نام پژوهشگر: غلامحسین طهماسبی

استفاده از صفات رفتارهای بهداشتی برای ایجاد مقاومت ژنتیکی توده ی زنبورعسل ایرانی علیه کنه ی واروآ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان 1390
  سید بانو حسینی   غلامحسین طهماسبی

چکیده ندارد.

مقایسه تنوع نشانگرهای مولکولی صفت اولین سن جستجوگری در زنبورهای عسل کارگر ایرانی با طول عمر کم و زیاد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  زهرا طهماسبی   رحیم عصفوری

این تحقیق با هدف تعیین پلی مورفیسم جایگاه های ژنی کنترل کننده صفت اولین سن جستجوگری زنبورهای عسل ایرانی انجام گرفت.مراحل انجام تحقیق به طور خلاصه شامل موارد زیر می باشد: 1- انتخاب کلنی های با تولیدعسل بالا و طول عمر زیاد ونیز کلنی های با تولید عسل پائین و طول عمر کم از نسل دهم کلنی های طرح جامع زنبورعسل ایران. 2- ارزیابی طول عمر زنبورهای کارگر کلنی های با تولید عسل بالا و نیز کلنی های با تولید عسل پائین از طریق اندازه گیری نیمه عمر آن ها در انکوباتور با درجه حرارت 34 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 50 درصد. 3- پرورش ملکه از کلنی با طول عمر کم- تولید کم.4- پرورش نر از کلنی با تولید عسل بالا - طول عمر زیاد. 5- تلقیح مصنوعی ملکه های فوق با نرهای مذکوربرای تاسیس نسل اول.6- شماره گذاری زنبورهای یکروزه.7- ارزیابی اولین سن جستجوگری در زنبورهای یکروزه.8- استخراج دی.ان.ای از زنبورهای مذکور.9- مراحل هضم آنزیمی و ای.اف.ال.پی. 10- امتیاز دهی از روی باندهای حاصل. 11- تحلیل داده های صفر ویک توسط نرم افزار جین الکس. 12- تعیین پلی مورفیسم جایگاه های ژن کنترل کننده صفت اولین سن جستجوگری. به طور کلی بیشترین مقدارشاخص شانون مربوط به جایگاهe3m2- 1 در جمعیت کم تولید و همچنین جایگاهe3m3- 4 در جمعیت پر تولید می باشد ، بنابراین این دو جایگاه بیشترین چند شکلی را نشان می دهند. کمترین مقدار شاخص شانون مربوط به جایگاه e6m3- 5 است ، بنابراین کمترین میزان چند شکلی در بین تمامی جایگاه ها مربوط به این جایگاه می باشد. کلید واژه: زنبورعسل- پلی مورفیسم- ای.اف.ال.پی. - اولین سن جستجوگری

بررسی تنوع ژنتیکی توده های زنبور عسل (apis mellifera meda) شمال غرب ایران با استفاده از خصوصیات مرفولوژیک و ریزماهواره ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1391
  مصطفی ملایی   لطفعلی دولتی

