نام پژوهشگر: اسدالله نقدی
پروین ایمانی هرسینی اسدالله نقدی
این پژوهش به بررسی ومطالعه موانع فرهنگی اجتماعی مشارکت زنان در ورزش ،مقایسه زنان ورزشکار وغیرورزشکار40 تا 20 ساله شهر همدان در سال 1388 می پردازد. از آنجا که سلامت زنان بعنوان نیمی از اعضای جامعه بر سلامت افراد جامعه تاثیر گذاراست بررسی موانع فرهنگی اجتماعی مشارکت زنان در ورزش دارای اهمیت است . برای بررسی مشارکت ورزشی بعنوان یک رفتار از نظریه های فیش باین وآیزن ، نظر یه یادگیری اجتماعی ،سرمایه فرهنگی واز نظریه های فمنیستی بم وچافتز ودیدگاه نظری چو استفاده شده است . روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایش وتکنیک جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه است . برای تحلیل داده ها از آزمون تی گروههای مستقل و رگرسیون لجستیک متناسب با فرضیات تحقیق و مقایسه دو گروه استفاده شده است . نتایج این تحقیق از یک گروه 200 نفری از زنان غیر ورزشکار به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و یک گروه 50 نفری از زنان ورزشکار بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده از طریق فرمول کوکران از جامعه آماری 106404 نفری از زنان 40- 20 ساله شهر همدان بدست آمده است. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که زنان ورزشکار دارای پایگاه اقتصادی اجتماعی بالاتری نسبت به زنان غیر ورزشکار هستند . میزان سرمایه فرهنگی وتمایل فردی زنان ورزشکار بطور معنی دار بیشتر از زنان غیر ورزشکار است . حمایت اجتماعی بیشتری از زنان ورزشکار نسبت به زنان غیر ورزشکار بعمل می آید. نگرش خانواده زنان ورزشکار مثبت تر از نگرش خانواده زنان غیر ورزشکار است . میزان پذیرش باورهای قالبی زنان ورزشکار به طور معنی دار کمتر از زنان غیر ورزشکار است اما از نظر سودمندی ادراک شده تفاوت معنی داری بین زنان ورزشکار وغیر ورزشکار وجود ندارد نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که متغیر های سرمایه فرهنگی تمایل فردی دو متغیر تاثیر گذار بر احتمال ورزشکار بودن افراد است .
سعید منظری محمد سلمان قایمی زاده
چکیده: این پژوهش به بررسی رابطه بین توسعه و نابرابری های اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان کامیاران پرداخته است. برای سنجش میزان توسعه یافتگی روستاها از 30 شاخص استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در بین روستاهای منطقه مورد مطالعه، از نظر میزان توسعه یافتگی تفاوت عمده ای وجود دارد. به طوری که از 160 روستا، 8 روستا توسعه یافته، 46 روستا در حال توسعه و 106 روستا توسعه نیافته می باشند. برای سنجش نابرابری های اجتماعی شامل، نابرابری درآمد، نابرابری ثروت و نابرابری رفاه 200 خانوار از 4 روستای توسعه یافته و 200 خانوار از 4 روستای توسعه نیافته مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج حاکی از این است که توسعه موجب توزیع نابرابر درآمد، ثروت و رفاه در بین روستاها و تشدید نابرابری های اجتماعی در بین خانوارهای روستایی شده است. همچنین ساز وکار توسعه و نابرابری در منطقه مورد مطالعه، تا حدودی متفاوت از برخی از نقاط روستایی دیگر ایران است، زیرا به دلیل سابقه کم فعالیت های توسعه روستایی در شهرستان کامیاران، فرایند توسعه، بیشترین تأثیر را بر روی افزایش نابرابری درآمدی داشته است و بر این اساس پیش بینی می شود که ظرف چند سال آینده نابرابری درآمدی، سایر نابرابری ها را نیز تحت تأثیر قرار دهد. منطبق بر چارچوب نظری پژوهش، توسعه روستاهای مذکور از میزان جمعیت آن ها تأثیر پذیرفته است. بر همین اساس جمعیت به عنوان متغیر کنترل توانسته است میزان تمرکز قدرت و نابرابری درآمدی در روستاها را تحت تأثیر قرار دهد. برنامه های توسعه روستایی دولتی موجب افزایش تمرکز قدرت در روستاهای منطقه مورد مطالعه شده و این مسأله بر اساس نظریات لنسکی، وبر و چلبی قابل تبیین است و افزایش نابرابری درآمدی بر اثر تمرکز قدرت نیز موید نظریات مارکس، وبر، لنسکی، پارکین و چلبی است. از سوی دیگر تشدید نابرابری درآمدی بر اثر توسعه در قالب نظریه اسملسر(گسستگی و ناپیوستگی در فرایند توسعه و تشدید تمایزات ساختی)، نظریه لنسکی( انباشت حاصل از توسعه نزد اقلیتی از نخبگان قدرتمند) و نظریه چلبی(توسعه در شرایط تمرکز قدرت)، قابل تفسیر است. به دلیل اینکه منطقه مورد مطالعه در مراحل اولیه توسعه قرار دارد، در حال حاضر نمی توان در مورد تأیید یا رد یافته های این تحقیق بر مبنای نظریه کوزنتس یا نظریه رخنه به پایین لوییس اظهار نظر قطعی نمود.
