نام پژوهشگر: طاهره آخوندزاده یوسفی

آثار رفاهی تعدیل قیمت حامل های انرژی (1385-1376)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1388
  طاهره آخوندزاده یوسفی   شمس اله شیرین بخش

در این پایان نامه نخست کشش های قیمتی و درآمدی حامل های انرژی مورد مصرف در بخش های حمل و نقل و مسکن به شیوه ای متفاوت از آن چه که تاکنون محاسبه شده است، بدست آمده اند و سپس آثار رفاهی تعدیل قیمت حامل های انرژی با محاسبه متغیر جبرانی مورد محاسبه قرار گرفته است. در ابتدا تقاضای سیستمی حامل های انرژی بخش های حمل و نقل و مسکن کشور ایران در فاصله زمانی 1385-1376 ، با استفاده از سیستم تقاضای تقریباً ایده آل aids و مدل اقتصاد سنجی sur-gls در نرم افزار matlab برآورد شده است و سپس کشش های قیمتی مارشال، جبرانی و آلن و همچنین کشش درآمدی حامل های انرژی با استفاده از نرم افزار excelمحاسبه شده است. در مطالعات قبلی انجام گرفته در این زمینه، توجه بیشتر به حامل انرژی بنزین بوده و به سایر حامل های انرژی کم توجهی شده است. علاوه بر این، بیشتر مطالعات قبلی، حامل های انرژی (بنزین) را جزء کالاهای کم کشش دسته بندی کرده اند و در نتیجه سیاست های قیمتی در زمینه کنترل مصرف انرژی، بدون اثر قلمداد گردیده اند. می توان استدلال کرد که مدل های انتخابی برای برآورد رابطه تقاضای حامل های انرژی در این سری مطالعات، دارای ویژگی های مناسب برای محاسبه و نشان دادن بزرگی کشش های قیمتی حامل های انرژی نبوده اند. نتیجه مطالعه حاضر نشان می دهد که کشش های قیمتی حامل های انرژی قابل توجه هستند و بنابراین، سیاست های قیمتی می توانند مصرف این حامل ها را تحت کنترل درآورند. علاوه بر این، کشش درآمدی قابل توجه حامل های انرژی بدست آمده در این مطالعه، بیانگر این نکته است که تغییرات رفاهی گروه های درآمدی در مقابل چنین سیاست هایی چشمگیر خواهد بود. نتایج محاسبات مطالعه حاضر؛ در بخش حمل و نقل، بالاترین کشش های قیمتی به ترتیب مربوط به گاز طبیعی و بنزین بوده و برای اقشار مختلف مردم در مناطق شهری و روستائی تقریباً مشابه یکدیگر می باشند. بغیر از نفت گاز و گاز طبیعی در مناطق روستائی با کشش درآمدی بالا، بقیه حامل های انرژی کشش درآمدی نزدیک به واحد دارند. در بخش مسکن، بالاترین کشش های قیمتی به ترتیب مربوط به گاز لوله کشی، برق، گاز مایع و نفت سفید می باشند. روستائیان نسبت به شهرنشینان و افراد فقیر نسبت به افراد غنی، در مقابل تغییرات قیمت حامل های انرژی حساس ترند. بغیر از نفت سفید و گاز مایع در شهرها با کشش درآمدی ناچیز و گاز طبیعی در روستاها با کشش درآمدی بالا، بقیه حامل های انرژی کشش درآمدی نزدیک به واحد دارند. بیشتر مطالعات قبلی انجام گرفته در این زمینه، متوجه بررسی آثار تورمی حذف یا کاهش یارانه حامل های انرژی بوده و سریع ترین اثر افزایش قیمت این حامل ها یعنی کاهش سطح رفاه زندگی مردم به دلیل کاهش دسترسی مستقیم به حامل های انرژی و همینطور افزایش هزینه های آنان کمتر مورد توجه بوده است. در مرحله بعدی این مطالعه، با استفاده از نتایج کشش های جبرانی، متغیر جبرانی را که در حقیقت ما به التفاوت مخارج مصرف کنندگان حامل های انرژی در قیمت های رایج و قیمت های سایه با حفظ همان سطح مطلوبیت قبلی را نشان می دهد، بدست آورده ایم. متغیر جبرانی نشان می دهد که با فرض ثبات سایر عوامل، معادل ریالی کاهش رفاه گروه های مختلف مردم در صورت افزایش قیمت یا حذف یارانه حامل های انرژی، چقدر است. اگر دولت مایل باشد که در اثر چنین سیاستی، رفاه اقشار مختلف مردم تغییر نکند، متغیر جبرانی میزان جبران مردم توسط دولت را نشان می دهد. بدون شک دولت می تواند با هدف بهبود توزیع درآمد، میزان جبران برخی از دهک ها مانند دهک های بالاتر هزینه ای را با روشی دیگر تعیین کند. در هر حال نتایج محاسبات نشان می دهند که میزان متغیر جبرانی برای دهک های بالاتر بیشتر است و این بیانگر بهره مندی بیشتر افراد مرفه تر از یارانه پرداختی به حامل های انرژی است. نتایج محاسبات متغیر جبرانی نشان می دهد که زمانی که تنوع حامل های انرژی در سبد انرژی افزایش یابد، مقدار متغیر جبرانی فوق العاده کاهش پیدا می کند. این مطلب، نکته ای در خور تأمل است. تنوع حامل های انرژی در سبد انرژی مصرفی، به مصرف کننده این اجازه را می دهد که به هنگام افزایش قیمت این حامل ها، ترکیب استفاده از آن ها را طوری تغییر دهد که بتواند با کم ترین هزینه ممکن، به بالاترین سطح رفاه امکان پذیر دست یابد. محدودیت استفاده از انوع مختلف حامل های انرژی، قدرت تغییر الگوی مصرف را از مصرف کننده سلب می کند و این علاوه بر مصرف کننده، دولت را نیز اگر مایل به پرداخت های جبرانی باشد، در تنگنا قرار خواهد داد. بنابراین به نظر می رسد که اولین اقدام دولت برای ساماندهی یارانه حامل های انرژی، می بایستی سرمایه گذاری در جهت ایجاد امکانات فنی به منظور تنوع بخشیدن به انواع مختلف حامل های انرژی مورد استفاده مردم در بخشهای مختلف مصرفی باشد. این سیاست مقدم بر سیاست حذف یا کاهش یارانه انرژی است، زیرا اثرات منفی افزایش قیمت حامل های انرژی را کاهش می دهد.