نام پژوهشگر: بهمن سعیدیان راد

الگویی برای مدیریت اثربخش خدمات دولتی در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  بهمن سعیدیان راد   فتاح شریف زاده

امروزه الگوی سنتی اداره عمومی با توجه به موانع و مشکلات خاص آن از کارآیی و اثربخشی لازم برخوردار نمی باشد و بیش از دو دهه گذشته است که، مدیریت دولتی در کشورهای در حال توسعه دستخوش تغییرات اساسی گردیده و این در حالی است که تغییرات شتابان و پیچیدگی های روز افزون باعث ناکارآمدی سبک های سنتی سازمان ها و حتی دولت ها شده است. دولت ها از دیرباز دارای وظایف و تکالیفی بوده اند و برای انجام این وظایف و تکالیف همواره از ابزار هایی بهره گرفته اند. تأکید عمده روش ها و ابزارهای مورد استفاده، کارآیی و کارآمدی آن ها در اداره امور بوده است، اما با تغییرات چشمگیری که در وظایف و نقش های دولت ها پیش آمده است، بطور طبیعی تغییراتی در روش ها و ابزارها می بایستی اتفاق بیافتد تا بتوان امور عمومی جامعه را هدایت کرد. بطور کلی می توان سه عامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در دو دهه آخر قرن بیستم را سبب تغییر در مدیریت دولتی دانست که موجب پیدایش موجی از تغییرات در عرصه روش ها، ابزارها و حتی پارادایم مدیریت دولتی شده است. بنابراین با توجه به اهمیت تغییرات روز افزون نقش دولت ها در اداره امور عمومی و تحدید و تشدید حدود آن، بررسی الگوی مدیریت دولتی برای بخش خدمات دولتی ایران با توجه به تجارب جهانی و بهره گیری از ایده های مطرح شده در مدل های مدیریت دولتی جهانی و در نظر گرفتن الزامات بستری و زمینه ای بویژه در مسائل فرهنگی- اجتماعی حائز اهمیت ویژه ای است که این پژوهش در پی پرداختن به آن است. بر همین مبنا در رساله حاضر در چهارچوب سوالات تحقیق، از مدل ها و الگوهای نظری «الگوی بازآفرینی دولت آزبورن و گیبلر»، «الگوی خدمات عمومی نوین رابرت دنهارت» و «الگوی دولت کارآفرین پولیت و کارل» استفاده شده و قویترین رابطه و همبستگی ها در ارتباط با برونسپاری و بکارگیری تکنیک های بازار در بخش عمومی، ارتباط عدم تمرکز با بهره وری و ارتباط میان بهره وری با راهکارهای پاسخ به نیاز مشتریان به دست آمد. لذا آنچه که به عنوان نتیجه گیری نهایی و کلی پنج فصل رساله حاضر که هدف اصلی آن «طراحی و تبیین الگویی برای مدیریت اثربخش خدمات دولتی در ایران است»، می توان گفت؛ آن است که برای داشتن مدیریت اثربخش در خدمات دولتی در ایران یا بعبارت دیگر اعمال مدیریتی که بتواند پاسخگوی چالش های مدیریتی دولتی در ایران باشد، می بایست سیاست ها و راهکارهایی اتخاذ شود که، متغیرها و چالش هایی چون عدم تمرکز، برونسپاری، بکارگیری تکنیک های بازار در بخش عمومی، بازسازی و نوسازی منابع انسانی، مشتری مداری، انعطاف، کوچک سازی و نتیجه محوری را در جهت حصول به بهره وری و نهایتاً دستیابی به عدالت اجتماعی تحقق کند و این آن جیزی است که پژوهش حاضر، آن ها را در جامعه آماری مورد نظر به آزمون کشیده است.

بررسی رابطه بین هوش هیجانی اعضای هیأت علمی و اثربخشی دانشگاه علم و فرهنگ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده علوم انسانی 1392
  الهه اردی خانی   بهمن سعیدیان راد

