوده است. یافته های به دست آمده با استفاده از روش محاسبه ی اندازه اثر و آزمون t و ویلکاکسون با استفاده از نرم افزار spss19 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که مداخله ی توانبخشی روانی دوسا بر افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش رفتارهای اثربخش بوده است. در مقیاس رفتارهای مضر اجتماعی بهبودی در گروه مورد مداخله مشاهده نشد. در مدت پیگیری یک ماهه نیز نتایج حاصل از مداخله استمرار یافت.

بررسی رابطه بین کلیشه های جنسیتی با شیوه های فرزندپروری والدین دختران دبیرستانی شهرستان کاشان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  زهرا رضازاده میراب   زهرا درویزه

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین کلیشه های جنسیتی و شیوه های فرزندپروری والدین دختران دبیرستانی شهرستان کاشان انجام شده است. این تحقیق از نوع پس رویدادی و جامعه ی آماری آن کلیه ی والدین دختران دبیرستانی شهرستان کاشان بوده که در سال تحصیلی 90-91 مشغول به تحصیل بوده اند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 380 نفر برآورد شد و 190 زن(مادر) و 190 مرد(پدر)، به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای، برای این پژوهش انتخاب گردیدند. ابزار مورد استفاده در مطالعه ی حاضرعبارت بودند از : فرم بلند پرسشنامه ی سبک ها و ابعاد فرزند پروری(psdq، رابینسون و همکاران، 1995) فرم بلند پرسشنامه ی نقش جنسیتی بم (bsri). اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد. نتایج نشان داد سبک مقتدرانه ی فرزندپروی و همه ی زیر مقیاس های آن(شامل گرمی و درگیر شدن، استدلال و قیاس کردن، مشارکت بر پایه ی دموکراسی و خوش طینتی و سهل گیری) با شاخص های جنسیتی مردانه و زنانه رابطه ی مثبت معناداری دارد(001/0>p). سبک مستبدانه ی فرزندپروی با شاخص های جنسیتی زنانه و زیر مقیاس های خصومت کلامی و استراتژی های تنبیهی/غیرتوضیحی رابطه ی منفی معناداری دارد (05/0p<). درسبک سهلگیرانه و زیرمقیاس های آن با شاخص های جنسیتی مردانه و زنانه رابطه ی معناداری دیده نشد (05/0p>). نتایج همچنین نشان دهنده ی تفاوت هایی در شاخص های جنسیتی و شیوه های فرزندپروری با توجه به شغل و تحصیلات زنان و مردان بود.

بررسی تاثیر بهزیستی درمانی، در کاهش میزان اضطراب، افسردگی، و بهبود نگرش های ناکارآمد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  مریم علی اقابزرگ   شکوه السادات بنی جمالی

هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی بهزیستی درمانی در کاهش اضطراب، افسردگی، استرس و بهبود نگرش های ناکارآمد، و افزایش بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دختر پایه ی دوم یک دبیرستان دولتی، در منطقه ی 2 آموزش و پرورش شهر تهران بود. روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. به منظور انجام این پژوهش تعداد 30 نفر از 200 نفر دانش آموز پایه ی دوم این دبیرستان، که نمره ی آنها بالاتر از نقطه ی برش مقیاس نگرش های ناکارآمد(das) ویزمن و بک(1978)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس(21- dass) لاویبوند و لاویبوند(1995) نمونه ی 21 سوالی، و مقیاس بهزیستی نوجوانان برلسون(1981) بود، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل(هر گروه شامل 15 نفر) جایگزین شدند و اعضای گروه آزمایش در 10 جلسه بهزیستی درمانی شرکت کردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت میان گروه های آزمایش و کنترل در کاهش میزان اضطراب، نگرش های ناکارآمد و افزایش بهزیستی نوجوانان معنادار است، اما این تفاوت در کاهش افسردگی و استرس معنادار نیست. کلید واژه ها: نوجوانان، بهزیستی درمانی، اضطراب، افسردگی، استرس، نگرش های ناکارآمد، بهزیستی روانشناختی.