زنبور عسل ایرانی (apis mellifera meda) یکی از 24 نژاد زنبور عسل موجود در دنیاست که علاوه بر ایران، در شمال عراق و جنوب شرقی ترکیه و حتی در شمال سوریه وجود دارد. این نژاد از نظر خصوصیات مرفولوژیک ظاهراً شبیه نژاد ایتالیایی است و از نظر خصوصیات بیولوژیک نیز نژادی است با تمایل به بچه دهی زیاد، قدرت جمع آوری بره موم زیاد، قدرت زمستان گذرانی خیلی خوب و رفتار تهاجمی بالا که مجموعاً این نژاد را از سایر زیر گونه های منطقه متمایز می سازد. در راستای اهمیت حفظ تنوع در نژادها و شناسایی ذخایر ژنتیکی و با توجه به اینکه اولین گام برای نیل به اصلاح نژاد هدفمند، مشخص نمودن میزان تنوع ژنتیکی موجود در جمعیت هاست، در این تحقیق تلاش شد تنوع ژنتیکی جمعیت زنبور عسل شمال غرب ایران مورد ارزیابی قرار گیرد. پس از تعیین میزان تنوع موجود، می توان برای اصلاح نژاد جمعیت ها برنامه ریزی و در طی برنامه های بلندمدت و هدفدار، صفات اقتصادی موردنظر را در آن جمعیت متمرکز و صفات نامطلوب را حذف نمود. چندشکلی آنزیمی در زنبور عسل به دلیل سیستم هاپلودیپلوئیدی چندان زیاد نیست، در نتیجه نمی توان از آن برای مطالعه تنوع ژنتیکی در زنبور عسل استفاده کرد. استفاده از آلل های جهش یافته نیز به دلیل پایین بودن احتمال حفظ این آلل ها و همچنین غیرقابل کنترل بودن آمیزش در زنبور عسل (بجز در موارد تلقیح مصنوعی)، کاربرد زیادی ندارد. در این تحقیق برای بررسی تنوع ژنتیکی حقیقی، همزمان از نشانگرهای مولکولی و مرفولوژیک استفاده گردید. نمونه برداری در تیرماه و مردادماه سال 1390 انجام شد. از 4 استان شامل زنجان، کردستان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و از هر استان 4 شهرستان و از هر شهرستان 4 زنبورستان و از هر زنبورستان 5 کلنی و از هر کلنی 10 زنبور کارگر جوان از نظر مرفولوژیک و یک نمونه از نظر مولکولی (در مجموع 3200 زنبور کارگر جوان از نظر مرفولوژیک و 320 زنبور از لحاظ مولکولی) مورد بررسی قرار گرفت. چهار جایگاه ریزماهواره ای مهم زنبور عسل شامل a24, a28, a29 و a113 و نه صفت ظاهری شامل طول بال جلو، عرض بال جلو، شاخص کوبیتال، طول خرطوم، طول پای عقب، طول ترژیت سوم و چهارم (قد زنبور)، شاخص استرنیت ششم (ضریب لاغری)، رنگ ترژیت سوم و رنگ سپرچه در زنبورهای کارگر اندازه گیری شد. جهت مطالعات مولکولی پس از استخراج dna به روش ctab و بهینه سازی شرایط و انجام pcr، تمامی جایگاه ها بخوبی تکثیر و فرآورده های pcr بر روی ژل اکریل آمید غیرواسرشته ساز 8 درصد الکتروفورز شدند. در این پژوهش میانگین تعداد آلل مشاهده شده و موثر در جمعیت زنجان بیشترین و در جمعیت آذربایجان غربی کمترین میزان بود. همچنین، بیشترین میانگین تعداد آلل مشاهده شده و موثر در جایگاه a29 مشاهده شد. بیشترین و کمترین میانگین هتروزایگوسیتی مشاهده شده به ترتیب در جایگاه های a28 وa113 و بیشترین و کمترین میانگین هتروزایگوسیتی مورد انتظار به ترتیب در جایگاه های a29و a113 مشاهده شد. با لحاظ شدن میانگین هتروزایگوسیتی مورد انتظار کلیه جایگاه ها به ازاء جمعیت ها، میانگین هتروزایگوسیتی مورد انتظار در جمعیت زنجان بیشتر از میانگین هتروزایگوسیتی مورد انتظار سایر جمعیت ها بود که حاکی از بالا بودن تنوع ژنتیکی این جمعیت است. همچنین میانگین هتروزایگوسیتی مورد انتظار در جمعیت آذربایجان غربی کمتراز میانگین هتروزایگوسیتی مورد انتظار سایر جمعیت ها بود. جایگاه a28 در جمعیت کردستان، جایگاه a113 در جمعیت آذربایجان غربی و جایگاه a24 در جمعیت آذربایجان شرقی، در تعادل هاردی- وینبرگ بودند و بقیه جایگاه ها با آزمون مربع کای انحراف معنی داری را از تعادل هاردی- وینبرگ نشان دادند (05/0>p ). شاخص اطلاعات شانون در جمعیت های زنجان، کردستان، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی به ترتیب 328/1، 937/0، 076/1 و 805/0 محاسبه شد. همچنین با لحاظ جایگاه ها به ازای جمعیت ها، بیشترین میزان شاخص شانون مربوط به جایگاه a29 جمعیت آذربایجان شرقی و کمترین میزان آن مربوط به جایگاه a113 آذربایجان غربی بود. با تجزیه واریانس مولکولی تنوع ژنتیکی درون جمعیتی 70 درصد و تنوع بین جمعیتی 30 درصد برآورد گردید. از نظر محتوای اطلاعات چندشکلی (pic) بیشترین و کمترین مقدار pic به ترتیب مربوط به جایگاه a29 (701/0) وa113 (570/0) بود. همچنین بر اساس تجزیه خوشه ای به روش nj با 1000 بوت استراپینگ، جمعیت زنبوران عسل شمال غرب ایران در چهار گروه دسته بندی گردید. بر اساس آنالیز داده های مرفولوژیک با استفاده از روش تجزیه به مولفه های اصلی (pca)، مولفه های اصلی اول و دوم مجموعاً بیش از 72 درصد تنوع شهرستان ها را شامل شد. بیشترین سهم را در مولفه اصلی اول، صفات طول خرطوم، طول بال جلو و قد زنبور با ضرائب مثبت و در مولفه اصلی دوم، طول پای عقب و شاخص کوبیتال با ضرائب مثبت ایفا کرد. همچنین، تجزیه خوشه ای با روش ward و بر اساس فاصله اقلیدسی انجام شد. تقسیم بندی در فاصله 5 صورت گرفت و جمعیت مورد مطالعه به دو گروه تقسیم شد. کلمات کلیدی: تنوع ژنتیکی، زنبور عسل نژاد ایرانی، نشانگرهای ریزماهواره، صفات مرفولوژیک، هتروزایگوسیتی

تنوع ژنتیکی جمعیت های زنبور عسل ایرانی (apis mellifera meda ) با استفاده از نشانگرهای مولکولی ریزماهواره
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  محسن صفایی   مجید طالبی

چکیده زنبور عسل ایرانی (apis mellifera meda) یکی از 24 نژاد زنبور عسل موجود در دنیاست که علاوه بر ایران، در شمال عراق و جنوب شرقی ترکیه و حتی در شمال سوریه وجود دارد. این نژاد از نظر خصوصیات مرفولوژیک ظاهراً شبیه نژاد ایتالیایی است و از نظر خصوصیات بیولوژیک نیز نژادی است با تمایل به بچه دهی زیاد، قدرت جمع آوری بره موم زیاد، قدرت زمستان گذرانی خیلی خوب و رفتار تهاجمی بالا که مجموعاً این نژاد را از سایر زیر گونه ها متمایز می سازد. در راستای اهمیت حفظ تنوع در نژادها و شناسایی ذخایر ژنتیکی و با توجه به اینکه اولین گام برای نیل به اصلاح نژاد هدفمند، مشخص نمودن میزان تنوع ژنتیکی موجود در جمعیت هاست، تلاش شد تنوع ژنتیکی جمعیت زنبور عسل ایرانی در سرتاسر ایران مورد ارزیابی قرار گیرد. در بین نشانگرهای مولکولی، ریزماهواره ها در برآورد تنوع ژنتیکی زنبور عسل در سرتاسر دنیا به طور وسیعی مورد استفاده قرارگرفته اند. در این تحقیق از 18 جمعیت متعلق به هشت استان کشور (خراسان رضوی، سمنان، مازندران، البرز، زنجان، همدان، آذربایجان غربی و اصفهان) نمونه برداری انجام شد و تنوع ژنتیکی آنها با استفاده از ده جفت نشانگر ریزماهواره تعیین گردید. پس از استخراج dna به روش ctab و بهینه سازی شرایط و انجام pcr، تمامی جایگاه ها به خوبی تکثیر و فرآورده های pcr بر روی ژل آکریل آمید غیرواسرشته ساز 12 درصد الکتروفورز شدند. بر اساس نتایج تکثیر باندهای مورد نظر، ده جفت آغازگر استفاده شده در این تحقیق به دلیل ایجاد چند شکلی بالا، کارآمد تشخیص داده شدند. تعداد آلل های تکثیرشده توسط هر کدام از این جفت آغازگرها از 11 تا 26 آلل متغییر بود. متوسط تعداد آللها در هر مکان ژنی 9/21 و متوسط هتروزیگوسیتی مورد انتظار در هر مکان ژنی 991/0 بود. مطابق دندروگرام رسم شده با اطلاعات حاصل از نشانگرهای ssr با استفاده از sharedallele و روش upgma با نرم افزار power marker v.3.25، جمعیت های زنبور عسل مورد بررسی در چهار گروه تقسیم بندی شدند.گروه بندی جمعیت های زنبور عسل ایرانی به میزان زیادی با پراکنش جغرافیایی آنها تطابق داشت. تجزیه واریانس مولکولی داده ها نشان داد که اختلاف بین جمعیت ها معنی دار می باشد (p<0.001) و همچنین تنوع ژنتیکی درون جمعیتی 57/90 درصد و تنوع بین جمعیتی 43/9 درصد برآورد گردید. در کل نتایج حاصله نشان داد که جمعیت زنبور عسل ایرانی از تنوع ژنی مناسبی برخوردار است که میزان تنوع درون جمعیت ها به مراتب بیشتر از میزان تنوع بین جمعیت ها می باشد. کلمات کلیدی: 1- زنبور عسل ایرانی 2- تنوع ژنتیکی 3- ریزماهواره ها 4- تجزیه واریانس مولکولی

