نام پژوهشگر: سمیه ربیعی

کاربرد منطق فازی و رگرسیون لجستیک در تاثیر عوامل خطر در اپیدمی وبا در استان مرکزی در سال 1384
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1389
  سمیه ربیعی   علی شادرخ

دنیایی که در آن زندگی می کنیم گاه و بیگاه شاهد چالشی جدید در عرصه سلامت انسانهاست. هر چند ارتقا سطح زندگی و کشف واکسن برای بیماری ها ، در جهان معاصر خطر اپیدمی ها را کاهش داده اما هنوز در مواردی برخی بیماری ها به ویژه در ماههای گرم سال از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشند دراین رساله رویکرد جدیدی در برخورد با اپیدمی ها بررسی شده است.

مطالعه نقوش تزیینی واق در هنر اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده هنر 1390
  سمیه ربیعی   علیرضا طاهری

نقش مایه تزیینی واق که ترکیبی از عناصر گیاهی و صورتک های انسانی و حیوانات گوناگون است از قرن ششم هجری به این سو، زینت بخش بسیاری از آثار هنری می گردد. سرچشمه خلق این نقوش را مربوط به افسانه درخت سخنگو یا واق واق می دانند که میوه هایی به اشکال انسانی دارد. یکی از زمینه های آشنایی هنرمندان با این درخت افسانه ای را می توان به داستانی در شاهنامه فردوسی با عنوان اسکندر و درخت سخنگو مربوط دانست. در قرآن مجید نیز از درخت زقّوم (درختی با سرهای شیاطین) یادشده است. بنا بر تحریم تصویرپردازی چهره و پیکره انسانی در اسلام، این داستانها و افسانه ها، الهام بخش ذهن خلاق هنرمندان می گردد تا ترکیبی باشکوه و چشم نواز از اسلیمی ها و پیچک های طوماری با سر انسان ها و جانداران گوناگون را بر آثار هنری به زیبایی رقم زنند. این نقوش در ترکیبات گوناگونی چون "انسان گیاه"، "حیوان گیاه" و ترکیب صخره ها و سنگ ها با چهره های انسان ها و دیگر جانداران مشاهده می شوند. همچنین نوع دیگری از این نقوش که به صورت ترکیب حروف الفبا با سرهای حیوانات و انسان است که از قرون پنجم و ششم به خصوص در ترکیب با خط نسخ رایج می گردد. این نقوش، از قرون ششم به این سو، به عنوان یک نقش تزیینی مهم در آثار هنری سرزمین های اسلامی نمایان شده و به صورت گسترده ای از قرون ده و یازدهم هجری به بعد در فرش ها و قالی های ایران و همچنین دوران امپراطوران مغول هند پدیدار می گردند.

بررسی بکارگیری راهبرد های یادگیری زبان: نقش هوش چندگانه، سبک یادگیری و مهارت زبانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  سمیه ربیعی   علی روحانی