بررسی و مقایسه ی سبک های ابراز هیجان در افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی، اختلال وسواس اجباری، همبود (مبتلا به هر دو اختلال) و گروه بهنجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  فاطمه شاهی صدرابادی   زهره خسروی

هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه ی سبک های ابراز هیجان (ابرازگری، کنترل و دوسوگرایی در ابراز هیجان) در افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی، اختلال وسواس اجباری، گروه مبتلا به هر دو اختلال و گروه بهنجار بود. این پژوهش از نوع پس رویدادی (علی – مقایسه ای) است. تعداد افراد نمونه 128 نفر (شامل 43 فرد مبتلا به ocpd، 40 فرد مبتلا به ocd، 15 نفر مبتلا به هر دو اختلال و 30 فرد بهنجار) است که به شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای از طریق اجرا بر روی 400 نفر دانشجویان دختر دانشگاه های تهران انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی وسواس اجباری مادزلی، آزمون بالینی چندمحوری میلون (زیر مقیاس اختلال شخصیت وسواسی)، پرسشنامه ی ابرازگری هیجان، پرسشنامه ی کنترل هیجانی، پرسشنامه ی دوسوگرایی در ابراز هیجان و پرسشنامه سلامت عمومی بود. برای بررسی داده ها از روش تحلیل واریانس یک راهه، آزمون تعقیبی شفه و روش های آمار توصیفی استفاده شد. این پژوهش عدم تفاوت معنادار بین چهار گروه در ابرازگری هیجان و تفاوت معنادار بین چهار گروه در کنترل و دوسوگرایی در ابراز هیجان را نشان داد. نتیجه این که کنترل هیجانی می تواند شاخصی برای تمایز دو اختلال از یکدیگر باشد. شدت دوسوگرایی در ابراز هیجان نیز می تواند شاخصی برای تمایز دو اختلال از یکدیگر باشد. اما ابرازگری هیجان نه تنها نمی تواند به عنوان شاخصی برای تمایز گروه مبتلا به اختلال وسواس اجباری با اختلال شخصیت وسواسی باشد، بلکه حتی برای تمایز بین گروه بهنجار از بیمار نیز شاخص مناسبی نیست.

مقایسه اثر بخشی روش های درمانی شناختی رفتاری گروهی و انفرادی بر کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان دختر سال دوم دبیرستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  شیما باقری نیستانی   شکوه السادات بنی جمالی

هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر درمان شناختی رفتاری گروهی و انفرادی در کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی دختران سال دوم دبیرستان بود. نمون? پژوهش از سی نفر از دانش آموزان سال دوم دبیرستان های منطق? یک آموزش و پرورش تشکیل می شدو روش مورد استفاده در این تحقیق ،روش نمونه گیری تصادفی ساده است .این نمونه شامل دانش آموزان نوجوانی است که در سن 16 سالگی قراردارند . براساس ملاک شمول نمر? هشتاد و بیشتر در پرسشنام? اضطراب اجتماعی لیبوویتس(1987) و بر پای? معیارهای تشخیصی dsm-iv-tr برای اختلال اضطراب اجتماعی انتخاب شدند و ازبین سی نفر، دوازده نفر که بیشترین نمره را کسب کرده بودند، انتخاب شدند و به طور تصادفی، شش نفر از آنان به گروه شناختی رفتاری گروهی و شش نفر به گروه شناختی رفتاری انفرادی تخصیص یافتند. روش مورد استفاده در این تحقیق ،روش پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. نمونه ها به طور تصادفی در دو گروه 6 نفره جایگزین شدند. گروه درمان شناختی رفتاری گروهی، به طور جداگانه، تحت دوازده جلس? درمانی و درمان شناختی رفتاری انفرادی، تحت شانزده جلس? درمانی برگرفته از الگوی هیمبرگ قرار گرفتند. تحلیل ویلکاکسون بر نمره های پیش آزمون و پس آزمون هریک از گروه ها در پرسشنام? اضطراب اجتماعی لیبوویتس نشان داد که هر دو روش درمان شناختی رفتاری گروهی و انفرادی، در کاهش میزان اضطراب اجتماعی دختران دبیرستانی اثربخش بوده و با استفاده از روش یو مان ویتنی مشخص شد که درمقایس? روش های درمانی شناختی رفتاری گروهی و انفرادی، درمان گروهی بر درمان انفرادی برتری دارد.این نتایج در مرحله پیگیری درمان،پس از یک ماه نیز تأیید شد. مطابق نتایج بدست آمده از این تحقیق،نتایج نشان داد که هر دو روش شناختی رفتاری گروهی و شناختی رفتاری انفرادی بر اساس الگوی هیمبرگ دراختلال اضطراب اجتماعی می تواند در کاهش نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی درنمونه دانش آموزان دختر ایرانی موثر باشد.