بررسی اثر رژیم های تغذیه ای در شروع تخم ریزی و پرورش نتاج زنبورbombus terrestris l. (hymenoptera, apidae)در شرایط آزمایشگاهی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  مراد خضرزاده   علیرضا منفرد

زنبورهای مخملی از مهم ترین گرده افشان ها در گیاهان زراعی و غیرزراعی در مناطق سرد و معتدل می باشند. در بین زنبورهای مخملی گونه ی bombus terrestris l. دارای اهمیت ویژه ای است، زیرا این زنبور تولید انبوه شده و به صورت تجاری توسعه یافته و در گرده افشانی محصولات مختلف گلخانه ای و باغی مورد استفاده قرار می گیرد. در ایران این گونه در اکثر مناطق محل زیست این زنبورها وجود دارد ولی تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته است. به نظر می رسد، یکی از موانع پرورش انبوه این زنبورها غذای مورد استفاده در پرورش انبوه این زنبورها و کلنی هایی است که به گلخانه داران و کشاورزان تحویل داده می شود. در این پژوهش اثر رژیم های تغذیه ای در شرایط آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفت، بدین منظور در این مطالعه تعداد 120ملکه از زنبورهای مخملی b. terrestris بومی ایران از مناطق ورک و ویکان در منطقه ی معلم کلایه از توابع استان قزوین در ابتدای ظهور در طبیعت در بهار سال 1392 جمع آوری و به اتاق پرورش آزمایشگاه دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج منتقل شد و در ظروف پرورش به صورت انفرادی تحت رژیم های غذایی هفت گانه شامل: 1- محلول شکر + مولتی ویتامین، 2- عسل + گرده، 3- محلول شکر + گرده، 4- شیر خشک + محلول شکر، 5- شیره خرما + گرده، 6- جانشین گرده + محلول شکر، 7- مکمل گرده + محلول شکر قرار گرفتند. فاکتورهای مورد مطالعه عبارت بودند از: 1- ترشح موم، 2- تاریخ ساخت کوزه عسل اول، 3- تاریخ ساخت فنجانک تخم اول، 4- تاریخ ساخت کوزه عسل دوم، 5- تاریخ ساخت فنجانک تخم دوم، 6- تعداد روزهای زنده مانی پس از استقرار، 7- تعداد کوزه عسل ساخته شده و 8- تعداد فنجانک تخم ساخته شده. نتایج مشخص نمود که این ملکه ها همگی ترشح موم را داشتند ولی تحت تأثیر رژیم های مختلف غذایی، تفاوت های معنی داری در ویژگی های زیستی مورد مطالعه نشان می دهند. بهترین رژیم غذایی برای ترشح موم، مربوط به رژیم غذایی شیر خشک + محلول شکر بود که کمترین تأخیر را در ترشح موم داشت. بهترین رژیم غذایی در ساخت کوزه عسل شیره خرما + گرده، در ساخت فنجانک تخم شیر خشک + محلول شکر و در زنده مانی عسل + گرده بود. این رژیم غذایی دارای کربوهیدرات موجود در عسل و پروتئین موجود در گرده زنبورعسل بوده است. بنابراین، این ملکه ها هر دو منبع لازم برای زنده مانی، تخم ریزی و پرورش نتاج را در اختیار داشته اند. از آنجا که گرده دارای پروتئین، ویتامین و مواد معدنی می باشد، می توان گفت که این رژیم غذایی برای پرورش نتاج مناسب بوده است. در این رژیم غذایی ملکه ها تمام مراحل زیستی خود را کامل نمودند. یعنی ترشح موم، ساخت کوزه های عسل اول و دوم، ساخت فنجانک های تخم اول و دوم و تخم ریزی را انجام دادند. میانگین زنده مانی این زنبورها 8/75 روز و حداکثر زنده مانی آتها 88 روز بود. تاریخ اولین ساخت کوزه عسل و فنجانک تخم 22 روز پس از تاریخ استقرار بود. میانگین تعداد روز ساخت کوزه عسل پس از استقرار4/24 روز و میانگین تعداد روز ساخت فنجانک تخم 5/25 روز پس از استقرار بود. میانگین تعداد کوزه عسل و فنجانک تخم ساخته شده به ترتیب 1/2 و 7/1 عدد در دوره ی مورد مطالعه بوده است. حداکثر تعداد فنجانک تخم 3 عدد بود. که با توجه به اینکه این ملکه ها در هر فنجانک تخم تعداد 4 عدد تخم می گذارند، حداکثر تعداد تخم گذاشته شده در طول 88 روز 12 عدد تخم بود. نامناسب ترین رژیم غذایی نیز رژیم غذایی اول شامل محلول شکر + مولتی ویتامین بود که ملکه ها صرفاً ترشح موم را انجام داده و بقیه مراحل را تکمیل ننمودند اگرچه تعداد روزهای زنده مانی آن ها 3/32 روز بود. بقیه رژیم های غذایی ویژگی های بینابین را بسته به نوع مواد تشکیل دهنده نشان دادند. با توجه به تأثیر رژیم های غذایی مختلف می توان جیره بندی غذایی مشخصی را در مراحل تشکیل کلنی و توسعه ی آن، پیشنهاد داد به طوری که در ابتدای تشکیل کلنی از رژیم های غذایی محرک ترشح موم و ساخت فنجانک تخم استفاده نمود و پس از آن برای افزایش فعالیت ملکه ها و زنده مانی آنها از رژیم های غذایی غنی از پروتئین مانند گرده زنبور استفاده نمود. در مورد تأثیر این رژیم ها بر ویژگی های مختلف زیستی این زنبورها به تفکیک بحث و مقایسه شده است.