طی چند دهه اخیر، بسیاری از محققان زبان دوم توجه خود را به نقش مهمی که راهبرد های یادگیری زبان در فرایند یادگیری زبان آموزان ایفا می کند، معطوف کرده اند. این گرایش فزاینده به راهبرد های یادگیری زبان سبب شده است تا این محققان عواملی را که بر کارایی این راهکارها تاثیر می گذارند نیز در مرکز توجه خویش قرار دهند. با در نظر گرفتن این موضوع، مطالعه حاضر چهار هدف اصلی را در بر دارد: 1) بررسی احتمال وجود رابطه بین راهبرد های یادگیری زبان، از یک سو، و مهارت زبانی و هوش چندگانه، از سوی دیگر، 2) بررسی احتمال وجود رابطه بین هر یک از زیر سازه های راهبرد های یادگیری زبان و زیر سازه های هوش چندگانه، 3) بررسی این مطلب که آیا هوش چند گانه، مهارت زبانی، و جنسیت در بکارگیری راهبرد های یادگیری زبان آموزان دخیل هستند، و 4) کشف احتمال وجود رابطه بین راهبرد های یادگیری زبان آموزان و سبک یادگیری آنها و نیز تعیین سبک یادگیری که در بکارگیری راهبردها بهتر عمل می کند. بدین منظور، 90 دانشجوی زبان انگلیسی در مقطع لیسانس از سه دانشگاه شهرکرد، سمنان و پیام نور شاهرود در این مطالعه شرکت کردند. به منظور جمع آوری داده ها، 1) سیاهه راهبرد های یادگیری زبان (1990) جهت تعیین راهبردهای یادگیری زبان آموزان، 2) مقیاس سنجش تکاملی هوش چندگانه (1996) جهت تعیین هوش چندگانه آنها، 3) پرسشنامه سبک یادگیری (2001) جهت تعیین سبک یادگیری آنها، و 4) آزمون تعیین سطح آکسفورد (2005) جهت ارزیابی مهارت زبانی آنها به کار گرفته شده اند. . نتیجه حاصله از طریق ضریب همبستگی پیرسون وجود ارتباط مثبت معناداری را بین راهبرد های یادگیری زبان آموزان وهوش چند گانه آنها نشان داد در حالیکه هیچ رابطه معناداری بین راهبردهای یادگیری و مهارت زبانی آنها یافت نشد. همچنین، همبستگیهای معناداری بین برخی زیرسازه های راهبردهای یادگیری زبان آموزان و برخی زیرسازه های هوش چند گانه یافت شد. علاوه بر این، نتیجه تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که هوش چند گانه زبان آموزان به تنهایی در بکارگیری راهبردهای یادگیری آنها دخیل می باشد در حالیکه مهارت زبانی و جنسیت آنها هیچ تاثیر معناداری را نشان ندادند. .همچنین، تحلیل ضریب همبستگی پیرسون رابطه معناداری را بین راهبردهای یادگیری زبان آموزان و سبک های یادگیری جزءنگر/کلی نگر و عمل گرا/اندیشه-محور نشان دادند. علاوه بر این، نتیجه آزمون تی وجود تفاوتهای معناداری را میان زبان آموزان جزءنگر/کلی نگر و نیز عمل گرا/اندیشه-محور نشان داد. یافته های این تحقیق می تواند دستاوردهایی را برای فراگیران، مدرسان، وبرنامه سازان آموزشی زبان دوم فراهم آورد.

واقع گرایی اخلاقی با تأکید بر آراء مک داول
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات 1391
  سمیه ربیعی   حمیدرضا ضیایی

