نام پژوهشگر: زهره نادری نیا
زهره نادری نیا فرامرز خجسته
چکیده ادبیات فمینیستی در طول تاریخ کوتاه اما پر نشیب و فراز خود از منزل گاه ها و گذرگاه های مختلفی عبور کرده است. در ایران نیز به دلیل ساختار فکری و فرهنگی خاصی که بر اخلاق اجتماعی حاکم است، سیر حضور مسائل مربوط به دنیای زنان، در داستان زنان نیز تغییرات و تحوّلات خاصی را پشت سر گذرانده است. اگر با دیدی تاریخی به مسأله ی حضور زن در ادبیات معاصر نگاه کنیم، می بینیم که نطفه ی این نوع نگاه به زن از دوره ی مشروطه در جهان داستان بسته شد و نویسندگان آن دوره برای نخستین بار در آثار خود از مسائل مربوط به زنان و دغدغه های آن ها سخن گفتند. در آن دوره، از یک سو نویسندگانی که خود از دل دنیای مذکر برخاسته بودند درباره ی حقوق اجتماعی زن، داد سخن دادند و از دیگر سو نویسندگانی که خود زن بودند در ارتباط با روح و روحیه ی زن و نقشی که می تواند در جامعه ایفا کند، مطلب نوشتند. پس از مشروطه نیز، هم در عرصه ی داستان و هم شعر، نویسندگان سعی نمودند به تدریج نگاه تازه ای را نسبت به مسأله ی زن در آثار خود داشته باشند. دانشور را با رمان سووشون باید آغازگر این راه پر پیچ و خم دانست و داستان نویسانی چون پیرزاد، توانگر، ناتاشا امیری و ... را نیز ادامه دهندگان این راه قلمداد کرد. در داستان هر کدام از نویسندگان مذکور، پرده از بخشی از هویت زنانه برداشته شد، به گونه ای که زن محوری به عنوان یکی از موضوعات جدی داستان معاصر به مقوله ای قابل بحث و بررسی تبدیل گردید. هم چنین متأثر از فضایی که در داستان مدرن به وجود آمده بود، داستان نویسان مرد نیز سعی کردند در آثار خود حضور دیگر گونه ی زن را رقم بزنند. در یکی دو دهه ی اخیر نیز داستان نویسان جوان سعی کردند از فضای به وجود آمده نهایت استفاده را بکنند و تصویر تازه ای از زن ارائه دهند. تلاش این تحقیق بر آن است تا به بررسی زوایای پنهان کیفیت و کمیت حضور زن در داستان معاصر – به ویژه رمان های سیمین دانشور و زویا پیرزاد - بپردازد. امید که این تلاش، بهانه و انگیزه ای برای دیگر منتقدین معاصر باشد جهت پرداختن بیش از پیش به این مقوله ی مهم ادبی.