نام پژوهشگر: زهره طباطبایی
آزاده پنیریان علیرضا خدامی
کاخ چهلستون اصفهان، یکی از زیباترین بناهای به یادگار مانده از دوره صفویان است که همواره در طول تاریخ توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. در مورد ساخت کاخ و همچنین تزئینات آن از جمله دیوارنگاره ها، نظریه ی قطعی وجود ندارد و بر طبق اسناد موجود، این کاخ یکی از عمارت های مورد توجه صفویان بوده، و به منظور پذیرایی از مهمانان و سفیران خارجی ساخته شده است. معماری کاخ و نیز تمام تزئینات آن در راستای نمایش شکوه و اقتدار دربار صفوی قرار گرفته است. در میان همه ی تزئینات کاخ، دیوارنگاره های آن بیشتر ازهمه جلب نظر می کند و می تواند بستر مناسبی برای مطالعه و تحقیق را فراهم آورد. این پایان نامه دیوارنگاره های کاخ چهلستون اصفهان را با روش آیکونوگرافی مورد بررسی قرار می دهد. روش آیکونوگرافی از طریق توصیف و تحلیل و تفسیر مضمون واقع در اثر هنری به مطالعه زمینه ها و لایه های پنهان در اثر هنری می پردازد. در این روش، اثر هنری به عنوان منبعی برای شناسایی زمینه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمان خود قرار می گیرد. از این رو، دیوارنگاره های کاخ چهلستون نیز می تواند به عنوان منبعی دست اول برای شناسایی جهان بینی حاکم بر زمان خود قرار گیرد. در این رساله، در ابتدا با رجوع به منابع مکتوب دست اول دوره ی صفویه به شفاف سازی تاریخ ساخت کاخ و در ادامه به معرفی و طبقه بندی، دیوارنگاره ها پرداخته خواهد شد و سپس سه نمونه با روش آیکونوگرافی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. برای رسیدن به این منظور و برای نیل به معنای درونی دیوارنگاره ها، منابع دست اول تاریخی دوران صفویه و نیز سفرنامه های به جای مانده از آن دوران، به عنوان منابع اصلی پژوهش در نظر گرفته شد و سپس برای تکمیل اطلاعات موجود، کتب و منابع تاریخی دست دوم نیز مورد مطالعه قرار گرفت. در پایان، نشان داده خواهد شد،که چطور یک اثر هنری می تواند هم عرض منابع مکتوب، به عنوان سندی تاریخی از هویت یک ملت در نظر گرفته شود.
زهره طباطبایی رسول وطن دوست
هر اثر قابل حفاظتی دارای دو جنبه ملموس و نا ملموس است که هر کدام از این جنبه ها ارزش هایی از اثر حفاظتی را در بر دارند. بخشی از این ارزش ها، ارزش های هنری و زیبایی شناسی آثار است. ارزش های اثر هنری زمانی حفظ می شود که هر دو جنبه ملموس و ناملموس آن مورد توجه قرار گیرد. زمانی که اثر هنری صرفاً از جنبه ملموس بررسی شود جایگاه آن به یک شی تقلیل می یابد و این در حالی است که تفاوت اثر هنری با یک شی معمولی در جنبه های ناملموس آن است. برای حفظ ارزش های هنری و زیبایی شناسی نیاز است تا حفاظت گر درک و دریافت کاملی از اثر هنری بدست آورد. مرحله درک و دریافت اثر هنری خود یکی از مراحل کامل شدن اثر هنری است و حفاظت گر در این مرحله نقش مهمی دارد زیرا وی بر اساس درک و دریافتی که از اثر هنری دارد، تصمیمات حفاظتی خود را می گیرد و موجب می شود تا مخاطب درک و دریافت درست یا نادرستی از اثر هنری به دست آورد. درک و دریافت اثر هنری و یا تجربه هنری از جمله مباحثی است که در حوزه های مختلفی چون هرمنوتیک و همچنین فلسفه اسلامی به آن پرداخته شده است. در حوزه روان شناسی رشد نیز مدل های تجربه زیبایی شناختی طراحی شده است. تحقیق پیش رو با بررسی این پیشینه به دنبال این پرسش بنیادین