این رساله توسعا به واقع گرایی اخلاقی، که یکی از مهمترین مباحث مطروح در فرا اخلاق است، می پردازد. اصطلاح واقع گرایی در معانی متفاوتی به کار رفته و در حوزه های مختلف وجودشناسی، معرفت شناسی و دلالت شناسی کاربرد دارد. این نوشتار صرفاً واقع گرایی را از منظر وجود شناسانه بررسی می کند. واقع گرایی در حوزه اخلاق به رویکردی اطلاق می شود که خاصه های سبک اخلاقی را خصوصیات واقعی امور یا افعال و جزئی از اثاثه عالم خارج می داند و بر آن است که پاسخ پرسش های اخلاقی مستقل از ما و اندیشه ما درباره آنهاست. بنا بر این دیدگاه نظریات اخلاقی باورهایی هستند که صدق یا کذب آنها را می توان براساس اموری در جهان پیرامون تعیین کرد و پاسخ صحیح به مسائل اخلاقی "در گرو کشف ارزشی است که از قبل در عالم خارج و جود داشته است". این نگرش، که در آن ارزش های اخلاقی صحیح به جای جعل باید کشف شوند، در نهایت ایده واقع گرایی اخلاقی را در پی خواهد داشت، که واقعیت های اخلاقی را موجود و آنها را مستقل از هرگونه تصمیم گیری و داوری اخلاقی می داند و معتقد است که رسیدن به صدق و کذب آنها نیز از همین طریق امکان پذیر خواهد بود. هدف نیز در این رویکرد رسیدن به این حقایق اخلاقی است. به بیانی دیگر، واقع گرایی اخلاقی آراء اخلاقی را صدق و کذب پذیر و معرفت بخش می داند و گزاره های اخلاقی را حاکی از واقعیتی در عالم خارج می داند، نه اینکه آنها تنها گزاره هایی بیانگر احساسات و عواطف ما باشند. فصل سوم از این نوشتار اختصاص دارد به آنچه مور درباره طبیعت گرایی و نقد آن مطرح کرده است. مهمترین ایراد او به طبیعت گرایان این است که آنها برخلاف کوششی که داشته اند نتوانسته اند تعریف درستی از خوبی ارائه دهند و این پرسش که خوبی چیست همچنان به صورت پرسش گشوده ای باقی مانده است. بخش دوم از همین فصل به بررسی رأی مکی، یکی از فیلسوفان غیر واقع گرای معاصر، و ایرادهایی که او به واقع گرایی وارد کرده است می پردازد. او معتقد است که چون خاصه های اخلاقی در جهان پیرامون وجود ندارند، هر حکمی که درباره آنها صادر شود ناموجه و از اساس اشتباه است. تنها می توانیم به نحو بین الاذهانی درباره این امور بحث کنیم. جان هنری مک داول فیلسوف اخلاقی است که معتقد به غیر طبیعت گرایی یا نا طبیعت گرایی، یکی از شاخه های واقع گرایی، است و در این زمینه مباحث مهمی را مطرح کرده است. پس از مور که درصدد رفع مشکلات طبیعت گرایی برآمده بود، مک داول نیز سعی بر این داشت که نظریات تکمیلی ای در این زمینه ارائه دهد. در فصل چهارم با هدف آشنایی بیشتر با مک داول، علاوه بر ارائه برخی از مهمترین نظریات او، از جمله حساسیت گرایی و فضیلت گرایی و نقد تجزیه پذیری، پاسخ او به مکی در ردّ انتقاد او به واقع گرایی به تفصیل آمده است.

مقایسه عزت نفس ، سازگاری ، سلامت روان و امید تحصیلی در بین نوجوانان دارای رابطه با جنس مخالف و فاقد رابطه با جنس مخالف
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  سمیه ربیعی   نادره سهرابی شگفتی

هدف از پژوهش حاضر تبیین تفاوت عزت نفس، سازگاری، سلامت روان و امید تحصیلی در بین نوجوانان دارای رابطه با جنس مخالف و فاقد رابطه با جنس مخالف در شهر شیراز بود و روش پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان متوسطه نواحی چهارگانه شیراز در سال تحصیلی 92-91 بود که بر اساس آمار 37399 نفر بوده. 206 نفر به روش خوشه ای تصادفی بعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جمع آوری داده ها و اطلاعات از طریق پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت (1967)، سلامت عمومی گلدنبرگ و هیلر(1979)، سازگاری اجتماعی سهرابی و سامانی(1390) و امید تحصیلی سهرابی و سامانی (2011) صورت گرفته است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از جدول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی به منظور مقایسه متغیرها بین گروه های آزمودنی، آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. پس از تجزیه و تحلیل داده ها، نتایج آزمون تی مستقل نشان داد بین گروه افراد دارای رابطه و بدون رابطه با جنس مخالف در تمامی متغیرها هیچ تفاوتی معناداری وجود ندارد.نتایج تحلیل واریانس نشان داد، امید تحصیلی و تفکر گذرگاه و عزت نفس در مقایسه چهار گروه (پسر دارای رابطه و بدون رابطه و دختر دارای رابطه و بدون رابطه ) دارای تفاوت معنی دار است. آزمون تعقیبی شفه نشان داد که امید تحصیلی و تفکرات گذرگاه دختران بدون رابطه از پسران بدون رابطه بیشتر است و عزت نفس دختران بدون رابطه بیشتر از دو گروه پسران دارای رابطه و بدون رابطه است.