سازمان ها برای تحقق اهداف خود از منابع بی شماری استفاده می نمایند. یکی از مهم ترین منابع در عصر حاضر، نیروی انسانی می باشد. نیروی انسانی، اساس ثروت واقعی یک سازمان را تشکیل می دهند. مفهوم هوش هیجانی می تواند از طریق افزایش قابلیت های خود تنظیمی، خود تطبیقی، افزایش خلاقیت و نوآوری، افزایش کیفیت روابط اجتماعی، سبک رهبری، ایجاد تیم های کاری، مشارکت در تصمیم گیری های گروهی و مدیریت تعارض، یکی از عوامل موثر در اثربخشی سازمان ها باشد. دانشگاه ها نیز بعنوان سازمان های آموزشی جهت دستیابی به اهداف خود در حد انتظار جامعه، باید از نیروی انسانی متخصص، خلاق و با انگیزه بالا برخوردار باشند. اعضای هیأت علمی دانشگاه ها از منابع استراتژیکی بوده که عملکرد آنها بطور مستقیم در اثربخشی که به معنای تحقق اهداف دانشگاه ها می باشد، تاثیرگذار است. یکی از عوامل اثرگذار بر عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه هوش هیجانی آنان است. هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی ارتباط بین هوش هیجانی اعضای هیأت علمی و اثربخشی دانشگاه علم و فرهنگ است. روش انجام این تحقیق، توصیفی و از نوع مطالعه موردی بوده و جامعه آماری پژوهش را کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه علم و فرهنگ تشکیل می دهد. نمونه آماری شامل 80 نفر بوده که در این پژوهش، نمونه آماری برابر جامعه آماری می باشد. ابزار اندازه گیری پژوهش مشتمل بر، پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ که شامل 30 سوال و نیز پرسشنامه اثربخشی محقق ساخته که حاوی 37 سوال بوده، می باشد. هم چنین سوالاتی در رابطه با ویژگی های عمومی اعضای هیأت علمی، به ابتدای پرسشنامه هوش هیجانی اضافه گردید. از آمار توصیفی (درصد فراوانی، میانگین) به منظور طبقه بندی اطلاعات و ترسیم جداول و نمودارها استفاده شد. هم چنین از روش های آمار استنباطی مانند آزمون کولموگروف – اسمیرنوف، آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون چندگانه و آزمون فریدمن به ترتیب به منظور آگاهی از توزیع نرمال داده ها، بررسی رابطه هوش هیجانی اعضای هیأت علمی و اثربخشی دانشگاه، پیش بینی اثربخشی دانشگاه از طریق هوش هیجانی اعضای هیأت علمی و رتبه بندی نمره میانگین ابعاد هوش هیجانی اعضای هیأت علمی استفاده گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد، که بین هوش هیجانی اعضای هیأت علمی و اثربخشی دانشگاه علم و فرهنگ رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین هر یک از ابعاد هوش هیجانی و اثربخشی دانشگاه علم و فرهنگ نیز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد ( p?0/05). نتایج آزمون فریدمن نشانگر این است که میانگین خود آگاهی اعضای هیأت علمی در بالاترین رتبه و به ترتیب خود انگیختگی،همدلی، خودتنظیمی و مهارت های اجتماعی در رتبه های بعدی قرار می گیرند. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد هوش هیجانی اعضای هیأت علمی پیش بینی کننده های مناسبی برای اثربخشی دانشگاه علم و فرهنگ می باشد (p?0/05).

بررسی تاثیر کارکردهای موثر بر نظام نوآوری فناوری بر اساس توانمندی فناوری- مطالعه موردی: صنعت پتروشیمی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده علوم انسانی 1393
  محسن بوجارپور   بهمن سعیدیان راد

از مهمترین ابزارهای سیاست گذاری علم و فناوری در هر سطحی، رویکردهای نظام های نوآوری می باشند. انواع نظام های نوآوری را نیز می توان با رویکرد نهادی و رویکرد کارکردی تحلیل نمود. با توجه به ماهیت و ساختار تکنولوژی ‏محور صنعت پتروشیمی، تمرکز این تحقیق بر بررسی نظام نوآوری فناوری با رویکرد کارکردی بوده است. در تحقیقات صورت گرفته تا کنون کمتر به شناسایی ریزکارکردها و فعالیتهای اولویت دار نظام نوآوری یک فناوری پرداخته شده است. در تحقیق حاضر برای رسیدن به این هدف از معیار توانمندی طراحی، ساخت و اکتساب دانش فنی فناوری در کشور و عملکرد فعلی آن فناوری استفاده شد. بدین منظور ابتدا فناوری‏های صنعت پتروشیمی ایران استخراج گردید و سپس کارکردها و ریزکارکردهای نظام نوآوری فناوری تجمیع و انتخاب شد. چون مهمترین معیار سیاست گذاری با روش موقعیت محور، جذابیت و توانمندی یک فناوری است، با توجه به سیاست‏های کلان کشور که در آن ها جذابیت بیشتر فناوری های این صنعت در حال حاضر بالا می باشد، توانمندی کشور در هر فناوری صنعت پتروشیمی مهمترین معیار برای تصمیم گیری در مورد چیستی ریزکارکردها و فعالیت های ضروری نظام نوآوری هر یک از فناوری ها می باشد. از این رو در مرحله بعد توانمندی حقیقی کشور در هر یک از فناوری های صنعت پتروشیمی با دو شاخص توانمندی ساخت و تولید(فنی/مهندسی) و عملکرد آن فناوری(در قالب جایگاه فناوری در چرخه ی عمر) بررسی و تحلیل شد. در نهایت نیز از کنار هم گذاشتن ریزکارکردها و فعالیت هایی که هم برای سطح فعلی عملکرد فناوری ضروری است و هم برای سطح توانمندی فنی/مهندسی فناوری، ریزکارکردهای ضروری نظام نوآوری فناوری هر فناوری به طور جداگانه استخراج شد. از نتایج به دست آمده می توان در سیاست گذاری استفاده کرد. روش بکار رفته در این تحقیق علاوه بر نو بودن، می تواند برای سایر فناوری ها و بخش های صنعتی نیز با توجه به ویژگی های خاص آنها مورد استفاده قرار گیرد. در تحقیق حاضر ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و نظر خبرگان فناوری های صنعت پتروشیمی شناسایی و در حوزه های مختلف دسته بندی می شوند. سپس با کمک خبرگان و از طریق پرسشنامه چرخه عمر هر یک از فناوری ها و نیز سطح توانمندی تکنولوژیک کشور در هر یک از آنها استخراج می گردد. در مرحله بعد، پس از مطالعات کتابخانه ای و دریافت نظر خبرگان و متخصصان مدیریت نوآوری، کارکردها و ریز کارکردهای نظام نوآوری فناوری تبیین و ارتباط منطقی میان این کارکردها و دو معیار توانمندی تکنولوژیک در هر حوزه و چرخه عمر آن حوزه فناوری به دست خواهد آمد. در نهایت نیز کارکردهای مورد نیاز نظام نوآوری فناوری هریک از فناوری های صنعت پتروشیمی به صورت مجزا به دست می آید. در تمام مراحل فوق، بنا به اقتضا از ابزارهای جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده استفاده خواهد شد.

