نام پژوهشگر: محمدرضا ملک

تعمیم و ساده سازی بافت آگاه شبکه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1390
  مهدی رحیمی   محمدرضا ملک

تعمیم و ساده سازی یکی از مفاهیم قدیمی علم نقشه نگاری است که همزمان با به وجود آمدن سامانه های اطلاعات مکانی، ابعاد جدیدی مانند ساده سازی مدل به آن افزوده شده است. مدل سازی بسیاری از زیرساخت های ارتباطی در قالب شبکه، آن را تبدیل به یکی از مهم ترین انواع داده در سامانه های اطلاعات مکانی کرده است. رویکرد ارائه ی خدمات مکانی به کاربران در هر مکان و زمان و با درنظر گرفتن بافت، لزوم توجه به مساله ی ساده سازی بافت آگاه شبکه را یاد آوری می کند. بافت، هرگونه اطلاعات درباره ی موجودیت های موثر در رابطه ی بین کاربر و سرویس است. سامانه ی بافت آگاه، سامانه ای است که اطلاعات و سرویسهای مربوط به کاربر را با توجه به بافتی که پرسش در آن بافت پرسیده شده است، در اختیار کاربر قرار می دهد. یک سامانه می تواند در سطوح محتوا، تحلیل و نمایش، بافت آگاه باشد. ترجیحات کاربر، ویژگی های شناختی کاربر و زمینه های وظیفه ای، از جمله بافت هایی هستند که در این پایان نامه مورد توجه قرار گرفته اند. در این پایان نامه، روش هایی برای ساده سازی بافت آگاه شبکه در سطوح تحلیل و نمایش پیشنهاد شده است. در سطح نمایش به کمک نقاط معنی دار برای کاربر و نقاط مورد علاقه، نمودار ورونوی شبکه ای ایجاد می شود. یال ها و گره های هر ناحیه در نمودار ورونوی، در سطح انتزاع یافته ی بعدی به یک گره تبدیل می شوند. با پالایش پیاپی مولد ها و تکرار مراحل، ساختاری درختی شامل سطوح انتزاع یافته، شکل می گیرد. مسیر به کمک این ساختار و با شیوه ای هماهنگ با ویژگی های شناختی انسان، به کاربر ارائه می شود. برنامه ی کاربردی پیاده سازی شده بر مبنای این روش، برای منطقه ای از شهر وین، موید مزایای آن از نظر ویژگی های شناخت مکانی در انسان و تاثیر بافت های ترجیحات کاربر، ویژگی های شناختی کاربر و زمینه های وظیفه ای بر انتزاع و ساده سازی شبکه در سطح نمایش است. در سطح تحلیل، ترجیح کاربر در استفاده از یال هایی با ویژگی خاص، سبب ایجاد نمودار ورونوی شبکه ای می شود. سه زیرشبکه به کمک این نمودار، تولید می شوند. استفاده از این زیرشبکه ها در یافتن مسیر بهینه، سبب افزایش نسبت طول یال های اولویت دار به طول کل مسیر، می شود. برنامه ی کاربردی پیاده سازی شده بر مبنای این روش ، برای منطقه ای از شهر وین، موید تاثیر گذاری بافت بر ساده سازی شبکه است و مزیت روش پیشنهادی این پایان نامه را در استفاده ی بیشتر از یال های اولویت دار و کوچک تر کردن فضای جستجو، نشان می دهد.

مدلسازی هوشمند سیستم حمل و نقل شهری توسط عامل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1390
  محمد آخوندی   محمدرضا ملک

چکیده محیط شهری به دلیل پیچیدگی های بسیار زیاد و مسائل گوناگون مرتبط با آن، از دیرباز مورد توجه محققان و مدیران این حوزه قرار داشته است. یکی از مسائل مهم و بسیار پیچیده ی شهری، بحث حمل و نقل شهری است و این موضوع یکی از دغدغه های اصلی مدیریت شهری است. مشکل ترافیک یکی از مشکلات مهم و اساسی در بخش حمل و نقل شهری است. با توجه به مطالب ذکرشده و قابلیت های بالای سیستم های عامل مبنا، هدف اصلی از انجام این تحقیق، مدل-سازی و نهایتا پیاده سازی یک سیستم عامل مبنا جهت شبیه سازی وضعیت های مختلف ترافیک شهری و ارزیابی نتایج حاصل از آن با فرض تجهیز و استفاده ی همه ی وسائط نقلیه از سیستم تعیین موقیت جهانی (gps) است. در پیاده سازی انجام شده، هم رانندگان وسائط نقلیه و هم چراغ های راهنمایی به عنوان عامل-های هوشمند، امکان دسترسی بلادرنگ به وضعیت ترافیکی شبکه را جهت تصمیم گیری داشته و نتایج حاصل از آن در مورد وضعیت ترافیک و زمان سفر بررسی شده است. در این تحقیق، در طراحی و مدل سازی سیستم حمل و نقل شهری، سه نوع عامل با عناوین عامل اصلی به عنوان مرکز اطلاع رسانی وضعیت ترافیک، عامل متحرک به عنوان رانندگان وسائط نقلیه و عامل چراغ راهنمایی جهت کنترل تقاطع ها در نظر گرفته شد. عامل اصلی، نقش سرویس دهنده ی اطلاعات وضعیت ترافیکی شبکه را برای دو عامل دیگر ایفا می کند که این اطلاعات وضعیت ترافیکی را براساس دریافت اطلاعات موقعیتی لحظه ای عامل های متحرک از آن ها دارا می-باشد. عامل های متحرک به دو صورت در محیط و هنگام رسیدن به تقاطع ها تصمیم گیری می کنند. یکی با توجه به کوتاهترین مسیر تا مقصد و با استفاده از یک الگوریتم ساده ی مسیریابی و دیگری با در نظر گرفتن هم مسافت و هم وضعیت ترافیکی مسیر های متصل به هر تقاطع. همچنین الگوریتمی جهت تغییر سرعت حرکت عا مل های متحرک به تناسب ترافیک در نظر گرفته شد (الگوریتم پاداش و مجازات). عامل های چراغ راهنمایی هم به سه روش عادی، تعداد خودرو های منتظر پشت چراغ در هر سمت از تقاطع و کمترین زمان رسیدن یک خودرو به تقاطع در هر سمت اقدام به کنترل تقاطع ها می کنند. پس از پیا ده سازی با پلاتفرم jade و با ورود داده های شبیه سازی مناسب و اجرای سیستم، نتایج حاصل نشان داد که استفاده ی وسائط نقلیه از اطلاعات وضعیت ترافیکی جهت مسیریابی به روش طراحی شده در این تحقیق، اگرچه موجب کاهش ترافیک و میانگین زمان سفر می شود، ولی این کاهش خیلی محسوس نیست و براساس نتایج به دست آمده حداکثر موجب کاهش 6/1 درصدی میانگین زمان سفر خواهد شد. دلیل این امر هم این است که تصمیم گیری عامل های متحرک، با توجه به وضعیت ترافیکی محلی (هر تقاطع) و نه ترافیک کل شبکه صورت می پذیرد. اما در مورد روش های کنترل تقاطع توسط عامل چراغ راهنمایی، نتایج نشان داد که همیشه دو روش کنترل تقاطع ها بر اساس اطلاعات وضعیت ترافیکی (دو روش مطرح شده در بالا غیر از روش عادی)، موجب کاهش محسوس در ترافیک و میانگین زمان سفر وسائط نقلیه تا حداکثر 12 درصد خواهد شد.

استفاده از اطلاعات افزوده مکانی برای تسهیل خدمات در lbs
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1390
  سارا غضنفری   محمدرضا ملک

پیشرفت در فناوری اطلاعات، شبکه های بی سیم و عرضه انواع ابزار همراه و قابل حسابگری مانند تلفن های هوشمند و تبلت ها، نیازها و البته سرویس های نوینی را ایجاد کرده اند. این گسترش و قابلیت هایی که روز بروز بر آن ها افزوده می شود سبب بکارگیری وسیع این تجهیزات در زندگی روزمره افراد شده است. وجود سنجنده هایی چون gps و قابلیت اتصال به شبکه سبب معرفی سرویس هایی با عنوان سرویس های مکان–مبنا یا lbs شده است. امروزه اپراتورهای شبکه موبایل در حال اتخاذ خدمات مکان مبنا به عنوان مولفه مهم رو به رشدی از سرویس های خود هستند. این سرویس ها از اهمیت بالایی برخوردار بوده زیرا دسترسی به اطلاعات در شرایط مختلف و مکان های گوناگون را فراهم می کنند. با تمام پیشرفت های انجام شده، سرویس های یاد شده محدود به سرویس های مبنتی بر موقعیت یا به زبان ریاضی مختصات در یک چارچوب مرجع فراگیر چون wgs84 می باشد. برای یک کاربر در محیط اطلاعات همراه نه تنها مختصات بلکه جهت نیز بسیار حایز اهمیت می باشد. جهت در بعضی کاربردها چون راهیابی از مختصات نیز پر اهمیت تر تلقی می شود. بنابراین طبیعی است که به دنبال ارایه سرویس های جدید و بهبود سرویس های مکانی موجود با وجود چنین داده های افزوده باشیم. هدف پایان نامه حاضر بررسی ایجاد سرویس های جدید بر مبنای سنجنده هایی چون شتاب سنج و قطب نما، علاوه بر موقعیت یابی بوده است. برای این منظور پس از طبقه بندی سرویس های مکانی، مولفه ها و معماری لازم برای ارایه سرویس مبتنی بر سنجنده های یاد شده طراحی و مدلسازی شده اند. در عمل با پیاده سازی قالب های پیشنهادی روی سیستم عامل اندروید و تلفیق آن با حقیقت افزوده (augmentedreality) کارایی و توانایی تئوری بسط داده شده تایید می شود. سیستم پیاده سازی شده برای داده های مربوط به املاک ساختمانی بطور عملی آزموده شد.