بررسی عملکرد کلنی های زنبور عسل در مزارع زعفران استان خراسان رضوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1392
  ابوذر امان   غلامحسین طهماسبی

کشور ایران به علت دارا بودن آب و هوای نیمه خشک در پرورش زنبورعسلپس ازاتمام گل مزارع دشت در شهریورو کاهش دما شاهد افت جمعیت کلنی شده در نتیجه موجب عدم گذراندن موفق زمستان کلنی های زنبور عسل می شود. در این راستا از گیاه استراتژیک زعفران و منابع شهد و گرده این گیاه می توان استفاده نمود. گیاه زعفران دارای نام عمومی saffron و نام علمی crocussativus می باشد. ویژگی مهم گیاه زعفران پیدایش گل قبل از اندام رویشی و زمان گلدهی در پاییز می باشد. در این تحقیق تلاش شد عملکرد کلنی ها در زمانی پس از ییلاق و در پاییز با انتقال به مزارع زعفران مورد بررسی قرار گیرند. بازدهی کلنی ها در بررسی مکان سنجی مراتع ومزارع قابل استفاده در استان خراسان رضوی در صفات تولید عسل، گرده، افزایش جمعیت نوزادان ، بالغین و زمستان گذرانی با توجه بهعدم وجود گلهای دیگر هم زمان با گلدهی گیاه صورت پذیرفت. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار و ده تکرار که شامل :1- کوهستان 2- یونجه و صیفی جات و تیمار3و 4 که بخشی از تیمار های 1و 2 بودند و به مزارع زعفران منتقل شدند. آزمایش نشان داد که تولید عسل کلنی ها به ترتیب میانگین تولید 1670 ،5240 ،3010، 5380و تولید گرده نیز 1،82 ،108، 8/215 گرم و پرورش نوزاد 1، 4/2 ، 4/2، 2/2قاب و پرورش بالغین 5/1- ،1 ، 6/1، 5/1- قاب و زمستان گذرانی 85 ، 33 ، 74 ، 18 درصد اختلاف داده هادر سطح 5% معنی دار بودند (0.5/0 >.(p بطور کلی می توان نتیجه گرفت که گیاه زعفران از نظر اقتصادی جهت تولید محصولات مناسب، ولی به دلیل فعالیت و ملاقات زیاد گل و دریافت مواد خاص شاهد کاهش جمعیت بالغین کلنی ها در نتیجه باعث عدم گذراندن موفق زمستان می شود. کلمات کلیدی: زنبور عسل، زعفران ، ، عسل، گرده،جمعیت نوزاد و بالیغن

تاثیر راهبردهای فراشناختی بر انگیزه پیشرفت و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر حسن آباد
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  غلامحسین طهماسبی   عباس قلتاش

هدف ?از پژوهش ?حاضر"بررسی ?اثر بخشی ?آموزش راهبردهای ?فراشناختی ?برانگیزش ?پیشرفت ?و? فرسودگی? تحصیلی دانش?اموزان دختر ?پایه ?ششم ?ابتدایی? شهر ?حسن?آباد "بود. روش? تحقیق ?این ?پژوهش، شبه تجربی ?بوده? و جامعه ?آماری ?این? پژوهش ?کلیه دانش?اموزان? دختر ?پایه? ششم ?ابتدایی? شهر ?حسن ?آباد به? تعداد116?نفر در نظر? گرفته ?شد ?که? در ?سال ¬تحصیلی(93-92) ? مشغول ?به? تحصیل بودند، ?که? از ?بین ?آنها 60? نفر?به? روش ?نمونه¬گیری خوشه¬ای تصادفی ?انتخاب و ?به ?دو?گروه 30 ?نفره? کنترل? و ?آزمایش? تقسیم گردیدند در این پژوهش ابزار گردآوری داده¬ها، پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی هرمنس (1993) و فرسودگی تحصیلی برسو (1997) و آموزش ذهن آگاهی به دانش اموزان می¬باشد. جهت تجزیه ¬و تحلیل داده¬ها متناسب با فرضیه¬های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس یکراهه استفاده گردید. نتایج تحلیل کوواریانس یکراهه نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه کنترل و آزمایش از لحاظ انگیزش پیشرفت تحصیلی وجود ندارد؛ نتایج تحلیل همچنین نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان تاثیرگذار است و موجب کاهش فرسودگی تحصیلی گروه آزمایش می¬گردد.

تأثیر تغذیه تیامین بر توسعه غدد هیپوفارنژیال، میزان تیامین ژله رویال، تولید عسل و رشد کلنی زنبورعسل ایرانی(apis mellifera meda) در فصول مختلف سال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1393
  حسین محب الدینی   غلامحسین طهماسبی

