نام پژوهشگر: علیرضا پیروزمند
حمید بیات علیرضا پیروزمند
چکیده: عنوان پایان نامه: نقد و بررسی نظریه علم دینی در فرهنگستان علوم اسلامی کلمات کلیدی: فرهنگستان علوم اسلامی، علم دینی، اصالت فاعلیت، حرکت، دین، علم، ملاک حجیتِ علم، جهت داری علم، اختیار، علیت بحث علم دینی از مباحث مهم عصر ماست. از عمر این بحث چند دهه بیشتر نمی گذرد، اما در کشورهای اسلامی به بحث روز تبدیل شده است. بزرگانی همچون شهید صدر و شهید مطهری مباحثی در این باره مطرح کرده بودند، ولی در دهه ی اخیر به صورت جدی در میان اندیشمندان اسلامی و مراکز علمی به صورت یک مسئله حیاتی ظهور کرده است. از جمله این مراکز فرهنگستان علوم اسلامی است. این آکادمی توسط مرحوم سید منیر الدین حسینی هاشمی تأسیس گردید و با همت برخی از شاگردانش، همچون حجت الاسلام و المسلمین میرباقری توسعه یافت. رساله حاضر در پی آن است تا با تبیین مبانی علم دینی از منظر فرهنگستان، ارزیابی منصفانه ای از آن ارائه دهد. این تبیین و ارزیابی در سه فصل صورت گرفته است. در فصل اول، ابتدا، ضرورت و مراحل دست یابی به علم دینی از منظر فرهنگستان بیان شده و سپس مبانی فلسفی، کلامی و فقهیِ علم دینی تبیین گشته است. در فصل دوم، علم دینی از منظر جامعه شناسی، روش شناسی و معرفت شناسی تقریر شده و در فصل سوم به این دیدگاه مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. در این رساله با تأکید بر نقاط قوت این دیدگاه، دو نکته مورد دقت قرار می گیرد، اول اینکه، این دیدگاه باید تکمیل گردد و بیشتر و بهتر در معرض مجامع علمی قرار گیرد و دوم، اظها نظر نهایی در مورد آن زمانی صورت می گیرد که در عمل موفق باشد.
علی فتوتیان حمید پارسانیا
این پایان نامه پس از تعریف کلیات، رویکرد ها و مکاتب نظری موجود در علوم اجتماعی مدرن را بررسی می کند و از کثرت و تعدد این نظریات تحت لوای چهارپارادایم اثباتی ، تفسیری، انتقادی و رئالیسم انتقادی سخن می گوید . هردیدگاهی و پارادایمی با توجه به اصول و مبادی هستی شناختی و معرفت شناختی ، روش شناسی بنیادینی را می طلبد که منجر به تولید نظریه و استفاده ار منطق و روش تحقیق متناسب با خود خواهد شد. در ادامه وحدت فلسفی تمامی این رویکردها را نشان داده می شود که از آن با عنوان سوبژکتیویسم و نگاه ریاضی به عالم می توان یاد کرد و نوعی اصالت روشی متناسب با آن. علت این امر آن بود که متذکر شویم نگاه انتقادی ما یک نگاه انتقادی مرسوم و رایج به سبک تحلیلی نیست چرا که این نوع انتقاد به وسیله ی غربیان و به دست خود آن ها بنا به مصالح تمدنی و خودآگاهی بیشتر نسبت به خود در امکان تاریخیشان صورت می گیرد و اصولا برای نیل به تمدن قدسی باید تجدد و مدرنیته را از زاویه ای متفاوت با بنیان هایش بررسی کرد. در ادامه عقلانیت دینی و نیاز به بازسازی آن با نگاهی به پیشینه ی تاریخی آن بررسی می شود و نشان داده می شود که عقلانیت دینی در مبنایی ترین حالات هم نسبت متضاد و متباین با همتای مدرن خود دارد یعنی اولا نگاه سوبژکتیو به عالم را نمی پذیرد و ثانیا نگاه ریاضی وار به عالم را به معنای به نظم درآوردن همه چیز برای تصرف در نگاهی از پیش تعیین شده را نمی پذیرد. در ادامه بررسی اجمال از دین و خاستگاه آن و الزامات جامعه شناسی دینی در ذیل عقلانیت دینی سخن گفته می شود و سپس نتیجه گرفته می شود که روش های علوم اجتماعی مدرن در سه لایه ی پذیرش پیش فرض های دینی و تولید نظریه های پیرامون آن و در صحت بخشی به این فرضیه ها یعنی تبدیل نظریه به فرضیه نارسایی دارد در نهایت به معرفی انقلاب اسلامی و حقیقت قدسی این انقلاب به عنوان یک پدیده ی اجتماعی می پردازیم که نوید بازگشت و بازسازی نوعی تفکر متمایز و رقیب نسبت به عالم مدرن را خواهد داد و ادامه ی رویکرد شناختی این نهاد به دوش حوزه ی علمیه ی تشیع به عنوان نهاد اجتماعی اصیل آن است. این رساله چون سعی به پرداختن ماهیت متد دارد لذا از متد رایج در علوم استفاده نکرده است بلکه بیشتر به روش توصیفی و تشریحی برای بررسی پارادایم ها و احیانا از روش قیاسی برهانی برای نتیجه گیری خود استفاده خواهد نمود .