بررسی اثر روغن زیتون بکر بر حافظه و بیان ژن camkinaseii-α در شرایط التهاب القاء شده به وسیله lps در ناحیه هیپوکمپ رات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم پایه 1392
  سمیه ربیعی   مریم نوربخش نیا

التهاب دستگاه عصبی از عوامل مهم بروز بیماریهای نقص یادگیری و حافظه همراه با تخریب شدن نورونها به شمار میرود. در واقع التهاب دستگاه عصبی زمینه ساز بروز انواع بیماریهای نورولوژیکی مثل، آلزایمر و مالتیپل اسکلروزیس ، اختلال در حافظه و غیره میباشد. در جریان التهاب فعالیت سلولهای دستگاه ایمنی مغز افزایش یافته و با تولید فاکتورهای التهابی سبب تخریب نورونها میشوند. تحقیقات اخیر نشان داده اسیدهای چرب غیر اشباع و مواد آنتی اکسیدان اثرات ضد التهابی در مغز داشته و میتوانند نقش مؤثری بر تقویت حافظه داشته باشند. روغن زیتون بکر حاوی ترکیبات مذکور بوده و همچنین در طب سنتی اعتقاد بر این بوده که روغن زیتون بکر باعث تقویت حافظه می گردد. حافظه و یادگیری پدیده ای پیچیده بوده و مکانیسم های مختلف درگیر در آن هنوز کاملأ شناخته نشده است. یکی از مهم ترین ژن های مؤثر در مسیر یادگیری و حافظه مولکول پیام رسان کالمودولین کیناز-2 آلفا (camkii-α) میباشد، که به عنوان مولکول حافظه به شمار میرود و در ایجاد و حفظ حافظه کوتاه و بلند مدت نقش اساسی دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر روغن زیتون بکر بر یادگیری احترازی غیر فعال و بیان ژن camkii-α در شرایط التهاب در ناحیه ی هیپوکمپ (به عنوان ناحیه ی اصلی درگیر در حافظه و یادگیری) می باشد. در این پژوهش به منظور ایجاد التهاب در دستگاه عصبی، پلی ساکارید به دست آمده از دیواره ی باکتری (lps) به روش درون صفاقی، به صورت مزمن و با دوزهای افزایشی، طی ده روز و روزانه دو بار، به رات ها تزریق شد. هم چنین روغن زیتون بکر از طریق گاواژ طی یک دوره یک ماهه به رات ها داده شد. سپس به بررسی اثر پیشگیری کننده و درمانی روغن زیتون بکر بر اختلالات حافظه و یادگیری و بیان ژنcamkii-α در راتهایی که lps دریافت کرده بودند، پرداختیم. در این تحقیق از دستگاهstep-through shuttle box به منظور انجام آزمایش رفتاری و از روش real-time pcr جهت بررسی بیان ژن مورد نظر استفاده گردید. همچنین با استفاده از آزمایش الایزا میزان فاکتور tnf-α به عنوان فاکتور التهابی در بافت هیپوکمپ طی شرایط مختلف اندازه گیری شد. نتایج این تحقیق بیان گر اثر تخریبی lps بر یادگیری احترازی غیر فعال و حافظه و بیان ژن camkii-α و اثر مثبت روغن زیتون بکر بر موارد مذکور بود. به طور خلاصه نتایج ما نشان داد که التهاب دستگاه عصبی میتواند تواناییهای مرتبط با حافظه و یادگیری را کاهش دهد و به نظر می رسد اختلال ایجاد شده در بیان ژن camkii-αتوسط lpsنقش مهم در این رابطه دارد و روغن زیتون بکر به علت داشتن ترکیبات منحصر به فرد باعث کاهش یا توقف تولید واسطه های التهابی مانند سیتوکاین ها می شود و از این طریق اثرات مخرب lps بر موارد مورد بحث در این تحقیق را بهبود می بخشد. بنابراین روغن زیتون بکر می تواند به عنوان عاملی مؤثر در بر طرف کردن مشکلات حافظه واحتمالا سایر اختلالهای نورولوژیک مطرح باشد که این امر نیازمند تحقیق بیشتر میباشد.