بررسی رابطه شوخ طبعی و بهزیستی روانشناختی و مقایسه آن در افراد عادی و مضطرب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  سمیه عابدی   شکوه السادات بنی جمالی

مقدمه: مفاهیم بهزیستی روانی و شوخ طبعی نقش مهمی در تعیین متغیرهای بسیاری در روانشناسی سلامت ایفا می کنند. هدف از این مطالعه بررسی مقایسه بهزیستی روانشناختی و شوخ طبعی در افراد مضطرب و عادی بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 384 دانشجو می باشد که از طریق نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی از دانشگاه های تهران انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف 1989، پرسشنامه شوخ طبعی مارتین1998، پرسشنامه سنجش اضطراب اسپیل برگر را تکمیل نمودند. برای بررسی رابطه میان شوخ طبعی و بهزیستی روانشناختی از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. همچنین به منظور مقایسه بهزیستی روانشناختی و شوخ طبعی افراد عادی و مضطرب تحلیل واریانس چند متغیره(manova) مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین دو گروه افراد مضطرب و عادی از لحاظ دو سبک شوخ طبعی یعنی سبک خود شکنانه و پیوند دهنده تفاوت معنادار وجود دارد. از سوی دیگر بین افراد مضطرب و عادی از لحاظ پذیرش خود ، خود مختاری، رشد فردی ، هدفمندی در زندگی و تسلط بر محیط تفاوت معنادار بود. همچنین بر اساس تحلیل رگرسیون سبک های خود فزاینده، خودشکنانه و پیوند دهنده می توانند بهزیستی روانشناختی را در افراد مضطرب پیش بینی کنند. همچنین مشخص شد سبک های خود فزاینده و خودشکنانه می توانند بهزیستی روانشناختی را در افراد عادی پیش بینی کنند. نتیجه گیری: ادبیات نظری و مطالعه تحقیقات نشان دادند که بهزیستی روانشناختی و شوخ طبعی به متغیرهای بسیاری در سلامت روان مرتبط هستند. مطابق با نظریه ها و یافته های قبلی مطالعه حاضر نشان داد که شوخ طبعی و بهزیستی در افراد عادی متفاوت از افراد مضطرب است. پیشنهاد می شود که تحقیقات بیشتری به بررسی تاثیر شوخ طبعی و بهزیستی روانی در رابطه با جنبه های دیگری از عملکرد روانی صورت گیرد. کلید واژه: بهزیستی روانشناختی، شوخ طبعی، اضطراب

مقایسه اثربخشی روش ذهن آگاهی در افراد عقب مانده ذهنی خفیف و متوسط جهت کاهش پرخاشگری فیزیکی و کلامی آنها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  هانیه حاتمی   شکوه السادات بنی جمالی

