نام پژوهشگر: میثم رشیدی
میثم رشیدی محمدرضا سیدنورانی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و با توجه به مصوبه 17 خرداد ماه سال 1358 ، شورای انقلاب کلیه بانکها را، که در آن زمان به طور غالب خصوصی (غیر دولتی) بودند، ملی اعلام نمود و تصدی آنها را به دولت واگذار کرد که پس از آن دولت نیز انواع مداخلات و محدودیتها را بر بخش بانکی اعمال نمود. این روند مداخلات دولت در بخش بانکی همچنان ادامه داشت تا اینکه در سال 1379 اجازه تاسیس اولین بانک خصوصی صادر گردید. اگرچه دولت هنوز هم تا حد زیادی بر بخش بانکی مداخله دارد، اما میزان مداخلات تا حدی کاسته شده است. تجربیات نشان داده است که مالکیت غیر دولتی تاثیر بسرایی بر عملکرد دارد، به همین منظور و با استفاده از الگوی کشورهای در حال توسعه و نیز بهره گیری از مدل اقتصاد سنجی بیکرام- دی اقدام به بررسی رابطه ما بین مالکیت و سودآوری بانکها که از پارامترهای اصلی و اساسی عملکرد بانکها می باشد، نمودیم. در انتها و پس از تخمین مدل و تحلیل نتایج بدست آمده، اینگونه استدلال گردید که رابطه مثبت و معنا داری مابین مالکیت و سودآوری بانکها وجود دارد و افزایش روند خصوصی نمودن بانکها موجب افزایش سودآوری سیستم بانکی میشود.
میثم رشیدی محمد ابوالفتحی
چکیده گسترش پدیده بنیادگرائی اسلامی که دردهه های اخیردرجهان اسلام وبخصوص درخاورمیانه جریان داشته است، امروزه ازموضوعات مهم جهانی به حساب می آید. مطالعه این پدیده نه تنها به عنوان یک گرایش دینی بلکه به خاطر تأثیر گذاری بر قدرت سیاسی و کسب قدرت در جوامع اسلامی اهمیتی به سزا دارد.روند روبه رشد ارتباطات انسانی،جهان اجتماعی رادرمعرض تحولات پیاپی قرار می دهد.انسان ها ، درجوامع مختلف ودر چارچوب روابط روبه گسترش خود،هرچه بیشتر ازاین امکان برخوردارمی شوندکه اموررابامنطقی جهانی ارزیابی کنندواین زمینه ای برای پدیدارشدن برخی تناقض ها وناسازگاری ها درعرصه عمل واندیشه وشناخت است. جهانی شدن خصوصاً مهم ترین حوزه آن یعنی فرهنگ،دربردارنده همه آن فرآیندهایی است که مانند یک نیروی بیرونی قوی،زندگی بشررادرابعاد مختلف آن هرچه بیشتر بایکدیگر مرتبط می سازدوفضای جدیدی می سازد که درآن فرصت ها وچالش های متعددی متصور است. درپژوهش حاضر تلاش گردیده است ، تأثیر جهانی شدن فرهنگ بر گسترش بنیادگرایی اسلامی درکشورهای اسلامی وبخصوص حوزه خاورمیانه مورد تحلیل قرارگیرد .برخلاف دیدگاه بسیاری از متفکرین غربی که بنیادگرایی راپدیده ای ضدتمدن،علم وخردگرایی می دانند نگارنده این پژوهش معتقداست بنیاد گرایی اسلامی ، حرکتی سازنده وپاسخی منطقی به تلاش غرب درقالب جهانی شدن برای تحمیل ارزش های فرهنگ غربی به سایرجوامع می باشد وبنیادگرایی اسلامی نه به معنای واپس نگری،تحجروکهنه پرستی بلکه به معنای قبول داشتن اصول مستدل منطقی وپای بندی واستقامت برای دفاع ازآن هاست و این دقیقاً جریانی برای بازیابی هویت خویش درمقابل جریان سرکوب گر فرهنگی غرب است.در پژوهش حاضر تلاش شده است مباحث و مطالب در پنج فصل جمع آوری و ارائه گردد.و با توجه به سوال(تأثیر جهانی شدن فرهنگ(ارزش های غربی)بر گسترش بنیاد گرایی اسلامی در خاورمیانه)و فرضیه(به نظر می رسد تشدید بنیاد گرایی اسلامی در خاورمیانه واکنشی در مقابل جهانی شدن فرهنگ(ارزش های غربی)می باشد)مطرح شده،در فصل آخر که نتیجه گیری نهایی می باشد نگارنده پژوهش با عنایت به مطالب و مباحث ذکر شده در فصول این رساله،فرضیه مطرح شده را مبنی بر این که بنیاد گرایی واکنش و پاسخی به جهانی شدن فرهنگ و ارزش های غربی می باشد را تأیید و اثبات می نماید.