نام پژوهشگر: قیس خزاعل
قیس خزاعل غلامرضا کریمی فرد
سمبولیسم سمبولیسم یا نمادگرایی پیش از آن که یک مکتب به حساب بیاید، یک مفهوم یا فلسفه است. بشر از ابتدای شکل گیری تمدن ها و آغاز شاعری تمایل داشته حرف هایش را در قالب نمادها و نشانه ها به زبان آورد و چیزهای پیرامونش را با تجسم مفاهیمی عمیق تر از آنچه به چشم می آید، نشان دهد، همان طور که مصریان باستان گل های اسیریس را نماد مرگ می دانستند، هندیان گل نیلوفر را نشانه تاج خداوند می نامیدند، بابلی ها مار را نماد جاودانگی به حساب می آوردندو خورشید را نشان? بخشندگی و زندگی. از طرف دیگر سمبولیسم یک مکتب فکری هم هست که در اواخر قرن نوزدهم، شاعران فرانسوی که از زبان خشک نویسندگان رئالیسم (واقع گرا) به ستوه آمده بودند، آن را بنیان نهادند. آنها عقیده داشتند: اثر هنری باید تا حد ممکن از بیان مستقیم مفاهیم فرار کند و به نمادها و نشانه ها پناه آورد. نمادها و نشانه ها، خواننده را در کشف راز و رمزهای اثر به تحرک درمی آورد . سمبولیسم ادبی نهضت سمبولیسم ادبی در فرانسه با گل های شر (چاپ18??) بودلر آغاز شد و شاعرانی از قبیل رمبو، ورلن و مالارمه آن را ادامه دادند. آثار آن ها پر از «سمبل های شخصی» است که به جای یک معنی صریح و مشخص دارای هاله ای از معانی متعدد اما مربوط به هم است. بعدها این مشخصه را در اشعار ت.س. الیوت، ازرا پاوند، دایلن تامس، کمینگز و ... هم می بینیم. ادبیات اروپایی به ویژه از جنگ جهانی اول به بعد به طرف سمبولیسم گرایش پیدا کرد و در اشعار غنایی ییتز، در "سرزمین ویران" الیوت، در "اولیسیس "و "بیداری فنیقی ها"ی جیمز جویس و در "خشم و هیاهو"ی ویلیام فالکنر سمبل های بحث برانگیز بسیار دیده می شود. شارل بودلر پایه گذار این مکتب بود. در میان کسانی که از بودلر الهام گرفتند و با آثار خود سمبولیسم را مستحکم ساختند پل ورلن، آرتور رمبو و استفان مالارمه از همه مشهورتر هستند. رمز گرایی، نمود عصیان هنرمندان در برابر مکاتب واقع گرا و وصف گرا بود. رمزگرایان بر فلسفه بدبینان? شوپنهاور و ایده آلیست های معنی گرا تکیه داشتند. آنان از نظر خود دیگر بار شعر را بر اریکه ی قدرت و افتخار نشاندند. بودلر، پایه گذار این مکتب، معتقد بود: «دنیا جنگلی است سرشار از اشارات، و حقیقت از چشم مردم عادی پنهان است و تنها شاعر می تواند به رمز و راز این اشارات پی ببرد.» برخی از شاعران این مکتب، در این رمزآلودگی غرق شدند و گاه اندیشه های مبهم و حتی غیر اخلاقی را رواج دادند. مالارمه اعتقاد داشت: « شاعر باید از هر فکری که ممکن است موضوعات را بیش از اندازه صریح و یا دقیق ترتیب دهد، اجتناب کند و در پی آن باشد که رابطه ای دقیق میان دو تصویر برقرار کند که از آن، عنصر سومی که شفاف و همجوشی پذیر باشد بیرون کشیده شود و قو? تخیل ما را به خود مشغول کند.» «سفر» و شعر «رویای پاریسی» از آثار بودلر، «نژادپرست» از آرتور رمبو، «شاهدخت مالن» از موریس مترلینگ نمونه هایی از آثار سمبولیسم هستند. سمبولیسم ریشه در ایده آلیسم و رمانتیسم داشت. در شعرهای سمبولیک نمادها عاطفی تر می شوند و شعر با موسیقی و تصویر درهم می آمیزد. از این جهت شاعران سمبولیست جاده رابرای موسیقی سمبولیک هموار کردند. ورود سمبولیسم به ادبیات عرب