نام پژوهشگر: شهیده جهانیان سادات محله

بررسی سطح لیپیدهای خون وریدی مادر بین 23-13 هفته حاملگی، حین زایمان و خون وریدی بندناف و ارتباط آن با عقب ماندگی رشد داخل رحمی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  شهیده جهانیان سادات محله   سعیده ضیایی

مقدمه و هدف: اساس فیزیولوژیکال هیپرلیپیدمی حاملگی، ذخایر کلسترول و tg می­باشد، که برای رشد سریع جنین و افزایش انرژی مادر در اواخر حاملگی لازم است. برخی از گزارش ها حاکی از آن است که استرس اکسیداتیو و اختلالات سیستم آنتی اکسیدانت در iugr دخالت دارد همچنین تغییرات مشخص در رسپتورها جذب جفتی لیپوپروتئین غنی شده با کلسترول مادری را متأثر می کند. این تفاوت های بدیهی در iugr با تغییرات گردش خون جنین، به نقص عملکرد جفتی مرتبط است. هدف از این مطالعه بررس‍ی ارتباط سطوح ل‍یپ‍یدهای خون مادر در 23-13 هفته بارداری و در ح‍ین زایمان و خون بندناف با عقب ماندگی رشد داخل رحمی جنین بود. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه از نوع موردی و شاهدی لانه گزیده (nested case control) است. که بر روی 702 خانم باردار که درمانگاه پره ناتال بیمارستان های بقیه الله (عج) و مریم مراجعه کرده بودند، انجام گرفت. روش نمونه-گیری به این صورت است که ابتدا سطوح لیپیدهای سرم زنان 35-18 ساله با بارداری تک قلویی که در 23-13 هفته بارداری به درمانگاه پری ناتال مراجعه می کنند، مورد ارزیابی قرار می گیرد. این زنان تا زمان زایمان مورد ارزیابی قرار می-گرفتند. سپس در مرحله دوم در هنگام زایمان از تعداد 74 نفر خون مادر و بندناف نوزاد جهت ارزیابی سطوح لیپید گرفته شد و به آزمایشگاه بیمارستان ارسال گردید. در مجموع 77 نوزاد (11%) دچار iugr شدند. از بین افرادی که تا پایان حاملگی سالم باقی ماندند، 77 نفر به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. بطوری که این افراد بیشتری همگنی را با گروه مورد داشتند. سپس داده ها از طریق آزمون های آماری ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج این مطالعه حاکی از آن است که، در زنان با حاملگی iugr میانگین سطوح ldl-c، tg و tc در هنگام زایمان در گروه مورد کمتر بود اگرچه تفاوت معناداری در غلظت لیپیدهای ذکر شده در دو گروه وجود نداشت. سطوح لیپیدها تا زمان زایمان به طور طبیعی در طی حاملگی نرمال افزایش می یابد، در بررسی تغییرات سطوح لیپید از هفته 23-13 تا زمان زایمان، افزایش معناداری جزء در مورد tg در گروه iugr در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نکردید. نتایج این مطالعه حاکی از اثر محافظتی ldl-c و tg (or= 0.989 و or= 0.994 ، به ترتیب) در سن حاملگی 23-13 هفته در بروز iugr بوده در حالی که tc به عنوان عامل خطر در بروز iugr (or= 1.014 ) تعیین گردید. مقایسه میانگین سطوح لیپیدهای خون بندناف نوزادان iugr نشان می دهد که: میانگین ldl-c و tc در گروه مورد بیشتر از شاهد بود و بین دو گروه اختلاف آماری معنی دار وجود داشت (05/0p<). نتیجه گیری: سطح پایه لیپیدها در هفته 23-13 حاملگی به طور خاص در پیش بینی بروز iugr موثر نبوده و افزایش سطوح لیپیدها تا زمان زایمان و یا به عبارت دیگر میزان تغییرات این لیپیدها عامل موثر می باشد. سطوح لیپید در خون بندناف نوزادان مبتلا به iugr در مقایسه با گروه کنترل بیشتر است که این یافته در تأیید افزایش ریسک بیماری-های قلبی و عروقی این نوزادان در سال های آینده است.

بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و وضعیت بهداشت باروری با بستن لوله¬های رحمی: یک مطالعه ترکیبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1393
  شهیده جهانیان سادات محله   سعیده ضیائی

بستن لوله¬های رحمی یکی از شایعترین روش¬ها جهت پیشگیری از باروری در زوج¬ها می¬باشد. اخیراً پرسش¬هایی در مورد عوارض آن مطرح شده است. این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و وضعیت بهداشت باروری با بستن لوله¬های رحمی انجام شده است. سپس به تبیین تجربیات زنان بعد از بستن لوله¬های رحمی پرداخته است. در انتها با یک مطالعه ترکیبی، یافته¬های دو مرحله¬ی قبل را جهت درک بهتر موضوع ادغام نموده¬ایم. این مطالعه بر روی 200 زن توبکتومی شده و 200 زن بدون توبکتومی (استفاده¬کنندگان کاندوم) متأهل انجام شده است. مطالعه ترکیبی حاضر در 3 مرحله انجام گرفت. در مرحله اول مطالعه با هدف بررسی میزان تغییرات جسمی، روانی و کیفیت زندگی در زنان توبکتومی شده به روش کمی (quan) انجام شد. این فاز مطالعه توصیفی - تحلیلی به روش کوهورت تاریخی بود. ابزار گرد¬آوری داده¬ها، چک لیست و پرسشنامه¬های تخصصی بود. جامعه آماری این طرح در گروه مورد، زنان 40-20 ساله که حداقل 1 سال از بستن لوله گذشته بود.گروه شاهد کلیه زنان در همین سن، که از کاندوم به عنوان روش پیشگیری از بارداری استفاده می¬کردند. دو گروه به لحاظ تعداد دفعات حاملگی، سن منارک، نژاد، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، تحصیلات و وضعیت تأهل با هم همسان شدند. روش نمونه-گیری تصادفی ساده بود. میانگین (انحراف معیار) طول مدت توبکتومی در زنان (6/1)1/4 سال بود. در مورد میزان ابتلا به نامنظمی قاعدگی، اختلال در عملکرد جنسی، اعتماد به نفس، ابتلا به اضطراب و افسردگی و کیفیت زندگی بین دو گروه اختلاف آماری معنی¬دار وجود داشت (05/0> p). نتیجه تحلیل مسیر حاکی از آن بود که در گروه زنان توبکتومی شده تأثیر عملکرد جنسی، منوراژی، اضطراب و افسردگی، اعتماد به نفس و تصویر ذهنی از بدن بر کیفیت زندگی معنی¬دار بوده است. در مرحله دوم محقق با استفاده از روش تحلیل محتوی کیفی از نوع قراردادی، از طریق مصاحبه انفرادی با 14 زن متاهل که تجربه بستن لوله¬های رحمی را داشتند، به تبیین دیدگاه¬های آنان پرداخت. از یافته¬های بدست آمده در این مرحله 7 درونمایه استخراج شد که عبارتند از؛ اختلال در الگوی قاعدگی، احساس آزردگی و آسیب جسمی و عاطفی، نارضایتی از کیفیت زندگی جنسی یا زناشویی، مواجهه با اختلالات اضطرابی و خلقی، احساس پشیمانی شدید، احساس خود کم بینی و تغییر در هویت زنانه. در انتها، مرحله تفسیر یا ترکیب داده¬های کمی و کیفی جهت توضیح و بسط یافته¬ها انجام شد تا درک بهتری از این موضوع بدست آید. ترکیب داده¬ها توسط استراتژی¬های ادغام داده¬ها صورت گرفت. یافته نهایی این پژوهش حاکی از آن است که توبکتومی ممکن است عامل نامنظمی قاعدگی، اختلال در عملکرد جنسی، کاهش اعتماد به نفس، افزایش اضطراب و افسردگی و کاهش کیفیت زندگی در زنان توبکتومی شده گردد.