طراحی و پیاده سازی یک سیستم اطلاعات مکانی همراه برای خدمات فرودگاهی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده عمران 1390
  ابوذر رمضانی   محمدرضا ملک

با وجود افزایش ترافیک در عموم فرودگاه های جهان، کارهای اندکی برای بهبود کنترل زمینی وسایل نقلیه و هواپیماها، افزایش کارایی و کاهش ازدحام ناشی از تعداد زیاد وسایل نقلیه خدماتی بویژه در بستر اطلاعات مکانی انجام شده است. با وجود توانایی های gis، مدیران فرودگاه ها بکارگیری آن در توسعه و مدیریت فرودگاه را دستور کار خود قرار داده اند. بدین ترتیب گرایش نوینی در gis با عنوان airport gis و با کوته نوشت agis ایجاد شده تا کاربردهای gis در فرودگاه ها به گونه ای گسترده تر و با استفاده از تحلیل های مکانی مطرح شود. هدف اصلی تحقیق حاضر گسترش تحلیل های مکانی برای رفع نیازمندیهای خدمات فرودگاهی می باشد. در چنین چارچوبی مهمترین نوآوری این تحقیق، تحلیل داده ها مکانی زمانی به صورت غیرآنی و ارایه راه حل هایی با هدف بهینه سازی تخصیص خودروهای سرویس رسان و با شرط کاهش تأخیر در ساعت پرواز می باشد. همچنین مکانیابی پویا برای جایگاه های استقرار طولانی مدت تجهیزات سرویس رسان انجام شده است. مکانیابی جایگاه های استقرار تجهیزات و تخصیص بهینه آنها، با پردازش روی زمان مورد نیاز هواپیما برای پوش و تاو شدن و زمان مورد نیاز برای طی کردن فاصله توسط سرویس رسان تا هواپیما انجام می شود. در طرح پیشنهادی عملیات سرویس رسانی با در نظر گرفتن دو حالت بهینه می شود: حالت اول اینکه سرویس رسان پس از ارایه سرویس به جایگاه دائم خود بازگردد و در حالت دوم سرویس رسان در جایگاه موقت توقف کند. مکانیابی جایگاه بهینه در قالب یک مسئله میانه و یک مسئله پوشش مدلسازی شده است. نتایج عددی نشانگر کارایی روش بکار گرفته شده در هر دو حالت می باشد. فرودگاه بین المللی امام خمینی به عنوان مطالعه موردی در نظر گرفته شده و روش پیشنهادی در قالب پیکربندی این فرودگاه پیاده سازی شده است. در نهایت روش پیشنهادی در قالب یک سیستم همراه تخصیص آنی خودروهای سرویس رسان پیاده سازی شده است.

طراحی و پیاده سازی یک سیستم ارزیابی چندمعیاره گردشگری در محیط موبایل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1390
  بهنام عطازاده   محمدرضا ملک

صنعت گردشگری به عنوان یکی از بزرگترین بخش های اقتصادی در دنیا نقش ایفا می کند. در این صنعت همواره این مساله مطرح بوده است که گردشگران نیاز به اطلاعاتی خاص در رابطه با محیط اطراف شان دارند که این امر موجب به کارگیری خدمات مکان مبنا در حوزه گردشگری گردیده است. تصمیم گیری در صنعت گردشگری اغلب با چندین معیار که گاه با هم متضاد هستند همراه است. هدف اصلی این پایان نامه طراحی و پیاده سازی یک سیستم ارزیابی چندمعیاره گردشگری در محیط موبایل می باشد. به منظور طراحی و پیاده سازی سیستم گردشگری از مدل مرجع پردازشگری توزیع یافته باز استفاده گردید. چهارچوب مدل مرجع پردازشگری توزیع یافته باز دارای پنج دیدگاه کلی در مورد سیستم و محیط اطراف آن می باشد. این پنج دیدگاه شامل دیدگاه سازمانی، دیدگاه اطلاعاتی، دیدگاه محاسباتی، دیدگاه مهندسی و دیدگاه فناوری می-باشند. جزئیات هر کدام از این پنج دیدگاه برای سیستم گردشگری در این تحقیق ارائه و بررسی گردید. در قسمت پیاده سازی سیستم، فناوری های مورد استفاده در طرف خادم و در طرف کاربر مشخص شدند. همچنین نحوه تعامل کاربر با سیستم گردشگری پیاده سازی شده، به طور کامل ارائه گردید. سیستم گردشگری پیاده سازی شده نوعی خاص از خدمات مکان مبنا را برای گردشگران فراهم می کند به گونه ای که مهمترین قابلیت آن پشتیبانی از تصمیم گیری مکانی با در نظر گرفتن ترجیحات گردشگر می-باشد. این سیستم امکان تصمیم گیری بر روی رستوران ها و بر اساس 7 معیار (کیفیت غذا، سطح قیمت، اینتنرنت بی سیم رایگان، دستگاه کارت خوان، محیط رستوران، موسیقی زنده و پارکینگ) را برای گردشگران فراهم می سازد. علاوه بر این گردشگران قادر می باشند که راهبرد تصمیم گیری مورد علاقه خود (خوشبینانه، کمی خوشبینانه، بی طرفانه، کمی بدبینانه و بدبینانه) را انتخاب نموده و سیستم بر اساس آن راهبرد، ارزیابی چندمعیاره را برای گردشگر انجام دهد. وزن معیارها به طور مستقیم از ترجیحات شخصی کاربر محاسبه می-شوند. برنامه کاربردی گردشگری برای هر گردشگر، لیست مرتب شده متفاوتی از گزینه ها (رستوران ها) ارائه می نماید زیرا ترجیحات شخصی هر گردشگر در رابطه با معیارها و راهبرد تصمیم گیری مورد استفاده منحصر بفرد می باشد. علاوه بر این، استفاده از وب سرویس های مکانی این مزیت را فراهم نمود تا حجم زیادی از داده های مکانی در سیستم مدیریت گردد. در مجموع استفاده از وب سرویس های مکانی موجب بهبود و تسهیل فرایند پیچیده تصمیم گیری در سیستم پیاده سازی شده گردید. آنچه این تحقیق را از موارد مشابه متمایز می سازد تلفیق تصمیم گیری چند معیاره مکانی برای صنعت گردشگری و در محیط موبایل (windows phone 7) می باشد.

طراحی و پیاده سازی یک مدل بافت آگاه برای تصمیم گیری چند معیاره
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1390
  مهدی تیموری پابندی   محمدرضا ملک

بدون شک تصمیم گیری یکی از مهم ترین و اساسی ترین فعالیت های نوع بشر است. انسان ها در لحظه لحظه ی زندگی خود با طیف وسیعی از انتخاب ها، تصمیم گیری ها و گزینه های عملیاتی مختلف روبرو هستند. در بسیاری از اوقات، گزینش و انتخاب یکی از چندین گزینه ی عملیاتی و عمل بدان ضروری می باشد. کسب اطلاعات به عنوان بخش مهمی از فرآیند تصمیم گیری به حساب می آید. تصمیم های عملیاتی به اطلاعات زمانمند، دقیق، قابل استفاده مستقیم، و قابل حصول از محیط متکی است، از سوی دیگر تصمیم گیری کارا نیازمند یک فهم خوب و دقیق از وضعیت به منظور بهبود احتمال یک خروجی موفق است، در نتیجه به دانش بسیار دقیقی از وضعیت احتیاج دارد. بنابراین باید اطلاعات بافتی در اختیار تصمیم گیرندگان قرار داشته باشد. به هر اطلاعی که برای هویت بخشی به وضعیت یک موجودیت استفاده شود، بافت گفته می شود. موجودیت یک انسان، مکان یا شئ است که مرتبط با تعامل میان یک کاربر و برنامه کاربردی است، که شامل خود کاربر و برنامه کاربردی نیز می شود. یک سیستم بافت آگاه است اگر از بافت استفاده کند تا اطلاعات یا سرویس های مرتبط برای کاربر فراهم نماید. ترکیب بافت آگاهی و سیستم های پشتیبان تصمیم گیری و نیز سیستم های اطلاعات مکانی منجر به پیدایش گرایش نوینی به نام سیستم های پشتیبان تصمیم گیری مکانی بافت آگاه می شود. ویژگی این سیستم ها استقلال نسبی آن ها از ورود دستی داده ها و اطلاعات توسط کاربر (تصمیم گیرنده) می باشد. در تمامی مراحل فرایند تصمیم چند معیاری مکانی، ارتباط تنگاتنگی بین الگوریتم های تجزیه و تحلیل چندمعیاری و سامانه های اطلاعات مکانی وجود دارد. در این میان فرایندهای تصمیم گیری چندمعیاری مکانی نقش مهمی را به عهده دارند. بافت و بافت آگاهی می توانند در هر دو مرحله نقش مهمی بر عهده بگیرند. بافت آگاهی می تواند در مرحله اول فرآیند جمع آوری داده ها را خودکار سازد و اطلاعات با قابلیت اطمینان بالاتری تولید کند و در مرحله دوم در فرآیند مدلسازی، انتخاب و نمونه سازی مدل ها وارد شود و آن را تسهیل کند. این پایان نامه بر توسعه مدل تصمیم گیری بافت آگاه متمرکز شده است. در این پایان نامه در خصوص سیستم های پشتیبان تصمیم گیری، بافت و بافت آگاهی و بکارگیری آن ها در سیستم های پشتیبان تصمیم گیری مطالعه و تحقیق صورت گرفت. بافت های موثر در مدیریت بحران آتش سوزی جنگل شناسایی شد؛ و یک مدل تصمیم گیری چندمعیاری بافت آگاه به منظور مدیریت بحران آتش سوزی طراحی و پیاده سازی گردید. مدیریت بحران به عنوان هدف اصلی پیاده سازی پایان نامه انتخاب شد. مدیریت بحران به این دلیل انتخاب شد که یکی از زمینه های تصمیم گیری است که نیاز به واکنش سریع و فوری دارد و تصمیم گیرنده تحت استرس بالایی مبادرت به اتخاذ تصمیم می کند. در نتیجه نیاز است که با انتخاب روش هایی موجبات تسهیل فرآیند تصمیم گیری برای او فراهم شود. بنابراین چرخه مدیریت بحران بررسی گردید و نقش بافت آگاهی در چنین تصمیم گیری هایی مطالعه شد. نشان داده شد که بافت آگاهی می تواند فرآیند تصمیم گیری در مدیریت بحران را تسهیل کند. مزیت مهم مدل پیشنهادی کاهش بار وظایف کاربر می باشد، در نتیجه کاربر می تواند به وظایف با اولویت بالاتر رسیدگی کند. در قسمت پایانی این تحقیق برای اثبات تئوری های مطرح شده، مدل برای مدیریت بحران آتش سوزی جنگل پیاده شده است. نتایج پیاده سازی نشان دهنده قابلیت های مدل در چنین مواردی است.