رفتارهای پرخاشگرانه غیرقابل کنترل که شدت زیاد، اما فراوانی اندکی دارند اغلب به عنوان یک مانع برای زندگی اجتماعی افراد مبتلا به ناتوانی های رشدی محسوب می شوند.این پژوهش با هدف کاهش پرخاشگری های فیزیکی و کلامی افراد عقب مانده ذهنی خفیف و متوسط با استفاده از یک روش خود کنترلی مبتنی بر ذهن آگاهی انجام شده است.پژوهش حاضر از نظر نوع تحقیقی کاربردی است. در این تحقیق از طرح چند خط پایه ای با استفاده از افراد مختلف استفاده شد. حجم نمونه شامل 6 نفر از دانش آموزان پسرمرکز بهزیستی منطقه 1 تهران و روش نمونه گیری به صورت نمونه ی در دسترس بود. آزمون های مورد استفاده در این پژوهش را آزمون هوش بزرگسالان وکسلر و مقیاس رفتار سازشی لمبرت (1974) تشکیل داد. با مقایسه دوره های خط پایه ، مداخله و پیگیری کاهش قابل ملاحظه ای در طول دوره مداخله در تعداد پرخاشگری های فیزیکی و کلامی افراد مشاهده شد. که این کاهش در طول دوره پیگیری حفظ شد ؛ و البته این کاهش در پرخاشگری فیزیکی بیشتر بود.هم چنین گروه عقب مانده ذهنی خفیف کاهش بیشتری در پرخاشگری فیزیکی و کلامی خود نسبت به گروه عقب مانده ذهنی متوسط نشان دادند. یافته های پژوهش حاضر همسو با یافته های قبلی ؛ نشان داد که مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی یک جایگزین بادوام و ماندنی برای درمان های سنتی باشد که هم اکنون برای مدارا با رفتارهای پرخاشگرانه کودکان و افراد مبتلا به ناتوانی های رشدی مورد استفاده قرار می گیرند.

ارتباط رفتار پرخاشگرانه با سن شروع، الگوی ارثی، کیفیت زندگی و مقایسه آن ها در زنان و مردان مبتلا به اسکیزوفرنیا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  فرزانه فرخ منش   شکوه السادات بنی جمالی

هدف از این پژوهش بررسی ارتباط رفتار پرخاشگرانه با سن شروع، الگوی ارثی، کیفیت زندگی و مقایسه آن ها در زنان و مردان مبتلا به اسکیزوفرنیا می¬باشد. این پژوهش، از نوع همبستگی است اما به خاطر این که مقایسه متغیرها به تفکیک جنسیت نیز مورد نظر بود از نوع پس رویدادی علّی- مقایسه ای نیز می باشد. به منظور بررسی فرضیات پژوهش، 114 نفر از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا از نوع پارانویا که در فاصله¬ی سنی 20-60 سال بودند از درمانگاه ها و بیمارستان های استان مازندران به روش نمونه گیری غیرتصادفی و هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی¬ها بر اساس متغیر¬های جمعیت شناختی همتاسازی شدند. به منظور جمع-آوری اطلاعات، از پرسشنامه¬ی خشم بالینی اسنل، گام، شاک، موسلی و هیت(1995)، پرسشنامه کیفیت زندگی فرم کوتاه سازمان بهداشت جهانی (whoqol- bref، 2004) و فرم مصاحبه ساختارمند تشخیصی و دموگرافیک محقق ساخته استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده¬ها از شیوه¬های آمار توصیفی، آزمون u مان ویتنی، کُلموگروف- اسمیرنف، ضریب هبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین سن شروع بیماری و نمره خشم بالینی بیماران(در مجموع زنان و مردان) وجود نداشت. بین رفتار پرخاشگرانه و الگوی ارثی در زنان و مردان اسکیزوفرنیک رابطه معنادار نشان داده شد. بین نمرات کلیه حیطه‏¬های کیفیت زندگی و ادراک کلی فرد از کیفیت زندگی، سلامت و مجموع آن¬ها با خشم بالینی رابطه منفی معنادار وجود داشت. بین رفتار پرخاشگرانه زنان و در اکثر حیطه¬های کیفیت زندگی به جز در حیطه¬ی جسمی و ادراک کلی فرد از کیفیت زندگی رابطه منفی معنادار به دست آمد. بین سن شروع بیماری و الگوی ارثی در زنان و مردان اسکیزوفرنیک رابطه معنادار مشاهده شد. این رابطه به تفکیک جنسیت معنادار بود. رابطه معناداری بین سن شروع بیماری در افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و کیفیت زندگی آنان مشاهده نشد. بین بیماران دارا و فاقد الگوی ارثی هیچ‏گونه تفاوت معناداری از نظر حیطه‏های کیفیت زندگی و ادراک کلی آنان از کیفیت زندگی و سلامت و مجموع آن¬ها وجود نداشت. بین خشم بالینی در دو گروه زنان و مردان اسکیزوفرنیک تفاوت معنادار نشان داده شد. میانگین سن شروع بیماری اسکیزوفرنیا در مردان زودتر از زنان نشان داده شد. انتقال اسکیزوفرنیا از مادر و منسوبین او بیشتر از پدر و اقوامش بود. ادراک کلی کیفیت زندگی و سلامت در زنان بالاتر از مردان بود. ولی بین زنان و مردان در کلیه¬ی حیطه های کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج حاکی از آن بود که جنس مذکر، وضعیت تجرد، درآمد کم و کیفیت پایین آموزشی متغیرهای مهم اجتماعی، در تعامل با کیفیت پایین زندگی بیماران اسکیزوفرنیک می¬باشند و از این رو کوشش در جهت ارتقاء کیفیت زندگی این بیماران با توجه به شروع زودهنگام بیماری، می تواند به عنوان یک عامل پیشگیرانه موجب افزایش رضایت بیماران از زندگی و متعاقباً کاهش پرخاشگری آنان شود.