آرزو نادری اسدالله نقدی
چکیده: وندالیسم از پدیده های نوظهور در جوامع شهری است که نوعی چالش جدی برای مدیریت و توسعه پایدار شهری به حساب می آید و سالانه میلیون ها ریال هزینه مالی و پیامدهای اجتماعی بسیاری را بر جوامع شهری تحمیل می کند. تحقیق حاضر می کوشد به بررسی علل رفتارهای وندالیستی در شهر همدان بپردازد، وندالیسم تخریب عمدی و آگاهانه خدمات و امکانات شهری و عکس العملی خصمانه و کینه توزانه به برخی اشکال فشارها، ناملایمات و شکست های اجتماعی می باشد، که به تخریب آگاهانه تأسیسات، اموال عمومی و خصوصی در شهرها منجر می شود. این پژوهش با الهام برخی متغیرهای مستقل از نظریات آنومی دورکهایم، مرتن، کنترل اجتماعی هیرشی، مشارکت موریس هالبواکس، نظریه فراوانی فرصت های نابرابر، نظریه پنجره های شکسته، نظریه طراحی محیطی پدیده وندالیسم در شهر همدان را بررسی کرده است. با توجه به ماهیت موضوع، محقق بااستفاده از روش های کمی و کیفی به مطالعه موضوع پرداخته است. تعداد نمونه مورد بررسی 80 نفر که به تفکیک 40 نفر از گروه وندال، 40 نفر از گروه غیر وندال بوده است، همچنین برای تکمیل اطلاعات مورد نیاز با 30 نفر از مدیران و کارشناسان مرتبط با وندالیسم در شهر همدان مصاحبه های آزاد بعمل آمد. نتایج تحلیل آماری بر روی داده ها در دو بخش توصیفی و تبیینی بررسی گردید و طی آن معلوم گردید که میزان شدت رفتارهای وندالیستی در شهر همدان از نظر کارشناسان در حد متوسط ارزیابی شد. همچنین آزمون تفاوت میانگین ها و خی دو نشان داد که متغیرهای مشارکت، تعلق شهروندی، محله زندگی، وضعیت اقتصادی رابطه معنی داری با رفتارهای وندالیستی را دارند، و بین متغیرهای ناکامی اجتماعی و نگرش به توزیع نابرابر امکانات رابطه معنی داری با رفتارهای وندالیستی وجود ندارد. کلید واژه ها: رفتارهای وندالیستی، مشارکت، احساس تبعیض، ناکامی اجتماعی، تعلق شهروندی، پنجره شکسته، شهر همدان
مهری سعیدی مقدم اکرم محمدی
چکیده : حوزه عمومی از مهمترین کانون هایی است که نظریه های دموکراتیک در دوران ما پیرامون آن شکل گرفته است و زمینه شکل گیری افکار عمومی، اراده جمعی و نظارت آگاهانه و منطقی بر تصمیمات سیاسی را فراهم آورده است. این مفهوم به فضاها و فرایندهای ارتباطات اجتماعی آزاد و در عین حال مستقل دلالت می کند. در آن افراد فارغ از مقام رسمی خود مشارکت می کنند. حوزه عمومی زمینه ایجاد گفتگوی آزادانه، نقادانه، عقلانی و منطقی را فراهم می کند. ابزارهای حوزه عمومی با توسعه تکنولوژی تحول می یابند. اینترنت به عنوان یکی از ابزارهای حوزه عمومی با داشتن ویژگی هایی چون همزمان بودن، تعاملی بودن و سانسورگریزی شرایط مناسبتری برای ارتباطات حوزه عمومی را دارد .دانشجویان همواره از پیشروترین نیروه های اجتماعی بوده اند. آنها همواره به عنوان فعالان حوزه عمومیواقعی عمل کرده اند. استفاده از فناوری های ارتباطی نوین به ویژه اینترنت موجب حضوربیشتر آنها در حوزه عمومی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تعامل کنشگری در حوزه عمومی مجازی و واقعی در بین دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا انجام گرفته است. مبنای تئوریک این پژوهش نظرات هابرماس بوده، علاوه بر آن از نظرات کانت، هگل، مارکس،آرنت و... استفاده شده است. در این پژوهش از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در مقاطع کارشناسی ،کارشناسی ارشد و دکتری بوده اند. روش نمونه گیری، نمونه گیری طبقه ای و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر بوده است. توصیف و تبیین داده ها با استفاده از نرم افزار spss انجام شده است. سوالات مربوط به آزمون فرضیه ها در 51 پرسش با 7 خرده مقیاس (مهارت های فردی، حوزه عمومی مجازی، حوزه عمومی واقعی، طبقه اجتماعی، متغیرهای فردی، عضویت در تشکل های دانشجویی و آگاهی سیاسی- اجتماعی ) طرح شده است. یافته های پژوهش نشان داده است که بین میزان کنشگری دانشجویان در حوزه عمومی مجازی و واقعی، بر اساس متغیرهای عضویت در تشکل های دانشجویی و آگاهی سیاسی- اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد. ولی رابطه کنشگری ها با متغیرهای مهارت های فردی و طبقه اجتماعی معنی دار نبوده است. این بررسی نشان می دهد که حوزه عمومی در ایران با مشکل مواجه است و طرح آزادانه، نقادانه، منطقی دیگاهها و نظارت عمومی بر تصمیمات سیاسی بسادگی امکان پذیر نمی باشد.