استخراج عوارض و روابط توپولوژی بر مبنای مجموعه های فازی شهودی (مطالعه موردی: استخراج آلاینده های نفتی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1391
  روح اله حسینی   محمدرضا ملک

اشیاء مکانی و روابط توپولوژیکی بین آن ها، ارکان اساسی در مدل سازی ها و آنالیزهای مکانی هر سامانه ی اطلاعات مکانی، محسوب می شود. روابط توپولوژیکی در یک فضای توپولوژی، برای بیان وضعیت های دو شئ نسبت به یکدیگر در این فضا تعریف می شوند. این روابط (توپولوژیکی) تحت تبدیلات همریختی ثابت می مانند و در استنتاج، آنالیز و مدل سازی های gis، نقش بسیار مهمی دارند. به همین دلیل مطالعه در این حوزه همواره مورد علاقه بسیاری از محققان بوده است. در این راستا بررسی و تعیین روابط توپولوژیک برای اشیاء با مرزهای قطعی موضوعی است که به خوبی به آن پرداخته شده است. اما در جهان واقعی بسیاری از پدیده های جغرافیایی دارای مرز، شکل و اندازه ی مشخصی نمی باشند و مرز آن ها به تدریج تغییر می کند. به عبارت دیگر بین دو عارضه یک محدوده ی انتقال، بجای مرز شفاف و قطعی وجود دارد. به منظور مدل سازی این گونه اشیاء در gis، به طور معمول از نظریه ی مجموعه ها و منطق فازی مرسوم استفاده می شود. اما استفاده از مجموعه های فازی مرسوم در مدل سازی اشیاء با مرزهای نامعین چند محدودیت را تحمیل می کند. مجموعه های فازی شهودی با در نظر گرفتن درجه عضویت و عدم عضویت برای هر مشخصه، محدودیت های مجموعه های فازی مرسوم را ندارد. در نتیجه مدل سازی اشیاء با مرزهای نامعین در بستر مجموعه های فازی شهودی، می تواند به عنوان روشی موثر و کارآمد بکار گرفته شود. در این پایان نامه در راستای مدل سازی اشیاء با مرزهای مشوش و نامعین، به استخراج عوارض و روابط توپولوژیکی در بستر مجموعه های فازی شهودی پرداخته شد. به منظور استخراج روابط توپولوژیک بر اساس توپولوژی مجموعه های فازی شهودی و با رویکرد ماتریس 6×6-اشتراکی فازی شهودی، 13 قاعده تعریف شدند. سپس با اعمال این قواعد، از بین تمام حالت های ماتریس 6×6-اشتراکی (2^36=68719476736) برای دو ناحیه فازی شهودی ساده، 7927 حالت معتبر استخراج گردید. از آنجا که در توپولوژی فازی شهودی برای توصیف یک شئ فازی شهودی، مناطق توپولوژیکی بیشتری نسبت به حالت فازی مرسوم تعریف می کنیم؛ لذا تعداد حالت های ممکن ماتریس 6×6-اشتراکی در حالت فازی شهودی به مراتب بیشتر از حالت های مشابه آن در مجموعه های فازی مرسوم است. از طرف دیگر مجموعه های فازی شهودی با در نظر گرفتن درجه عدم عضویت علاوه بر درجه عضویت برای هر مشخصه و امکان مدلسازی شک و تردید، مدلسازی کامل تری را ارائه می دهد. در ادامه با توجه به تهی یا ناتهی بودن مناطق توپولوژیکیِ حالت های دارای اعتبار ماتریس اشتراکی، روابط ممکن بین دو ناحیه ی فازی شهودی ساده طراحی، ترسیم شدند. در بخش بعد برای استخراج یک شئ فازی، الگوریتم ifcm پیاده سازی گردید. سپس برای استخراج مناطق توپولوژیک فازی شهودی برای این شئ، ده بار این الگوریتم، تکرار شد. در نهایت نیز رابطه توپولوژیک آن با یک شئ فازی دیگر استخراج گردید.

مدلسازی نایقینی مکانی به عنوان بافت در هوش محدوده ای با استفاده از مجموعه های فازی و ریاضی بازه ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی کرمان - دانشکده نقشه برداری 1392
  علی اصغر رفیعی   علی اسماعیلی

در سال های اخیر در سیستم های کامپیوتری، تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و شبکه ی حسگرهای بی سیم پیشرفت های زیادی صورت گرفته است. این پیشرفت ها باعث توسعه چشمگیری در ایجاد محیط های الکترونیکی و هوشمند شده است. یکی از کاربردی ترین محیط های الکترونیکی که از مهم ترین چشم اندازهای علوم الکترونیک و مخابرات است، هوش محدوده ای میباشد. در هوش محدوده ای بافت مکان و موقعیت، مبنای ارائه خدمات بوده و خدمات مختلف بر اساس موقعیت کاربر که در داخل محدوده ای از پیش تعیین شده قرار دارد، مشخص و ارائه می شوند. از آنجایی که هوش محدوده ای ماهیت مکانی دارد، مورد توجه این مطالعه قرار گرفته است. آنچه در این تحقیق بدان پرداخته شده، مدل سازی نایقینی مکانی به عنوان بافت در هوش محدوده ای است. اهمیت این موضوع از این جهت است که ریشه های مختلفی از نایقینی مکانی در هوش محدوده ای وجود داشته و با درنظر گرفتن این ریشه ها، نتایج به واقعیت موجود نزدیک تر می شود. جهت مدل سازی و پیاده سازی نایقینی مکانی در هوش محدوده ای از دو نظریه مجموعه های فازی و ریاضی بازه ها استفاده شده و نتایج حاصل از پیاده سازی این دو نظریه با هم مقایسه و ارزیابی شده است. نتایج ارزیابی نشان می دهد، نظریه ریاضی بازه ها تقریبا 13 برابر کارایی زمانی بیشتری نسبت به مجموعه های فازی دارد. در صورتی که نتایج حاصل از پیاده سازی بر اساس نظریه مجموعه های فازی، 12 درصد انطباق بیشتری نسبت به ریاضی بازه ها با درک کاربر از محدوده، دارد. بنابراین با توجه به نتایج توصیه می گردد، اگر در یک کاربرد از هوش محدوده ای، زمان اجرای سیستم جهت ارائه خدمات به کاربر امکان مدل سازی بر اساس نظریه مجموعه های فازی را فراهم نماید، این روش استفاده گردد. در غیر این صورت استفاده از نظریه ریاضی بازه ها پیشنهاد می شود.

مدلسازی بافت مکانی جهت رفع درگیری سیاستهای ارائه اطلاعات در هوش محدوده ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی کرمان - دانشکده مهندسی عمران 1392
  مهری داوطلب   فرزین ناصری

امروزه با توسعه ی شبکه های بی سیم و افزونی شمار دستگاه های همراه در سراسر دنیا شاهد استقبال گسترده ی کاربران از خدمات همراه می باشیم. یکی از خدمات همراهی که به کاربران ارائه می شود خدمات محدوده مبنا است که در آن بر اساس محیط جغرافیایی پیرامون کاربر، اطلاعات مناسب به وی ارسال می گردد. استقبال کاربران از خدمات محدوده مبنا سبب افزایش روزافزون این دسته از خدمات همراه شده که این امر احتمال هم پوشانی محدوده های هوشمند خدماتی را به دنبال دارد. هم پوشانی محدوده های سرویس دهنده موجب می-شود تا هر روز بر شمار کاربرانی که به طور هم زمان داخل چند محدوده واقع شده اند، افزوده شود. آنچه مسلم است ارائه هم زمان تمامی خدمات محدوده های مرتبط، به چنین کاربرانی امر چندان خوشایندی نبوده، لذا ارائه بهترین ترکیب سرویس به این گروه از کاربران، بیش از پیش نیازمند توجه و تحقیقات فعال می باشد. از آنجا که اطلاعات محدوده های مختلف اغلب با الگوهای سیاستی مختلفی ارائه می شوند، لذا ارسال سرویس به کاربران واقع در بخش مشترک چند محدوده ی خدماتی به طور ضمنی با رفع سیاست های درگیر همراه می-باشد. آنچه در این پایان نامه پیشنهاد می شود، لحاظ نمودن بافت های زمانی و مکانی، جهت رفع این درگیری ها می باشد. موقعیت کاربر، جهت حرکت و سرعت به عنوان موثرترین بافت های مکانی در مساله معرفی شده اند. در فرایند پیشنهادی رفع سیاست های درگیر از تحلیل های مکانی همچون بررسی ارتباط مکانی کاربران با مناطق خدماتی استفاده گردیده و برای مدلسازی بافت توپولوژی از روابط توپولوژی مکانی-زمانی و همچنین رابطه ی تاثیرپذیری بهره جسته شده است. پس از پیاده سازی فرایند پیشنهادی برای سه محدوده ی خدماتی در شهرستان رودسر واقع در استان گیلان، به منظور ارزیابی نتایج، از کاربران شرکت کننده در تحقیق نظر سنجی به عمل آمد که 75 درصد کاربران از سرویس های پیشنهادی و 80 درصد آنها از زمان به-هنگام سازی خدمات رضایت داشته اند. نتایج بدست آمده حاکی از عملکرد موفقیت آمیز روش پیشنهادی در به کارگیری بافت ها و تحلیل های مکانی می باشد.