زنبور عسل به طیف وسیعی از مواد مغذی به منظور تأمین نیازهای تغذیه ای خود برای رشد و نمو طبیعی نیاز دارد. این مواد شامل پروتئین ها (اسیدهای آمینه)، کربوهیدرات ها (قندها)، چربی (اسیدهای چرب)، ویتامین ها، مواد معدنی و آب می-باشد. نیازهای ویتامینی زنبور عسل به خوبی شناخته نشده است. نقش ویتامین ها در تغذیه ی زنبور عسل به ویژه در مواقعی اهمیت دارد که تغذیه ی کمکی با شکر یا جایگزین های گرده مطرح می شود. به همین منظور برای بررسی اثر تغذیه ای تیامین (ویتامین1b) بر توسعه غدد هیپوفارنژیال، میزان تیامین ژله رویال، تولید عسل و رشد کلنی زنبورعسل ایرانی(apis mellifera m.) در فصول مختلف سال، آزمایشی سه مرحله ای در شرایط طبیعی در موسسه تحقیقات علوم دامی کشور انجام شد. در این آزمایش 20 کلنی زنبور عسل ایرانی در پنج گروه تغذیه ای با چهار تکرار مورد استفاده قرار گرفت. کلنی های گروه کنترل با شربت شکر 1:1 و کلنی های آزمایشی به روش مشابه ولی با این تفاوت تغذیه شدند که شربت شکر با سطوح مختلف تیامین (پی پی ام400 و300 ،200 ،100) مکمل سازی شده بود. عملیات صحرایی در سه فصل (تابستان، زمستان و بهار)، به مدت60 روز (30 روز تغذیه با شربت و 30 روز بعد از تغذیه) در هر فصل انجام گرفت. سطح پرورش نوزادی با استفاده از کادر تقسیم شده به مربع هایی با ابعاد 5×5 سانتی متر و میزان جمعیت بالغ به صورت قابی اندازه گیری شد. برای بررسی رشد و نمو غدد هیپوفارنژیال، طول و عرض ده آسینی برای هر زنبور کارگر در 3، 6، 9، 12 و 15 روزگی با استفاده از استریومیکروسکوپ و میکرومتر اندازه گیری شد. همچنین برای تعیین تیامین ژله رویال یک فرایند استخراج به وسیله دستگاه کروماتوگرافی (hplc) با استفاده از ستون 18c و پرتو uv به کار گرفته شده بود. نتایج آزمایش نشان داد که سطح آسینی غدد هیپوفارنژیال زنبورهای کارگر در کلنی های تغذیه شده با سطوح مختلف تیامین در فصول مختلف سال دارای اختلاف معنی داری می باشد. در فصل تابستان سطح آسینی در زنبورهای تغذیه شده با سطوح پایین تیامین بزرگ تر بود. در فصل زمستان و بهار زنبورهای تغذیه شده با سطوح بالای تیامین سطح آسینی بیشتری داشتند (05/0p<). رشد کلنی های تغذیه شده با سطوح مختلف تیامین در فصل های تابستان و زمستان دارای اختلاف معنی داری بود (05/0p<)، ولی در فصل بهار اختلاف معنی داری بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد. کلنی های تغذیه شده با 200 پی پی ام تیامین صفات زمستان گذرانی و تولید عسل بهتری داشتند (05/0p<). تجزیه محتوای تیامین نمونه های ژله رویال با استفاده از دستگاه hplc نشان داد که مقدار تیامین در ژله رویال کلنی های تغذیه شده با 400 پی پی ام تیامین (7/2 میلی گرم در صد گرم) بیشتر از کلنی های دیگر بود (05/0p<). محتوای تیامین در ژله رویال گروه شاهد (67/0 میلی گرم در صد گرم) کمترین مقدار را به خود اختصاص داده بود (05/0p<). به طور کلی می توان گفت که استفاده از سطوح مختلف تیامین در فصول مختلف سال باعث بهبود عملکرد کلنی های زنبورعسل ایرانی می شود.

بررسی رفتار جستجوگری و تهاجمی زنبوران کارگر در دو کلنی پرتولید و کم تولید زنبور عسل ایرانی (apis mellifera meda)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  مهیار کیمیایی   غلامحسین طهماسبی

تقسیم کار در بین زنبوران عسل یک پدیده تکاملی است. زنبوران کارگر در حدود هفته سوم عمرشان شروع به فعالیت جستجوگری خارج از کندو به منظور جمع آوری شهد و گرده می کنند. عوامل مختلفی مانند ژنتیک و فیزیولوژی زنبوران کارگر و همچنین شرایط محیطی بر رفتار جستجوگری و تهاجمی زنبوران تاثیر گذار است. با توجه به این که کلنی های با ژنوتیپ های متفاوت و همچنین با میزان آلودگی های متفاوت به پارازیت ها و بیماری ها، رفتار متفاوتی را در جستجوگری و تهاجمی از خود نشان می دهند، رفتار جستجوگری و میزان گرده جمع آوری شده در دو کلنی کم تولید و پرتولید، کلنی های حاصل از تلاقی بازگشتی میان نسل اول و کلنی های والدینی و همچنین کلنی های آلوده و غیر آلوده به کنه واروآ به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور ازکلنی های پرتولید و کم تولید طرح اصلاح نژاد زنبور عسل ایرانی و کلنی های غیر آلوده و آلوده به کنه واروآ استفاده شد. انتخاب کلنی های پرتولید و کم تولید با توجه به میزان عسل تولیدی آنها در سال قبل بوده که در کلنی های کم تولید 12-9 کیلو و در کلنی های پرتولید 20-14 کیلو عسل می باشد . پس از تهیه کلنی های مشابه از نظر ژنتیکی و یکسان سازی شرایط داخلی آن ، تعداد زنبور خروجی،ورودی دریک فاصله زمانی مشخص ، تعداد زنبوران دارای گرده و وزن گرده جمع آوری شده محاسبه شد. رفتار تهاجمی نیز در کلنی های پرتولید و کم تولید و همچنین کلنی های غیر آلوده و آلوده به کنه واروآ مورد بررسی قرار گرفت. در تمامی این کلنی ها، یک گوی چرمی سیاه رنگ در یک بازه زمانی مشخص در جلوی دریچه پرواز کلنی ها به صورت رفت و برگشتی حرکت داده شد و پس از این مدت، تعداد نیش های موجود بر روی گوی چرمی شمارش و ثبت گردید. این آزمایشات در سه تکرار برای یک دوره 10 روز انجام شد. بر اساس نتایج حاصل شده، در کلنی پرتولید و همچنین کلنی های آلوده به کنه واروآ اولین پرواز جستجوگری به ترتیب نسبت به کلنی کم تولیدو سالم در سنین پایین تری اتفاق افتاد. میانگین تعداد زنبوران خروجی، ورودی و دارای گرده در کلنی حاصل از تلاقی بازگشتی نسل اول و کلنی پرتولید به ترتیب 24/1±86/24،41/1±51/26و45/0±05/4 زنبور در طی دو دقیقه و در کلنی حاصل از تلاقی بازگشتی نسل اول و کلنی کم تولید به ترتیب 61/0±21/18، 65/0±98/17 و 14/0±51/1 زنبور در طی دو دقیقه بوده است. در کلنی های آلوده به کنه واروآ نسبت به کلنی های غیر آلوده به ترتیب کاهش %81/56، %08/56 و %2/64 در تعداد زنبوران ورودی، خروجی و ورودی دارای گرده رخ داده است. میانگین تعداد نیش در کلنی های والدینی پرتولید 23/0±93/3 و در کلنی های والدینی کم تولید 17/0±28/1 نیش در طی یک دقیقه بوده است. میانگین تعداد نیش در کلنی حاصل از تلاقی بازگشتی نسل اول و کلنی کم تولید نسبت به کلنی حاصل از تلاقی بازگشتی نسل اول و کلنی پر تولید 79/5 برابر شده است. میانگین تعداد نیش در کلنی های آلوده به کنه واروآ 22/0±51/15 و در کلنی غیر آلوده25/0± 59/6 نیش در طی یک دقیقه شمارش گردید. میزان گرده جمع آوری شده در کلنی حاصل از تلاقی بازگشتی نسل اول و کلنی کم تولید 0002/0±0052/0 گرم و در کلنی حاصل از تلاقی بازگشتی نسل اول و کلنی پر تولید 0003/0±0089/0 گرم بوده است. با توجه به نتایج بدست آمده می توان بیان کرد که اولین پرواز جستجوگری در کلنی های پرتولید و همچنین کلنی های آلوده به ترتیب نسبت به کلنی های کم تولید و کلنی های غیر آلوده در سن پایین تری رخ می دهد تعداد زنبوران جستجوگر در کلنی های پرتولید و کلنی های غیر آلوده نسبت به کلنی های کم تولید و کلنی های آلوده بیشتر بوده است. تعداد نیش های موجود بر روی گوی چرمی که نشان دهنده رفتار تهاجمی کلنی ها می باشد، در کلنی های پرتولید و کلنی های غیر آلوده نسبت به کلنی های کم تولید و کلنی های آلوده کمتر بوده است. میزان گرده جمع آوری شده توسط هر زنبور نیز در کلنی های پرتولید نسبت به کلنی های کم تولید بیشتر بوده است. با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، می توان قدم های استوارتری در راه اصلاح نژاد زنبور عسل ایرانی و مطالعات رفتار شناسی این زیر گونه از زنبور عسل برداشت.