بررسی رابطه بین واکنش های شناختی، عاطفی، رفتاری با تاثیر لکنت بر تجربه زندگی افراد دارای لکنت و اثر بخشی آموزش روش mbsr بر بهبود این واکنش ها
thesis دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  آتنا امامی میبدی   شکوه السادات بنی جمالی

این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین واکنش های شناختی ،عاطفی و رفتاری با شدت تاثیر لکنت بر تجربه زندگی افراد دارای لکنت زبان و هم چنین تعیین تاثیر آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس (mbsr) بر بهبود واکنش های شناختی،عاطفی و رفتاری افراد دارای لکنت زبان صورت گرفت . در قسمت اول این پژوهش از روش توصیفی از نوع همبستگی و در قسمت دوم از طرح تک آزمودنی (aba)استفاده شد . جامعه آماری پژوهش حاضر افراد دارای لکنت زبان مراجعه کننده به کلینیک گفتاردرمانی آیران شهر اصفهان بود . که از بین افراد مراجعه کننده 50 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و از بین این افراد سه نفر به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه ارزیابی جامع تجربه فرد از لکنت زبان (oases-a) بوده است .یافته ها در قسمت اول پژوهش با استفاده از ماتریس همبستگی و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . هم چنین در قسمت دوم ،تحلیل داده ها با استفاده از ترسیم نمودار روند و تبیین اندازه اثر با تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی انجام شد . نتایج نشان داد که بین واکنش های شناختی،عاطفی و رفتار ی با شدت تاثیر لکنت بر تجربه زندگی افراد دارای لکنت زبان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد . همچنین نتایج درون موقعیتی و بین موقعیتی تحلیل داده ها برای سه آزمودنی نشان داد مداخله روش آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهبود واکنش های شناختی،عاطفی و رفتاری افراد دارای لکنت زبان موثر بوده است . هم چنین در موقعیت پی گیری یک ماهه نیز نتایج حاصل از مداخله استمرار یافت .

مقایسه میزان افسردگی در میان سه گروه از زنان مدد جوی (توان بخشی، اجتماعی، پیشگیری) و تأثیر آن بر رضایت از زندگی آنان در اداره بهزیستی استان قم
thesis دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  معصومه فرجی   شکوه السادات بنی جمالی

هدف از مطالعه حاضر مقایسه میزان افسردگی و تاثیر آن بر رضایت از زندگی در میان سه گروه اززنان مددجوی(توانبخشی، پیشگیری، اجتماعی) در اداره بهزیستی استان قم بود. این پژوهش در قلمرو تحقیقات توصیفی از نوع علی مقایسه ای است. جامعهی آماری این پژوهش شامل کلیهی زنان مددجوی بخش های توانبخشی،پیشگیری و اجتماعی است که در سال 93-92 به اداره بهزیستی استان قم مراجعه نمودند.