تحلیل و مدلسازی مکانی-زمانی بیماری سالک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1392
  ابوالفضل ملالو   محمدرضا ملک

لیشمانیوز جلدی (سالک)، از جمله بیماری های واگیر از طریق ناقل است که خسارات اجتماعی و اقتصادی بسیاری را به تعداد زیادی از روستاهای ایران تحمیل کرده است. اهداف اصلی این تحقیق شامل تحلیل سالانه توزیع مکانی بیماری، شناسایی خوشه های مکانی و مکانی-زمانی بیماری و مدل-سازی بیماری به منظور درک بهتر اپیدمیولوژی مکانی-زمانی بیماری، در استان گلستان است. در این مطالعه داده های مربوط به بروز سالک و هم چنین متغیرهای محیطی شامل متغیرهای هواشناسی، پوشش گیاهی و توپوگرافی منطقه مورد استفاده قرار گرفتند. شاخص های عمومی بررسی خودهمبستگی شامل: فاصله متوسط نزدیک ترین همسایه، شاخص moran’ i، شاخص general g و تابع ripley’s k به منظور بررسی توزیع الگوی مکانی بیماری استفاده شدند. وجود خوشه های مکانی و مکانی- زمانی نیز با استفاده از آماره اسکن فضایی مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل همبستگی pearson و spearman به ترتیب به منظور بررسی نوع و شدت همبستگی بین متغیرهای محیطی و بروز سالک در سطح دهستان و توصیف ارتباط بین بروز ماهانه سالک و متغیرهای محیطی در بازه زمانی 0، 1، 2، 3 و 4 ماه قبل از وقوع بیماری مورد استفاده قرار گرفتند. روش های حداکثر بی نظمی (maxent) و روش مبتنی بر الگوریتم ژنتیک (garp) به منظور مدل سازی ارتباط بین پارامترهای محیطی و توزیع الگوی مکانی بیماری سالک مورد استفاده قرار گرفته و عملکرد این دو مدل پیش بینی مورد بررسی قرار گرفت. آزمون های عمومی خودهمبستگی نشان گر توزیع خوشه ای بیماری سالک در هر 3 سال مورد مطالعه بود. خوشه های مکانی و مکانی-زمانی بیماری غالباً در قسمت های شمالی و شمال شرقی استان گلستان واقع شده بودند. تحلیل های مکانی نشان داد که موارد گزارش شده بیماری غالباً در مناطق با ارتفاع کم و شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک، با وضعیت اجتماعی- اقتصادی نامطلوب واقع شده اند. نتایج مدل ها نشان داد که پوشش گیاهی و توپوگرافی مهم ترین فاکتورهای محیطی هستند که بر شیوع بیماری سالک در منطقه موثر هستند. سطح زیر منحنی roc، در مدل maxent در هر 3 سال بیش تر از مدل garp بود که بیانگر مدل سازی بهتر بین وقوع بیماری سالک و پارامترهای محیطی است. نتایج این تحقیق مناطقی را که در معرض خطر بیش تری قرار داشته و نیاز به برنامه ریزی و توجه بیش تری به منظور کنترل بیماری دارند، تعیین می کند.

استخراج قواعد مکانی برای توصیف اختلاف هندسی بین نقشه های vgi و مرجع
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1392
  راهبه عابدی   محمدرضا ملک

جمع آوری داده های مکانی، پردازش و توزیع آنها در گذشته تنها توسط افراد متخصص انجام می گرفت. پیشرفت تکنولوژی، برنامه های کاربردی بسیاری را به سمت استفاده از داده های مکانی سوق داد. با توسعه وب و پیشرفت تجهیزات نقشه برداری، افراد غیر متخصص، قادر به جمع آوری اطلاعات مکانی ، ایجاد پایگاه داده مکانی و توزیع آن از طریق برنامه های کاربردی وب، شدند. از این طریق محیط هایی با عنوان محیط های اطلاعات مکانی مردم گستر ، پدید آمد. با کمک مشارکت کنندگان، این مجموعه داده ها به صورت پویا به روز رسانی شد و با هزینه پایین یا بدون دریافت هزینه، در اختیار سایر کاربران قرار گرفت. اگرچه محیط های جدید به وجود آمده، منافع بسیاری را به ارمغان آوردند، اما ملاک های مناسبی برای ارزیابی کیفیت داده های مکانی موجود در آن ها، وجود نداشت. مهمترین نگرانی در مورد داده های مکانی ارائه شده در vgi، کیفیت ناشناخته آن است. از آنجا که هیچ استانداردی برای جمع آوری اطلاعات وجود ندارد، روش جمع آوری اطلاعات ناشناخته است و بین تراکم داده ها و تعداد مشارکت کنندگان، وابستگی وجود دارد، محیط های اطلاعات مکانی مردم گستر منجر به ایجاد مجموعه داده های ناهمگن می شوند. بنابراین قضاوت در مورد کیفیت اینگونه محیط ها، مشکلاتی را در بردارد. علاوه بر این، چون روش های کنترل کیفی داده‎ های مکانی، قبل از ظهور vgi ایجاد شدند، اکثرا قابلیت اجرا در مورد vgi را ندارند. فقدان یک چارچوب با سطح مناسبی از خودکاریت برای سنجش کیفیت vgi، که قادر به تکرار ارزیابی کیفیت باشد، استفاده از این داده ها را برای کاربران بالقوه آن، مشکل می کند. در این مطالعه، تلاش شد تا با بررسی بین پارامترهای مکانی و کیفیت vgi، در مورد عوارض مختلف، روابط احتمالی بین پارامترهای وابسته به مکان و کیفیت vgi یافت شود. روابط کشف شده در نهایت در قالب قواعد مکانی با قابلیت تعمیم به سایر مناطق استخراج شدند. بررسی کیفیت نقشه های vgi در مقایسه با نقشه های مرجع، از طریق محاسبه اختلافات هندسی با استفاده از روش هاسدورف، صورت گرفت که به عنوان ملاک ارزیابی عددی کیفیت هندسی عوارض، به کار گرفته شد. سپس مقادیر مربوط به پارامترها، برای هر عارضه اختصاص داده شد و میزان تاثیر پارامترهای مختلف در مقدار اختلاف فاصله هندسی محاسبه شد. نتایج بررسی نشان داد برای عوارض سطحی، مساحت، متوسط جمعیت و فاصله تا خیابان اصلی عوامل موثری هستند. همچنین برای عوارض خطی، کیفیت هندسی بیشتر وابسته به درجات پیوستگاه، ترافیک عبوری و طول عارضه می باشد. علاوه بر این کیفیت هندسی در مورد عوارض سطحی برای کاربری های خدماتی، آموزشی و درمانی، و در مورد عوارض خطی برای نوع بلوار و خیابان اصلی، بالاتر از سایر موارد بدست آمد. آزمون نتایج نشان داد قوانین فوق تا 48 درصد برای عوارض سطحی و 63 درصد برای عوارض خطی، کیفیت هندسی عارضه را درست تخمین می زند.

پوشش دهی کاغذ با نانورس فراوری شده با همگن ساز و ارزیابی خواص فیزیکی و ضدباکتریایی کاغذ حاصل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده منابع طبیعی گرگان 1392
  محمدرضا ملک   الیاس افرا

امروزه محققین در تمامی زمینه ها به دنبال تولید محصولات جدید با استفاده از فن آوری نوظهور همچون نانو فن آوری هستند. هدف از این تحقیق بررسی عملکرد نانوذرات رس در فرمولاسیون پوشش دهی کاغذ به منطور بهبود خواص ضدباکتریایی ، فیزیکی، ممانعتی، مکانیکی و نوری کاغذ چاپ و تحریر می باشد. بنابراین ابتدا نانورس به وسیله ی دستگاه همگن ساز فرآوری شد. سپس کاغذ ها با نانو رس همگن شده ، نانو رس خام و رس در سه غلظت یک، سه و چهار درصد با دو نوع نشاسته مختلف (کاتیونی و آنیونی) پوشش دهی شدند. نتایج نشان داد که سرعت رشد هر دو باکتری کاهش یافته است. البته این اثر در مورد باکتری باسیلوس مشهود تر بود. همچنین کاغذهای پوشش دهی شده به لحاظ وزن پایه، مقاومت به عبور هوا، کاهش جذب آب، ماتی، شاخص مقاومت به ترکیدن افزایش مطلوبی داشتند واین افزایش درصورت استفاده از نشاسته ی آنیونی شدت بیشتری داشت. همچنین نتایج حاکی از وجود رابطه مستقیمی بین کوچکتر شدن اندازه ذرات رس و بهبود خواص کاغذ بود. با توجه به نتایج این تحقیق بهترین ویژگی ها در کاغذهای پوشش دهی شده با ترکیب حاوی نانورس همگن شده در غلطت 4 درصد نشاسته آنیونی پدید آمده است.