برآورد هموزیگوتی آلل های جنسی در کلنی های زنبورعسل استان مازندران و رابطه آن میزان جمعیت کلنی و عسل ذخیره ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم کشاورزی 1387
  عرفان هدایتی   حسن حافظیان

مکانیسم ژنتیکی تعیین جنسیت در زنبور عسل محدودیت های زیادی را در سیستم اصلاح نژادی ایجاد می کند. در کلنی هایی که آمیزش به صورت خویشاوندی صورت می گیرد، هموزیگوتی آلل های جنسی تحت تاثیر میزان خویشاوندی زنبوران نر با ملکه قرار می گیرد. هر چه میزان خویشاوندی والدین بالاتر باشد هموزیگوتی آلل های جنسی و در نتیجه میزان تولید نرهای دیپلوئید افزایش می یابد. از بین رفتن لاروهای نر دیپلوئید، سبب حذف تعدادی از آلل های جنسی موجود در جامعه ودر نتیجه کاهش تعداد آلل های جنسی می شود. این امر قدرت زنده مانی نوزادان و به آن میزان جمعیت و عملکرد کلنی ها را تحت تاثیر قرار می دهد. لذا آگاهی از تعداد و روند تغییرات آلل های جنسی در جوامع زنبور عسل به خصوص جوامعی که عملیات اصلاح نژادی در آنها انجام می شود و نیز تاثیر آن روی صفات تولیدی ، نقش بسزایی را در موفقیت برنامه های اصلاح نژادی ایفا می کند.در این پژوهش میزان هموزیگوتی آلل های جنسی و رابطه آن با میزان جمعیت بالغین و تولیدعسل در کلنی های زنبورعسل استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت. استان مازندران به طور کلی دارای 275831 کلنی می باشد. از این تعداد 274747 کلنی مدرن و 1084 کلنی ، بومی می باشد که توسط 3976 زنبوردار شاغل در زنبورستان اداره می شود. همچنین بیشترین تعداد این کلنی ها 67120 کلنی است که مربوط به شهرستان بابل است و کمترین آن 459 کلنی است که متعلق به شهرستان محمودآباد است. قابل توجه اینکه از این تعداد کندو حدود 2414019 کیلوگرم عسل در سال تولید می شود.بررسی بر روی 1982 کلنی مشتمل بر 90 زنبورستان از 11 شهر استان مازندران انجام شد. نمونه گیری از قسمت شرق استان به سمت غرب استان آغاز شد که ابتدا میزان هموزیگوتی در کل شهرها اندازه گیری و سپس میزان عسل ذخیره برآورد گردید. به منظور برآورد تعداد آلل های جنسی، میزان زنده مانی نوزادان بر اساس روش "روتنر" (1988) و "پیج" (2002) و از طریق شمارش سلول های خالی در کنار سلول های سربسته نسلی ارزیابی شد. سپس تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار sas انجام شد.که پس از انجام محاسبات کلی ، درصد هموزیگوتی آلل های جنسی در کل استان 5/53 و به تبع آن تعداد آلل های جنسی 18/08 عدد ومیانگین تولید عسل ذخیره 9/47 کیلوگرم محاسبه شد که بیشترین میزان هموزیگوتی در شهرستان بابل و کمترین میزان هموزیگوتی درشهرستان نکاء و نیز بیشترین میزان تولید در شهرستان آمل و کمترین میزان تولید در شهرستان ساری برآورد گردید. به طور کلی بر اساس نتایج بدست آمده در تمامی شهرستان ها بین صفات مورد نظر رابطه خطی معکوس ومعنی داری وجود داشت. بطوریکه افزایش یک درصد به میزان هموزیگوتی آلل های جنسی سبب کاهش 0/15 قاب از جمعیت بالغین و 175 گرم از میزان تولیدعسل ذخیره گردید.

