نام پژوهشگر: نجمه حسینی سروری
نجمه حسینی سروری محمدرضا صرفی
شیوه بررسی این نوشته علاوه بر شناخت ساختار هزارویک شب، می تواند زمینه آشنایی با ساختاربندی دیگر داستان های از این دست را هم فراهم آورد. این نوشته شامل چهار فصل است: فصل اول مروری مختصر دارد بر تعریف و اهمیت موضوع، روش و پیشینه پژوهش، فرضیه ها و پرسش ها، هدف پژوهش و توضیح مختصر واژگان کلیدی، فصل دوم شامل بخش هایی درباره معنای واژه های قصه، داستان و حکایت، اهمیت و پیشینه روش های مطالعه قصه های عامیانه و نیز پیشینه تحقیق درباره قصه های ایرانی و مطالعات ساختاری قصه در ایران است و فصل سوم به معرفی مختصر روایت شناسی و نگره پردازان روایت اختصاص یافته است. در فصل چهارم ابتدا هزارویک شب، ریشه ها و ترجمه های آن به طور مختصر معرفی شده اند و سپس، داستان با ذکر شواهدی در رده روایت های اسطوره ای قرار داده شده است. چگونگی آغازشدن و به پایان رسیدن داستان ها و نقش و کارکرد عبارت های سرآغاز و پایان قصه ها در خلق زمان ازلی- ابدی حاکم بر فضای اثر و بررسی قصه ها از نظر نوع و نحوه توالی پی رفت ها و بررسی و تحلیل داستان ها بر اساس وجوه روایتی و ویژگی های اشخاص داستانی و صفت های معرف آنها، مباحث دیگری است که در این فصل به آن پرداخته شده است سلسله مراتب راوی و روایت گیر و نشانه شناسی مطایبه در روایت های هزارویک شب عنوان دو بخش پایانی این فصل است.
فاطمه محمّدی سلیمانی محمدصادق بصیری
هنر و ادبیّات گرچه ظاهراً دو عنوان و دو رشته مستقل از یکدیگر به نظر می رسند، دارای آمیختگی، پیوستگی و مرزهای بسیار نزدیک و مشترکی هستند که نشان از قرن ها تعامل با یکدیگر و داد و ستد صوری و محتوایی دارند. از مصادیق بارز تلفیق ادبیّات و هنر و تأثیر آن دو بر یکدیگر، نمایشنامه هایی است که در گذشته فرهنگ ملّت ها از جمله در ایران نوشته شده و در پیشینه ادبیّات فارسی نیز راه یافته است تا اینکه در عصر مشروطه به دلیل اوضاع خاص سیاسی و اجتماعی آن روزگار، ادبیّات نمایشی ظهور بسیار ممتازی پیدا کرد. از نمایشنامه نویسان دوره مشروطه میرزاده عشقی است که علاوه بر تفکّرات انقلابی، سیاسی و اجتماعی، دارای ذوق ادبی و هنری فوق العاده ای است. او توانست پاره ای از مسائل حاد اجتماعی عصر خویش را در اثری فاخر به نام ایده آل یا سه تابلوی مریم به زبان دراماتیک (نمایشنامه ای ) در آورد. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که می توان سه تابلوی مریم را نمایشنامه ای منظوم با محتوای سیاسی و اجتماعی دانست؛ به همین دلیل ارزش فوق العاده ای دارد. با وجود این، میرزاده عشقی برخی عناصر تکنیکی نمایشنامه را از نظر دور داشته است؛ مثلاً این نمایشنامه، دارای زمان نمایشی نیست زیرا بر روی پرده نمایش نیامده و اجرا نشده است. نکته دیگر کاربرد پاره ای واژه های سطحی و روبنایی است که علّت اصلی آن، توجّه شاعر به سیاست و اجتماع بوده که از هنجار عادی خارج شده است.
