نام پژوهشگر: بهناز داراب
بهناز داراب غلامعلی منتظر
فنّاوری اطلاعات، تولید و تعاملات علمی را شکل دیگری بخشیده و بر چگونگی کسب و انتقال دانش در جامعه تأثیر زیادی داشته است. دانشگاهها و مراکز علمی به عنوان مراکز اصلی تولید و انتقال علم، بتدریج شکل دیگری را به خود خواهند گرفت. در این میان یکی از موضوعاتی که مدیران و مسوولان آموزش عالی باید به طور جدی به آن بیندیشند، ایجاد دانشگاه مجازی و تحقق یادگیری الکترونیکی در آن است. تحقق این امر مستلزم فراهم آمدن شرایطی از جنبه های مختلف است که از دید سیستمی به آن آمادگی الکترونیکی می گویند. بدیهی است برای تحقق یادگیری الکترونیکی لازم است ابعاد مختلف آمادگی چه به لحاظ زیر ساخت و چه به لحاظ حمایتی وسیاستی ، آمادگی منابع انسانی و آمادگی سازمانی مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. لیکن باید اشاره کرد که یافتن مدلی مناسب برای ارزیابی آمادگی به شدت وابسته به اقتضائات زیست بومی و سازمان مورد بررسی است. از این رو ضروری است با تعیین ویژگیهای محیط مورد مطالعه مدل مناسبی را برای ارزیابی آمادگی الکترونیکی بنا نهاد. در این تحقیق با ارزیابی مدلهای مختلف و با اتکا بر مطالعات تطبیقی و تحلیل اطلاعات حاصل از مطالعات ملی و نیز نتایج نظرسنجی از خبرگان ، چهارچوب مفهومی جامعی متشکل از سه بُعد آمادگی شامل:« آمادگی سخت» ، «آمادگی نرم» ، «آمادگی نظارت ،هماهنگی و پشتیبانی » طراحی شد، علاوه بر این با تبیین ارکان مختلف هریک از این ابعاد در مجموع چهارده شاخص اصلی شامل: سیاست آموزشی، مدیریت، استاندارد، محتوا، قوانین ومقررات، منابع مالی، منابع انسانی، فرهنگ، امنیت، تجهیزات سخت افزاری، شبکه ارتباطی و بالاخره نظارت، هماهنگی، وپشتیبانی برای این ابعاد شناسایی شد. در طراحی این مدل، تأکید بر این نکته است که از دید صاحبنظران و خبرگان عرصهً آموزش عالی و یادگیری الکترونیکی که در فصل بعد به معرفی ایشان خواهیم پرداخت، حرکت به سمت تحقق دانشگاه مجازی مستلزم توجه همه جانبه به تمامی وجوه منشور پیشگفته است. در ادامه، با تعیین وزن هریک از شاخص ها و نشانگرهای مدل؛ میزان آمادگی الکترونیکی دانشگاه تربیت مدرّس برای ورود به عرص? یادگیری الکترونیکی سنجیده شده و توصیه هایی برای ارتقای سطح آمادگی و حضور توانمند در این عرصه ارائه شده است.