محمد جواد حصاری اسدالله نقدی
آگاهی نسبت به عقب ماندگی در ایران سابقه ای دیرینه دارد. مروری کوتاه بر تاریخ پر فراز و نشیب ایران، خصوصاً طی 150 سال اخیر گویای تلاش های خستگی ناپذیر مصلحانی چون عباس میرزا، امیرکبیر، قائم مقام، مصدق و دیگرانی است که برای اعتلای ایران و پیشرفت و توسعه یافتگی آن از هیچ کوششی فروگذار نکردند. این تحقیق در پی آن است تا علل عقب ماندگی ایران را از طریق روش فراتحلیل برخی از آثار منتشر شده در این زمینه مورد جستجو و کنکاش قرار دهد. بنابراین سوال اساسی این تحقیق این خواهد بود که از دیدگاه جامعه شناسان و نظریه پردازان مورد بررسی، چه عوامل جامعه شناسانه ای در عقب ماندگی ایران و عدم پیشرفت و توسعه نیافتگی آن نقش داشته اند؟ چارچوب نظری تحقیق بر مبنای نظریات مختلف توسعه و توسعه نیافتگی نظیر نظریه نوسازی، نظریه وابستگی و نظریه نظام جهانی تعیین و در پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. بنابر این ترتیب، ضمن تشریح این نظریات، ارتباط توسعه نیافتگی مورد خاص ایران با این نظریات، بررسی شدند. روش به کار گفته شده در تحقیق فراتحلیل بررسی آثار منتشر شده در زمینه توسعه نیافتگی ایران بوده است. این امر از طریق بررسی اسنادی آثار انجام گرفته است. این آثار بر مبنای معیارهایی چون بعد زمانی، جغرافیایی، موضوعی و ... انتخاب شده اند. ? از مهم ترین نتایج می توان به این موارد اشاره کرد: بخش قابل توجهی از این آثار به تحلیل عواملی پرداخته اند که در ذیل عنوان کلی موانع داخلی توسعه جای می گیرند. به اعتقاد این نظریه پردازان، تا زمانی که ایرانیان خود آمادگی پذیرش نفوذ خارجی و استعمار را نداشتند، این عامل به تنهایی نمی توانست مانعی برای توسعه در ایران باشد. از میان عوامل خارجی که بررسی شده اند می توان به امپریالیسم، استعمار، ایجاد زمینه برای فرار مغزها و انتقال تکنولوژی اشاره کرد. موانع سیاسی و به ویژه استبداد تاریخی و آمادگی ایرانیان در پذیرش استبداد حائز رتبه نخست در میان عوامل متعددی بوده است که در این آثار به آن ها اشاره شده است. کتاب هایی که مسائل اجتماعی و نقش این مسائل را در توسعه نیافتگی ایران مدنظر داشته اند، به دو مورد بیشتر اشاره داشته اند: یکی نقش چندپارگی ها و گسست های اجتماعی و دیگری نقش نابرابری های اجتماعی در عقب ماندگی ایران. ? واژگان کلیدی: توسعه،فرا تحلیل،موانع توسعه،ایران ? ?
علی اصغر علی قادراشی اسدالله نقدی
چکیده ندارد.
عبدالهادی قادرپور رحیم فرخ نیا
چکیده ندارد.
خلیل کمربیگی اسدالله نقدی
چکیده ندارد.
شهناز کریمی اسدالله نقدی
چکیده ندارد.
نصرالله گلشنی صدق اسدالله نقدی
چکیده ندارد.