شناسایی و تنوع گونهای زنبورهای مخملی (hymenoptera: apidae)sp. bombus در رشته کوه های البرز و زاگرس ایران و بیولوژی bombus terrestris l..
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1387
  علیرضا منفرد   علی اصغر طالبی

در این پژوهش به جمع آوری و شناسایی نمونه های زنبورهای مخملی از مناطق کوهستانی البرز و زاگرس اقدام و کلید شناسایی برای گونه های جمع آوری شده، تهیه شد. همچنین تنوع گونه ای این زنبورها در پنج استان ایران و مراحل پرورش دوره ای گونه ی(l.)bombus terrestris در آزمایشگاه انجام شد. طی سالهای 1382 تا 1386 مجموعه ای از نمونه های این زنبورها از مناطق کوهستانی البرز و زاگرس جمع آوری و 27 گونه، ثبت گردید. گونه های bombus (psithyrus) maxillosus klug و b. (psithyrus) sylvestris (lepeletier)، برای اولین بار در این تحقیق از ایران گزارش شدند. تا قبل از این تحقیق به جز در مورد گونه های البرز مرکزی، شناسایی گونه های ایران در داخل کشور امکان پذیر نبود و کلید شناسایی فون ایران تهیه نشده بود. نمونه های شناسایی شده ی گونه های ایران در خارج از ایران نگهداری شده و در داخل کشور مرجع معتبری برای شناسایی همه گونه های زنبورهای مخملی ایران، وجود نداشت. با استفاده از نمونه های جمع آوری شده در این تحقیق و بر اساس تجدید نظر در تفسیرها و نامگذاری ها، فهرست گونه های زنبورهای مخملی ایران تنظیم و کلید شناسایی این گونه ها تهیه شد. مکان های نمونه برداری، ارتفاع از سطح دریا و گیاهان مورد تغذیه این زنبورها نیز در این بررسی لحاظ شد. به منظور محاسبه تنوع گونه ای زنبورهای مخملی در مناطق کوه های البرز مرکزی و سبلان، حشرات کامل از سه کاست ملکه، کارگر و نر زنبورهای مخملی از پنج استان در این مناطق جمع آوری شدند. نمونه برداری طی ماه های اسفند تا شهریور سال های 1383 تا 1386 در 7 تاریخ در هر منطقه منطبق بر شرایط آب و هوایی و ظهور گونه ها انجام شد. ابتدا تعداد گونه های هر استان، درصد فراوانی هرگونه نسبت به کل گونه های جمع آوری شده و دامنه ارتفاعاتی که گونه ها در آن زندگی می کردند، مشخص گردید. تنوع گونه ای، غنای گونه ای، یکنواختی و درصد شباهت فون زنبورهای مخملی در استان های مذکور اندازه گیری و با هم مقایسه شدند. نتایج نشان دادند با اینکه تعداد نمونه های جمع آوری شده از البرز مرکزی (865عدد) در مقایسه با سبلان (262 عدد) بسیار بیشتر بود ولی سبلان 85 درصد گونه ها و البرز مرکزی 65 درصد گونه ها را در خود جای داده بودند. همچنین ترکیب گونه های مختلف زنبورهای مخملی وگونه های با بیشترین فراوانی در استان های پنجگانه و کوه های البرز مرکزی و سبلان مشخص شد. هدف دیگر این تحقیق انجام مراحل پرورش دوره ای گونه bombus terrestris بود که با موفقیت انجام شد و دانش و تجربه ی کافی جهت گسترش تولید انبوه این گونه برای استفاده در کشت های گلخانه ای کشور به دست آمد. در یک تحقیق صحرایی در تابستان 1386 به ترتیب در تاریخ های30تیر، 6 مرداد و 17 مرداد سه کلنی طبیعی از گونه هایbombus argillaceus ، b. persicusو b. terrestris از مناطق حومه تهران از حفرات زیرزمینی خارج و به اتاق رشد منتقل شدند. این کلنی ها در شرایط ثابت نگهداری و با استفاده از محلول عسل و گرده تغذیه شدند. این اولین گزارش از رویت، استخراج، انتقال و مطالعه کلنی های طبیعی زنبورهای مخملی در ایران بود. در بخشی از این تحقیق که در دانشگاه لندن انجام شد، تولید مثل در کارگرهای زنبورهای مخملی گونه b. terrestris و فرمون هشدار دهنده در این گونه، در دو تحقیق مستقل، مطالعه شد. نتایج نشان داد که هر کارگر می تواند به طور میانگین 3/1 نر در مدت 45 روز تولید نماید. بیشترین تعداد نر تولید شده توسط کارگرها 9 عدد بود. با توجه به تعداد زیاد کارگرها در هرکلنی تعداد نر تولید شده درکلنی زیاد خواهد بود، البته رقابت و عوامل دیگر می تواند بر این کمیت تاثیر بگذارد. در آزمایش دیگرمیزان جلب و یا اجتناب کارگرها از زنبور تحت استرس و همینطور اثر سه ترکیب که گمان می شد نقش فرمون هشدار دهنده را در زنبورهای مخملی داشته باشند، بر رفتار کارگرها آزمایش شد. وجود فرمون هشدار دهنده در این زنبورها تاحد زیادی تایید شد ولی اثر مخلوط ترکیبات بر رفتار کارگرها معنی دار نبود.

بررسی سوسکهای روغنی meloe spp روی زنبور عسل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1370
  غلامحسین طهماسبی   مرتضی اسماعیلی