فاطمه یزدی روح الامینی مهین دخت فرخ نیا
چکیده بررسی جایگاه ادبیّات داستانی کودک و نوجوان در میان شاخه بزرگ ادبیّات دفاع مقدّس از اهمّیّت ویژه ای برخوردار است. پرداختن به این بخش مهم، علاوه بر تبیین نقش ادبیّات دفاع مقدّس در رشد و شکوفایی و بالندگی ادبیّات کودک و نوجوان این مرز و بوم، میزان بهره گیری نویسندگان متعهد از عنصر پایداری در این نوع ادبیّات و نیز میزان تأثیرگذاری آن بر اندیشه و ذهن مخاطب کم سنّ و سال را مشخّص می کند. در این پژوهش پس از بیان مقدّماتی درباره ادبیّات داستانی، داستان جنگ تحمیلی و ویژگی های آن، نمونه هایی از داستان های بلند نوجوان، نقل و بررسی شده است. با توجّه به تعداد محدود آثار داستانی بلند که با موضوع دفاع مقدّس و درونمایه های گوناگون جنگ تحمیلی برای این گروه سنّی نوشته شده است. در این پژوهش از بین نویسندگانی که به داستان بلند روآورده اند چهار تن از پرکارترین و موفق ترین نویسندگان (داوود غفّارزادگان، محمّد رضا بایرامی، محسن مومنی و حسین فتّاحی) انتخاب شده اند و به روش کتابخانه ای از حداکثر آثاری که در دسترس پژوهشگر قرار داشته، یادداشت برداری شده است. با بررسی نمونه هایی از داستان های بلند نوجوانان این نتیجه به دست آمده که اغلب این داستان ها ارزش محور و مثبت نگر هستند و با دیدی خوشبینانه سعی در شکل دادن نظام ارزشی جنگ تحمیلی از طریق داستان به نوجوانان را داشته اند. نکته قابل توجّه در بررسی ادبیّات کودک و نوجوان این است که این شاخه از ادبیّات هنوز به مرحله پختگی وکمال نرسیده است و تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد. از این رو پرداختن به این شاخه از ادبیّات، امری ضروری است که در راه شناخت و نقدو بررسی بهتر ادبیّات کودک و نوجوان راه گشا خواهد بود. واژگان کلیدی: ادبیّات داستانی، داستان بلند، کودک و نوجوان، دفاع مقدّس، انقلاب اسلامی.
تهمینه سالاری محمّد رضا صرفی
روایت شناسی نوعی از ساختاگرایی در ادبیّات و نظریه ای دربار? متون روایی است که بیشترین بحث آن درباب حدود و ثغور داستان است و می کوشد ساختارهای نظام دهند? ادراک روایتی ما را مورد بررسی قرار دهد. ازجمله روش های مفید و عالی برای آشکارشدن ساز وکار روایت ها، تجزیه و تحلیل تودورف دراین عرصه است؛ تودوروف امکانات روایی را به نحوی گسترش می دهدکه می توان آن را فراتر از قصّه و روایت های اسطوره ای و درجهت تحلیل دیگر متون ادبی از جمله رمان، بسط داد. مدارصفر درجه نوشت? احمد محمود، رمانی رئالیستی است که وقایع انقلاب اسلامی ایران را دربرمی گیرد. تحلیل این رمان بر اساس نظری? تودورف می تواند راهگشای تحلیل های سودمند دیگری در این زمینه باشد. در این پژوهش، بررسی توالی و پی رفت های رمان بر اساس داستان هریک ازشخصیّت ها صورت گرفته است؛ پس از آن به بررسی اجزای کلام در رمان پرداخته شده و در پایان وجوه روایی حاکم بر رمان بررسی گردیده است. به طورکلّی، رمان مدارصفر درجه با یک دستور پای? روایتی، معنادار می شود و می توان گفت این رمان، علاوه بر، شیو? تحلیلی تودورف تقریباً با تمام روش های تحلیل ساختاری قابل بررسی است. واژه های کلیدی: عناصرروایت، نظری? تودوروف، مدارصفردرجه، احمدمحمود.