نام پژوهشگر: محمد نصرتی
محمد نصرتی هوشیار خیام
عشق داستان همیشه آدمی است و در ادبیات ایران لیلی و مجنون سرآمد این داستان هستند، داستان پر سوز وگدازی که تا به امروز مثال زدنی باقی مانده است. قصه لیلی ومجنون تراژدی عاشقانه ای است همچون دیگر تراژدی های مشرق زمین با ساختاری فرا زمانی ، فرا مکانی و فرا شخصیتی . در داستان قدیمی لیلی ومجنون ، لیلی قربانی سنت های غلط است اما دراینجا انسانی عاشق است که برای رسیدن به معشوق تلاش میکند. لیلی نه به مثابه یک زن بلکه نماد انسان است، انسان امروز و هر روز که با مسائل وپیچیدگیهای روح خود دست به گریبان است و به دنبال خوشبختی و آرامش به هر سو میرود تا مگر عشق خود را از پس حوادث واتفاقات خواسته یا نخواسته بیابد. اثر در هفت بخش به نامهای 1- آتش 2-عطش 3-وسوسه 4-مجنون 5-انتظار 6-کوچ 7-زندگی ساخته شده است. این هفت بخش به دلیل کوتاه بودن و اشاره به موضوع عرفان و لیلی نام تابلو دارند به گونه ای که تابلو ها با هفت رنگ رنگین کمان و هفت مرحله عرغان مطابقت داده شده که آتش، قرمز و عطش نارنجی و ... در نظر گرفته شده است.و خواندن متن انتخابی قبل از شنیدن اثر در تاثیرگذاری آن موثر میباشد. این اثر برای ارکستر سمفونیک نوشته شده و گرچه از سازهای شرقی در آن بکار نرفته ولی سعی شده رنگ وبوی شرقی و ایرانی خود را داشته باشد.