بررسی و طبقه بندی اصول طراحی سیستم های اطلاعات مکانی مردم گستر با تاکید بر رابط کاربر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1392
  حسین برخورداری   محمدرضا ملک

به طور طبیعی سیستم های مکانی مردم گستر مشخصات اصلی یک سیستم اطلاعات مکانی رایج را داشته ولی درجه اهمیت آن ها متفاوت است. به طور مثال در مبحث کیفیت داده شامل مواردی چون دقت و درستی یا مبحث حقوق مولف تفاوت هایی با سیستم های رایج وجود دارد. تاکنون توجه چندانی به فرایند طراحی سیستم های اطلاعات مکانی مردم گستر نشده و فعالیت منسجمی در این زمینه دیده نشده است. هدف ما در این تحقیق استخراج مبانی طراحی این سیستم ها می باشد. برای این منظور فاز طراحی سیستم های اطلاعات مکانی از سیستم های رایج به سمت سیستم های تحت وب و مردم گستر مورد بررسی قرار گرفته است. عناصر اصلی تشکیل دهنده سیستم های اطلاعات مکانی رایج به عنوان مولفه های اصلی طراحی این سیستم ها پیشنهاد شدند تا چارچوبی برای حرکت به سمت سیستم های مردم گستر را تشکیل دهند. همچنین طراحی در سیستم های اطلاعات مکانی مردم گستر با توجه به ویژگی های این سیستم ها مورد بررسی واقع شد و مبانی طراحی در این سیستم ها استخراج گشته است. این مبانی شامل سه مولفه کاربر، داده و بستر نرم افزاری و سه زیر مولفه مهم رابط کاربری، پایگاه داه و توابع سیستم های اطلاعات مکانی است. در پایان با تاکید بر مولفه رابط کاربری به عنوان اصلی ترین مولفه ارتباطی کاربران با این سیستم ها ویژگی های رابط کاربری مناسب این سیستم ها نیز بررسی و نمونه ای از رابط کاربری طراحی شد. نتایج نظرسنجی نشان از رضایتمندی 80% کاربران از رابط طراحی شده در مقایسه با رابط موجود را دارد.

مدلسازی عامل مبنای رفتار ملخ صحرایی در تخریب محصولات کشاورزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1392
  امید مهرعلیان   محمدرضا ملک

مشکل آفت ملخ صحرایی از سالیان دور در کشاورزی ایران، بخصوص در استان های جنوبی مطرح بوده است. دسته های این ملخ که مبدا تشکیل آنها کشورهای آفریقا، عربستان، هند و پاکستان بوده، هر چند سال یکبار باغات و مزارع این مناطق را مورد تهدید جدی قرار داده اند. مدیریت و مبارزه کارآمد با این پدیده نیازمند ابزارهایی برای پیش بینی و شناخت و مدلسازی آن می باشد.هدف اصلی این تحقیق فراهم آوردن ابزاری برای پیش بینی رشد و حرکت ملخ و میزان خسارت ناشی از این آفت است که قادر باشد با ارائه تصویری از روند رشد، تولید مثل و حرکت آفت یاری دهنده کارشناسان، برنامه ریزان و سیاست گذاران مرتبط با کنترل و مدیریت این آفت باشد. چون ملخ صحرایی در مسیر حرکت خود کشورهای متعددی را تحت تاثیر قرار می دهد لازم است از ابزاری مناسب جهت اطلاع رسانی وضعیت این آفت استفاده نمود. در این تحقیق برای مدلسازی رفتار و انتشار آفت ملخ صحرایی از مدلسازی عامل مبنا استفاده شد. به اینصورت که ملخ صحرایی در دوره های مختلف رشد خود به عنوان عامل های موجود در محیط در نظر گرفته شدند. همچنین برای طراحی محیط از لایه های اطلاعاتی مختلفی از جمله مرزهای بین المللی، پوشش گیاهی با طبقه بندی مناطق مورد ترجیح ملخ صحرایی، دما، رطوبت، باد و بارندگی استفاده شد. محیط طراحی شده یک محیط پویا بوده و پیوسته بر اساس داده های واقعی و تاثیر عامل ها در حال تغییر است. خروجی این مدل نقشه های مربوط به مناطقی است که در زمان های مختلف و مشخص در آینده، ممکن است با حضور این آفت در سنین مختلف مواجه شوند. همچنین میزان خسارتی که آفت به محصولات کشاورزی می تواند وارد کند نیز در آن مشخص شده است. در نهایت در انتهای این تحقیق یک وب سرویس مکانی به منظور نمایش خروجی های مدلسازی و دسترسی به اطلاعات مربوط به پیش بینی موقعیت آفت و برخی دیگر از اطلاعات مرتبط طراحی شد. در جهت تست و ارزیابی مدل پیشنهادی نیز از داده های واقعی مربوط به نوع و موقعیت ملخ صحرایی در نواحی مرکزی و شرق آفریقا در دوره های زمانی مختلف در سالهای 2012-2013 استفاده شده است و مدل پیشنهادی برای 60 روز از اجرای مدل قابلیت اعتماد مناسبی دارد.

بهبود سازگاری منطقی در محیط های اطلاعات مکانی مردم گستر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1393
  نازیلا محمدی چبنلو   محمدرضا ملک

اطلاعات مکانی مردم گستر نوعی از اطلاعات مکانی بوده که توسط عموم مردم و بصورت داوطلبانه تولید می شود. در این حالت داده های مکانی بر خلاف روند سنتی تولید داده، توسط هر کاربر بصورت داوطلبانه تولید شده و در دسترس سایرین قرار می گیرد. گرچه اطلاعات مکانی مردم گستر دارای مزایای فراوانی بوده، ولی کیفیت این داده ها یکی از موانع استفاده گسترده از این داده ها می باشد. در این تحقیق، در جهت پاسخگویی به بخشی از مشکلات موجود بر سر راه استفاده از این نوع داده ها، سازگاری منطقی به عنوان یکی از عناصر کیفیت داده برای مجموعه داده های مکانی مردم گستر مورد بررسی قرار گرفته و روشی برای بهبود آن با استفاده از بهبود موقعیت مکانی داده ها ارائه شده است. روش پیشنهادی از سه مرحله اصلی شامل تطابق خودکار داده های مکانی مردم گستر و استاندارد، برآورد دقت مکانی داده های مکانی مردم گستر و تصحیح دقت مکانی داده های مکانی مردم گستر تشکیل شده است. در مرحله اول، یک روش خودکار برای تطابق مجموعه داده مردم گستر و مجموعه داده استاندارد ارائه می شود. روش پیشنهادی از دو قسمت اصلی تشکیل شده است. ابتدا یک توصیفگر مکانی-جهتی جدید برای تطابق نقطه ای عوارض دو مجموعه داده، ارائه شده و مورد استفاده قرار می گیرد. سپس برای حذف اشتباهات نتایج حاصل از تطابق نقطه ای عوارض، یک روش تطابق قطعه ای توسعه داده شده و استفاده می شود. خروجی این مرحله از روش پیشنهادی، تفکیک داده های مکانی مردم گستر به دو دسته شامل مجموعه داده دارای متناظر و فاقد متناظر در مجموعه داده استاندارد می باشد. در مرحله دوم، روشی برای برآورد دقت مکانی داده های فاقد متناظر ارائه می شود. روش پیشنهادی از ویژگی های ذاتی داده های مردم گستر برای برآورد دقت مکانی داده ها استفاده می کند. بدین منظور ابتدا پارامترهای تأثیرگذار بر دقت مکانی داده های مکانی مردم گستر استخراج می شود. سپس پارامترهای تعیین شده، در یک مدل تلفیقی بر مبنای هوش مصنوعی، برای برآورد دقت مکانی داده های فاقد متناظر به کار می روند. از داده های دارای متناظر نیز برای آموزش مدل استفاده می شود. خروجی این مرحله از روش پیشنهادی، شاخص دقت مکانی برآورد شده برای داده های فاقد متناظر است. در مرحله سوم، موقعیت مکانی داده های فاقد متناظر تصحیح می شود. ابتدا روابط منطقی میان داده های مردم گستر استخراج می شود. سپس با بهره گیری از روش سرشکنی کمترین مربعات وزن دار به روش معادلات شرط، موقعیت مکانی داده ها تصحیح می شود. روابط تعریف شده، به عنوان شروط سرشکنی در نظر گرفته شده و شاخص دقت مکانی مربوط به داده های فاقد متناظر، به عنوان وزن نقاط در فرآیند سرشکنی استفاده می شود. در نهایت با تصحیح موقعیت نقاط فاقد متناظر، روابط داده ها بهبود یافته و سازگاری مجموعه داده مورد بررسی بهبود می یابد. روش پیشنهادی سه مرحله ای برای بهبود سازگاری منطقی داده های مکانی مردم گستر، با استفاده از مجموعه داده استاندارد و مجموعه داده مردم گستر، برای یک منطقه مطالعاتی به صورت کامل ارزیابی شده و نتایج بحث و بررسی شد که نتایج ارزیابی نشان دهنده کارایی روش پیشنهادی است.