است که چگونه می توان با در نظر گرفتن دیدگاه هرمنوتیک فلسفی گادامر و مبانی معرفت شناسی ملاصدرا مدلی جهت ارتقاء ادراک ارزش های زیبایی شناسی و هنری جهت حفظ میراث هنری طراحی نمود. به همین منظور در این تحقیق کوشش شد تا با بررسی دیدگاه گادامر و از طریق رهیافت های وی چون پیش فهم، فرایند دیالکتیک، خلق دوباره و فاصله زمانی و مبانی معرفت شناسی ملاصدرا از طریق مراتب ادراک، حرکت جوهری ، اتحاد عالم و معلوم و عشق و زیبایی و از طرف دیگر ارتباط این دیدگاه ها با دیدگاه های حفاظت مدلی طراحی شود که به ارتقاء ادراک ارزش های هنری و زیبایی شناسی و در راستای آن حفظ این ارزش ها کمک نماید. برای رسیدن به این هدف دو روش تحقیق انتخاب گردید. در گام نخست با روش استدلال منطقی اجزاء و عناصر مدل و روابط میان آن ها را از رهیافت های گادامر و ملاصدرا و نظریات حفاظت استخراج و استنباط نموده و در گام دوم با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه به نظر سنجی از متخصصین حوزه حفاظت و پژوهش هنر پرداخت تا اجزاء مدل طراحی شده از دیدگاه آن ها تأیید گردد و میزان تأثیر این اجزاء در درک و دریافت ارزش های اثر هنری و فرایند حفاظت مورد نظر سنجی قرار گیرد. نتایج حاصل از این دو روش نشان داد که درک و دریافت اثر هنری پایه و اساس حفاظت است و رابطه تنگاتنگی میان فرایند ادراک اثر هنری و حفاظت وجود دارد. همچنین مدل مورد نظر بدین ترتیب مورد تأیید قرار گرفت که مشخص شد عناصر و اجزاء آن چون پیش فهم، فرایند دیالکتیک، شناخت مخاطب و فاصله زمانی در فرایند حفاظت از اولویت بالایی برخوردار هستند. تقویت هر کدام از عناصر موجب تقویت اجزاء دیگر مدل می شود و باعث ارتقاء درک و دریافت ارزش های هنری و زیباشناسی اثر در فرایند حفاظت شد.
حسین ترابی اصل صغری یاسایی
چکیده ندارد.
زهره طباطبایی حسن اسدزاده
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین سبکهای شناختی ،ظرفیت حافظه فعال و عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه است.جامعه آماری عبارت است از کلیه دانش آموزان دختر و پسرمقطع متوسطه شهر شاهرودکه در سال تحصیلی88-1387مشغول به تحصیل بوده اند.نمونه آماری شامل 90 دانش آموز (47 دانش آموز پسر و 43 دانش آموز دختر)است که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند . روش تحقیق ،توصیفی از نوع همبستگی است و ابزارهای اندازه گیری عبارت اند از:1)آزمون رایانه ای تحلیل سبک شناختی رایدینگ،2)آزمون رایانه ای ظرفیت حافظه فعال، 3)معدل نیم سال اول تحصیلی دانش آموزان در سال تحصیلی 88-1387.تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون ،خی دو و آزمونt مستقل صورت گرفت.نتایج این تحقیق نشان داد که میانگین عملکرد تحصیلی دانش آموزان با سبک شناختی کلی نگرو جزئی نگر تفاوت معناداری دارد. میانگین عملکرد تحصیلی دانش آموزان با سبک شناختی کلامی با تصویری تفاوت معنا داری ندارد. بین حافظه فعال و عملکرد تحصیلی رابطه ای وجود ندارد. بین حافظه فعال کلی نگرها و جزئی نگرها تفاوت معناداری وجود ندارد. بین حافظه فعال کلامی ها و تصویری ها تفاوت معناداری وجود ندارد. بین ظرفیت حافظه فعال پسرها و دخترها تفاوت معناداری وجود دارد. بین جنسیت و سبک شناختی (کلی نگر-جزئی نگر)رابطه ای وجود ندارد.بین جنسیت و سبک شناختی (کلامی –تصویری)رابطه ای وجود ندارد.
زهره طباطبایی
چکیده ندارد.