در این پژوهش، تاثیر مقدار آرد چوب (40و50 درصد) و مواد فوم کننده (0و1و2 درصد) روی خواص فیزیکی و مکانیکی مواد مرکب آرد چوب-پلی پروپیلن مورد بررسی قرارگرفت. بدین منظور نمونه ها با استفاده از اکسترودر دومارپیچ و دستگاه پرس ساخته شدند. سپس خواص فیزیکی مانند دانسیته، جذب آب و واکشیدگی ضخامت کوتاه مدت و بلند مدت و خواص مکانیکی نظیر مدول و مقاومت خمشی، مقاومت به ضربه بدون فاق و قدرت نگهداری پیچ عمود بر سطح اندازه گیری شدند. نتایج نشان دادند که با افزایش درصد آرد چوب در مواد مرکب آرد چوب-پلی پروپیلن ،دانسیته، جذب آب و واکشیدگی ضخامت کوتاه مدت و بلند مدت بطور معنی داری افزایش می یابد، همچنین مقدار مدول خمشی نیز افزایش می یابد که این افزایش از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد. از طرفی با افزایش درصد آرد چوب در مواد مرکب آرد چوب-پلی پروپیلن، مقاومت خمشی، مقاومت به ضربه و قدرت نگهداری پیچ عمود بر سطح به صورت معنی داری کاهش می یابد. افزودن ماده فوم کننده به مواد مرکب آرد چوب-پلی پروپیلن باعث افزایش معنی دار جذب آب و واکشیدگی ضخامت کوتاه مدت و بلند مدت، مقاومت به ضربه و قدرت نگهداری پیچ عمود بر سطح و کاهش معنی دار دانسیته، مدول و مقاومت خمشی می شود. افزایش ماده فوم کننده از 1 درصد به 2 درصد باعث افزایش معنی دار جذب آب و واکشیدگی ضخامت کوتاه مدت و بلند مدت و قدرت نگهداری پیچ عمود بر سطح می شود و باعث کاهش معنی دار دانسیته می شود؛ اما افزایش ماده فوم کننده از 1 درصد به 2 درصد اثر معنی داری روی مدول و مقاومت خمشی و مقاومت به ضربه ندارد.

یکی از وظایف اساسی حسابداران، تأمین اطلاعات صحیح و به موقع است تا مدیران تصمیم های خود را بر اساس این اطلاعات اتخاذ نمایند. در راه نیل به این اهداف،سیستمهای اطلاعاتی حسابداری رایانه ای، بعنوان منبع اولیه، با ارائه اطلاعات بموقع و مربوط به سازمانها درمدیریت تجارتشان کمک می کند. بدین منظور پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر برتناسب الزامات سیستمهای اطلاعاتی حسابداری وظرفیت آنها می پردازد. مدل تحقیق، با استفاده از متغیر های خبرگی فنی، خبرگی اطلاعاتی، دانش مدیر، تعهد مدیر، حضور متخصصان داخلی و حضور متخصصان خارجی به عنوان متغیر مستقل، و عدم تناسب الزامات سیستمهای اطلاعاتی حسابداری وظرفیت آنها به عنوان متغیر وابسته، شکل گرفته است. روشتحقیق حاضر، از نظر هدف، کاربردی بوده و بر حسب روش تحقیقی توصیفی- پیمایشی است که با بکارگیری ابزار پرسشنامه و با روش پیمایشی، داده های مورد نیاز جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش، مدیران مالی شرکتهای تولیدی استان کرمان می باشد و از روش نمونه گیری به روش گرجسی و مورگان استفاده گردیده و تعداد 117نمونه قابل قبولجمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به روش رگرسیون چند متغیره وبا استفاده از نرم افزارهای spss , excelانجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین الزامات سیستمهای اطلاعاتی حسابداری و ظرفیت آنها رابطه معناداری وجود دارد و از طرف دیگر، در شرکت های تولیدی مورد بررسی، بین الزامات سیستمهای اطلاعاتی حسابداری و ظرفیت آنها عدم تناسب وجود دارد که این منجر به کاهش سطح اهمیت و وسعت استفاده از ais در این شرکت ها و نهایتاً منجر به ضعف عملکرد آنها می شود. مطالع? عوامل شش گانه موثر بر تناسب الزامات سیستم های اطلاعات حسابداری و ظرفیت آنها نشان دهنده این است که از بین این عوامل: "خبرگی فنی" و"حضور متخصصان داخلی"با عدم تناسب بین الزامات سیستمهای اطلاعاتی حسابداری و ظرفیت آنها رابطه معنادار و منفی (معکوس) دارد. "دانش مدیر/ مالک" و "تعهد مدیر/مالک" با عدم تناسب بین الزامات سیستمهای اطلاعاتی حسابداری و ظرفیت آنها رابطه معناداری دارد. "خبرگی اطلاعاتی" و "حضور متخصصان خارجی" با عدم تناسب بین الزامات سیستمهای اطلاعاتی حسابداری و ظرفیت آنها رابطه معناداری ندارد ودر نتیجه با توجه به متغیرهای تاثیرگذار دانش مدیر ، حضور متخصصان داخلی، خبرگی فنی و تعهد مدیر به ترتیب بالاترین تاثیر را روی متغیر عدم تناسب بین الزامات سیستمهای اطلاعاتی حسابداری با ظرفیت آنها دارند. در نهایت این تحقیق می تواند بر اساس نتایج بدست آمده شامل ارائه راهکار هایی برای بهبود تناسب الزامات سیستمهای اطلاعاتی حسابداری و ظرفیت آنها، در حوزه سیستمهای اطلاعاتی حسابداری، برای مدیران شرکت های تولیدی، محققان و پژوهشگران، مراکز و برنامه ریزان آموزشی، دانشجویان و اساتید حسابداری، شرکت های حسابداری، شرکت های رایانه ای قابل بهره برداری و ارزشمند باشد، به علاوه، پیشنهاداتی را جهت بهبود و اثربخشی بیشتر نتایج حاصل از آن ارائه می دهد. واژه های کلیدی: سیستم اطلاعات حسابداری رایانه ای، تناسب، الزامات سیستمهای اطلاعاتی حسابداری ، ظرفیت سیستمهای اطلاعاتی حسابداری، دانش it مدیران.