طراحی و پیاده سازی یک سیستم بافت آگاه در مدیریت امداد شبکه های توزیع برق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی کرمان - دانشکده نقشه برداری 1393
  فرزاد فروزانی   علی اسماعیلی

شبکه های توزیع از مهم ترین بخش های خدمات بوده که انرژی الکتریکی را بین مصرف کنندگان توزیع می کنند. مهم ترین وظیفه این بخش، تأمین برق مطمئن و پایدار است. مشکلاتی که در خصوص اطلاعات مکان مرجع، مانند عدم دقت، عدم امکان کنترل اطلاعات و عدم دسترسی سریع به اطلاعات وجود دارد، جزو مشکلات فنی به شمار می آیند. پیچیدگی بهنگام سازی اطلاعات، پیچیدگی های مرتبط با ذخیره سازی اطلاعات و فرسودگی آن ها، از این قاعده مستثنی نیستند. همچنین حجم بالا، هزینه نگهداری و جدا بودن اطلاعات مکانی و توصیفی جزو مشکلات اطلاعاتی هستند که در اختیار شرکت توزیع برق قرار دارد. مشکلات فنی موجود و بکار نگرفتن سیستم های نوین در بحث امداد رسانی، باعث طولانی شدن مدت زمان خاموشی می شوند. هدف این تحقیق طراحی و پیاده سازی سیستم اطلاعات مکانی بافت آگاه برای ارائه یکسری خدمات در حوزه اتفاقات توزیع برق شهری است و قادر خواهد بود که با فرض رخداد یک حادثه، موقعیت تقریبی حادثه تعیین شده، خدمات مسیریابی برای رسیدن به منطقه انجام شود. ارائه اطلاعات، نقشه ها و فرم های تکمیل داده نیز به صورت بافت آگاه در منطقه ارائه خواهد شد. با جمع آوری و ثبت یکسری اطلاعات و گزارش از عملیات صورت گرفته، پایگاه داده موجود سریع و ارزان بهنگام می شود. شبکه های توزیع برق شهری، از بخش های مختلف و تجهیزات فراوانی تشکیل شده است. امدادگر با توجه به اطلاعات موجود و در دسترس شبکه، نوع خرابی را تعیین می کند. نوع خرابی به عنوان بافت محیطی کاربر و موقعیت مکانی خودروی امداد به عنوان بافت موقعیت درنظر گرفته می شوند. بنابراین بافت ها در این تحقیق به دو دسته کلی بافت موقعیت و بافت شبکه تقسیم بندی می شوند. در نهایت پیاده سازی و آزمون سیستم بافت آگاهی که به منظور مدیریت امداد شبکه های توزیع برق شهری طراحی شده، مورد بررسی قرار گرفت. تشخیص بافت ها عملکرد خوب و قابل قبولی به همراه داشته است و طبق نظر سنجی صورت گرفته 80 درصد اطلاعات در زمان و با دقت مناسب ارائه شدند.

یک سیستم اطلاعات مکانی مردم گستر برای شبکه های آب و گاز شهری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی کرمان - دانشکده عمران 1393
  حمید باقری   علی اسماعیلی

مشکلات موجود در شبکه های آب و گاز و و رسیدگی به آنها در حال حاضر به عنوان یکی از معضلات در سطح کشور مطرح است، به طوری که یکی از مهمترین و پرهزینه ترین واحدهای شرکت های آب و گاز شهری، سیستم حوادث است. در زیرساخت های شبکه های خدمات رسانی شهری مثل شبکه های آب و گاز، به هنگام وقوع حوادث و در شرایط اضطراری، دسترسی به داده های مکانی و توصیفی به روز و با دقت بالا که بیان کننده وضعیت موجود در محل حادثه می باشد ضروری است. کمبود اطلاعات و همچنین قدمت داده های مربوط به شبکه و عدم وجود سیستم اطلاع رسانی مکانی حوادث، از بزرگترین مشکلات فراروی مدیریت شبکه های انتقال آب و گاز می باشد. یکی از راه کارهای ارائه شده برای حل این مشکل، استفاده از مشارکت شهروندان در تهیه داده های مکانی می باشد. نحوه اطلاع رسانی مشکلات به مسئولین مسئله مهمی است که در صورت انجام شدن به موقع آن می تواند از بسیاری از حادثه ها جلوگیری کند. به همین دلیل ایجاد سیستمی مکان محور برای اطلاع رسانی مشکلات و نشانه های خطر در شبکه های مذکور در کنار سایر روش های اطلاع رسانی لازم به نظر می رسد. هدف این پایان نامه طراحی یک سیستم مکان محور برای سازمان های آب و گاز است که مردم امکان دسترسی به اطلاعات را داشته باشند و به هنگام مشاهده مشکلات یا نشانه های خطر در شبکه های آب و گاز، با ورود به سیستم و مشخص کردن مکان و زمان، وقوع حادثه را به مسئولین گزارش دهند. در طراحی سیستم سعی شده است که مردم با کمترین هزینه و با صرف کمترین زمان، اطلاع رسانی را انجام دهند که باعث تسریع فرآیند خدمات رسانی در شبکه های آب و گاز شود. با توجه به آنکه محتوای اطلاعاتی کاربر تولید، گونه ای از سیستم های اطلاعاتی جدید بوده، استفاده از آنها در طراحی و مدل سازی سیستم موردنظر برای خدمات رسانی بهتر به شهروندان با کمک داده های مکانی موجود از نوآوری های این تحقیق به شمار می رود. در این تحقیق از معماری mvc برای مدل سازی سیستم پیشنهادی استفاده شد. از مزایای این معماری، مجزا کردن برنامه ها به چند بخش می باشد. همچنین ایجاد تغییر در پایگاه های داده تاثیری در لایه نمایش یا برنامه سمت کاربر نخواهد گذاشت. به علاوه به منظور شناخت قواعد کاری شامل سیاست ها، تعاریف اولیه و همچنین ضوابط حاکم بر عملکرد سیستم قواعدی به شکل مستند بیان شده اند. یکی از امکانات مهم سیستم این است که به کاربران امکان دریافت گزارش مشکلات مربوط به مناطق را می دهد. در پایان طبق نظرسنجی انجام شده از مردم حدود 75 درصد از افراد شرکت کننده در نظرسنجی، از طراحی سیستم رضایت نسبی خود را اعلام کرده اند. همچنین براساس نظرسنجی که از 7 نفر از کارشناسان سازمان های آب و گاز صورت پذیرفت، 6 نفر آنها از طراحی چنین سیستمی رضایت داشتند.

گسترش مشترک سواری در شبکه چندساختی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی کرمان - دانشکده نقشه برداری 1393
  سالار عباسی فام میاندوآب   علی اسماعیلی

افزایش استفاده از وسایل نقلیه شخصی در شهرهای بزرگ، باعث بوجود آمدن آلودگی صوتی و هوایی، کاهش سرعت ترافیک و مشکل پارک قابل توجهی شده است. از سویی دیگر، وسیله نقلیه شخصی تا حد زیادی به محبوبترین روش رفت و آمد در میان مردم تبدیل شده است. مشترک سواری* به عنوان یکی از روش های مدیریت تقاضای سفر*، به جای تاکید بر افزایش ظرفیت خیابان ها و اتوبان ها، بر استفاده بهینه از ظرفیت خالی خودروهای شخصی و زیرساخت های موجود توجه دارد. در اکثر روش های ارائه شده برای حل مساله مشترک سواری، دو مرحله ی گروه بندی کاربران و مسیریابی بصورت جداگانه انجام گرفته است که این روش ها ضمن محدود کردن فضای جستجو، مانع از دستیابی به یک راه حل مناسب می شود، بنابراین در الگوی پیشنهادی با ارایه یک فرمول¬بندی جدید مرحله گروه بندی و مسیریابی کاربران بصورت همزمان طراحی و اجرا شده است. همچنین در این پایان نامه در جهت توسعه سیستم های مشترک سواری، از شبکه های چندساختی* استفاده شده است. بدین ترتیب که در الگوی پیشنهادی جهت طراحی برنامه ریزی سفر* برای کاربران، از سیستم های حمل و نقل دیگر مانند مترو، اتوبوس و تاکسی در کنار سیستم مشترک سواری استفاده شده است. چارچوب پیشنهادی برای بیست نفر از کارکنان یک شرکت در قسمتی از شهر تبریز پیاده¬سازی شده است. مرحله اول محاسبات، که فقط از خودروهای سواری شخصی در مساله مشترک سواری استفاده شده است، با الگوریتم ژنتیک* و الگوریتم کلونی مورچگان* پیاده سازی و اجرا شده و سپس نتایج بدست آمده مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به مناسب بودن نتایج الگوریتم کلونی مورچگان برای این مساله، در مرحله دوم محاسبات نیز برای حل مساله گسترش مشترک سواری در شبکه چندساختی از الگوریتم کلونی مورچگان استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان دهنده افزایش تعداد تطبیق درخواست ها، کاهش هزینه سفر کل سیستم و کاهش زمان انتظار مسافران می باشد که در نهایت منجر به افزایش رضایت مندی کاربران برای استفاده از سیستم های مشترک سواری می شود.