نقش صنایع دستی در توسعه گردشگری فرهنگی (مطالعه موردی: شهر قم)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ 1393
  علی پاک سرشت   بهمن سعیدیان راد

اغلب تولیدات دستی، گویای خصوصیات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی هر کشور و عاملی مهم در شناساندن فرهنگ و تمدن ملل مختلف می باشند که به عنوان یکی از جاذبه های جهانگردی شمرده می شوند. به دیگر بیان، صنایع دستی تأثیر مستقیمی در صنعت گردشگری، هم به عنوان قابلیت گردشگری و هم به عنوان جاذبه گردشگری دارند. هدف این پژوهش که در فروشگاه های صنایع دستی شهر قم صورت گرفته است، بررسی تأثیر نقش صنایع دستی شهر قم در توسعه گردشگری فرهنگی این شهر می باشد. پژوهش پیش رو، از نظر ماهیت، از نوع پژوهش های کمّی و از نظر هدف، تحقیقی کاربردی است و از سویی دیگر، چون در آن به توصیف و مطالعه آن چه هست می پردازیم، پژوهشی توصیفی تحلیلی است. نیز در پژوهش حاضر، برای پاسخ به پرسش های آن، از جداول توزیع فراوانی و نمودار استفاده شده است. برای تعیین توزیع متغیرها نیز از آزمون کلموگروف ـ اسمیرنوف، و برای بررسی تأثیر کیفیت، زیبایی و اصالت، ماندگاری در ذهن و تنوع صنایع دستی بر توسعه گردشگری فرهنگی شهر قم، از آزمون کای اسکوئر و برای اولویت بندی عوامل موثر بر توسعه گردشگری فرهنگی، از آزمون فریدمن با استفاده از نرم افزار spss22 بهره برده ایم. از بررسی فرضیات پژوهش، چنین برمی آید که عواملی چون کیفیت، زیبایی و اصالت، ماندگاری در ذهن و تنوع صنایع دستی بر توسعه گردشگری فرهنگی شهر قم تأثیر دارند، اما در نهایت، متغیر «تنوع و گوناگونی صنایع دستی» از لحاظ تأثیرگذاری، در رتبه اول قرار دارد و متغیر «ماندگاری صنایع دستی در ذهن» به عنوان عاملی که کمترین تأثیر را بر توسعه گردشگری فرهنگی شهر قم دارد، دانسته شد.

عوامل فرهنگی اجتماعی موثر در جذب اکوتوریست
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده گردشگری 1394
  سعید محمدی شفیع   بهمن سعیدیان راد

عوامل فرهنگی - اجتماعی موثر بر جذب اکوتوریست آن دسته از ویژگیهای فکری، فرهنگی و اعتقادی جامعه است که موانع آن می تواند باعث کاهش حضور اکوتوریست شود و البته ویژگیهای آن نیز می تواند به جذب اکوتوریست کمک شایان توجهی داشته باشد، به عبارت دیگر عوامل فرهنگی - اجتماعی تاثیر گذاری موثر و مستقیمی بر جذب اکوتوریست دارد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر نقش عوامل فرهنگی اجتماعی در جذب اکوتوریست در استان قم می باشد. این پژوهش در مناطق طبیعی استان قم انجام گرفت. این پژوهش از نظر ماهیت، از نوع پژوهش های کمی و از نظر هدف یک تحقیق کاربردی است. از آنجایی که در این پژوهش به توصیف و مطالعه آنچه هست می پردازیم، یک تحقیق توصیفی - تحلیلی است.