بنابراین سمبولیسم یا نمادگرایی مکتبی است ادبی که پیروان آن معانی رابه وسیله رموز(نمادها) و اشاره و موسیقی درونی کلمات وتعابیرغیرمستقیم بیان می کنند. نماد گرایی درواقع هنر بیان افکار وعواطف به صورت غیر مستقیم یا ازراه اشاره به چگونگی آنهاست. خواستگاه نخستین این مکتب ادبی، کشور فرانسه بود، سپس از آن جا به دیگر کشورهای اروپایی و آمریکا وهمچنین روسیه گسترش یافت. سمبولیسم، از سویی به خاطر وجود ریشه هایی از آن در ادبیات تصوف اسلامی _ به ویژه درشعر حلاج، عمرخیام، ابن فارض مصری و ابن عربی _ و ازسوی دیگر بر اثر آشنایی شاعران و ادیبان معاصر عرب- از راه ترجمه- با آثار و اشعار شاعران غرب، به زودی در ادبیات معاصر عربی هم شیوع پیدا کرد. شرایط ورود سمبولیسم به ادبیات معاصر عربی، نظیر آن اوضاع واحوالی نبود که زمینه تشکیل این مکتب ادبی را در فرانسه ایجاد کرده بود. به عبارت دیگر، ظهور این مکتب در شعر معاصر عرب، در اثر همان بازتابهای اجتماعی و روانی پیچیده ای نبود که موجب ظهور آن در فرانسه و به طور کلی اروپاگشت. همچنین سمبولیسم در ادبیات عرب بر اثر اعتراض و عصیان بر مکتب رومانتیسم فرو رفته در باتلاق احساسات و عواطف یا مکتب کلاسیک و روش واضح و مستقیم آن، به وجود نیامد، بلکه ظهور زود هنگام آن وام دار سعی و تلاش برخی از شاعران لبنان و مصر است که اقدام به سرودن اشعاری به سبک سمبولیسم کردند . ابتدا شاعرانی مانند عبدالرحمن شکری و الیاس أبوشبکه، اقدام به سرودن اشعاری به شیوه این مکتب نمودند، اما مورخان و ناقدان عرب، معمولاً نام چهار تن را به عنوان پیشوایان نخست این سبک ادبی ذکر مینمایند: 1- یوسف غصوب 2- ادیب مظهر 3- بشرفارس 4- سعید عقل. ازمیان این چهار شاعر، سعید عقل، عنوان نماینده و پیشوای سبک سمبولیسم در ادبیات عرب معاصر را ازآنِ خود نمود، وی توانست تا حد زیادی شعر خود را به نظریه سمبولیسم فرانسه- آنطور که در قرن نوزدهم آشکار شد- نزدیک نماید. زیرا بسیاری از عناصر وتأثیرات این نظریه درشعر او دیده می شود. بعد از آن جنبش سمبولیسم توسط شاعرانی نظیر: بدرشاکرالسیاب، نازک الملائکه، عبدالوهاب البیاتی، صلاح عبدالصبور، أدونیس و خلیل حاوی، ادامه یافته و به کمال رسید. در اواخر ده? پنجاه و شصت میلادی ترجم? بخشی از کتاب «تاک زرین» توسط شاعر فلسطینی الأصل «جبرا ابراهیم جبرا» و همچنین ترجم? شعر «سرزمین هرز» از ت.س.الیوت و بخشی از اشعار ادیث سیتول، تأثیر به سزایی بر شاعران نامبرده گذاشت.« این جمع را تموزیها می نامیدند که شامل خود جبرا هم می شد..این شاعران در اشعارشان به مضامین اساطیری مرگ و نوزایی می پردازند و خاورمیانه را به صورت سرزمین هرزی تصویر می کنند که در انتظار نسلی جدید از اعراب است.» بدر شاکر السیّاب – شاعر صاحب سبک عراقی- در بکارگیری این نمادها گاهی راه تقلید از شاعران غربی همچون بودلر، مالارمه و الیوت رادرپیش گرفته، قصائد خود را سرشار از نام رب النوع های یونانی کرده است. این امر باعث ایجاد نوعی سردرگمی و ابهام در فهم و دریافت معانی اشعار او شده است. اما گاهی با دگرگون نمودن ساختار این اسطوره ها و نتایج آنها، معانی جدید و بدیعی را در ادبیات عربی خلق نموده است.(به طور مثال در دو قصیده «فی المغرب العربی» و «رساله من مقبره » ).