بازنگری مدل انگیزشی خود تعیین گری در تصمیم به ادامه یا ترک تحصیل دانش آموزان مناطق شهری شهرکرد با تأکید بر متغیر ارتباط معلم ـ دانش آموز
thesis دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1394
  شکوفه متقی دستنائی   شکوه السادات بنی جمالی

هدف از انجام این پژوهش، بازنگری مدل انگیزشی خود تعیین گری در تصمیم به ادامه یا ترک تحصیل دانش آموزان مناطق شهری با تأکید بر متغیر ارتباط معلم ـ دانش آموز بود. در این پژوهش جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های ارتباط معلم ـ دانش آموز، ادراک حمایت معلم از خودمختاری، ارزش ادراک شده تحصیل، انگیزش خود تعیین گری، شایستگی ادراک شده، عملکرد تحصیلی و تصمیم به ادامه یا ترک تحصیل، انجام و. نتایج تحلیل آماری نشان داد که ارزش ادراک شده تحصیل، ارتباط معلم ـ دانش آموز، ادراک حمایت معلم از خودمختاری و شایستگی ادراک شده، چهار متغیر مستقلی هستند که از طریق دو متغیر واسطه انگیزش خودتعیین گری و عملکرد تحصیلی بر تصمیم دانش آموزان به ادامه یا ترک تحصیل تأثیر گذاشته و مجموعاً 66/0 از این متغیر وابسته را تبیین می کنند. واژه های کلیدی: انگیزش خود تعیین گری، ارتباط معلم ـ دانش آموز، تصمیم به ادامه یا ترک تحصیل، عملکرد تحصیلی، خودمختاری، ارزش تحصیلی، شایستگی تحصیلی.

مقایسه احساس تنهایی کارکنان مددکار و غیر مددکار سازمان بهزیستی استان سمنان و رابطه آن با به زیستی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  آزاده فرخی   شکوه السادات بنی جمالی

در این پژوهش رابطه ی احساس تنهایی با احساس به زیستی کارکنان سازمان بهزیستی استان سمنان مورد بررسی و دو گروه مددکار و غیرمددکار از لحاظ احساس تنهایی( محرومیت عاطفی در محیط کار، حمایت اجتماعی از همکاران، پیوندجویی با همکاران و اعتماد به همکاران) و احساس به زیستی ( استرس شغلی، رضایت شغلی و رضایت از زندگی ) مقایسه شدند. 67 مددکار و 67 غیرمدکار بر اساس ویژگی های دموگرافیک( سن ، جنس، تحصیلات و سابقه کاری) همتاسازی گردیدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه ی احساس تنهایی در محیط کار رایت(2005) ، شاخص توصیفی شغل (jdi) اسمیت ، کندال و هیولین(1969)، استرس شغلی استاینمتز(1977) و رضایت از زندگی دینر(1990) استفاده شد. سپس به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شیوه های آمار توصیفی، t وابسته، تحلیل واریانس تک متغیره (anova) و چند متغیره (manova) ، طرح بلوکی تصادفی ، تحلیل رگرسیون، ضریب همبستگی پیرسون و بنیادی بهره برده شد. نتایج : 1- تفاوت دو گروه مددکار و غیر مددکار در متغیر احساس تنهایی معنادار نبود. 2- تفاوت دو گروه مددکار و غیر مددکار در متغیر استرس شغلی نیز معنادار به دست نیامد. 3- دو گروه مددکار و غیر مددکار در متغیر رضایت از زندگی و در سطح اطمینان 99% تفاوت معناداری نشان دادند. 4- تفاوت دو گروه مددکار و غیرمددکار در رضایت شغلی و زیرمولفه ی ارتقاء شغلی معنادار بود. 5- نتایج در تبیین رابطه ی احساس تنهایی و استرس شغلی نشان داد که از بین مولفه های احساس تنهایی، محرومیت عاطفی و اعتماد به همکار، بیشترین نقش را در پراکندگی اسـترس شـغلی دارد و 24 % از واریانس استرس شغلی را تـبیین می کند. 6- نتایج در تبیین رابطه ی احساس تنهایی با رضایت از زندگی نشان داد که از بین مولفه های احساس تنهایی ، مولفه ی حمایت اجتماعی ، بیشترین نقش را در پراکندگی رضایت از زندگی دارد و 10% از واریانس رضـایت از زندگی را تبـیین می کند. 7- نتایج همبستگی بنیادی رابطه ی احساس تنهایی و رضایت شغلی نشان داد که بین مولفه ی حمایت اجتماعی و رضایت شغلی ، همبستگی اصیل وجود دارد.