نام پژوهشگر: مریم قربانیان

تصحیح انتقادی نسخه مثنوی تحفهالاحرار جامی و بررسی ساختاری، شرح مشکلات، مقایسه آن با مخزن الاسرار نظامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی 1389
  مریم قربانیان   محمدکاظم یوسف پور

تصحیح متون به منزل? پلی است که نسخ? اساس را به نسخ? اصلی که خط مولف است پیوند می دهد، و موجب می شود تا محقّقان و دوستداران ادبیات هرچه آسان تر به این میراث ارزشمند دست یابند. با تأکید براین سخن و با تورّقی در مثنوی هفت اورنگ جامی از مرتضی مدرس گیلانی، برآن شدیم که با انتخاب مثنوی تحفـهالاحرار از میان این منظومه، مجدداً به تصحیح آن اقدام نماییم(تصحیح انتقادی) تا کار تمام استاد را کامل تر کنیم، و با قبول وظیفه، سهمی کوچک در ماندگاری میراث ادبی داشته باشیم؛ بعد از تصحیح به شرحی مبسوط بر اثر همت گماشتیم و در ادامه دیدگاههای عرفانی جامی با تفکرات ابن عربی مورد ارزیابی قرار گرفت. در انتها نیز به مقایس? اثر حاضر با مخزن الاسرار نظامی که در واقع آبشخور اصلی نویسنده از آن بود پرداختیم تا میزان وابستگی یا مستقل بودن تحفـهالاحرار از آن اثر مشخص گردد.

بررسی تطبیقی روایت در بوف کور هدایت و پیکرفرهاد عباس معروفی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  مریم قربانیان   حسن اکبری بیرق

هر نویسنده برای ایجاد ساختار داستانی اش تکنیکی خاص را در استفاده از عناصر داستانی مانند پیرنگ، شخصیّت، زاویه دید و... به کارمی گیرد. به همین دلیل دنیای ساختاری داستان ها دنیایی متنوّع با گستره ایی وسیع است. در این پایان نامه، به تطبیق ساختار روایی «پیکرفرهاد» عبّاس معروفی و «بوف کور» صادق هدایت، براساس نظریّات روایت شناسی غرب پرداخته ایم. برای رسیدن به این هدف ابتدا در فصل دوم، تعریفی از روایت و روایت شناسی و پیشینه روایت شناسی، عناصر اصلی روایت و الگوهای روایی دوره کلاسیک، مدرن و پسامدرن ارائه داده و توجّه خاصّ خود را بر دوره ی مدرن، معطوف داشته ایم. در فصل سوم و چهارم، بر اساس الگوهای ارائه شده عناصر روایی بوف کور و پیکرفرهاد را مورد تحلیل قرار داده و با دریافت شگرد روایی دو نویسنده ی مذکور به تطابق دستور زبان آنها پرداخته ایم.

برسی تطبیقی روایت در بوف کور هدایت و پیکر فرهاد عباس معروفی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده علوم انسانی 1389
  مریم قربانیان   حسن اکبری بیرق

هر نویسنده برای ایجاد ساختار داستانی اش تکنیکی خاص را در استفاده از عناصر داستانی مانند پیرنگ، شخصیّت، زاویه دید و... به کارمی گیرد. به همین دلیل دنیای ساختاری داستان ها دنیایی متنوّع با گستره ایی وسیع است. در این پایان نامه، به تطبیق ساختار روایی «پیکرفرهاد» عبّاس معروفی و «بوف کور» صادق هدایت، براساس نظریّات روایت شناسی غرب پرداخته ایم. برای رسیدن به این هدف ابتدا در فصل دوم، تعریفی از روایت و روایت شناسی و پیشینه روایت شناسی، عناصر اصلی روایت و الگوهای روایی دوره کلاسیک، مدرن و پسامدرن ارائه داده و توجّه خاصّ خود را بر دوره ی مدرن، معطوف داشته ایم. در فصل سوم و چهارم، بر اساس الگوهای ارائه شده عناصر روایی بوف کور و پیکرفرهاد را مورد تحلیل قرار داده و با دریافت شگرد روایی دو نویسنده ی مذکور به تطابق دستور زبان آنها پرداخته ایم.