توسعه الگوریتم تخصیص منابع پویا برای مشترک سواری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی کرمان - دانشکده عمران 1393
  محمدتقی باقری   فرزین ناصری

با وجود تأکید بر به اشتراک گذاری ظرفیت سواری ها در سال های اخیر و اتکا به انواع سیاست های بازدارنده ی سواری به صورت تک سرنشین، سیستم های سواری اشتراکی در عمل به مقبولیت چندانی بین عموم مردم دست نیافته اند. یکی از راهکارهایی که در جهت گسترش بیشتر سواری اشتراکی پیشنهاد شده است، بسط مفهوم آن با پوشش نوع جدیدی از درخواست ها به نام "درخواست های غیرمترقبه" بوده است. این امر موجب پیدایش نوع جدیدی از سیستم های سواری اشتراکی با نام "سواری اشتراکی پویا" گردید. در میان موضوعات تحقیقی مختلف موجود در سواری اشتراکی پویا، هدف از این پایان نامه ارائه الگوریتم های بهینه سازی به منظور تطبیق متقاضیان با یک دیگر در این گونه سیستم ها است. متأسفانه مشاهده می شود عموماً تلقی صحیحی از سواری اشتراکی پویا وجود نداشته، و الگوریتم های ارائه شده در تحقیقات پیشین بر پایه مدل هایی ناسازگار با سیستم های سواری اشتراکی پویا صورت پذیرفته اند. از این رو در این تحقیق ابتدا مدلی ریاضی از یک سیستم سواری اشتراکی پویا در حالت تطبیق یک راننده به چند مسافر ارئه داده، و سپس الگوریتم پیشنهادی را با بهره گیری از بهینه سازی کلونی مورچگان و بر پایه مدل ریاضی پیشنهادی طراحی کردیم. هم چنین مدل پیشنهادی خود را با افزودن شرط پیاده روی مسافران حول نقطه مبدأ بسط دادیم. افزودن این شرط در راستای برآورده ساختن ترجیح های خصوصی مسافران می تواند مفید واقع گردد. از آن جا که در سواری اشتراکی پویا به عنوان نوعی از سواری اشتراکی سازمان یافته مبتنی بر آژانس های تطبیق ضمانت و قطعیتی در تطبیق تمامی متقاضیان با یک دیگر وجود ندارد، در مدل پیشنهادی امکان سفر مستقل مسافرین و راننده ها را در صورت عدم تطبیق لحاظ کرده و در تابع هدف نیز اعمال نمودیم. هم چنین در ساختار پیشنهادی، زمان شروع حرکت راننده ها و سوار کردن مسافران در صورت تطبیق، در قالب یک پنجره زمانی محاسبه می شود، که تا حد زیادی سطح اتکا به تطبیق های پیشنهادی را در مرحله اجرا بالا خواهد برد. در نهایت ارزیابی نتایج حاصل از پیاده سازی الگوریتم نشان می دهد که الگوریتم ارائه شده قادر به حل مسأله با دقت بیش از 90% می باشد.

توصیف منظر در محیط های اطلاعات مکانی مردم گستر به کمک روابط مکانی-زمانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1393
  سمیرا سلیمانی   محمدرضا ملک

منظر، به عنوان منطقه قابل مشاهده و قابل درک در ابعاد زمانی مکانی مختلف، ارتباط تنگاتنگی با محیط¬زیست دارد. از آنجا که محافظت از منظر نیازمند شناخت هر چه بیشتر متر¬ها و الگوهای رفتاری آن بوده، بنابراین شناخت و توصیف منظر بسیار مهم خواهد بود. مترهای مختلفی برای توصیف دیداری منظر استفاده شده، ولی الگوی درخوری برای این کار در نظر گرفته ¬نشده است. نظر به اهمیتی که پرداختن به موضوع منظر در امور مدیریتی و محافظتی محیط¬زیست دارد، در چارچوب فعالیت حاضر، الگوی جدیدی از متر¬های موجود ارائه شده است. این الگو، شامل مترهایی با بیشترین ارتباط هم با وضعیت دیداری منظر و هم با ذهنیت افراد در توصیفات فیزیکی می¬باشد. علاوه بر آن، به منظور استفاده¬ی مناسب از مترها برای تحلیل¬های زمانی و مکانی مورد نیاز، مترها ساده شده و با داده¬های مکانی مرتبط شده¬اند. محتوای اصلی در این موضوع استفاده از درک و سلیقه¬ی مردم، اعم از ساکنین و گردشگران به منظور رسیدن به دانشی از محل برای برنامه¬ریزی، به منظور حفظ و توسعه¬ی منظر است. بنابراین با توجه به اینکه مردم به خصوص ساکنین یک محل بیشترین شناخت و آمادگی را برای توصیف منطقه¬ی زندگی خود دارند، تحقیق پیرامون مترها با محوریت نظر مردم انجام شد. تفاوت کار این تحقیق در اهدافی است که برای استفاده از این متر¬ها در راستای بکارگیری ¬آن¬ها در محیط¬های اطلاعات مکانی مردم¬گستر و همچنین تمرکز بر مترهای مبتنی بر روابط فضایی در نظرگرفته¬ایم. در نهایت الگوی پیشنهادی از مترهای استخراج شده در این تحقیق، ترکیبی از روابط زمان، چشم¬گیری، فاصله، زاویه ¬فضایی، توپولوژی و جهت کیفی است. از بین مترهای یاد شده، زاویه فضایی برای استفاده، پیچدگی بیشتری دارد. بنابراین با پیشنهاد متر درصد مساحت و با استفاده از وایازی خطی، رابطه¬ی این متر را با متر زاویه فضایی به دست آوردیم و نشان دادیم که در جواب به دست آمده ضریب همبستگی 981/0و خطای حداقل مربعات 1498/0 است. در نتیجه می¬توان از مساحت نسبی عوارض به جای زاویه فضایی استفاده کرد. نتیجه¬ی حاصل از نظرسنجی¬ها حاکی از آن بود که در کل بیش از 86 درصد مردم با بکارگیری مترها موافق بودند. از بین این آمار به جز متر زاویه فضایی بقیه¬ی مترهای تعریف شده بیش از 75 درصد مطابق ذهنیت جامعه¬ی آماری تعیین شده است. در نهایت، الگوی پیشنهادی تعریف شده با درصدی بیش از 65 درصد قادر به توصیف دیداری منظر است. به طور خلاصه، بررسی ابعاد مختلف توصیفات منظر¬ و استخراج مترهای موجود در توصیفات دیداری، ساده¬سازی مترهای مورد نیاز برای توصیف عوارض محیط و در نهایت، ارائه¬ی سرویس خبره توصیه¬گر برای بهینه¬سازی بهره¬وری از منظر را می¬توان از نوآوری¬های تحقیق حاضر دانست.

تلفیق محیط اطلاعات مکانی مردم گستر و خدمات سواری اشتراکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1393
  رعنا ملک پور   محمدرضا ملک

رشد روزافزون جمعیت و تعداد خودروها در کلان¬شهرها سبب ایجاد مشکلاتی نظیر راهبندان-های طولانی، اتلاف وقت شهروندان، آلودگی¬های زیست¬محیطی، افزایش مصرف سوخت و به تبع آنها خستگی، فشار روانی و آسیب¬های جسمی شده است. از جمله اقداماتی که برای مدیریت تقاضای سفر انجام می¬شود، ترویج سواری¬اشتراکی است. سواری¬اشتراکی، استفاده مشترک از خودرویی است که در آن افراد، مسیر حرکت و برنامه زمانی مشابهی دارند. این پدیده با بکارگیری موثر ظرفیت خودروها موجب کاهش مسافت پیموده ¬شده، کاهش هزینه احداث پارکینگ، صرفه-جویی در مصرف سوخت، افزایش بهره¬وری سیستم¬ حمل¬و¬نقل و به تبع آن بهبود وضعیت ترافیک می¬شود. همان¬طور که می¬دانیم، برای مدیریت موثر تقاضای سفر نیاز به داده¬ها و اطلاعات بهنگام با پوشش سراسری است. محیط¬های اطلاعات مکانی مردم¬گستر، بستری برای به¬اشتراک¬گذاری و دستیابی به این اطلاعات داوطلبانه دراختیار قرار می¬دهند. با استفاده از چنین محیط¬هایی از یک سو، داده¬ها به شیوه¬ای ارزان¬تر و سریعتر در دسترس خواهد بود و از سوی دیگر در کاربردهای خاص، ارائه اطلاعات بومی از سوی ساکنان محلی، شرح حال دقیق¬تری را برای مدیریت در اختیار قرار می¬دهد. در این پایان¬نامه با هدف تلفیق سواری¬اشتراکی و محیط اطلاعات مکانی مردم¬گستر، ضمن بررسی برهمکنش میان این دو، الگویی جهت برنامه¬ریزی سفر به شیوه سواری¬اشتراکی برای کاربران این سیستم پیشنهاد شده است. چارچوب پیشنهادی برای چهل¬و¬پنج مسافر و پانزده راننده در منطقه 11 تهران پیاده¬سازی شده است.

مدلسازی و طراحی یک سیستم اطلاعات مکانی سه‏ بعدی مردم ‏گستر با توصیف تعامل‏ پذیر مولفه‏ های اساسی ساختمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1393
  سمیه عباسی   محمدرضا ملک

