نام پژوهشگر: پریسا علمداری

ژنز و مینرالوژی خاک در ترانسکتهای دشت تبریز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  پریسا علمداری   شاهین اوستان

بر اساس این اهداف تعداد 5 ترانسکت انتخاب شد که 4 تا از آنها منتهی به دشت تبریز بوده و یک ترانسکت در داخل آن می باشد. در همه ترانسکت ها مجموعاً تعداد 32 پروفیل انتخاب و پس از حفر و تشریح، نمونه برداری از کلیه افقهای پروفیل ها انجام و جهت مطالعات مورفولوژیکی, فیزیکوشیمیایی و کانی شناسی رس آماده شدند. نتایج نشان داد که مواد تشکیل دهنده خاکهای دشت تبریز, از مواد حاصل از فرسایش ارتفاعات اطراف دشت, حاوی رسوبات گچی و نمکی آبرفتهای شور آجی چای و بالاخره رسوبات تبخیری دریاچه ارومیه تشکیل گردیده است. بررسی زمین شناسی منطقه نشان می دهد که در شمال و شمال شرقی محدوده مطالعاتی آهکهای مربوط به پرمین گسترش قابل ملاحظه ای دارند. رسوبات آهکی و تخریبی حاوی املاح محلول در ارتفاعات به وفور موجودند و این رسوبات از درجه فرسایش پذیری زیادی برخوردار بوده و با توجه به اینکه حاوی مقادیر زیادی املاح محلول می باشند, موجب تخریب کیفیت خاکها و منابع آب منطقه می گردند با توجه به نتایج حاصله، اکسیدهای آهن بی شکل یا غیر بلوری (feo), پدوژنیک (fed) و بلوری (fed-feo) ارتباط نزدیکی با هوادیدگی، نوع خاک و زهکشی نشان دادند. بنابراین بیشترین مقدار feo در نواحی با مقادیر مواد آلی زیاد و شرایط زهکشی ضعیف می باشد. آهن پدوژنیک و آهن بلوری در مالی سول ها بیشتر از اینسپتی سول ها، در ورتی سول ها بیشتر از اریدی سول ها و در اریدی سول ها بیشتر از انتی سول ها می باشدکه احتمالاً دلیل اصلی افزایش fed در مالی سول ها بارندگی بیشتر این منطقه و مساعد بودن شرایط برای فرایند هوادیدگی کانی های اولیه آهن می باشد. افزایش میزان fed با عمق احتمالاً به انتقال آن همراه با آبشویی رس و میزان بالای هوادیدگی درجا مربوط می شود. نسبت آهن فعال (feo/fed) با تاثیر از فرایندهای خاکسازی در ترانسکت 1 (t1) در اینسپتی سول بیشتر از مالی سول بوده و در بقیه ترانسکتها در انتی سول بیشترین مقدار را دارد و در ورتی سول کمتر از سایر رده ها می باشد. شاخص تجمع رس و شاخص تجمع اکسیدهای آهن در ترانسکت 1 (t1) در مالی سول بیشتر از اینسپتی سول بوده و در سایر ترانسکت ها به صورت زیر می باشد: انتی سول< اریدی سول< ورتی سول

بررسی تاثیر کانی های رسی بر اشکال پتاسیم در واحدهای فیزیوگرافی مختلف
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده علوم کشاورزی 1389
  ویدا کامرانی   پریسا علمداری

در تحقیق اخیر ارتباط بین فرم های مختلف پتاسیم با کانی-شناسی رس در فیزیوگرافی های مختلف در در ترانسکتی واقع در استان آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار گرفت. برای این بررسی نمونه های خاک از افق های مختلف از هفت پروفیل در منطقه با دو رژیم رطوبتی اریدیک ضعیف و زریک و رژیم حرارتی مزیک انتخاب شدند. آنالیز برای تعیین خصوصیات فیزیکی شیمیایی، کانی شناسی از بخش رس و فرم های پتاسیم انجام گرفت. آنالیز کانی شناسی مشخص کرد که خاک ها از نظر کانی شناسی شامل ایلیت، اسمکتیت، کلریت، کائولینیت و کوارتز هستند، اما مقدارشان در انواع خاک ها متفاوت است. ایلیت بیش تر در دشت های دامنه ای وجود دارد در حالی-که اسمکتیت در دشت رسوبی رودخانه ای بیش تر است که علت آن ریزبودن بافت خاک در این ناحیه است تا جایی که باعث قرارگرفتن آن در رده انتی سول شده است. کوارتز در همه خاک-ها وجود داشت به این دلیل که جز کانی مقاوم به هوادیدگی است و در خاک های مناطق خشک و نیمه خشک از بین نمی رود. چندین پروسه همزمان تحت تاثیر اختلاف در واحد های فیزیوگرافی مانند هوازدگی کانی، تشکیل خاک و شرایط ژئومورفولوژیکی باعث تفاوت معنی دار در اشکال پتاسیم شده است. طبقه بندی خاک ها براساس سیستم usda ,wrb انجام گردید. در بررسی ارتباط فرم های مختلف پتاسیم با خصوصیات شیمیایی و کانی شناسی در سطح یک درصد و پنج درصد همبستگی تشخیص داده شد. بین اشکال پتاسیم با درصد رس رابطه معنی دار مثبت وجود دارد. از لحاظ تحول پروفیل خاک و ارتباط آن با شکل های پتاسیم خاک ها، در چهار راسته ورتی سولز، انتی سولز، اینسپتی سولز و مالی سولز قرارگرفتند و شکل های پتاسیم در رده ورتی سولز به دلیل رس زیاد و اسمکتیت غالب بیشتر از سایر رده ها بود.