دراین رساله بیولوژی و اهمیت اقتصادی سوسکهای روغنیmeloe spp)meloidae col.(در رابطه بازنبورعسل مطالعه شده است . این حشرات یک نسلی هستند و زمستان رابصو لاروسن ششم درخاک میگذرانند در بهار باگرم شدن هواتبدیل به لاروسن هفتم و شفیره میشوند وحشرات کامل آنها بسته به شرایط منطقه حدود ماههای اردیبهشت و اوایل خرداد ظاهر شده و روی گیاهان وحشی از جمله آلالهrenonculus sp و گون astragalus sp و ... باتغذیه از برگ به زندگی خود ادامه میدهند. حشرات کامل آنها دارای بدنی سیاه رنگ بابالپوشهای کوتاه هستند که درقاعده روی یکدیگر را میپوشانند طول بدن آنها 2-3 cm متراست و بندهای انتهایی شکم لخت است . حشرات ماده پس از جفتگیری تخم های خود را معمولا در داخل خاک و در، مجاورت لانه زنبورهای خاکزی قرارمیدهند این تخم ها بسته به اقلیم منطقه به فاصله چند روز 9-20(روز) تفریخ شده و لاروهای سنtriungulin 1 که دارای تحرک زیادی میباشند خودرابه روی گلهای مورد ملاقات زنبورها از جمله آلاله renonculus و گل قاصد taraxacum و ... میرسانند . و پس از چسبیدن به بدن زنبورها خود رابه لانه زنبورهای خاکزی یاکندوی زنبور عسل میرسانند. طبق تحقیقات انجام شده در کشورهای دیگر لاروهای سنین اول این حشرات در لانه زنبورهای خاکزی و یاکندوهای زنبور عسل از مواد مختلف مثل تخم، لارو، عسل و گرده تغذیه میکنند و حتی بعضی متخصصین معتقدند که این لاروها ازهمولنف زنبورهای کامل هم تغذیه میکنند. درطی این بررسیها لاروهای سنین اولmeloe variegatus غالباچسبیده به بدن زنبورهای کامل مشاهده شده و در داخل کندو هم از زنبور جدانمیشوند . باتوجه به اینکه در منابع مختلف لاروهای سنین اول با سرمثلثی شکل (نظیر لاروهای سن اول)m.variegatus به عنوان لاروهای همولنف خوار نامبرده شده است احتمالا این لاروها هم ازهمولنف زنبورهای کامل تغذیه میکنند . چون درطی تحقیقات انجام شده مراحل بعدی زندگی حشره (لاروهای سنین)6-3 درکندوها مشاهده نشد و باتوجه به اینکه حشرات کامل این لاروها درمراتع اطراف روستاها که فاصله نسبتا زیادی باکندوها دارند، مشاهده شد میتوان احتمال دادکه زنبور عسل میزبان اصلی این حشرات نباشد و لاروهایی که به کندوهای زنبورعسل منتقل میشوند توسط زنبورها ازکندو حذف میشوند. بعبارت دیگر میزبان اصلی این حشرات زنبورهای خاکزی میباشد. در طی مطالعات حداقل دو گونه از جنس meloe از زنبورستانهای مختلف جمع آوری شد که گونه m.variegatus بابدنی کشیده و سیاه رنگ بطول 3 میلی متر و سری مثلثی شکل در بیشتر مناطق گونه غالب راتشکیل میدهد و گونه دیگر meloe proscarabacus بابدنی قهوه ای رنگ و سری گرد دارای تراکم کمتری بود .

کنترل کنه واروآ‏‎(varrpa jacobsoni) ‎‏ در کلنی های زنبور عسل اروپایی ‏‎(apis mellifera)‎‏ توسط برخی از ترکیبات گیاهی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1379
  اردشیر آریانا   رحیم عبادی

کنه واروآ varrpa jacobsoni یکی از آفات مهم زنبور عسل اروپایی می باشد. که از طریق تغذیه خون لارو و شفیره آن و نیز انتقال عوامل بیماریزای مهلکی چون ویروس فلج حاد ، باعث نابودی کلنی زنبور عسل می گردد. در این تحقیق به منظور بررسی ترکیبات طبیعی ضد کنه که اصولا برای انسان بی خطر باشدو بتوان آنها را جایگزین سموم شیمیایی مصنوعی نمود ، عصاره ، اسانس، پودر و دود تعدادی از گیاهان را که بر اساس منابع موجود به عنوان گیاهان ضد کنه از آنها نام برده شده است. در سه مرحله مورد بررسی قرار گرفت.آزمایشات مرحله اولیه شامل بررسی تاثیر کنه این مواد بر کنه واروآ در پتری دیش و شیشه پنی سیلین و در شرایط آزمایشگاه بود. مواد مورد نظر عبارت بودند از : عصاره مرزنجوش ، افشره آویشن، رزماری ، لاوندا، گل سرخ، حنا ، مرزه و شوید. در خصوص آزمون پودرها پودر آویشن تنها پودر مورد موثر بودبه طوری که حتی در غلظت 1 به 1 نیز تلفات صددرصد ایجاد می نمود. در بین دوده های گیاهی نیز تنها دود آویشن موجب تلفات معنی دار کنه نسبت به شاهد گردید. آزمایشات مرحله دوم شامل بررسی اثرات تیمارهای گزینش شده بر کنه واروآ و زنبور به صورت توام در کندوچه های مخصوص نگهداری زنبور و در شرایط کنترل شده انکوباتور بود. این آزمایشات نیز در قالب طرح کاملا تصادفی و در 3 تکرار انجام گرفت.و مدت آزمایش یک هفته بود.نتیجه آنکه پس از تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار آماری ‏‎sas‎‏ افشره های آویشن ، نعنا، مرزه و شوید نسبت به شاهد استن اختلاف معنی داری نشان دادند پودر آویشن 1 به 1 نیر نسبت به شاهد تلفات معنی داری بر کنه نشان داد. اما تلفات ناشی از دود آویشن نسبت به شاهد معنی دار نبود، در بین افشره ها ، پودر و دود کاررفته در این مرحله تنها افشره شوید و مرنجوش موجب تلفات معنی دار زنبور عسل نسبت به شاهد شدند، لکن با توجه به پایین بودن تلفات نسبی تلفات از آنها نیز به منظور انجام مقایسه نتایج آزمایشگاهی با صحرایی استفاده گردید. آزمایشات صحرایی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی روی کلنی های زنبور عسل به مدت دو هفته انجام گرفت، در پایان هر هفته تلفات کنه و زنبور برآورد می گردید. تیمارها شامل عصاره و افشره های آویشن ، مرزنجوش نعنا شوید و شاهد استن بوداز استن به عنوان حامل تیمارها در اسپری استفاده گردید. طریقه اعمال تیمار مانند روش آزمون دوم اسپری مواد روی بدن زنبور بود. در زمان اجرا ی آزمایش برخی از تیمارها موجب بروز آشفتگی در کلنی شده که تلات زنبور در اثر افشره های مرزه و شوید به طور قابل توجهی بالا بود. پودر آویشن نیز در شرایط صحرایی که حدود اواخر مهرماه انجام شد باعث بروز دیده غارتگری در کندوی مورد آزمایش گردید. نتیجه آزمایش های صحرایی نشان داد که نعنا و آویشن بالاترین درصد تلفات را بر کنه واروآ داشته حالیکه اثر سوئی بر زنبور عسل نداشتند.به هر حال آنچه معلوم می گرددآن است که گیاهانی چون نعناع ، آویشن ، مرزنجوش ،مرزه ، شوید، دارای مواد ضد کنه هستند که با بررسی های بیشتر و تجزیه شیمیایی مواد موثر می توان بی خطر یا بسیار کم خطری بر اساس اجزای موثر این گیاهان تهیه و جایگزین سموم مرسوم فعلی کرد.