نام پژوهشگر: عصمت مجرد
عصمت مجرد ماشاءالله سالار پور
امروزه صادرکنندگان بزرگ پسته تنها درصدد بهبود وضع داخلی خود در بازار رقابتی نیستند، بلکه انتخاب بهترین بازارها و بهترین تامین کنندگان در صدر برنامه های آن ها قرار گرفته است. انتخاب بهترین گزینه ها در هر یک از تصمیم گیری های فوق نیاز به یک فرآیند برنامه ریزی در مدیریت صادرات پسته دارد. در مطالعه حاضر به طراحی مدل مطلوب مدیریت زنجیره عرضه برای کشورهای عمده صادر کننده پسته شامل کشور های ایران و آمریکا با استفاده از برنامه ریزی تصادفی چند مرحله ای پرداخته شد. به منظور مدیریت ریسک در زنجیره عرضه ی صادرکنندگان پسته، عدم حتمیت در نرخ ارز در میزان صادرات پسته مورد توجه قرار گرفت. بدین منظور جهت توصیف زنجیره عرضه ی پسته صادراتی و ارائه ی الگویی برای عدم حتمیت در نرخ ارز از مدل برنامه ریزی تصادفی چند مرحله ای و یک الگوریتم تجزیه جهت محاسبه ی سیاست های بهینه فروش استفاده شد و میزان بهینه فروش پسته، خرید و میزان موجودی انبار به صورت ماهانه با افق برنامه ریزی دو ساله برای سال های 2014 و 2015 تعیین شد. کشور های هنگ کنگ و چین از جمله بازار های مصرفی و وارداتی رو به رشد در بازار جهانی پسته می باشد. بر طبق نتایج بدست آمده از بازار های هدف پسته ی صادراتی ایران و آمریکا مشاهده شد که به رغم نزدیکی این بازار ها به ایران، سهم عمده ی عرضه پسته در این کشورها در اختیار آمریکا می باشد. بنابراین بایستی با توجه به وجود عدم حتمیت های مختلف در بازار صادراتی پسته ایران که موجب پیچیدگی در فرآیند صادرات پسته گشته و نیز همپوشانی دقیق عوامل مخاطره آمیز در فرآیند تامین و صادرات پسته و از سوی دیگر انبارداری پسته و محاسبه موجودی پسته و کاهش هزینه های نگهداری پسته در افزایش پتانسیل صادراتی ایران در رقابت با پسته صادراتی آمریکا کمک نمود. لذا توصیه می شود که صادرکنندگان پسته با در نظر گرفتن عدم حتمیت نرخ ارز در برنامه ریزی صادرات، با کاهش فروش و در نتیجه هزینه ی ناشی از دست دادن جایگاه خود در بازار مواجه نشوند.
عصمت مجرد ماشاءالله سالارپور
چکیده ندارد.
عصمت مجرد ماشاءالله سالارپور
در مطالعه حاضر، نقش بخش کشاورزی در همگرایی منطقه ای کشور های عضو اکو مورد ارزیابی قرار گرفت. در ابتدا، همگرایی بین کشور های عضو اکو و اثر بخش کشاورزی در تسریع همگرایی با استفاده از مدل های همگرایی برای دوره زمانی 2005-1996 بررسی شد. سپس مدل تعادل جزئی اسمارت تحت سناریوهای کاهش تعرفه برای تجزیه و تحلیل آثار برقراری موافقت نامه همگرایی منطقه ای بین کشور های عضو اکو استفاده شد. همچنین نقش کشاورزی بر تجارت ایران و سایر اعضا در قالب موافقت نامه منطقه ای ارزیابی شد. نتایج نشان داد که بین کشور های عضو اکو همگرایی وجود دارد. بخش کشاورزی علی رغم افزایش رشد منطقه ای، در تسریع همگرایی تاثیر منفی داشته و باعث کاهش سرعت همگرایی شده است. افزون بر آن مشاهده شد که با کاهش نرخ های تعرفه در اثر ایجاد موافقت نامه منطقه ای، کشور ایران با کسری تجاری مواجه خواهد شد. بنابراین پیشنهاد می شود که جهت توسعه کشاورزی منطقه یک بخش مالی متناسب از قبیل بورس کالا های کشاورزی ایجاد گردد.