پلیمریزاسیون و کوپلیمریزاسیون کنترل شده وینیل استات با کاتالیزور کبالت و کاربرد آن در پلیمریزاسیون واکنشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مهندسی شیمی 1391
  پریسا علمداری   محمد علی سمسارزاده

تحقیق حاضر در راستای محورهای تحقیقاتی ارائه شده در آغاز سال 2012 در زمینه ی بهبود و ارتقاء روش های پلیمریزاسیون رادیکالی کنترل شده، تعریف شد. برای این منظور امکان کنترل پلیمریزاسیون رادیکالی مونومرهایی که زنجیر رادیکالی فعال دارند و نیز امکان کنترل پلیمریزاسیون مونومرهای مزدوج (اکریلیک ها) و غیرمزدوج (پلی استرها) به عنوان دو نقطه ی قوت برای پلیمریزاسیون رادیکالی کنترل شده در حضور کبالت در نظر گرفته شد. با تکیه بر این دو ویژگی و با تلاش برای تقویت آنها در راستای پلیمریزاسیون واکنشی، تحقیقات در دو محور اصلی ادامه یافت. نخست هموپلیمریزاسیون کنترل شده ی وینیل استات و سپس کوپلیمریزاسیون کنترل شده ی آن با متیل اکریلات که در حضور کبالت استیل استونات انجام شد. انتخاب صحیح شرایط پلیمریزاسیون با در نظر گرفتن اثر پارامترهای سینتیکی و تجربی در محاسبه ی کسر زنجیرهای پایان یافته، تلاش در جهت افزایش سرعت پلیمریزاسیون از طریق افزایش ثابت سرعت انتشار به منظور حفظ کنترل پلیمریزاسیون، و انتخاب مهندسی کومونومر دوم، شرایط و شیوه کوپلیمریزاسیون، اصلی ترین فعالیت های انجام شده در این تحقیق است. در نهایت پلی وینیل استات به صورت کنترل شده در حضور کبالت استیل استونات با موفقیت سنتز شد. اثر حضور پلی وینیل استات سوسپانسیونی و روی کلراید بر سینتیک و کنترل پلیمریزاسیون مورد بررسی قرار گرفت. انجام پلیمریزاسیون در ستون پر شده از پلی وینیل استات سوسپانسیونی به عنوان روشی جدید برای رفع همزمان ناخالصی کبالت معرفی شد. کوپلیمریزاسیون وینیل استات و متیل اکریلات برای نخستین بار در حضور کبالت استیل استونات با موفقیت انجام شد. ثابت شد حضور حداقل %50 مولی وینیل استات در ترکیب خوراک، برای پیشرفت پلیمریزاسیون بصورت کنترل شده الزامی است. از کوپلیمریزاسیون واکنشی وینیل استات و متیل اکریلات در ساخت فیلم نازک ضمن کوپلیمریزاسیون استفاده شد.

اثر کاربری بر روی خصوصیات فیزیکوشیمیایی و کانی های رسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - پژوهشکده کشاورزی 1393
  اشکان آقاسی لو   پریسا علمداری