اغلب مسائل مکانی در جهان واقعی، چندبعدی بوده و برای بررسی جوانب مختلف آنها، به داده‏ های کامل و به ‏روز نیاز است. اطلاعات مکانی سه?بعدی، با توصیف سه‏ بعدی جهان، امکان مدلسازی واقعی‏ تری را فراهم و به برنامه‏ ریزان درک بهتری از مسائل مکانی می ‏دهد. در دسترس بودن اطلاعات سه‏ بعدی بسیار حائز اهمیت است. در سال‏های اخیر محیط‏های اطلاعاتی از قبیل محیط جمع?سپاری ، محیط اطلاعات با محتوای کاربرتولید و محیط اطلاعات مکانی مردم‏ گستر پدیده?ی جدیدی را در تولید مشارکتی داده?های مکانی تعریف کرده و منبع داده جدیدی فراهم کرده¬اند. ویژگی اصلی این‏گونه منابع داده، داشتن کاربران گسترده?ای است که تعدادشان در حال افزایش بوده و هر نوع داده مکانی را داوطلبانه و مشارکتی جمع?آوری می?کنند. با توجه به اینکه فرایند جمع‏ آوری اطلاعات مکانی سه‏ بعدی بسیار پرهزینه و زمان‏بر است، استفاده از مشارکت عمومی در این امر، کمک زیادی در حفظ هزینه و زمان می?کند. برای تهیه مدل‏های سه‏ بعدی کامل، به اطلاعات ارتفاعی زمین و نیز عوارض روی زمین از جمله ساختمان‏ها نیاز است. هدف از این تحقیق ارائه راهکارهایی برای تهیه مدل‏های سه‏ بعدی ساختمانی به صورت مردم‏ گستر است. در این پژوهش، "دیوار"، "سقف"، "در" و "پنجره" را به عنوان المان‏های اساسی ساختمان، از بین دسته‏ بندی ‏های رایج در معماری انتخاب کردیم. سپس با توسعه یک طبقه‏ بندی سلسه‏ مراتبی بر مبنای هستی ‏شناسی، روشی برای توصیف تعامل‏ پذیر این المان‏ها و تهیه مشارکتی مدل‏های سه‏ بعدی ساختمانی، ارائه داده‏ ایم. این تحقیق، ضمن پذیرش دیدگاه‏های قبلی، دیدگاه جدیدی را دنبال می‏ کند که در آن کاربران به صورت تعامل‏ پذیر قادر به افزودن اطلاعات سه‏ بعدی و اصلاح المان‏های اصلی ساختمان هستند. از طرفی راهکارهایی برای افزایش مشارکت مردمی دنبال می‏شود، به گونه ‏ای که حتی افراد غیرمتخصص نیز بتوانند در تولید مدل‏های سه‏ بعدی مشارکت داشته باشند. در روش توسعه داده شده در این پایان‏ نامه، کاربران برای بافتِ ساختمان، تصویری از نمای ساختمان را بارگذاری می کنند. سپس با استفاده از روشی مشابه رقمی سازی تصاویر هوایی، به رقمی‏ سازی تصاویر نمای ساختمان می‏ پردازند. از طرفی این امکان را فراهم کرده ایم تا با استفاده از مجموعه ‏ی از پیش ترسیم ‏شده ‏ی اجزای ساختمانی مانند بام، در، پنجره و با کنار‏هم‏ گذاری این اجزا، مدل‏های ساختمانی مورد نظر را راحت‏ تر بسازند. همچنین در این پایان‏ نامه ضمن بررسی مسائل مربوط به تهیه dem‏ در محیط‏های اطلاعاتی مردم‏ گستر، استفاده از مشارکت کاربران و استفاده از gps‏ ، برای جمع‏ آوری اطلاعات ارتفاعی زمین را مطرح نموده‏ ایم. در حال حاضر برای این منظور، از مجموعه داده ‏srtm در سیستم ‏های مردم ‏گستر استفاده می‏ شود. با مقایسه داده‏ های ارتفاعی کاربرتولید و srtm با یک مدل رقمی مرجع، ملاحظه شد که اغلب ریشه متوسط مربع خطای ارتفاعی در داده‏های کاربران بیشتر از داده‏های srtm بوده است. از طرفی داده‏های srtm و کاربرتولید، هر دو در مناطق دارای پوشش گیاهی و درختان متراکم خطاهای بزرگی دارند. اما دقت داده ‏های ارتفاعی کاربران در خیابان های شهری نسبتاً کم‏ تراکم، بهتر از داده‏ های srtm بوده است و به نظر می ‏رسد اگر سیگنال‏های gps‏ چندان در معرض اختلالات ناشی از موانع ساختمانی و درختان قرار نگیرد، می‏ تواند دقت بهتری از srtm داشته باشد. در نتیجه به نظر می‏ رسد، می‏ توان از ترکیب داده‏ های کاربرتولید و srtmاستفاده و در محیط‏های اطلاعاتی مردم ‏گستر، یک مدل ارتفاعی بهبود یافته تهیه کرد.

تحلیل خط سیر در شبکه های اجتماعی مکان مبنا برای راه یابی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1393
  رویا شورونی   محمدرضا ملک

ظهور شبکه های اجتماعی مکان مبنا باعث تحولی در عرصه ی فناوری اطلاعات مکانی شده است. این شبکه ها به واسطه ی اخذ و به روزرسانی داده های مکانی از سراسر دنیا، منابع غنی برای داده کاوی و کشف اطلاعات محسوب می شوند. وجود حجم زیادی از داده های مکانی و اجتماعی در این شبکه ها فرصتی را برای ارائه سرویس های متنوع مکان مبنا از طریق تجهیزات همراه فراهم می کند. یکی از مهم ترین و کاربردی ترین سرویس های مکان مبنا در زندگی افراد، سرویس های راهیابی هستند. راهیابی یکی از مسائل رایج و مبتلا به زندگی کنونی برای هدایت پیوسته عامل متحرک بدون حس گم شدگی تا رسیدن به مقصد است. در این میان کارآترین روش راهیابی در یک محیط جدید، استفاده از شاخص های راهیابی شناخته شده است. در تحقیق حاضر با ایجاد یک شبکه ی اجتماعی مکان مبنا، مجموعه ی شاخص ها از تصاویر و نظرات به اشتراک گذاشته کاربران با استفاده از متن و داده کاوی استخراج شد. علاوه بر این برای یافتن مسیر بهینه به عنوان یکی از خدمات بنیادین راه یابی، گرافی ایجاد شد که گره های اصلی آن شاخص ها، گره های میانی آن مرکز قطعه خیابان هایی است که با وسایل نقلیه کاربران محلی مکرراً پیموده شده و یال های آن بر اساس دنباله ی ترتیبی قطعه خیابان ها از خط سیر کاربران به دست می آیند. بر اساس این گراف از دو مرحله مسیریابی برای به دست آوردن مسیر بهینه استفاده شده است. داده های مورداستفاده برای پیاده سازی و آزمون، از خط سیر 22 وسیله نقلیه در شهر تهران به مدت 3 ماه جمع آوری شده است. درنهایت یک سرویس توصیه گر برای پیشنهاد مکان های موردعلاقه به عنوان شاخص های ترجیح آگاه در محدوده جست وجوی کاربران طراحی گردید.برای ارزیابی عملکرد مسیریابی دومرحله ای، میزان اتلاف زمان سفر در مسیر پیشنهادی نسبت به کوتاه ترین مسیر دایجسترا و مسیریابی شخصی الگوآگاه برای طول های مختلف و کاربران با سطح آگاهی های مختلف از منطقه، به طور تجربی مقایسه شد. بر این اساس اتلاف زمان سفر در روش پیشنهادی نسبت به کوتاه ترین مسیر و مسیریابی شخصی الگوآگاه به ترتیب حدود 60 و 25 درصد کاهش یافت. هم چنین برای ارزیابی سرویس توصیه گر مکان ، نتایج به دست آمده از پالایش مشارکتی مبتنی بر fif با نتایج پالایش مشارکتی ساده که یکی از روش های پایه در سرویس توصیه گر به شمار می آید، مقایسه شد. توصیه مکان توسط روش پیشنهادی، نسبت به پالایش مشارکتی حدود 15درصد افزایش دقت را نشان می دهد.

طراحی و پیاده سازی یک سامانه اطلاعات مکانی برای مستند نگاری و محافظت از میراث فرهنگی ایران بررسی موردی:آسیب پذیری حریم و چشم انداز بناها و محوطه های تاریخی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - دانشکده عمران 1393
  وحید کاویان   محمدرضا ملک

بررسی و تعیین میران آسیب پذیری حریم برج طغرل واقع در شهر ری با استفاده از منطق فازی و سامانه اطلاعات مکانی و تهیه نقشه های آسیب پذیری حریم درجه یک و دو این اثر تاریخی

طراحی و پیاده سازی سیستم هدایت فرد پیاده بین فضای باز و بسته
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1394
  محسن مهرابی نژاد   محمدرضا ملک

هدف اصلی این تحقیق تشخیص تکنیکی و فنی گذر از محیط باز به بسته و همچنین بسته به باز است. در راستای تشخیص محیط چهار عامل نور، تعداد ماهواره، دقت و امواج شبکه بی سیم مورد استفاده قرار گرفته است. پس از تعیین عوامل موثر در تشخیص محیط برای انجام تصمیم گیری از سیستم خبره قطعی و فازی استفاده شده است.

بررسی تحلیلی کارنامه ی شعر شمال استان فارس (شهرستان های ارسنجان، پاسارگاد و مرودشت). از سال 1300 تا 1385
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  مرضیه دوگوهر   کاووس حسن لی

شعر معاصر شمال استان فارس در سال های 1300 تا 1385، به ویژه در آثار شاعران جوان، سهمی بسزا در شعر استان داشته است. هدف این پژوهش، معرفی کارنامه ی شعر شهرستان های ارسنجان، پاسارگاد و مرودشت و بررسی ویژگی های اصلی شعر هر شاعر، به صورت جداگانه، در سه حوزه ی صورت، معنا و خیال است که با معرفی بیش از پنجاه شاعر شهرستان های یاد شده، سامان یافته است. این پژوهش در شش فصل، به ارایه ی کارنامه ی شعری شاعران معاصر فارس، در شهرستان های مورد نظر پرداخته است: در فصل نخست با عنوان کلیات تحقیق، به مواردی چون مقدمه ی تحقیق، ضرورت و اهداف تحقیق، مروری بر تحقیقات انجام شده و روش تحقیق پرداخته شده است. فصل دوم به معرفی اجمالی هر شهرستان، بررسی تاریخچه ی انجمن ها و معرفی انجمن های هر شهرستان به صورت جداگانه، اختصاص یافته است. در فصل سوم، چهارم و پنجم به ترتیب شاعران شهرستان های ارسنجان، پاسارگاد و مرودشت معرفی و ویژگی شعر آن ها از نظر صورت، معنا، خیال و عوامل تأثیرگذار بر هر کدام از آنان بررسی شده است و بالاخره در فصل ششم، به ارایه ی نتایج این تحقیق پرداخته شده است.

ترجمه و شرح منظومه بال جبرئیل اقبال لاهوری از اردو به فارسی بانضمام شرح حال و آثار وی /ترجمه /
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1362
  محمدرضا ملک

چکیده ندارد.