جهت حفظ حاصلخیزی و افزایش بهره¬وری خاک در کشاورزی پایدار، آگاهی از تأثیر کاربری اراضی بر خصوصیات مختلف خاک ضروری می¬باشد. در این تحقیق اثر کاربری گندم و انگور بر روی خواص فیزیکی، شیمیایی و کانی¬شناسی خاک¬ شهرستان رزن مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام این مطالعه، سه پروفیل در کاربری گندم و سه پروفیل در کاربری انگور حفر گردید. براساس نتایج بدست آمده، کاربری باغ انگور نسبت به کاربری گندم مقادیر بیشتری ماده آلی، رطوبت اشباع، نیتروژن، فسفر و مس نشان داد، درصورتیکه مقادیر آهک، هدایت الکتریکی و واکنش خاک در کاربری گندم مقادیر بیشتری دارا بود. در کاربری انگور فاکتورهای اصلی کیفیت خاک حفظ شده، از دلایل این امر می¬تواند کشت دیم گندم نسبت به کشت آبی انگور و وجود ریشه¬های عمیق تر انگور و بطور کل خصوصیات گیاهان باغی نسبت به زراعی باشد. تجزیه های کانیشناسی با استفاده از پراش پرتو ایکس، نشان داد که کانی¬های رسی در کاربری گندم شامل کلریت، ایلیت و کائولینیت می¬باشد و در کاربری انگور شامل اسمکتیت، ورمیکولیت، ایلیت و کائولینیت می¬باشد. کاربری¬های متفاوت بر نوع کانی¬های رس شناسایی شده تأثیر داشته است. کلمات کلیدی: کانی¬های، کاربری اراضی، خصوصیاات شیمیایی.

بررسی کیفیت ماده آلی و ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و مینرالوژیکی خاک ها روی یک کاتنا. (مطالعه موردی: منطقه دیلمان استان گیلان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  پریا مهاجری   احمد گلچین

عامل توپوگرافی تاثیر قابل توجهی بر روی مشخصات خاک¬های هر منطقه دارد. این عامل با تغییر مقدار و جهت شیب و ارتفاع از سطح دریا بر روی مشخصات خاک¬ها تاثیر می¬گذارد. توپوسکانس یک ترتیب و توالی از خاک¬های مختلف است که از قله شیب تا کف دره شیب امتداد دارد. بررسی خصوصیات کیفی و پدولوژیکی خاک¬های واقع شده روی اراضی شیب¬دار، موجبات بهره¬برداری بهتر از خاک را در این گونه اراضی فراهم می¬آورد. علی رغم اهمیت زیاد شناخت تغییرات خاک¬ها جهت مدیریت بهتر آن¬ها مطالعه کمتری در زمینه تغییرات خاک¬های قرار گرفته روی یک توپوسکانس در سطح زمین نما در کشور ما انجام شده است. این پژوهش با هدف بررسی کیفیت ماده آلی و ویژگی¬های فیزیکی، شیمیایی و مینرالوژیکی خاک¬های واقع شده روی یک کاتنا در منطقه دیلمان استان گیلان انجام گرفت. برای انجام این پژوهش، اراضی روی توپوسکانس ابتدا به پنج بخش عرضی شامل قله شیب، شانه شیب، پشت شیب، پای شیب و پنجه شیب تقسیم شدند. سپس هر بخش به صورت طولی به سه قسمت به عنوان سه تکرار تقسیم گردید و برای هر قسمت از اعماق صفر تا 20، 20 تا 40 و 40 تا 60 سانتی متری نمونه¬های مرکب خاک تهیه و سپس برخی از ویژگی¬های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی نمونه¬ها اندازه¬گیری شدند. نتایج نشان داد که موقعیت¬های پایین شیب شامل پا و پنجه شیب دارای حداکثر پایداری خاکدانه، درصد رطوبت ظرفیت مزرعه، میزان کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، هدایت الکتریکی، میزان کاتیون¬های محلول، فسفر قابل جذب، نیتروژن کل و تنفس میکروبی بودند. در مقابل خاک¬های واقع شده در قسمت¬های بالایی شیب مانند قله و شانه شیب حداقل ویژگی¬های فوق را دارا بودند. ph، sar و آهک برخلاف سایر پارامترها روند معکوسی نشان داد و در قله و شانه شیب بیشتر از موقعیت¬های پایینی بود. همچنین بررسی¬های صورت گرفته نشان داد که با افزایش عمق از میزان پایداری خاکدانه¬ها، کربن آلی، ظرفیت تیادل کاتیونی، فسفر قابل جذب و نیتروژن کل خاک کاسته شد در حالیکه میزان رس و وزن مخصوص ظاهری روند معکوسی داشتند و با افزایش عمق میزان آن¬ها افزایش یافت. همچنین نتایج حاصل از پراش پرتو ایکس ذرات رس خاک نیز نشان داد که در موقعیت-ها و اعماق مورد مطالعه مینرالوژی خاک¬¬ها از نظر کیفی مشابه ولی از نظر فراوانی تا حدودی باهم متفاوت بودند. تفاوت بسیار فاحش در کیفیت خاک در موقعیت¬های مختلف شیب به طور عمده به تفاوت در میزان رطوبت دریافتی، سرعت فرسایش و تجمع مواد نسبت داده شد.